تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):حيا زينت اسلام است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819739462




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ارتباط زن و مرد : با همسرم مشکل دارم چون ...


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام اگر كسي نظري در مورد انواع ارتباط زن و مرد چه قبل از ازدواج يا بعد از ازدواج با همسرش يا دوستش داره بيان كنه و همين طور در مورد خيانت به همسر ممنون

سوال من اينه كه تا چه حد بايد به زندگي مشترك ادامه داد و زن ها و مرد هايي كه جداء در زندگي مشتركشون زجر ميكشن ولي فقط به خواطر بچه ها ادامه ميدن و از خواسته هاشون ميگذرن كارشون درسته يا نه؟

با صداقت ادامه بده و در نهايت جدايي موقت رو امتحان كنه و با توجه به نتيجه اون تصميم بگيره كه ادامه بده يا طلاق بگيره . داشتن رابطه پنهايي به زن آسيب ميزنه و لي به مرد ها نه زياد ‌من امروز و فقط به خاطر همين كه حرفمو بزنم عضو شدم ولي رابطه معمولي با مرد ها و حتي كمي صميمي بابعضي از اونا مثلا همكار يا هم كلاس طوري كه فقط يك دوست داشته باشي بدون هيچ سوء استفاده اي خيلي خوبه خوشحالم كه اينجا هستم

به نظر من ارتباط پنهاني با مرد ديگه هيچ كمكي نميكنه يه زندگي ديگه هم خراب ميكنه اگه انسان وجدان داشته باشه اين كار را نميكنه پس فرق انسان با حيوان تو چيه اگه زندگي سخته طلاق بگيره بره دنبال زندگي مي تونه با مشاور هم گفتگو كنه شايد جدايي حتي براي بچه ها بهتر از زندگي با جنگ و دعوا باشه بچه ها خيلي خوب مي فهمند مادر و پدر همديگر را دوست دارن يا تحمل ميكنند

اگه نمي تونن با هم بسازن طلاق بگيرن
شتر سواري دولا دولا نميشه
يه بار دارن زندگي مي كنن دليلي نداره همين يه بار زندگي رو براي خودشون و بقيه زهر كنن چون مي خوان به خاطر بچه هاشون تحمل كنن
اينكه رابطه ي پنهان داشته باشن يعني چي؟؟؟
وقتي چند نفر همكار هستند تو اداره يا تو شركت خوب با هم دوست و همكار هستند و نميشه گفت كه اين دوستي يه رابطه ي پنهانيه

دوستای سلام
راستش به نظر من اکثر زنهای دور و برمون که با وجود بدرفتاریهای شوهرانشون فقط و فقط بخاطر بچه ها تن به ادامه زندگی میدهند آنقدر آدمهای شکننده ای هستن که وقتی یه کم بی مهری از بچه هاشون ببینن دیگه هیچی براشون نمونده و اکثر این خانمها در سنین میانسالی افسوس میخورن که از بابای بچه خیری ندیدن این هم از بچه اشون که اینهمه زحمت براش کشیدن و بیحاصل بود. همشون در آینده چیزی برای دلبستگی، به آرامش رسیدن و شاد بودن ندارن و وقتی گذشته رو مرور میکنن حتی از تحملی که بخاطر بچه هاشون داشتن خرسند و راضی نیستن و همه دچار افسردگی میشن بنابراین من این گزینه رو رد میکنم.
در مورد ارتباط پنهانی میخوام اینو بگم که در بحث آزدواج و هزار نکته .... (با اینکه من اصلا" شرکتی در اون بحث نداشتم) ولی خیلی از دوستان ارتباط یه دختر و پسر رو با توجه به اعتقادات و داشته های فرهنگی خودشون به نوعی زیر ذره بین برده و مورد نقد و انتقاد قرار داده بودن. وقتی ما راجع به یه دختر که هیچ تعهدی نسبت به کسی نداره همچین نظری داشته باشیم پس مطمئنا" این گزینه هم رد میشه(البته اینجا اضافه کنم من با ارتباط دختر و پسر با حفظ یه سری اصول و آداب مشخص و تعریف شده از سنین پائین تا قبل از ازدواج و با آگاهی خانواده مشکلی ندارم و در اینمورد دوستی های دختران و پسران اقلیت رو میپسندم با دلائل خاص خودم) و این در صورتی است که من هنوز به ضربه های روحی -روانی و اجتماعی که در اینجور رابطه ها متوجه زنان هست اصلا" اشاره ای نکردم.
گزینه طلاق هم هرچند به عنوان آخرین راه حل ممکن گریزی ازش نیست ولی وقتی میشنوم زن و مردی از هم طلاق گرفتن قلبا" ناراحت میشم چون به هر حال تو هر رابطه ای یه روزها و خاطرات خوبی وجود داره که بعدها از دست دادن همونها هم آدم رو آزار میده.
بنابراین بهناز عزیز به نظر من باید به نظر سنجی ات یه راه حل دیگه اضافه کنی و این راه حل میتونه تلاش برای ساختن دوباره همه چیز به شکل دیگه و رفع نسبی موانع برای ادامه زندگی مشترک به شکلی جدید باشه.
این رو گفتم از اون جهت که شکر خدا در راستای تحول بنیادین در همه امور انسانها هم متحول شدن، اونقدر که خیلی وقتها خدا رو شکر میکنم در زمان حال زندگی میکنم و یه همسر فهیم دارم که هر چند اونهم تابع ذات مردانه اش هست ولی اونقدر منصف هست که من رو در کنار خودش ببینه نه پائینتر از خودش که بتونه هر رفتار خوب و بدی که دوست داره انجام بده.

با احترام ـ ندا

دوستان خيلي ممنون از نظراتي كه دادين من فوق ليسانس ميكروب شناسي خوندم و در اين رشته مشغول كارم .كار من طوري هست كه در ارتباط با نسل جونم ولي مدتي هست كه از روانشناسي خوشم اومده و الان هم دانشجوي فوق روانشناسي هستم در ارتباط با تزم اين بحث رو را انداختم واينكه ميخوام صحبت هاي افراد جامه بدون در نظر گرفتن تخصص و جنسيت انها گفته بشه قطعاء خوندن اين نظرات كه بدون هيچ تعصب و كنايه اي هست به خيلي ها كمك ميكنه خيلي زن ها و گاهي بعضي ازمرد ها هستن كه در شرايط روحي بدي هستن و خوب نميتونن فكر كنن و نميدونن بايد چه كار كنن .اگر يكي از ما كه اينجا هستيم و اين مشكل رو داري و يا كسي رو ميشناسيم كه بتونه كمكي بش بكنيم كار بسيار با ارزشي انجام شده خيلي آدما هستن كه از چاه در اومدن و در چاله افتادن . زنهاي پاكي كه اشتباه كردن و تاوان سنگيني دادن
كم نيستن . من موردهاي زيادي ديدم و متاسفم كه بعضي ها با خوش باوري با اين مورد برخورد ميكنن .منظورم نيما جان از رابطه همكاري بحث جداگانه اي بود . اينكه ميشه يك زن يا مردي با هم دوست باشن و صميمي خيلي صميمي ولي جرقه عاطفي بين اونا ايجاد نشه؟اگر ايجاد بشه چه بايد كرد؟ جوابهاي شما كمك بزرگي به خيلي ها ميكنه ممنونم

سلام.
وقتي زن و شوهر كاملاْ مطمپن شدن نمي تونن با هم زندگي كنن ( و گذشت زمان هم اون رو بهشون ثابت كرد) بايد از هم جدا بشن.
من از جدايي خيلي بدم مياد ولي وقتي چاره ديگه اي نيست بهترين گزينه مي شه.
طلاق براي بچه ها سخته
ولي بچه ها هم دوست دارن توي محيط سالم رشد كنن نه همش تنشون بلرزه و شاهد جنگ و جدال باشن . يا محيط سرد و بي روح خونه و چهره غمزده والدين رو تحمل كنن .
اينجوري حداقل يكي از والدين رو دارن نه اينكه بين اون دوتا سرگردون باشن.

اگر حتي 1 درصد جاي اميد باشه در اينصورت نبايد زود تصميم به جدايي گرفت . بلكه بايد براي بهبود روابط تلاش كرد.
در مورد روابط پنهای و خیانت: من این مساله رو اصلاً درک نمیکنم .
من با کل قضیه ارتباط پنهانی افراد متاهل مخالفم . چه هر دو طرف متاهل باشند و یا یکی از طرفین مجرد و دیگری متاهل باشه.( چه زن و چه مرد)

یعنی کسی که به خاطر بچه اش حاضر نیست طلاق بگیره حاضر می شه با مرد دیگه ای رابطه پنهانی داشته باشه؟
این که برای بچه خیلی خیلی بدتره
می دونین چه ضربه سخت و غیر قابل جبرانی به بچه می زنه

کسی که ازدواج کرده یعنی انتخابش رو کرده. وارد این ماجرا شده.
اگر از انتخابش راضی نیست یا پشیمون شده نباید این پیمان مقدس رو با خیانت آلوده کنه .
صادقانه جدا شدن و به راه دیگری رفتن صد شرف داره به مزورانه ادامه دادن و خیانت کردن.
دوست عزیز خیانت اول در ذهن آدم رخ می ده
حتما نباید کار به جاهای باریک بکشه که اسمش بشه خیانت.
همین که یکی از همسران به شخص دیگری فکر کنه یا مثلا !!!!! عاشق یکی دیگه بشه حتی اگر هیچوقت باهاش هیچ رابطه ای نداشته باشه باز هم یکی از مظاهر خیانته
چون این عشق رو باید نثار همسرش می کرده

با نیما موافقم . روابط کاری که خیانت نیست
موفق باشید.

سلام
بهناز عزيز حقيقتش در مورد پاسخ هاي مربوط به نظرسنجي فكر مي كنم قدري شتابزده طراحي شده و واقعا در مورد مسايل اجتماعي و انساني نمي توان با يك سوال نظر جامعه را دريافت كرد
انقدر اگر و مگر شرط و شروط در زندگي زن و شوهر ها هست كه خدا مي دونه
ولي من همينقدر مي دونم كه كه ممكن نيست انسان ها به هم نزديك بشن و عاطفه اي بين آنها ايجاد نشه مگر اينكه اصلا نزديكي بين آنها بوجود نياد مثل همكار آقايي كه فقط همكاره بودونبودش در حد غيبت يك همكار اهميت داره نه بيشتر ولي با بعضي همكار ها اين طوري نيستيم بالاخره عاطفه بوجود مي ياد و قدري دلسوزي داريم واگر ما يا همكار خط قرمز هايي را براي خودمان نگذاريم اين نزديكي مي تونه خانمان برانداز باشه و اين يك اصل خيلي مهميه

ما دوستان نديده كافيه چند دفعه به سايت سر بزنم ببينم ياد داشت هاي نيما يا شبنم يا ندا يا مرجان يا حليمه يا حتي خود شما بروز نشده يك لحظه تو ذهن خودم نگران مي شم و مي گم خدا كنه براش مشكلي پيش نيومده باشه در حالي كه با احترام جواب همديگر رامي دهيم حتي يكي از بچه ها سعي نمي كنه از خط قرمز ديگري رد بشه و وارد حريم خصوصي طرف مقابلش بشه
ولي اگر خداي نكرده اين جرقه ايجاد بشه و طرف مقابل ما از اين جرقه ي عاطفي آسيب ببينه عقل سليم حكم به قطع اون ارتباط مي ده چون باعث ويراني يك زندگي ميشيم ولي اگر آسيب نرسونه طرف ما مجرده و امكان ازدواج وجودداره بايد از علاقه ي طرف مقابل هم مطمپن باشيم چون در غير اين صورت در عشق يكطرفه ما فقط بازنده ايم


موفق باشيد

به نظر من اگه دو نفر با هم نميسازن ( اصلا نميسازن!!!) طلاق بهترين راه!
ولي اگه پاي بچه در ميون باشه يك ذره بدجنسي كه راحت طلاق بگيرن
هر دو طرف بايد يك كوچولو تلاش كنن شايد درست شد.
ولي اگه نشد ....( بيچاره بچه!!)

سلام به همگي
من با نظر بعضي ها موافقم وبعضي مخالف
اما شايد به عنوان كسي كه اين مشكل را خيلي از نزديك توي زندگي برادرم مي بينيم بتونم بگم شايد طلاق براي كسايي كه اصلا دقت كنيد اصلا با هم نمي سازند آخرين راه حل باشه اما واقعا سهم اون بچه چيه؟
در مقابل اگه اين زندگي همين طور ادامه پيدا كنه چي؟ باز در مورد آبنده اين بچه چي مي تونيم متصور بشيم؟
مطمپنا روزاي خوبي رو با هم گذروندن پس مي شه نتيجه گرفت كه مي تونن باز هم به اون روز ها برگردن. يعني اين كه هميشه راه حلي هست كه بشه گذشت و طلاق نگرفت. حداقل دعوا ها رو اين قدري كم كرد كه بچه اون بين اذيت نشه؟
برادر زاده ي من يه دختر فوق العادست با اين كه 8 سالشه كلي مقام نقاشي تو استان كسب كرده و بسيار هم باهوشه اما چرا بايد خيلي از صفحه هاي نقاشيش فقط سياه باشه؟ يا اين كه چرا خيلي از روزها رو خونه پدرم كه پدربزرگش بشه سر كنه؟ من قبول دارم كه پدر و مادرش دارن حقش رو ضايع مي كنن اما آيا اگه از هم طلاق بگيرن نتيجه ي بهتري نصيب اين دختر بچه مي شه؟؟
البته به قول همسرم من در مورد برادرم و برادرزادم خيلي احساساتي فكر مي كنم اما نمي دونم از اسم طلاق هم مي ترسم و نگراني بزرگ تري رو براي ايجاد مي كنه؟ اگه به نظر شما هم بي مورد كمكم كنيد.

اما در مورد رابطه پنهاني: تحت هيچ شرايطي براي پذيرفته نيست. و كاملا موافقم كه خيلي از روابط همكاري و همكلاسي يا دوستي ناغافل عالقه اي رو ايجاد مي كنه كه خيلي خطر ناكه. اما خوب خودما دوستاهاي خانوادگي داريم. مثل دوستم و همسرش و همين طور دوست هاي همسرم و خانوم هاشون. كه خيلي بهترن و خيلي وقت ها قابل اعتماد مثل زماني كه دوست همسرم كه مجبور بود براي چند روز بره ماموريت خانومش رو به همسر من سپرد يا از اين قبيل. اما رابطه ي پنهاني اصلا.

اينم قبول دارم كه خيلي وقت ها فكر كردن به آدم هاي ديگه هم يه نوعي از خيانته و از اون مهر و محبتي كه بايد بين زن و شوهر باشه كم مي كنه.

ببخشيد پر حرفي مي كنم اما از تجربه يكي از دوستاي مادرم هم بگم كه همسرش پنهوني ازدواج كرد و وقتي دوست ماردم فهميد اولين كسي بود كه براي همسرش كه بهش خيانت كرده بود دست گل تبريك و پيوندتان مبارك فرستاد. به گفته مادرم به 6 ماه نكشيد كه آقاي نه خيلي محترم پشيمون و نادم برگشت خونه با يه عالمه معذرت خواهي و غيره. يعني شايد در مورد بعضي از آدم ها گذشت بتونه شرايط رو عوض كنه.

این مطلب از همشهری آنلینه, البته طولانیه ولی به خوندنش میارزه:
به خاطر فرزندمان

آسيب‌ها- بنيامين صدر:
در چند سال اخير گزارش‌هاي متعددي در زمينه طلاق و آمار روبه رشد آن چاپ شده كه همگي نشان‌دهنده اهميت اين معضل اجتماعي و عوارض ناشي از آن است.

رشد چشمگير طلاق در دهه گذشته اين پرسش را به ذهن مي‌آورد كه تغيير چه عامل يا عواملي در چند سال اخير سبب رشدي چنين بي‌سابقه شده و راه حل آن چيست؟

دلايل بسياري توسط آسيب‌شناسان اجتماعي و جامعه‌شناسان براي طلاق برشمرده مي‌شود كه از مهم‌ترين آنها مي‌توان به عدم‌دانش كافي از مهارت‌هاي زندگي‌، مشكلات اقتصادي، بيكاري، تفاوت فرهنگ ميان زن و مرد، اختلاف سني و خشونت عليه زنان اشاره كرد.

ولي آيا به راستي طرح هر روزه اين موضوع، آگاه كردن مردم از عواقب سوء ناشي از طلاق و تشويق مكرر خانواده‌ها براي ادامه زندگي مشترك بدون مساعي مادي و معنوي همه جانبه براي حل ريشه‌اي مشكلات، احتمال طلاق عاطفي را افزايش نمي‌دهد يا اينكه آيا فرزندان رشد يافته در اين دسته ازخانواده‌ها مشكلات اخلاقي و رفتاري كمتري نسبت به دسته ديگر دارند؟

خانواده‌هايي كه زن و شوهر اگرچه با هم زير يك سقف زندگي مي‌كنند، اما هيچ مهر و محبت و عاطفه‌اي بين آنها حاكم نيست. در اين نوع زندگي، تنها چيزي كه زوج را به هم متصل مي‌كند، قراردادي است كه ابتداي زندگي آن را پذيرفته‌اند و بس.

«باربارا دي آنجليس» از روان‌شناسان معاصري است كه از او كتاب‌هاي متعددي نيز به زبان فارسي منتشر شده كه از آن جمله مي‌توان به رازهايي درباره مردان و رازهايي درباره زنان اشاره كرد. او در پاسخ به اين پرسش كه آيا بايد به خاطر فرزندانمان در يك ازدواج ناموفق بمانيم يا نه اين‌‌طور پاسخ داده است: دردناك‌ترين و سخت‌ترين موضوع براي فكر كردن به اتمام اين دسته ازدواج‌ها، فرزندان هستند.

هيچ پدر و مادري نمي‌خواهد منشا ناراحتي و بدبختي براي فرزندش باشد، فرزنداني كه بيشتر از زندگيشان به آنها عشق مي‌ورزند. جوابي را كه مي‌خواهم در پاسخ به اين پرسش بدهم -اگرچه با مخالفت برخي روبه‌روست- با تكيه بر دو دهه تجربه كاري من با ده‌ها هزار مراجعه‌كننده است. اين پاسخي است كه عميقا به آن اعتقاد دارم: هرگز به خاطر فرزندانتان به يك ازدواج ناموفق ادامه ندهيد.

عدم‌رضايت شخصي شما از شرايطي كه در آن بسر مي‌بريد تأثيرات مخرب به‌مراتب بيشتري از طلاق خواهد داشت. بچه‌ها دوست دارند والدين خود را خوشحال ببينند. آنها خود را براي راضي كردن والدينشان مسئول مي‌دانند. مهم نيست كه تا چه ‌اندازه فكر مي‌كنيد در مخفي‌كردن واقعيت‌ها موفق هستيد، بايد بدانيد كه آنها كاملا درك مي‌كنند در چه زمان‌هايي ناراضي و ناراحتيد. من اعتقاد دارم لطمات روحي براي كودكان رشد يافته در اين خانواده‌ها بيشتر از كودكان طلاق است.

آنها خود را مسئول قرباني شدن شما مي‌دانند و همين فشار زيادي را به آنها وارد مي‌كند. من با هزاران نفر از اين كودكان بالغ در سمينارهايم كار كرده‌ام و دريافتم كه كودكاني كه پدر و مادر آنها از هم جدا شده‌اند و عشق و خوشحالي را با ديگري و يا به تنهايي به دست آورده‌اند نه تنها احساس بهتري نسبت به‌خود و والدينشان، بلكه رويكردي مثبت به عشق و ارتباط متقابل داشته‌اند كه همگي ناشي از داشتن الگوي رفتاري مناسب در رابطه‌اي دونفره بوده است.

درمقابل، برخي از ناراضي‌ترين‌ها، كساني بودند كه والدين آنها در محيطي خالي از عشق و محبت، آميخته با خشمي سركوب شده در كنار يكديگربه زندگي ادامه داده بودند. اين زنان و مردان، بي‌اعتماد به عشق و ناتوان در ابراز آن بودند.

نكته مهم آنكه چنانچه فرزندانتان شما را در ارتباطي عاشقانه ببينند، احساس محبوبيت داشته و به برقراري ارتباطي شگفت‌انگيز در آينده اميدوارند و برعكس چنانچه كودكانتان در ارتباطي سرد و خالي از عشق بزرگ شوند، نگرشي منفي درباره اين رابطه داشته و همواره احساس عدم‌لياقت براي دوست داشته شدن خواهند كرد.

شما مسئوليد به خاطر فرزندانتان، سخت براي زندگي زناشويي خود تلاش كنيد و از هيچ اقدامي براي بهبود آن كوتاهي نكنيد، اما چنانچه به نقطه‌اي رسيديد كه دريافتيد به هيچ راهكار و مشاوره‌اي مؤثر نيست بايد اين‌بار به خاطر فرزندانتان از رابطه خارج شويد.

آيا بهتر نيست افق ديد خود را اندكي گشوده و سنت‌هاي بازمانده از ساليان قبل را بيشتر مورد بررسي قرار دهيم. شكي نيست كه از هم پاشيدگي يك زندگي اثرات مخرب و زيانباري به خانواده به‌عنوان كوچك‌ترين ارگان يك اجتماع وارد مي‌كند ولي اينجا انتخاب بين بد و بدتر مطرح است.

شايد بهتر باشد به جاي اصرار و پافشاري بر ادامه زندگي‌هاي زناشويي كه تنها نمود ظاهري آن محصولي مشترك به نام فرزند است و پايدار نگاه داشتن بنيان كجي كه به نسيمي ويران مي‌شود به اين دسته كمك كرد تا اين مرحله دشوار را پشت سر گذاشته و با سخت‌گيري بيش از حد جامعه مجبور به شروع رابطه‌ نامناسب ديگري نشوند.

آمار افزايشي طلاق‌هاي امروزي حاكي از بي‌توجهي و برنامه ريزي صحيح در ساليان گذشته است. سالياني كه به‌دليل بارمنفي واژه طلاق ترجيح داده شد كه به آن پرداخته نشود تا شايد با گذشت زمان از روند آن كاسته شود!

امروزه از يك طرف زنان و مرداني را مي‌بينيم كه تمام لرزه‌ها و پس لرزه‌هاي اين پديده اجتماعي را به جان خريده‌اند و رفتن را به ماندن ترجيح داده‌اند و از طرف ديگر، دسته‌اي كه يا به‌دنبال يافتن زوجي مناسبند و يا روزهاي خوش شروع زندگي مي‌گذرانند و بيشترين مشاوره را از نزديكان و دوستاني مي‌گيرند كه هر كدام به فراخور حال خود توصيه‌اي مي‌كنند.

تحليل‌هاي موشكافانه درباره طلاق و اثرات سوء آن براي اين دو گروه هرگز كارساز نيست، چون دسته اول كه آب را از سر گذشته مي‌بينند، غافل از اينكه به خاطر شرايط اجتماعي و خاص روحي اين دوره، احتمال انتخاب نامناسب ديگر اصلا دور از ذهن نيست، و دسته ديگركه شور و حرارت آغاز زندگي جديد امكان تفكر به اين مقوله را به آنها نمي‌دهد.

اگر امروز به فكر آموزش صحيح براي اين اقشارجامعه باشيم، مي‌توان به كاهش روند طلاق در آينده اميدوار ب

با سلام

من واقعا متعجب هستم از بقيه عزيزان كه اينقدر با دلسوزي جواب بهناز خانم را ميدهند.

اگر يه كمي دقت داشته باشند اين خانم يك دروغگويي بيش نيستند . ادعا مي كنند كه فوق ليسانس ميكروب شناسي دارند و الان هم مشغول گرفتن فوق روانشناسي هستند ولي بلد نيستند يك كلمه آسان را درست املاء كنند.
فکر دوستان دیگر را هم با این موضوع بهم میریزد. توصیه می کنم دیگر کسی به ایشان جواب ندهد.

سلام
متاسفانه شرايط بد زندگي كه داشتم منو آماده كرد كه دست به اشتباه بزرگي بزنم و الان شديدا متاسفم و هرگز اون اشتباه رو تكرار نميكنم اما كابوس اون منو راحت نميزاره نمي دونم گناه ارتباط نادرستي رو كه كه داشتم بعد ها چه اثري روي زندگيم ميزاره . از همه ميخوام برام دعا كنن كه خدا منو ببخشه؟ فكر ميكنيد ببخشه؟

سلام
آيداي عزيز نمي خوام واژه هاي تكراري برايت بنويسم ولي عزيزم هميشه درگاه خدا براي بازگشت بازه متاسفانه من و خيلي اداماي ديگه هم بعضي اوقات اونو فراموش مي كنم و با تفكر انساني متوجه ي بخشندگي بزرگ خدا نمي شيم اينكه من از كاري كه انجام دادم پشيمونم و او نرو در درگاه خداوند اقرار مي كنم و بعد سعي مي كنم اگر بواسطه ي عملي كه انجام دادم ضرري متوجه ي كسي و يا خودم شده اونو جبران كنم و ديگه دور او ن كار را يك خط قرمز پر رنگ بكشم از شرايط بازگشت به سمت خدا و عذر خواهي است و ايمان و اميد داشته باش كه خداوند بخشنده ترين بخشند ه هاست . باز تو يك قدم جلوتري كه متوجه اشتباهت شدي بعضي وقتا ما آدما اصلا نمي فهميم چه كار مي كنيم و متوجه اشتباهاتمان نمي شيم
برات ارزوي موفقيت و بهروزي و خلاصي از اين كابوسي كه نوشتي دارم
موفق باشيد

مرسي . نميدنم چرا گريم گرفت . ممنون






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 462]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن