تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اجابت دعایت را دیر مپندار، در حالی که خودت با گناه راه اجابت آن را بسته ای.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802819690




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

معيارهاي انتخاب همسر


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: معيارهاي انتخاب همسر
دختر و پسري كه مي خواهند با يكديگر ازدواج كنند، بهتر است تناسب شخصيتي داشته باشند و از نظر صفات شخصيتي با يكديگر همسان باشند.


همسر ايده ال من يكي از مسائل بسيار مهم و اساسي قبل از ازدواج در نظر گرفتن معيارهايي براي انتخاب همسر است . به جرئت مي توان گفت بيشترين مشكلاتي كه در زندگي مشترك به وجود مي آيد به خاطر اين است كه دختر و پسر ، همسر مناسب خود را انتخاب نكرده اند و پس از چند سال زندگي متوجه مي شوند اين دو مناسب يكديگر نبوده اند. پس جا دارد براي اين انتخاب وقت بگذاريم و مطالعه كنيم.

معيارها و ملاك هايي كه در انتخاب همسر بايد در نظر گرفته شود دو نوع است:
الف – آنهايي كه ركن و اساس اند و براي يك زندگي سعادتمندانه حتماً لازم اند.
ب – آنهايي كه شرط كمال هستند و براي بهتر و كاملتر شدن زندگي لازم اند و بيشتر به سليقه افراد و موقعيت آنها بستگي دارند.
اگر گذشته فردي كه مي خواهيد با وي ازدواج كنيد خيلي شيك بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده ايد؛ رهايش كنيد اين فرد مناسب زندگي شما نيست.
يكي از معيارهايي كه بايد حتماً در ازدواج در نظر گرفته شود،عامل مذهب و نگرش فرد مقابل نسبت به مذهب است. اگر شما فردي هستيد كه به اصول و فرامين مذهبي معتقديد، ولي شخص مورد نظرتان ، نسبت به مذهب بي اعتماد يا بي تفاوت باشد، شما با هم زندگي خوبي نخواهيد داشت.انسان متدين، همسري متدين مي خواهد، اگر يكي متدين و ديگري بي دين و بي قيد باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراين از اين لحاظ بايد فردي را انتخاب كنيد كه همانند شما فكر كند.
يكي ديگر ازمسائل تناسب خانوادگي است. ازدواج با يك فرد مساوي است با پيوند با يك خانواده، فاميل و يك نسل؛ خانواده دختر و پسر بايد با يكديگر سنخيت و تناسب داشته باشند. در انتخاب همسر معقول نيست شما بگوييد «من مي خواهم با اين فرد زندگي كنم و كاري با خانواده اش ندارم» چرا كه اين فرد جزيي از همان خانواده و فاميل و شاخه اي از همان درخت است.
اين شاخه، از ريشه همان درخت تغذيه كرده؛ مسلم است كه بسياري از صفات اخلاقي، روحي، عقلي و جسمي آن خانواده و فاميل از راه وراثت و تربيت و محيط به اين فرد منتقل شده است، اين فرد در دامن همان خانواده بزرگ شده است. بايد موقع ازدواج ارزش هاي درون خانواده فرد را بررسي كنيد و با ارزش هاي درون خانواده خودتان مقايسه نماييد. اگر اين ارزش ها با يكديگر تناسب داشته باشند، شما زندگي آرامي خواهيد داشت. در مقايسه ارزش ها دقت داشته باشيد. براي مثال اگر در خانواده شما تحصيل يك ارزش است، در خانواده فرد مقابل نيز تحصيل يك ارزش باشد، اگر در خانواده شما حجاب يك ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد.
آنچه در تناسب اجتماعي بايد در نظر داشت،ارتباطات و رفت و آمدهاي خانوادگياست. اين كه خانواده با چه افرادي رفت و آمد مي كنند و داراي چه جايگاهي هستند، آيا شهرت اجتماعي دارند يا خير، مهم است. همه اينها در جايي جمع مي شود كه به آن تناسب اجتماعي مي گوييم. در حقيقت مردم دوست دارند با افرادي رفت و آمد كنند كه از جايگاه اجتماعي خوبي برخوردار باشند. دو خانواده بايد از اين حيث با يكديگر تناسب داشته باشند. مسئله دومتناسب رفتار اجتماعي دختر و پسر است. مثلاً اگر يك دختر لوس و جلف با مرد متين و موقري ازدواج كند، تحمل رفتار اجتماعي زن براي مرد مشكل است.
بنابراين از مسائل مهم انتخاب همسردر نظر گرفتن تناسب اجتماعي دو خانواده است و چقدر خوب است كه پسر و دختر در يك رديف اجتماعي با هم ازدواج كنند.
يكي ديگر از مواردي كه بايد در ازدواج در نظر گرفت مسائل مالي و اقتصادي است، هر چقدر دو خانواده از لحاظ مالي در يك سطح باشند ازدواج، ازدواج خوبي است. صلاح نيست دختر و پسر و خانواده هايشان از لحاظ مالي و ثروت تفاوت زيادي با هم داشته باشند، ازدواج دو طبقه متضاد اجتماعي هميشه مشكلاتي به همراه خواهد داشت. شما نمي توانيد با فردي زندگي كنيد كه از نظر اقتصادي در رديف شما نيست، هرگز اين كار را نكنيد. براي مثال كسي كه از نظر اقتصادي در يك طبقه بالاي اجتماعي است در ناز و نعمت بزرگ شده، همه چيز برايش مهيا بوده، هيچوقت مشكلات و تنگناي مالي نداشته است، حالا با فردي از خانواده بسيار پايين از نظر اقتصادي ازدواج مي كند كه سبك زندگيش با اين فرد متفاوت بوده است. فرهنگ خانوادگيش متفاوت، نيازهايش متفاوت. فرضاً قرار مي شود اين دو با يكديگر به مهماني بروند، شخص اول هر لباسي مي پوشد خجالت مي كشد، احساس مي كند نازيباست ، مورد تأييدش نيست، در عوض همسرش زماني كه به خانه آنها مي رود احساس كدخدايي مي كند. خانه سطحش پايين است. اين احساسات در وي ايجاد تعارض مي كند. عصباني مي شوند، با هم دعوا مي كنند، دعوا بر سر يك قضيه بسيار ساده زندگي است ولي ريشه اش در عدم همخواني و تناسب طبقه اقتصادي است، اكثر دعواهاي چنين زن و شوهرهايي بعد از ميهماني ها شروع مي شود.
يكي ديگر از معيارهايي كه بايد در ازدواج در نظر گرفته شود، تناسب تحصيلي است. بسيار خوب است كه زن و شوهر از نظر معلومات و تحصيلات علمي، خيلي با هم فاصله نداشته باشند و در رديف يكديگر باشند تا تفاهم بيشتر در زندگي شان به وجود آيد. مهم است كه زن و شوهر سطح دانششان به هم نزديك باشد، زني كه تحصيل كرده و دانشگاهي است نمي تواند همسر يك مرد بي سواد يا كم سواد باشد. اگر هم توانست مدت كوتاهي مي تواند ولي در درازمدت خير. ممكن است يك آدم بي سواد بسيار فرهيخته باشد، مهربان و سطح آگاهيش هم بالا، كلاً شخصيت خوبي داشته باشد ولي در اينجا تشابهاتي وجود ندارد. بالاخص اين كه تفاوت يك زن تحصيل كرده با يك مرد تحصيل كرده بسيار زياد است. غالباً خانم تحصيل كرده از تحصيلاتش در طول زندگي استفاده مي كند ولي مرد تحصيل كرده كمتر. براي مثال خانمي كه در رشته هنر تحصيلات دانشگاهي دارد، مي توانيد آثار هنري را در تمامي خانه ملاحظه كنيد اما ممكن است آقاي مهندس برق در سيستم برق خانه اش كلي اشكال داشته باشد! به نظر مي رسد زندگي با زن تحصيل كرده راحت تر است. او خيلي زودتر مسائل را مي فهمد و نياز نيست كه خيلي تكرار كنيد. متقابلاً مردي كه داراي تحصيلات عالي است نمي تواند با زني كه داراي تحصيلات پاييني است ازدواج كند. حتي بهتر است مردان يا زنان پزشك با هم رديفان خود ازدواج بكنند. يكي از چيزهايي كه بايد در ازدواج رعايت شود فاكتورهاي حرفه اي است. بنابراين سطح تحصيلات و سطح حرفه در زندگي زناشويي بسيار مهم است.
حالا كه به مسئله تحصيل اشاره كرديم خوب است كه به مسئله تفكر نيز اشاره كنيم. متأسفانه مردان ما بسيار مقيدند كه همسر زيبا داشته باشند، در صورتي كه زيبايي در آمار جهاني بهداشت فقط 25 نمره دارد در حالي كه به تفكر 300 نمره داده اند. در مورد عروس خانم هميشه مي پرسند آيا زيبا هست يا نيست. زيبايي دوره محدودي دارد، ولي ما نمي توانيم تفكر و تعليم و تربيت را انكار كنيم. بعضي از مردم ما در ازدواج جايي براي تفكر باز نگذاشته اند.
اولين چيزي كه در تفكر جلوه گر مي شود،عامل هوش است. زندگي با يك آدم كم هوش بسيار مشكل است. ممكن است بپرسيد چگونه مي شود هوش يك نفر را قبل از ازدواج تشخيص داد؟ پاسخ بسيار آسان است. افرادي كه درجه هوشي خيلي پائين دارند كاملاً در رفتار و كردارشان مشخص است، پختگي لازم را ندارند، قدرت تشخيصشان ضعيف است. عامل ديگر تشخيص هوش، تفكر انتزاعي است. انتزاع كردن يعني بيرون كشيدن، و تفكر انتزاعي يعنيتوانايي استنباط و درك مفاهيم از موقعيت هاي كلي. اين نوع تفكر ابعادش بسيار گسترده است، افرادي كه تفكر انتزاعي دارند خيلي زود شما را مي فهمند. لازم نيست كه دائم برايشان تكرار كنيد. بعد ديگرش، تفكر حل مسئله اي است، تفكري كه در آن انسان مي تواند مسائل خودش را حل كند. كساني كه اين نوع تفكر را ندارند دائم دور خودشان مي چرخند، گيج اند، دائم مي پرسند چه گفتي، يعني چه، منظورت چه بود…. كسي كه اين نوع تفكر را ندارد به همسري برنگزينيد. گاهي اوقات افراد از روي ترحم با فردي ازدواج مي كنند كه از نظر هوشي در سطح پاييني است، مي خواهند ايثار كنند ولي سخت در اشتباهند. زندگي با افراد كم هوش بسيار مشكل است.كسي كه تفكر و هوش خوبي دارد كيفيت فراوان در مديريت دارد. يكي از اركان اصلي مديريت ، تفكر خوب است.
يكي ديگر از معيارهايي كه بايد در ازدواج در نظر گرفت گذشته افراد است. يعني، بايد تشابهاتي بين گذشته شما با گذشته فردي كه مي خواهيد با وي ازدواج كنيد باشد. اگر اين تشابهات بود، آن وقت شما به درك متقابل خواهيد رسيد. بسياري از مردم مي گويند همسرم مرا درك نمي كند. درك چه موقع صورت مي گيرد، زماني كه ما سرنوشت مشابهي داريم، شما كسي را درك مي كنيد كه در زندگي تان باشد، يك غريبه را نمي شود درك كرد. اگر گذشته فردي كه مي خواهيد با وي ازدواج كنيد خيلي شيك بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده ايد؛ رهايش كنيد اين فرد مناسب زندگي شما نيست. گذشته بسيار مهم است. اين فرد نمي تواند شما را درك كند. نمي تواند بفهمد موقعيت فعلي را به چه قيمتي به دست آورده ايد؛ برايش اهميتي ندارد. تمام آنچه با زحمت به دست آورده ايد را جزء بديهيات و لوازمات زندگي مي داند، حتي گاهي اوقات اصرار مي كند موقعيت فعلي را نيز از دست بدهيد در حالي كه موقعيت فعلي حاصل يك عمر تلاش شماست. در ازدواج به سراغ فردي برويد كه گذشته اي مشابه شما داشته باشد و شما را درك كند.
يكي از مسائلي كه در گذشته ماست، عشق و عاطفه در زندگي است. بعضي ها در گذشته ، بسيار دوست داشته شده اند، مثل اين كه هيچكس به اندازه اينها مهم نبوده است، مانند عروسك در دست اين و آن مورد نوازش و محبت قرار گرفته اند. عده اي ديگر اصلاً مورد توجه نبوده اند و كسي به اينها اهميتي نداده است مثل اين كه اصلاً شناسنامه اي ندارند . حالا اگر اين دو نفر با هم ازدواج كنند ، نمي دانند چه اتفاقي مي افتد . گاهي مي گويند اين شخصيت خلاء عاطفي مرا پر خواهد كرد. در صورتي كه چنين نيست. كسي كه هيچوقت مورد محبت قرار نگرفته، تشنه محبت است، هرچه محبت كنيد سيراب نمي شود. هميشه مي پرسد مرا دوست داري، مي گوييد بله، باز مي پرسد، قسم مي خوريد، ولي باور نمي كند. برعكس، شخصي كه برايش همه چيز مهيا بوده سيراب است هيچ چيز چشمش را نمي گيرد، به زحمت هديه اي را برايش فراهم مي كنيد اما جلب توجهش را نمي كند. گاهي اصلاً شما را تحويل نمي گيرد، آنها آدم هاي سردي اند، هر كاري كنيد فايده اي ندارد، در مقابل آنها وضعيت شما مثل فردي است كه مي گويد نمي دانم چرا دستم نمك ندارد. مي گوييم دست شما نمك دارد اما اين شخص سيراب است. پس بهترين حالت، تعادل است. بايد دنبال كسي بگرديد كه گذشته معتدل داشته استگذشته ما سرنوشت ما را تعيين مي كند. خب حالا چطور مي توانيد به اين مسئله پي ببريد؟ كافي است از او سؤال كنيد شما را چقدر دوست داشته اند. اگر گفت «تا حالا هيچكس را به اندازه من دوست نداشته اند و از ابتداي امر هر چه خواسته ام برايم فراهم بوده است.» قدري دست نگه داريد. يا مثلاً چنانچه مادر دختر خانم مي گويد «اگر قسمت شد و داماد ما شديد اين را بدانيد كه ما تا حالا بالاتر از گل به اين دختر نگفته ايم.» بگوييد «خداحافظ!» اين دختر خيلي به درد شما نمي خورد. پدر و مادرها در محبت كردن به بچه ها، بايد حد تعادل را رعايت كنند.
از ديدگاه دكتر مجد، يكي از مسائل بسيار مهم كه بايد در ازدواج مورد توجه قرار گيرد رديف فرزندان خانه است. فرزند چندم خانواده باشد خوب است و يا چرا خوب نيست. به اعتقاد ايشان بچه هاي رديف اول غالباً داراي وضعيتي هستند كه عمدتاً معاون اند، دختر معاون مادر، پسر معاون پدر، بچه هاي ارشد خانواده غالباً مسئوليت هاي زيادي را قبول مي كنند و مثلاً از ديگر فرزندان مراقبت مي كنند، تكاليف اقتصادي و خريد به آنها واگذار مي شود بسياري از كارهاي خانه را انجام مي دهند. بچه هاي اول سنگ هاي زيرين آسياب هستند. علاوه بر كارهاي منزل و خريد و مواظبت از بچه هاي ديگر بايد به عنوان قاضي، مجادلات بين پدر و مادر را نيز حل كنند. بچه هاي اول عمدتاً زندگي سختي دارند. اين زندگي سخت ، مزايا و معايبي دارد. از اين جهت خوب است؛ افرادي كه زندگي سختي تجربه كرده اند مسئوليت پذيرند، اتفاقاتي را تجربه مي كنند كه سبب مي شود براي زندگي بعدي پخته شوند، غالباً نظرشان شرط است. اينها رأي شان نافذ است اگر پدر و مادر بخواهند با كسي مشورت كنند معمولاً با فرزندان ارشد است. روي ديگر فرزندان نفوذ دارند، اصلاً گاهي به جاي پدر و مادر مهار زندگي را اينها به دست مي گيرند. از بعضي جهات هم خوب نيست. اينها معمولاً مظلوم واقع مي شوند، حقشان خورده مي شود. هميشه زماني كه دو بچه با يكديگر دعوا مي كنند به بچه بزرگتر مي گويند تو بزرگتري تو ببخش، و غافل از اين كه اينها هر دو كودك اند و هر دو احساسات كودكانه دارند.
بچه هاي آخري چه وضعيتي دارند؟ بچه آخر معمولاًً هيچ مسئوليتي ندارد. ريلكس است خيلي راحت است. بعد از او ديگر بچه اي به دنيا نيامده و تاج پادشاهي همچنان بر سرش باقي مانده است. اگر در خانه مشكلاتي به وجود بيايد اين قدر افراد هستند كه مشكلات را حل بكنند بنابراين كاري به اين فرد ندارند. به اينها سرويس زياد داده شده و خيلي به آنها خوش گذشته است به كسي هم كه زياد خوش بگذرد خيلي بد عاقبت خواهد بود. تمام افرادي كه به اين ترتيب بزرگ مي شوند تحمل اتفاقات عادي زندگي را ندارند. هيچ استرسي را نمي توانند تحمل بكنند.
حالا اگر بچه اول خانواده ( پسر) با دختري ازدواج كند كه فرزند آخر خانواده است چه اتفاقي مي افتد؟ بيچاره پسر، عمري حقش ضايع شده بود و در خانه بچه داري كرده بود حالا هم بايستي از خانمش به عنوان يك بچه نگهداري كند! اين دختر خانم هم به كوچكترين مطلبي قهر مي كند. اينها همان افرادي هستند كه دو ماه بعد از ازدواج چمدانهايشان را بسته اند و راهي خانه پدرشان مي شوند.
اگر دختر فرزند اول باشد و پسر فرزند آخر، چه خواهد شد؟ خانم ها معمولاً تحملشان خيلي زياد است معمولاً دندان روي جگر مي گذارند، گاهي نقش مادر را براي همسر بازي مي كنند و بعضي مردها نيز از اين حالت استقبال مي كنند. بچه هاي اول عادت كرده اند بگويند خب حالا مهم نيست و بعد مي بينند كه به دردهاي روان تني دچار شده اند.
مسلم است كه تربيت خانوادگي بر شخصيت و نحوه رشد افراد اثر مي گذارد. به نظر مي رسد آنچه بيشتر از رديف و جايگاه فرزندان خانه اهميت دارد نحوه تربيت آنهاست. اگر در خانواده راه و رسم زندگي مشترك به افراد آموخته شود و آنها را براي پذيرش يك سري از مسائل و واقعيات زندگي آماده نمايند آخر يا اول بودن آنها چندان اهميتي ندارند. نكته ديگر اين كه هميشه براي فرزندان آخر همه چيز مهيا نبوده است. گاهي فرزندان آخر بيشتر از ديگر فرزندان دچار استرس مي شوند براي اين كه پدر و مادر در جواني بيمار نبوده اند و حالا بيمار شده اند و اين در حالي است كه ديگر فرزندان خانواده ازدواج كرده اند و مسئوليت پدر و مادر بيمار بر عهده فرزند آخر است. گاهي نيز فرزند آخر خانواده نقش مربي مهدكودك را بازي مي كند و خواهران و برادران جهت نگهداري فرزندانشان از بچه آخر كمك مي گيرند. از همه اينها گذشته اگر در يك خانواده دو فرزند بيشتر وجود نداشت، يكي اولي بود و ديگري آخري، تكليف چيست؟ در اينجاست كه مي گوييم نوع تربيت، نحوه برخورد و گذشته افراد مهمتر از جايگاه آنها در خانواده است.

تناسب سني
در انتخاب همسر توجه به همتايي و تناسب در سن نيز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسي در دختر و پسر، يك امر طبيعي است، پسر حدود چهار سال ديرتر از دختر به بلوغ جنسي مي رسد. پس خوب است كه تفاوت سن آنها در امر ازدواج نيز به همين مقدار باشد ( پسر بزرگتر باشد)بهتر است چنين باشد ولي الزامي نيست. اگر در بقيه موارد گفته شده يعني زمينه هاي اقتصادي، خانوادگي، اجتماعي، عاطفي، تناسب وجود داشته باشد ولي تناسب سني وجود نداشته باشد مثلاً زن و شوهر هم سن باشند و يا حتي زن يك سال نيز بزرگتر باشد به شرط اين كه مرد وقوف و آگاهي كامل به اين موضوع داشته باشد مشكل خاصي ايجاد نمي شود. اما ازدواج هايي كه اختلاف سني زياد وجود دارد مثلاً يك نفر بيست سال از ديگري بزرگتر است اصلاً صلاح نيست.

اخلاق نيك
يكي از ويژگي هاي اساسي و لازم براي زندگي شاد، اخلاق نيك است. منظور از اخلاق نيك تنها خنده رويي وخوش خلقي اصطلاحي نيست، زيرا خنديدن و ... در بعضي مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نيست بلكه ضداخلاق نيز هست. منظور از اخلاق نيك ، داشتن صفات و خلق و خوهاي پسنديده از نظر عقل و شرع است.

سلامت جسماني و رواني
سلامت جسماني و رواني در موفقيت و سعادت زندگي مشترك، نقش مهمي بر عهده دارد. بعضي از بيماريهاي جسماني و رواني اهميت چنداني ندارند و مانع زندگي نيستند و لطمه اي به آن وارد نمي كنند و با معالجه و مراقبت، درمان مي شوند. آنچه بايد در زمينه انتخاب همسر مورد توجه قرار گيرد بيماري ها و نقص ها و معلوليت هاي جسمي و روحي عميق و غيرقابل درمان است كه در طول عمر همراه انسان است و تحملش براي همسر سخت است. توجه نكردن به اين امر و برخورد «احساساتي و غيرمنطقي» با آن ممكن است لطمه هاي سنگيني به زندگي بزند.

همتايي و هماهنگي فرهنگي و فكري
تفاهم و توافق فكري و فرهنگي ميان دو همسر در زندگي مشترك، نقش اساسي دارد. براي ايجاد يك زندگي پربار و سعادتمند، بايد معماران اين كانون بتوانند يكديگر را درك كنند و مكنونات و محتويات دروني خود را به هم تفهيم كنند و در بسياري از مسائل، تصميم مشترك و يكسان بگيرند و بر مبناي آن عمل كنند و در نشيب و فرازهاي زندگي، ياور هم باشند و فرزندانشان را براساس يك طرح هماهنگ تربيت كنند.

چنانچه امام صادق (ع) مي فرمايند:

«العارفة لا توضع الا عند العارف».
زن عارفه ( فهميده فرزانه ) بايد در كنار مرد عارف ( اهل معرفت ) قرار گيرد نه غير آن.

تناسب سياسي
دختر و پسر بايد از لحاظ گرايش نسبت به مسائل سياسي شبيه به هم باشند. اگر يك نفر علاقه شديدي به مسائل سياسي و شركت در آن دارد و براي ديگري سياست هيچ جايي در زندگيش ندارد، در زندگي مشترك دچار مشكلاتي خواهند شد و آرامش لازم را از دست مي دهند.

تناسب شخصيتي
دختر و پسري كه مي خواهند با يكديگر ازدواج كنند، بهتر است تناسب شخصيتي داشته باشند و از نظر صفات شخصيتي با يكديگر همسان باشند.
 سه شنبه 22 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن