جك : طنـــــــــز

واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: به جوجه تيغي ميگن آرزوت چيه؟اشك توي چشماش جمع ميشه ميگه منو بغل ميكني؟

يکبار 1 نفر بي هوا مياد تو خفه ميشه

شعر هنگام طلاق:يارب اين اين دلبر شيرين كه سپردي به منش
بس كه بد بود سپردم به ننش

لطفا در این تالار از ارسال جوک های که در اون به قوم یا گروهی توهین شده خودداری کنید.
از همه شما عزیزان ممنونم.

یه روز یه کرمی از زیر خاک میاد بیرون میگه : فیششششششششششششششششش من مارم

خیلی بی مزه بود نه؟؟؟؟؟؟؟؟

احسنت admin جون من هم موافقم.

از حیف نون می پرسن دانشگاه مي ري؟ ميگه: اگه بار بخوره همه جا مي ريم... دانشگاه، انقلاب، ميدون آزادي...

زنی 2قلو میاره، پسرش داد می زنه مادرم یه بچه آورده با یه زاپاس!

بچه ها توی کلاس داشتند سر و صدا می کردند که ناظم میاد تو با عصبانیت میگه: اینجا طویله است؟
یکی از بچه ها می گه: نه آقا اشتباهی آمدید!

از پیرزنه می پرسن شوهرت بدیم یا بفرستیمت مكه؟ میگه ننه، مكه كه فرار نمی كنه!

طرف زنگ میزنه پیتزا فروشی سفارش پیتزا بده. میگه : سلام ، 1 پیتزا میخواستم. تلفنچی میگه : بنام ؟
طرف میگه : ا ، ببخشید، بنام خدا ، یک پیتزا میخواستم

حیف نون ميره مسجد موقع برگشت مي بينه كفشاش نيست با خودش ميگه 4 تا حالت داره:
1- من نيومدم.
2- اومدم رفتم.
3- بدون كفش اومدم.
4- بعدا میام!

انجیر رو به حیف نون نشون می دن، می گن این چیه؟ می گه آلو بوده چلوندن، تو زعفرون خوابوندن، بهش کنجد مالوندن، یه چوب بهش چپوندن، تازه شده گلابی!

حیف نون می ره ماشینش رو بیمه کنه، آقاهه بهش می گه: خدا کنه هیچ وقت از این بیمه استفاده نکنی. حیف نون می گه: الهی تو هم از این پول خیر نبینی!

تفاوت حادثه با فاجعه:
حادثه: مادر شوهرتو هول بدي تو دريا
فاجعه: شنا بلد باشه

يه خره يه لنزه ابي ميزنه چشماش ميره جنگل.ميبينه همه حيوونا با تعجب نگاهش ميكنند.ميگه چيه تا حالا اهو نديديد

حيف نون داشته يكي رو بدجور ميزده و هي داد ميزده كمك كمك!
بهش ميگن بابا تو كه داري اينو مي زني، تو چرا كمك مي‌خواي؟
ميگه آخه اين گفته اگه بلند شم لهت مي كنم!

حيف نون مسجد مي سازه، هيچ كس نمي رفته اونجا نماز بخونه. يه تابلو مي زنه روش مي نويسه:
نماز صبح يك ركعت، خوابيده، با شير و كيك، همه روزه از ساعت 8 تا 10 صبح!

حیف نان میره توی مانور شرکت می کنه. از هواپیما می پره پایین ولی چترش باز نمی شه. می گه خدا رحم کرد مانوره!

يكي بلند پرواز بود اورا با ضد هوايي زدند

به يكي گفتند:چرا توي باغچه ات ابجوش ميريزي؟
گفت:اخه چاي كاشتم

مرغي تب داشت وقتي روي تخم مرغ خوابيد بجاي جوجه نيمرو درامد

يكي كدو تنبل خريد اونو فرستاد كلاس تقويتي

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]

[مشاهده در: www.ashpazonline.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 437]