تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865910984


گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز آغازي براي منزوي ساختن انديشه هاي امام خميني
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز آغازي براي منزوي ساختن انديشه هاي امام خميني
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشو و جهان از جمله، «آغازي براي منزوي ساختن انديشه هاي امام خميني»،«جايگاه اخلاق در سياست كجاست؟؟»،«بزرگ مثل فرزند خاك»،«انتخابات ، تكاپوي جناحها»،«كليد قفل مشكلات جهان اسلام» پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.

جمهوري اسلامي
«آغازي براي منزوي ساختن انديشه هاي امام خميني» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوري اسلاني است.در ابتداي سرمقاله ميخوانيد؛چندي است كه در كشورمان يك جريان براي تطهير رژيم صهيونيستي درحال تلاش است. از جمله اظهارات پياپي معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي كه البته مسئوليت ها و عناوين ديگر دولتي هم دارد يكي از بارزترين خطوط اين جريان است . آقاي اسفنديار رحيم مشائي دو هفته قبل گفته بود : « ما با مردم آمريكا و اسرائيل دوست هستيم » و اين هفته نيز در واكنش به اعتراضاتي كه به اين سخن بي منطق شد گفت : « براي هزارمين بار و قوي تر از گذشته اعلام مي كنم كه ما با همه مردم دنيا دوست هستيم حتي مردم آمريكا و اسرائيل » .
در ادامه سرمقاله آمده است؛براي همه كساني كه مكتب امام خميني را درك كرده اند بسيار سخت و تلخ است كه چنين سخناني را از زبان يك مسئول سطح بالاي كشور بشنوند. اما در نهايت تعجب بايد بپذيريم كه متاسفانه اين ماجراي تلخ واقعيت دارد و معاون رئيس جمهور كشوري انقلابي كه يكي از پايه ها و اصول انقلابش « مبارزه با رژيم صهيونيستي تا نابودي آن » است چنين سخناني را به زبان آورده و حتي افزوده است : « بنده به حرفهايم افتخار مي كنم و آنها را اصلاح نمي كنم بلكه هزار مرتبه ديگر نيز تكرار مي كنم كه ما آحاد مردم دنيا را دوست داريم و اين افتخار ماست كه چون اعتقاد و آرمان هايمان انساني است در بين توده هاي مردم در دنيا دشمني نداريم ... مردم ايران با مردم آمريكا فرقي ندارند ما با همه مردم دنيا دوست هستيم حتي مردم آمريكا و اسرائيل » .
نويسنده سرمقاله روزنامه جمهوري معتقد است؛در انحرافي بودن سخنان آقاي مشائي هر چند ترديدي نيست لكن براي آنكه سريع تر به نتيجه برسيم بهتر است به كلام روشن حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه و خلف صالح ايشان رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي استناد كنيم كه نظر صريحي درباره آنچه آقاي مشائي آنرا « مردم اسرائيل » مينامد دارند.
امام خميني در اين زمينه فرموده اند : « يهودي در كشورهاي ديگر با يهودي در فلسطين اشغالي فرق مي كند. همه يهودياني كه در فلسطين اشغالي اسكان داده شده اند در حكم همان سربازان و اجزا رژيم غاصب هستند و برخورد با آنها همانند برخورد با سربازان اسرائيلي است » .
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب نيز فرموده اند : « مردم فلسطين در خارج از فلسطين با حال كوخ نشيني و اردوگاه نشيني زندگي مي كنند خانه ها و وطن آنها در اختيار كساني است كه از اروپا از استراليا از آمريكا از آسيا و از آفريقا به آنجا رفته اند و يك ملت جعلي و دروغين به وجود آورده اند و در آنجا به نام يك ملت زندگي مي كنند و دولتي هم دارند اساسا چنين ملتي وجود و هويتي ندارد » .
در بخش ديگر سرمقاله ميخوانيد؛متاسفانه اين اولين بار نيست كه اين شخص مرتكب اعمال و گفتارهاي خلاف مي شود. تاكنون هر بار با توجيه و عذرهاي بدتر از گناه مسئولان از كنار اين ارتكابيه ها گذشتند و هرچه زمان گذشت اين قبيل ارتكابيه ها نيز انحرافي تر و زيانبارتر شد. به نظر مي رسد اكنون زمان آن فرا رسيده است كه بدون اغماض و توجيه اين فرد از مناصب دولتي كنار گذاشته شود و با اين قبيل انحرافات برخوردي جدي گردد تا جلوي خسران هائي كه از اين رهگذر متوجه نظام جمهوري اسلامي مي گردد گرفته شود.
در پايان سرمقاله است؛در اين ميان اين سئوال نيز در اذهان مطرح است كه چرا كساني كه در برابر اين قبيل مسائل همواره حساسيت نشان ميدادند و حتي براي مسائل پيش پا افتاده به حالت كفن پوش به خيابان ها مي آمدند اكنون شاهد ساكت چنين انحرافات بزرگي هستند جريان تطهير رژيم صهيونيستي يك حركت عادي نيست . اين جريان در واقع آغازي است براي منزوي ساختن افكار و انديشه هاي امام خميني و به فراموشي سپردن آرمان هاي انقلابي و ارزشهاي اسلامي . سكوت در برابر اين جريان خطرناك نه تنها بهيچوجه جايز نيست بلكه قطعا گناه است . همه بزرگان اعم از حوزوي و دانشگاهي و فعالان سياسي بايد با اين خطر مقابله كنند تا آرمانهاي انقلابي و ارزشي امام خميني زنده بماند.
جوان
سرمقاله روزنامه جوان عنوان نوشتار خود را به «جايگاه اخلاق در سياست كجاست؟؟» اختصاص داده است.محمد رضا جمالى نويسنده سرمقاله روزنامه جوان در ابتدا نوشته است،اخلاق قدمتى به اندازه تاريخ تمدن بشرى دارد؛ آنجا كه انسان براى زيست اجتماعى خود احتياج به ضوابط و قواعدى داشته و دارد. مكاتب مادى و الهى هر كدام به اقتضاى خويش از قاعده اخلاقى پيروى كردهاند. آنجا كه زمينه هاى اخلاق به اقتضاى هر كدام از اين دو بعد رنگ و بوى وحيانى و مادى به خود مى گيرد. كتاب اخلاق نيكو ماخوسى ارسطو منبع بسيارى از متون اخلاقى بعد از خود بوده است، به طورى كه برخى از انديشمندان اسلامى نيز با الهام از اين كتاب، متون اخلاقى يونانى زده عرضه كردند و كوشيدند تا رنگ و لعاب دينى به آن بدهند.برخى نيز آموزه هاى اخلاق را از منابع وحيانى و كتب آسمانى و رهبران الهى برداشت كرده اند. آنچه مشترك همه مكاتب اخلاقى بوده است و در آن مباحث گسترده اى صورت گرفته است، موضوع نسبى يا مطلق بودن اخلاق است.
نگرش مطلق اخلاقى و خير اخلاقى و حسن و قبح فاعلى تمييز بين اخلاق مكاتب الهى و مادى مى باشد،به طورى كه مطلق نگرى آموزه هاى اخلاقى ويژگى مكاتب الهى است.
در ادامه سرمقاله با اشاره به اين كه امروز كه اصولگرايان دولت، مجلس و قوه قضاييه را در دست دارند و افتخار آنها تلاش براى عمل به آموزه هاى وحيانى مى باشد، بايد بيش از هر كس ديگر به دخالت اخلاق در سياست بها بدهند، آمده است؛اقتضاى اصولگرايى اين است كه اگر هر فكر، جريان، حزب و فردى مغاير با اصول و موازين مصرح قدمى بردارد و يا سخنى بگويد حتى اگر از حزب، گروه و قوم و خويش ما مى باشد به صراحت اعلام موضع كنيم و بر طرد آن نظريه و گفتار بكوشيم. يا به عكس اگر موضع حقى از حزب، جناح و حتى فردى كه با وى اختلاف سليقه داريم، عنوان شود بر آن صحه بگذاريم.
در بخش پاياني سرمقاله ميخوانيد؛پس هر كسى در هر جايگاه و مقامى چه در دولت، مجلس، قوه قضاييه و... بايد بين خود و خدا حكم كند كه چه مقدار اخلاق را در مشى سياسى و مديريتى دخالت داده است؟ و آيا با خويشان و نزديكانى كه از اصول عدول مى كنند همان مقدار بر مى آشوبد كه با جناح مقابل و رقيب سياسى خود رفتار مى كند.امروز بسيارى از مردم به نظاره نشسته اند كه چگونه ما رفتار مى كنيم و قطعا براى مردم مومن معيارها و ارزشها ملاك مى باشد نه اشخاص.
جام جم
«بزرگ مثل فرزند خاك» عنوان يادداشت روز روزنامه جام جم به قلم مهدي غلامحيدري است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛«فرزند خاك» در حيطه سينماي دفاع مقدس، فيلم مغتنمي است بخصوص كه مثل بسياري از فيلمهاي اين حيطه بيتحقيق و پرگو حرفش را نميزند و معلوم است براي ساخت آن انرژي و وقت بسياري صرف شده است. فيلم هوشمندانه تلاش ميكند با مقتضيات آدمهاي امروزي كه جنگ، زندگي آنها را دگرگون كرده است، همراه شود.
در ادامه ميخوانيد؛محمدعلي باشهآهنگر با اين فيلم، فصل تازه اي را در كارنامه خود گشوده و كمترين اتفاق اين است كه سطح توقعات مخاطبان از او بالا رفته است. در آخرين ساخته اين كارگردان مهجور، عامدانه از هر چيزي كه جذابيت غيرضروري بوده خالي شده و فضا براي تمركز برروايت داستان، معرفي شخصيتها و تلاش آنها در راهي كه پيش گرفتهاند، باز شده است. به همين دليل بازيگر سوپراستاري به كار گرفته نشده و يك اتفاق فوقالعاده كه باعث شود داستان سمت و سويي مخاطبپسند پيدا كند فيلم را به سطح نكشانده است.
در فيلم صحنه كوبنده و تاثيرگذاري وجود دارد كه مخاطب را غافلگير خواهد كرد؛ صحنهاي كه به جرات ميشد گفت در تاريخ سينماي دفاع مقدس بينظير است و آن فصل تكاندهنده، شناسايي باقيمانده اجساد شهداست. اين فصل و حواشي مربوط به آن آنقدر خوب و پراحساس از كار درآمده كه ميشود گفت بيترديد اگر فرزند خاك هيچچيز بجز همين فصل استثنايي را نداشت باز هم اثر قابل اعتنايي بود.
نويسنده يادداشت روزنامه جام جم معتقد است؛فرزند خاك نشان ميدهد ما چه اندازه به حماسه 8 سال دفاع مقدس تك بعدي نگاه كردهايم و چه اندازه ميشود از جهات گوناگون به آن نگاه كرد و اثري در خور و البته به روز ساخت.
در پايان يادداشت ميخوانيد؛فرزند خاك ممكن است ضعفهايي هم داشته باشد كه گاه باعث تشتت فيلم هم شده است، اما اين ضعفها در برابر نماي كلي اثر و احساسي كه پس از تماشاي فيلم دست ميدهد، تقريبا به چشم نميآيد.
قدس
روزنامه قدس بحث انتخابات را دستمايه سرمقاله خود قرار داده و آن را با عنوان «انتخابات ، تكاپوي جناحها» به قلم غلامرضا قلندريان نوشته است.
در ابتداي سرمقاله ميخوانيد؛جناحهاي سياسي در ماه هاي اخير با اعلام ديدگاه ها، نظرها و برگزاري جلسات حزبي، ضمن آناليز شرايط رقابتها، بتدريج افكارعمومي را معطوف به مكانيسم ورود به عرصه انتخابات مي نمايند.
هر دو جناح عمده سياسي كشور با اعلان مواضع از سوي چهره هاي كليدي و شاخص خود، در حال تدارك و تدوين گفتمان انتخاباتي براي رياست جمهوري دهم مي باشند. با توجه به زمان باقي مانده تا انتخابات رياست جمهوري، اين اهتمام جريانهاي سياسي كشور را در حساس نمودن و فعال كردن افكارعمومي براي برگزاري انتخاباتي پرشور با حضور گسترده مردمي، بايد به فال نيك گرفت.
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛در اردوگاه اصلاح طلبان اكنون سخنان متفاوتي در محافل رسانه اي منعكس مي گردد كه بيانگر اختلاف ديدگاه وسيعي در ميان جريان ياد شده است. از برونداد اظهارات روزهاي اخير، اين استنباط مي تواند قرين صواب باشد كه قاطبه تشكل ياد شده همچنان رمز موفقيت اصلاح طلبان را با محوريت آقاي خاتمي ارزيابي مي كنند.
از سوي ديگر، اختلافهاي دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي همچنان بر نظرهاي گروه هاي اين جريان سايه انداخته و برخي با ناكارآمدي رياست جمهوري دوران اصلاحات كه موضوع عبور از خاتمي را در دستور كار قرار داده، تأكيد بر گزينه خاتمي را، حاصل اجماع خرد جمعي نمي دانند. در حالي كه مي توان اين ساز و كار را بر اساس اظهارنظرهاي برخي چهره هاي حزب اعتماد ملي، انتخاب اپورتونيستهاي جبهه دوم خرداد تلقي نمود، به نحوي كه عضو شوراي مركزي شاخه دانشجويي حزب اعتماد ملي اعلام كرد: استراتژي وحدت براي خاتمي از سوي كساني مطرح مي شود كه در زمان رياست جمهوري وي، پروژه عبور از خاتمي را مطرح كردند و امروز او را منجي مي دانند.
نويسنده سرمقاله معتقد است؛گروه ديگر، با حمايت از كروبي افق موفقيت قبيله سياسي اين جريان را در شخصيت و شعارهاي وي پيگيري مي كند و با اين اعتقاد سياسي، حضور قابل انتظار در رقابتهاي رياست جمهوري دهم را با وجود كروبي معطوف به نتيجه ارزيابي مي نمايد.
اكنون، فارغ از آرايش سياسي جريانهاي درون اردوگاه اصلاح طلبان، برخي از چهره هاي شاخص و كليدي تشكل ياد شده با اظهارات انتخاباتي، مشي سياسي ورود به حوزه رقابتها را شفافيت و وضوح بيشتري بخشيده اند؛ به گونه اي كه برخي گزينه هاي نامزدي اين جبهه با اعلام پيش شرطهايي، آماده حضور در عرصه رقابتهاي انتخاباتي شده اند. نظر اين افراد از هم اكنون تا انتخابات را نه تنها بايد فراتر از مواضع حزبي دانست، بلكه مي توان اين اظهارات را اتخاذ مشي اپوزيسيون در آستانه انتخابات تلقي نمود.
در بخش ديگر سرمقاله ميخوانيد؛از سوي ديگر، سمپاتهاي مدعيان حضور در عرصه رقابتهاي انتخاباتي در نشستهاي حزبي و محفلي، نگراني خود را از ارتقاي توان و قدرت ملي اعلام مي نمايند و در شرايطي كه توفيقات حاصل شده در پرونده هسته اي ايران در مواجهه با كشورهاي غربي، مرهون قدرت ملي متأثر از پشتوانه قوي مردمي است، اين اظهارات مغاير با منافع و امنيت ملي، مي تواند بيگانگان را در دستيابي به هدفهايشان ترغيب نمايد.
...خروجي تعاملهاي درون حزبي اصلاح طلبان تاكنون از وجود تفرق آرا حكايت دارد و افق انسجام را در ميان آنها به دليل برخي اعتقادهاي افراطي در هاله اي از ابهام فرو برده و روند مذاكره ها و تلاشها به دليل عقيم بودن فعاليتهاي سياسي، آنها را به سوي سوژه دولت وحدت ملي سوق داده است. مفروض تحقق چنين ايده اي، قرابت مباني نظري و فكري جريانهاي سياسي مي باشد كه با اعتقادهاي سياسي در جبهه دوم خرداد -كه سنگ بناي پاره اي از اعضاي آن بر رهيافتهاي شبه ليبراليستي و شبه سكولاريستي مبتني است- تحقق اين ايده را حداقل در كوتاه مدت غيرممكن مي سازد.
مردم سالاري
سوژه سرمقاله روزنامهي مردم سالاري بازي هاي المپيك پكن است. عيسي اسحاقيد نويسنده سرمقاله عنوان مطلب خود را «المپيك و واقع بيني افكار عمومي» برگزيده و در ابتداي آن نوشته است؛اين روزها تب و تاب المپيك تمام جهان را فرا گرفته و هر كشور و هر فردي به فراخور علاقه خود، به ورزش ها و ورزشكاران كشور خود به المپيك مي نگرد و شايد تنها در ورزش است كه هر چهار سال عملكرد كشورها ارزيابي و مشخص مي شود كه هر كشور، در ورزش چه جايگاهي دارد و چه مقدار رشد يا نزول كرده است كه آنها به نقاط ضعف و قوت خود پي مي برند كه بايد در كجاها سرمايه گذاري كنند.
در بخش ديگر سرمقاله ميخوانيد؛با نگاهي به دوره هاي گذشته، مي بينيم پس از مسابقات المپيك 1964 توكيو و 1976 مونترال كه با 64 و 88 ورزشكار حضور داشتيم، در اين دوره با 55 ورزشكار، بيشترين ورزشكار شركت كننده را داريم، اما نبايد اين حضور 55 نفره مطالبات افكار عمومي را بالا ببرد; بايد واقع بين باشيم.
در دوره پيش كه 38 ورزشكار ايراني حضور داشتند، با به دست آوردن دو طلا، دو نقره و دو برنز و رويارو نشدن آرش ميراسماعيلي با نماينده رژيم اشغالگر قدس، مقام 29 ،بيست و هشتمين دوره مسابقات به كشور عزيزمان ايران اختصاص يافت، اما در اين دوره، بسياري از ورزش ها از جمله قايقراني، شنا، بسكتبال و بدمينتون كه براي اولين بار سهميه المپيك كسب كرده اند، نبايد انتظار مدال از آنها داشت و شكست آنها را بزرگنمايي كرد، بلكه بايد به آنها آفرين گفت كه توانسته اند گام جدي تا رسيدن به المپيك بردارند و بايد با كسب تجربه ها و ميدان هاي بيشتر، حضوري بهتر در مسابقات المپيك و بازي هاي آسيايي داشته باشيم.
در پايان سرمقاله ميخوانيد؛متاسفانه، در اين دوره، حضور نداشتن رضازاده كه ورزشكاري با اعتماد به نفس بالا بود بر كاروان اعزامي تاثير منفي گذاشت، اما اميدوارم چهره هاي گمنام و جوان و يا باتجربه همچون حميد سوريان و هادي ساعي، جور رضازاده را بكشند و شادي را به كاروان اعزامي هديه كنند تا در روزهاي پاياني، شاهد مدال هاي رنگارنگ براي كشور عزيزمان باشيم.
د رئيس فدراسيون گلف
كيهان
«پروژه سوخته!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي و برچيده شدن نظام طاغوت، «اسلامي كردن قوانين» در سيستم قضايي كشور از جمله اولويت هاي مهم و اساسي نظام بوده است. به موازات اين اولويت و تلاش براي برقراري قوانين و مقررات اسلامي جريان و جماعتي همواره با خرده گيري از قوانين كيفري و جزايي اسلام و طرح اين ادعاي موهوم كه اين مقررات و قوانين متناسب با نيازهاي عصر كنوني نيست و به اصطلاح «خشونت بار» است سعي وافري به خرج داده اند تا با وارونه جلوه دادن مفاهيم و معاني قوانين اسلامي بر ديدگاه خود كه بعضاً ترفند موذيانه است لباس حقانيت بپوشانند. اين مدعيان كه نام پرزرق و برق «مدافعان و فعالان حقوق بشر» را براي خود برگزيده اند دانسته يا ندانسته به پياده نظام قدرت هاي غربي تبديل شده اند و هدف آنها نه پاسداري از حقوق بشر- كه امروز ناقضان حقيقي آن رسواتر از هميشه اند- بلكه ستيزه جويي با نظام مردمي جمهوري اسلامي است.
در ادامه ميخوانيد؛در همين راستا و در شرايطي كه «لايحه قانون مجازات اسلامي» توسط نمايندگان مجلس در حال بررسي است و كليات موادي از اين قانون به تصويب رسيده- و البته هنوز در صحن علني مجلس نيامده است- عده اي نداي مخالفت سر داده و بهانه هاي واهي خطي را دنبال مي كنند كه هدف نهايي آن بي شك حذف برخي احكام مسلم اسلامي است.
در بخش ديگر يادداشت كيهان آمده است؛پيشتر و در اوايل انقلاب نيز نمونه هايي از اين نوع مخالفت ها وجود داشته، حالا مي توان ديد كه آن خط ممتد همچنان ادامه دارد. مشهورترين نمونه اينگونه غرض ورزي ها در آن دوران، شايد مخالفت با «لايحه قصاص» باشد. لايحه اي كه «جبهه ملي» در واكنش به آن كه دربرگيرنده حكم «قصاص»- به عنوان نصي از نصوص قرآن است- مردم را به راهپيمايي و تجمع فراخواند و در اطلاعيه اي حكم قصاص را كه به تعبير قرآن «حيات بخش» است «غيرانساني» ناميد! چنين رفتاري با واكنش قاطع حضرت امام خميني(ره) مواجه شد.
نويسنده يادداشت آورده است؛امام راحل عظيم الشأن طي سخناني در 25 خردادماه سال 60 (صحيفه امام- جلد 14- صفحه 448 به بعد) مخالفت با قصاص و دعوت مردم براي راهپيمايي عليه لايحه مزبور را دعوت عليه قرآن و احكام ضروري اسلام دانستند و قاطعانه فرمودند كه: «جبهه ملي از امروز محكوم به ارتداد است». امروز نيز عده اي با ناديده گرفتن نصوص قرآني و متون ديني و فقهي، خواستار تغييراتي در قانون مجازات اسلامي هستند كه مشكل بتوان براي آنها توجيهي يافت، چرا كه فرجام و سرانجام كار چيزي جز حذف برخي احكام و مقررات قطعي و مسلم اسلامي نيست.
نويسنده معتقد است؛فارغ از آنكه در خود اروپا و كشورهاي غربي موارد نقض حقوق بشر آنچنان عيان و آشكار است كه نيازي به ذكر آنها نيست، بايد پرسيد آيا دخالت صريح و غيرقانوني اتحاديه اروپا در سير تصويب قوانين يك كشور نقض قواعد حقوق بين الملل نيست؟ و كساني كه در مخالفت با يك حكم الهي با دشمنان قسم خورده ملت ايران همصدا مي شوند، آيا اساساً هرگز درباره علت هاي اين همراهي تأمل كرده اند؟!
آيا قصاص چند جاني و قاتل يا اجراي حدود در مورد پاره اي از سارقان و كساني كه نظم و امنيت عمومي را دچار مخاطره كرده اند و ترس و ارعاب در سطح جامعه آفريده اند خلاف حقوق بشر است و مصداق خشونت و افعال غيرانساني؟! مگر اروپايي ها و آمريكايي ها پيش پاي دزدها و قاتلان نقل و نبات مي ريزند؟!
آيا مجازات كساني كه عفت و پاكي و اخلاق اجتماعي را در مسلخ عياشي و هرزگي و فحشا ذبح كرده اند و عامل توسعه فساد در سطح جامعه هستند خشونت تلقي مي شود؟!
آن وقت كشتار و خونريزي در فلسطين و عراق توسط قدرت هاي چپاولگر و زورگو خلاف حقوق بشر و انسانيت نيست؟!
چطور اتحاديه اروپا عليه جنايات در زندان هاي ابوغريب و گوانتانامو- كه حجم انبوهي از جرائم غيرانساني و حيواني در آن اتفاق افتاده است- بيانيه اي صادر نمي كند؟
آيا علت فقط اين نيست كه در آنجا پاي خودشان در ميان است و چاقو دسته خود را نمي برد؟!
در پايان يادداشت ميخوانيد؛بايد اين نكته را هم افزود كه اثبات بسياري از مجازات هاي به اصطلاح سنگين در مقررات اسلامي براي متهمان، مرحله اي سخت و پرظرافت است كه در عموم موارد به مرحله اجراي حكم و جاري ساختن مجازات نمي رسد.بنابراين لازم است در چنين فضايي كه دشمنان و گمارده ها و منصوبين آنها در داخل با هياهو، مي كوشند اوضاع و احوال را به نفع خود مصادره كنند صاحبنظران ژرف انديش و رسانه هاي متعهد افكار و اذهان عموم مردم را نسبت به ترفندهاي دشمنان آگاه كرده و نقش حياتي قوانين و مقررات اسلامي را بازگو كنند.
رسالت
روزنامه رسالت عنوان سرمقالهي امروز خود را «كليد قفل مشكلات جهان اسلام» برگزيده و در ابتداي آن نوشته است؛حضرت آيت الله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي ديروز در ديدار رئيس جمهور الجزاير و هيئت همراه،با اشاره به اهميت همكاري كشورهاي اسلامي و استفاده آنها از امكانات و تواناييهاي يكديگر تاكيد كردند: كليد باز شدن قفلهاي مشكلات كشورهاي اسلامي، احساس اقتدار ايمان در دل مردم و مسئولان اين كشورها و ايستادگي آنان است. جمهوري اسلامي ايران و الجزاير زمينههاي همكاري فراواني دارند كه اميدواريم اين سفرگام موثري براي گسترش جدي تر روابط باشد. تجربه الجزاير، شمال آفريقا و همچنين تجربه ايران نشان ميدهد ايستادگي ملتها بر حقوق خود و مطالبه آن، نتيجه بخش است.” در خصوص اظهارات مقام معظم رهبري لازم است چهار نكته مهم را مدنظر قرار دهيم: -1”ايستادگي”و”احساس اقتدار ”در دل مردم و مسئولان كشورهاي اسلامي همواره مانع از تحقق استيلاي جريان كفر بر بلاد مسلمان شده است.خداوند بر اساس قاعده نفي سبيل هرگونه راه سلطه كفار بر مسلمانان را بسته است.ايستادگي مسلمين بر سر مواضع حقه خود تاويل همان آيه شريفه مربوط به قاعده نفي سبيل است.((و لن يجعل الله للكافرين علي المومنين سبيلا.) “كفر”جرياني پليد است كه محصور در زمان و مكان خاصي نبوده و نخواهد بود.بر اين اساس “امپرياليسم كهنه”،”استعمار فرانو”و”امپرياليسم نوين”جملگي مصاديق كفر محسوب مي شوند.از اين رو ايستادگي مردم در برابر كفر مطالبه فرا زماني و فرامكاني خداوند متعال از بندگانش محسوب مي شود.اگرميان اولين پيروزي مسلمانان يعني فتح مكه و پيروزي اخير آنها يعني انتصار حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه مقابل كفار اسرائيلي خطي به طول 14 قرن زمان رسم نماييم،در مي يابيم كه “ايستادگي”كشورهاي اسلامي در برابر جريان كفر همان نقطه مشتركي است كه مسلمانان واقعي تاريخ را به يكديگر پيوند داده است.مقام معظم رهبري از ايستادگي مسلمين به عنوان كليد قفلهاي مشكلات كشورهاي اسلامي ياد كرده اند.سيري آگاهانه در تاريخ به ما نشان مي دهد كه تاكنون چه تعداد از اين قفلها با ايستادگي مسلمانان باز شده و نصر الهي را براي پيروان كامل ترين دين آسماني به ارمغان آورده است. -2همانگونه كه رهبر معظم انقلاب اسلامي اعلام نموده اند،تهران و الجزيره زمينه هاي مشترك همكاري زيادي دارند كه بايد درصدد تعميم آنها برآيند.همكاري در زمينه حل و فصل مشكلات جهان اسلام ،همكاري در زمينه هاي اقتصادي ازجمله تاسيس اوپك گازي به عنوان يك قطب انرژي در نظام بين الملل،همكاري در حل و فصل مناقشه فلسطين،همكاري در بازتعريف ساختار جنبش عدم تعهد،همكاريهاي استراتژيك با توجه به موقعيت ژئواستراتژيك تهران والجزيره و... از جمله اين زمينه ها محسوب مي شود. ايران و الجزاير از توانايي مطلوبي جهت ميانجيگري و حل و فصل بحرانهاي مقطعي و دائمي جهان اسلام برخوردار هستند.مسلما تلفيق قدرت اين دو كشور اسلامي حلال بسياري از مشكلات خاورميانه خواهد بود. -3اشتراك تاريخي تهران و الجزيره در راستاي مبارزه با استعمار به صورت خودكار سبب پيوند اين دو با يكديگر شده است.روز سوم ژوئيه سال 1962 كشور الجزاير رسما استقلال خود را از استعمار فرانسه اعلام كرد. بهدنبال 8 سال نبرد بين جبههآزاديبخش الجزاير و نيروهاي استعماري فرانسه، طبق قرار داد اويان ( Evianشهري در فرانسه)، دولت فرانسه پذيرفت كه سرنوشت الجزاير براساس يك رفراندوم تعيين شود. روز اول ژوئيه اين رفراندوم انجام شد و اكثريت قاطع مردم الجزاير بهاستقلال از فرانسه راي دادند. طي 8 سال نبرد حدود يك ميليون تن از مردم الجزاير كشته شدند. پس از استقلال، جمهوري دموكراتيك الجزاير تشكيل شد. الجزاير 132سال تحت استعمار فرانسه بود.
دنياي اقتصاد
از ميان چند روزنامهي اقتصادي نيز سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد را برايتان برگزيدهايم.«قيمت نفت در سراشيبي» عنوان سرمقالهاي است كه دكتر سيداحمد ميرمطهري آن را نوشته است.
در ابتداي سرمقاله ميخوانيد؛در آغاز تابستان گذشته ميانگين بهاي سبد نفتي اوپك 71دلار بود و امسال ميانگين بهاي سبد نفتي اوپك به 130دلار افزايش يافت.اما روند صعودي قيمت نفت، بهرغم پيشبينيهاي خوشبينانه نسبت به استمرار آن (و حتي چشمانداز نفت 200دلاري!) اكنون معكوس شده و براي نخستين بار طي ماههاي اخير، بهاي سبد نفتي اوپك در حولوحوش ميانگين 115دلار است.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛قيمتها در دو دهه 1980 و 1990 بسيار پايين بود و اين پايينبودن قيمتها تاثير بسيار مهمي روي صنعت نفت داشت. حاصل آن كاهش شديد سرمايهگذاري در صنعت نفت، كاهش هزينههاي تحقيق و توسعه در اين بخش و نيز كاهش سطح عمومي مهارتهاي شاغلان جديد در اين حرفه بود. در نتيجه، در ابتداي سده حاضر، جهان نشان داد كه براي تامين انرژي رشد اقتصادي خود آمادگي كافي ندارد.
اما در سالهاي گذشته اوپك ظرفيت توليدي خود را افزايش داد و سرمايهگذاريهاي گستردهاي براي افزايش ظرفيت در صنعت رخ داد. مجموع كل سرمايهگذاريهاي جديد در صنعت نفت تا سال 2012 بالغ بر 160ميليارددلار برآورد ميشود.
نويسنده سرمقاله معتقد است؛عنصر مهم ديگر مربوط به نقش معاملات آتي نفت در بورسهاي نفتي و نيز در بازارهاي خارج از بورس OTC بود. براي اين كه تصويري از حجم مبادلات كاغذي در بازار نفت به دست آوريم اشاره به آماري گويا است. در سال 2003، به ازاي هر بشكه نفت، شش بشكه كاغذي مبادله ميشد. امروز اين نسبت به بيش از 18 افزايش يافته است. يعني بيش از سه برابر شده است. يعني به ازاي توليد هر بشكه نفت خام شاهد بيش از 18 بار معامله روي آن هستيم. همين امر بهخوبي اهميت سوداگري مالي در بازار نفت را نشان ميدهد.
در پايان سرمقاله ميخوانيد؛به نظر ميرسد اقتصاد ايران كه چند دهه است به اتكا به درآمدهاي نفتي عادت كرده است؛ اكنون به دسترسي آسان به درآمدهاي شگفتانگيز نفتي خو گرفته و بر اساس آن سطح مخارج و هزينههاي خود را تامين كرده است. از اين رو، اقتصادي كه اين گونه رفتارهاي خود را تنظيم كرده باشد به آساني قادر به تحمل شوكهاي حاصل از سقوط قيمت نفت نيست. در حقيقت، ميتوان ادعا كرد كه اقتصاد ايران هيچگاه نميتواند بر اين دور باطل ناشي از درآمدهاي نفتي آسان غلبه يابد، مگر اين كه نگرش خود نسبت به درآمد نفت را اصلاح نمايد و كل درآمد نفتي را «ثروتي بيننسلي» تلقي كند كه ما (نسل حاضر) تنها به ميزان قدرالسهممان از درآمدهايش قادر به مصرف آن باشيم.
چهارشنبه 23 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 213]
-
گوناگون
پربازدیدترینها