واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: مادرم درباره انتظار به من گفت که؛
بذار بابات برگرده خونه تو می دونی و بابات.
مادرم درباره تهدید کردن به من گفت؛
وقتی رسیدیم خونه حسابتو می رسم.
مادرم درباره طرز مواجه شدن با مشکلات به من گفت؛
درباره چی فکر می کردی؟ وقتی باهات حرف می زنم به من جواب بده…جواب سوال نکن!
مادرم درباره منطقی بودن به من گفت؛
همین هست که من بهت می گم. اگه از اونجا بیوفتی پایین و گردنت بشکنه، دیگه نمی تونی با من بیای فروشگاه.
مادرم درباره علم پزشکی به من گفت؛
اگه هی چشماتو اینطوری کنی چپکی کنی، اونا برای همیشه به اون صورت خشک می شن.
مادرم درباره شغل و کار به من گفت؛
اگه امتحان هجی کردنتو با نمره خوب قبول نشی، هیچ وقت یه کار خوب گیرت نمی یاد.
مادرم درباره شوخ طبعی به من گفت؛
وقتی ماشین چمن زنی انگشتاتو قطع کرد، پیش من نیا
مادرم درباره بالغ شدن به من گفت؛
اگه سبزیجاتتو نخوری هیچ وقت بزرگ نمی شی.
مادرم درباره وراثت به من گفت؛
تو دقیقا مثل پدرتی.
مادرم درباره اصل و نسبم به من گفت؛
فکر می کنی تو تویله بدنیا اومدی؟
مادرم درباره مقدار فهم با توجه به سن به من گفت؛
وقتی به سن من رسیدی حتماً می فهمی.
مادرم درباره عدالت به من گفت؛
یه روز بالاخره بچه دار می شی، و امیدوارم که بچه هات دقیقاً مثل حالای خوت باشن. اون موقع است که می فهمی که چقدر ناجوره.
مادرم درباره دین به من گفت؛
اگه دعا نکنی سنگ می شی.
مادرم درباره پیش گویی به من گفت؛
اگه لباس زیرتو نپوشی، تصادف می کنی و می میری.
مادرم درباره مسخره کردن به من گفت؛
به گریت ادامه بده منم یه چیزی بهت می دم که بتونی بخاطرش گریه کنی.
مادرم درباره انعطاف پذیری به من گفت؛
میشه برگردی و کثیفی پشت گردنتو ببینی!
مادرم درباره شرایط جوی به من گفت؛
بنظر میاد که یک گردباد قوی از اتاقت عبور کرده باشه.
مادرم درباره مشکلات فیزیکی به من گفت؛
اگه بخاطری که یک شهاب سنگ داره میاد طرفت فریاد بزنم، اون موقع به من گوش می دی؟
مادرم درباره ریاکاری به من گفت؛
اگه بهت یکبار گفته باشم، من بهت یک میلیون بار بهت گفتم که اغراق نکردم.
مادرم درباره چرخه زندگی به من گفت؛
من تو رو بدنیا اوردم، خودم هم می تونم بکشمت.
مادرم درباره تغییر رفتار و رویه به من گفت؛
مثل پدرت رفتار نکن!
مادرم درباره حسادت به من گفت؛
میلیون ها بچه تو دنیا هستن که حسرت داشتن پدر و مادر تو رو دارن.
مادرم درباره پارک رفتن به من گفت؛
بعداً می ریم پارک.
مادرم درباره بد بودن پرخوری به من گفت؛
بس که خورده مثل سگ حار شده.
مادرم درباره حیوانات جنگل به من گفت؛
اگه اذیت کنی خاله میمونه میاد می خورتت.
مادرم درباره فضا به من گفت؛
اگه تنها بری تو کوچه، آدم فضایی ها میان و می برنت.
مادرم درباره انتخاب همسر به من گفت؛
نمی دونم فردا بعد از ازدواج می خواد کی رو بدبخت کنه.
مادرم درباره سیاست به من گفت؛
دیدی چطوری پدرت حرفمو باور کرد.
مادرم درباره امنیت به من گفت؛
شب که میری بخوابی در اتاقتو قفل کن و برو زیر پتو وگر نه آقا دزده میاد سراغت.
مادرم درباره نفت به من گفت؛
این غذایی که توی سفره می بینی همش از پوله نفته.
مادرم درباره گرانی به من گفت؛
دیدی دیروز نذاشتی برم مغازه گفتی بریم پارک، امروز باید کلی پول بیشتر بدم.
مادرم درباره حس وطن دوستی به من گفت؛
ان شاالله بزرگ شی، پول دار شی، بری خارج، همه خانواده رو هم با خودت ببری.
مادرم درباره تلفن به من گفت؛
نمی دونم چرا این موبایل ها هیچ وقت آنتن نمی ده.
مادرم درباره اعتماد زن و شوهر به من گفت؛
نمی دونم بابات دوباره کی رو دیده سرش گرم شده و نیومده.
مادرم درباره آزادی به من گفت؛
از خونه بیرون نرو، حرف نزن، بازی نکن، دست به وسائل خونه نزن، تا دیروقت بیدار نباش، باباتو اذیت نکن، …
مادرم درباره برنامه های تلویزیونی به من گفت؛
دیدی امروز یادم رفت به بابات بگم چند تا فیلم واسه امشب کرایه کنه تا ببینیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]