واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: در گفتوگو خبرگزاري ايكنا با «احمد تميمداري» عنوان شد: اشعار بيدل و صائب مجموعهاي از معارف اسلامي، ايراني و شرقياست
گروه ادب: «احمد تميمداري» در گفتوگو با خبرگزاري ايكنا، كه به بهانه چاپ دوم كتاب او «عرفان و ادب در عصر صفوي» صورت گرفت، اظهار كرد: بيدل دهلوي و صائب تبريزي مجموعهاي از معارف اسلامي و ايراني و شرقي را در ديوان اشعار خودشان گنجاندهاند.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) تميمداري كه از تحصيلات علوم ديني نيز برخودار است، با اشاره به حوادث ديني اين دوره، گفت: «در دوره صفويه بزرگترين «دايرةالمعارف حديث» و «دايرةالمعارف اسلامي» نوشته ميشود كه همان كتاب «بحارالانوار» علامهمجلسي است. چون در ايران حكومت شيعه تشكيل شده بود، بعضي از كشورهاي سني آثار شيعه را از بين ميبردند، تا اين آثار موجب تقويت ايران نشود. كار بسيار مهمي كه علامه انجام داد، اين بود كه شاگردان خود را به كشورهاي اسلامي فرستاد و تمام كتابهاي حديث را جمعآوري كرد، آورد ايران و همه را در يك مجموعه گنجاند كه محفوظ بماند.
مولف كتاب «گستره شعر فارسي در انگليس و آمريكا» با تأكيد دوباره بر اين نكته كه در اين دوره ايران وارد جامعه بينالمللي ميشود، گفت: همانطور كه گفتم، زبان فارسي و مذهب تشيع به عنوان دو عامل تشكيل مليت و وحدت ملي - سياسي ايران در آن زمان ميشود. قبل از صفويه در مورد مسئله جانشيني نزديك بود كه ايران به قسمتهاي مختلف تقسيم شود. «شاه اسماعيل» توانست با تلاش خود و مريدانش و از طريق سركوب كساني كه مدعي سلطنت بودند و تعدادشان هم كم نبود، ايران را به صورت يكپارچه و مستقل به وحدت برساند.
اين مدرس دانشگاه با اشاره به جايگاه مهم ادبيات در اين دوره، تصريح كرد: در اين دوره بر اثر ارتباط ايران با «هندوستان» سبك تازهاي در ادبيات و هنر به وجود ميآيد كه به «سبك هندي» معروف است، كه من اصطلاحاً ميگويم سبك «هند و ايراني»؛ چون هم عناصر هندي دارد و هم عناصر ايراني. با اين سبك جديد در ادبيات فارسي شاعران بزرگي ظهور ميكنند كه بزرگترينشان «صائبتبريزي» و «بيدل»هستند. صائب در ايران است و بيدل در افغانستان و هندوستان.»
او با اشاره به جايگاه انديشه در شعر اين دو شاعر، گفت: «بيدل و صائب تبريزي مجموعهاي از معارف اسلامي و ايراني و شرقي را در ديوان اشعار خودشان گنجاندهاند. بيدل نهتنها اهل دود نبود، بلكه ورزشكار و سردار لشكر بود. در تفسير قرآن، حكمت و فلسفه اسلامي انسان بسيار قدرتمندي بود و اينها در شعرش هم منعكس شده است. در اشعار بيدل ميتوان مجموعهاي از معارف اسلامي را همراه با زيباييشناسي دوره صفوي يا تيموري، معارف شرقي و تجربيات شاعران گذشته را مشاهده كرد.
مولف كتاب «تاريخ ادب پارسي» با بيان اين سخن كه «ميشود گفت ديوان اينها به دايرةالمعارف نزديكتر است»، اظهار كرد: اگر كسي حوصله تحليل داشته باشد ميتواند اين نكات را نشان دهد. اما متأسفانه در ايران بهدليل كارهاي عجولانه كردن علما، دانشمندان يا دانشجويان خيلي فرصت ندارند، كه مثلاً 10 سال بنشينند، روي يك كتاب كار كنند.
كساني مانند «نظيري نيشابوري»، «صائبتبريزي»، «بيدل دهلوي»، «كليمكاشاني» و از شُعراي جلوتر «بابافغاني» يا خود «جامي» كه از شاعران پايان دوره سبك عراقي و آغاز سبك هندي، شاعراني بزرگ هستند، كه ميتوانند مورد بررسي قرار گيرند.
تميمداري در ادامه سخنانش به نگاه دانشمندان و علماي ديني به شعر و ادبيات اشاره كرد و گفت:« همانطور كه پيش تر اشاره كردم، پديدهاي كه در دورههاي قبل نبوده يا كمتر بوده، توجه دانشمندان و علماي ديني به شعر و ادبيات است. مثلاً «ملاصدرايشيرازي» شعر مي گفت؛ يا «ميرداماد» كه تخلصش «اشراق» بود و ديوانش نيز چاپ شده است. همچنين «ميرِ فندرسكي» صاحب قصيده زيباي «چرخ با اين اختران نغز و خوش و زيباستي / صورتي در زير دارد هر چه در بالاستي». «فيض كاشاني» و «فياضلاهيجي» هم همينطور هستند. فيض و فياض هر دو داماد ملاصدار بودند.»
همينطور «حزين لاهيجي» صاحب آن شعر معروف «اي واي بر اسيري كز ياد رفته باشد / در دام مانده صيدو صياد رفته باشد». «حزين لاهيجي» عالمي فقيه، فلسفهدان، مردي مُلا، شاعر، سفرنامهنويس و مورخ است كه تاريخ معاصر خودش و «تذكره شعرا» را هم نوشته. او در علوم مختلف دست داشت و به اصطلاح انسان متفنني بود كه در دورههاي گذشته ممكن نبود.
اين محقق ادبي با بيان اينكه، نگاه به شعر در نزد علماي دوره صفويه و پيش از آن بسيار متفاوت است، اظهار كرد: «مثلاً در دورهاي كه «شيخ صدوق» و «شيخمفيد» ظهور كردند؛ با اينكه از دانشمندان بزرگي بودند، اما اينكه آنها به زبان فارسي غزل بگويند، در آن زمان تصوري كاملاً محال بود. اما در دوره صفويه علماي ديني به شعر توجه ميكنند و بعضي مثل «حزينلاهيجي» يا «فيض كاشاني» در شعر و عرفان بسياربسيار معروف ميشوند.
او ادامه داد: اين يك پديده و نگاهي جديد است كه در دوره صفويه اتفاق ميافتد. علماي ديني به شعر و ادبيات توجه خاص ميكنند. يكي مثل «ملارفيعا واعظ قزويني» آثاري كه از او به جا مانده شعر و نثر بسيار زيبايي دارد كه ديوان اشعارش به وسيله استاد «سادات ناصري» تصحيح و چاپ شده است.
اين قابل توجه عالمان ديني و واعظان عصر حاضر است. آنها بايد توجه كنند كه دانشمندان بزرگ قديم تا چه اندازه به ادبيات توجه داشتند و سعي ميكردند معارفي را كه ميخواهند براي مردم بيان كنند، از راه شعر و ادبيات بيان شود. از آن جمله ميتوان به «سعدي» اشاره كرد. البته سعدي متعلق به عصر صفوي نيست، اما يك واعظ است كه يك اديب و شاعر تمام عيار هم هست.
مولف كتاب «دانشنامه كوچك ادبيات فارسي به زبان انگليسي» اظهار كرد: دردوره صفويه اين پديده، به طور خاص در مذهب تشيع به وجود ميآيد كه قبلاش در بين علماي ديني رواج چنداني نداشت.
دكتر تميمداري در ادامه سخنانش به مسئله تشيع اشاره كرد و گفت: يك نكته خيلي غلط كه بعضيها ميگويند اين است كه، «مذهب «تشيع» در دورهي صفويه به وجود آمده است. اين حرف حرفي ساده و خندهدار است. براي اين كه مذهب تشيع قبل از صفويه در هندوستان، عراق، يمن، مكه، مدينه، تركيه عثماني و در بسياري از كشورها وجود داشت و كساني مثل «شيخطوسي»، «شيخمفيد»، «سيدمرتضي علم الهدي» دانشمندان قرن چهارم و پنجم، همه از پايهگزاران معارف رسمي شيعه هستند و كتابهاي درسي نوشتهاند. خود «فردوسي» شاعر بزرگ ايراني هم شيعه بود و اشعارش نيز بر اين نكته دلالت ميكند. «علامهاميني» نيز در كتاب «الغدير» روايات زيادي از شيعه را بيان ميكند و تأثير آنها را نيز در شعر عربي نشان ميدهد.
او بيان كرد: شيعه از همان روزي كه پيامبر اكرم(ص) به رسالت ميرسند و حضرت علي(ع) به عنوان اولين مرد در بين مردم «مكه» و «مدينه» به اسلام ميگروند؛ از همان دوره كساني كه دور علي(ع) جمع ميشوند «مذهب تشيع» به وجود ميآيد. چون تشيع يعني «پيروي كردن». صفويها شيعه را نساختند، بلكه مذهب تشيع را در ايران رسمي كردند. مثلاً «علامه مجلسي» رواياتي كه نقل كرده از قول خودش يا پدرش كه نيست. اينها همه روايات قديمي در مورد شيعه بود كه از كتابهاي متعدد و مختلف جمع آوري كرده است.
دكتر تميمداري در پايان سخنانش اظهار كرد: بنابراين در دوره صفويه اين مختصاتي كه عرض كردم ديده ميشود؛ «ترجمه متون عرفاني از سانسكريت به زبان فارسي و ترجمه متون ديني از عربي به فارسي»، «رواج زبان فارسي و ادبيات ايراني در خارج از مرزهاي ايران» و «رسمي شدن زبان فارسي و مذهب تشيع در ايران»، «شاعرشدن و توجه به هنر و عرفان از طريق علماي ديني»، «رشد هنرها».
قسمت نخست اين گفتوگو را اينجا بخوانيد
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]