تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866388287


پايان فقر؛ آيا جفري ساكس ميتواند جهان را نجات دهد؟
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: پايان فقر؛ آيا جفري ساكس ميتواند جهان را نجات دهد؟
مترجم: دكتر جعفر خيرخواهاناشاره: جفري ساكس كه شخصيتي شناخته شده در اقتصاد توسعه در دو دهه گذشته است در جاهطلبانه ترين طرح خويش، ديدگاه هاي خود درباره فقرزدايي در آفريقا را عرضه داشته است. آيا ساكس ميتواند كاري كند كه فقر مطلق در كره زمين تا سال 2025 ريشه كن شود؟ ايوان اسميت از نشريه «بررسي اقتصادي ييل» مدتي قبل با وي در اين باره به گفتوگو پرداخت. جفري ساكس ميخواهد ادعاهاي متهورانهاش را به عمل تبديل كند.

او ميگويد: «به علت پيشرفت فناوري و ثروت افسانهاي كه در جهان انباشته شده است عملا اين توانايي را داريم. فرصتي بيسابقه و البته خطري بزرگ اگر كاري نكنيم. اين فرصت همان پايان دادن به فقر مطلق در جهان است.» پس از اينكه بدانيم گوينده اين ادعا كيست از جاهطلبانه بودن آن كاسته مي شود.
كسي كه ديدگاه هاي سياستي مصممانه او به تورم افسار گسيخته در بوليوي دهه 1980 پايان داد، لهستان كمونيست را در دهه 1990 با موفقيت به سمت اقتصاد بازار آزاد هدايت كرد و اكنون اهداف جامع توسعه هزاره سازمان ملل را مديريت ميكند كه هدف آن به نصفرساندن فقر مطلق در جهان تا سال 2015 است.
ساكس در آخرين كتاب خود با توصيههاي سياستي شجاعانه، برنامه توسعهاي ترسيم ميكند كه ميتواند تا سال 2025 فقر مطلق در جهان را از بين ببرد و عملا به يكي از آرزوهاي اصلي اقتصاد توسعه جامه عمل بپوشاند.
جفري ساكس هم دانشمند و هم واعظ در حوزه علم اقتصاد است. وي يكي از شناختهشدهترين و مهمترين دانشگاهيان امروزي است. وي سخنگوي پروژه هزاره سازمان ملل و مشاور مخصوص كوفي عنان دبيركل سازمان ملل بوده است، اما او همچنين يك اقتصاددان است كه تحقيقاتش به آثار آكادميك مهمي منجر شده است.
مثل بسياري از آكادميسينهاي مشهور، بدون منتقد هم نيست، اما معدود كساني نيات وي در هواداري از اين اصلاحات را زير سوال ميبرند. ساكس اينك بيوقفه كار ميكند تا دستور كار توسعه براي محو فقر مطلق را به جلو ببرد و با احساس و اعتقاد راسخ ميگويد اين دستور كار، زندگي بشريت را در مقياسي عظيم نجات داده و بهبود ميبخشد.
جفري ساكس، فقر را بر اساس وابستگي متقابل و عميق همه انسانها و عواقب فقر براي كشورهاي در حال توسعه و توسعهيافته تبيين ميكند. «اينها مشكلاتي هستند كه نه فقط به دليل واقعيات دردناك خود توجه ما را ميطلبند، بلكه به اين دليل كه در عصر حاضر همه ما به هم متصل هستيم، واقعيات ناراحتكننده اطراف جهان مستقيماً بر جسم و روح ما به طرقي كه قابل تصورمان نيست تاثير ميگذارد.
حال ميتواند آنفلوآنزاي مرغي در نيجريه، تروريسم در افغانستان، يا گسترش بيماري ايدز در جنوب صحراي آفريقا باشد. واقعيات هراسناك در هر جاي جهان براي هر كسي ميتواند هراسناك باشد.» ساكس امنيت و بهزيستي كل جهان و نه فقط كشورهاي در حال توسعه را مشروط به موفقيت طرحهاي توسعه ميبيند.
براي ساكس جنگ عليه فقر به معناي جنگ عليه ترور و خشونت، جنگ عليه امراض، جنگ عليه اضافه جمعيت و جنگ عليه تخريب محيط زيست است. و بنابر اين سخنان بي باكانه وي با فوريت و اهميت پيام وي گوش شنوا پيدا ميكند.
به خاطر شيوع بالا و شدت بيماريها در آفريقا و عدم وجود يا ضعف زيرساختار بهداشتي و پزشكي، آفريقاييهاي فقرزده در معرض درد و رنج و آسيبهايي هستند كه توان كار كردن را از آنها گرفته و بهرهوري رشد نميكند.
ساكس مبارزه با مشكل فقر مطلق، يعني گذران زندگي با كمتر از يك دلار در روز را، از آفريقا شروع كرده است. براي دهههاي متوالي سياستمداران، وام دهندگان، و حتي بيشتر اقتصاددانان توسعه، فقر در آفريقا را به حدي مساله دار ميديدند كه حل نشدني مينمايد. اما در جايي كه ديگران فقر را معمايي لاينحل ميبينند ساكس چالشي سفت و سخت اما فائقآمدني را در مقابل خود ميبيند. «ما بايد به اين مسائل توجه كاملي بكنيم زيرا كه مسائلي حل شدني هستند در صورتي كه به شيوهاي مورد توجه قرار گيرندكه مسائل را دقيقتر و درستتر تشخيص داده و درمان كنند، نه اينكه صرفا به شيوههاي ساختگي كه در گذشته شاهد بوديم مورد توجه قرار گيرند.» نسخههاي عام و جهانشمولي مثل حكمراني خوب، آزادسازي بازار يا بخشش بدهيها، موفق به درمان جامع و اثربخش فقر در هر كشور آفريقايي نشدند. او به جاي همه اينها استدلال ميكند لازم است هر مورد را بهطور جداگانه و تمام و كمال درك كنيم و پاسخي سفارشي شده بدهيم. در آفريقا «مساله فقر، موضوع بيفرهنگي، يا نبود اراده يا فساد يا هر افسانه ديگري كه توسط بخشهايي از دنياي ثروتمند ترويج ميشود نيست... همچنين امكان تغيير يافتن از فقر به ثروت هست.» در اين كشورها، «راهحلي براي فقر وجود دارد، اما يافتن آن راهحل، مستلزم تشخيص مناسب است و هنوز تشخيص و درمان مناسبي نداشتهايم.» ساكس معتقد است كه «اقتصاد كلينيكي» وي توان حل مشكل فقر را دارد.
اقتصاد كلينيكي، به معناي تشخيص مشخص و درمان كاملا سفارشي شده فقر در يك كشور خاص است. درمان پيشنهادي بستگي به وضعيت هر كشور فقرزده آفريقايي، تفاوت خواهد كرد، اما ساكس ميگويد سه نارسايي عمده در بين همه اين كشورها مشترك است: نارسايي تندرستي، نارسايي بهرهوري كشاورزي و نارسايي اتصال. او معتقد است به دليل اين نارساييها، آفريقا گرفتار دام فقري شده است كه
هر گونه تلاش توسعه كه به اين نارساييها توجه نكند را بيحاصل ميسازد. از بين اينها، تندرستي بيشترين توجه را در سخنرانيها و نوشتههاي ساكس دريافت ميكند. او ادعا ميكند كه به خاطر شيوع بالا و شدت بيماريها در آفريقا، و عدم وجود يا ضعف زيرساختار بهداشتي و پزشكي، آفريقاييهاي فقرزده در معرض درد و رنج و آسيبهايي هستند كه توان كار كردن را از آنها گرفته و بهرهوري رشد نميكند. ساكس ماندگاري اين مشكلات را به خاطر نپرداختن كمكهاي وعده داده شده در 36 سال قبل و پس از آن توسط ملتهاي ثروتمند ميداند.
اين جريان با قطعنامه مجمع عمومي سازمان ملل در 1970 شروع شد و از آن پس در فرصتهاي بيشماري مورد تأكيد قرار گرفت كه ملتهاي ثروتمند جهان قول دادند 7/0درصد از GNP خود را صرف كمكهاي توسعهاي كنند، اما هميشه به مقدار بسياري كمتري كمك كردند. ساكس با قدرت عليه كشورهايي سخن ميگويد كه وعدههايشان را زير پا گذاشتند. «آمريكا بزرگترين كشور بيتوجه از لحاظ درصد GNP كمك شده است به طوري كه فقط به ميزان 16/0درصد GNP خود كمك كرده است و فقط 5 كشور توسعه يافته عملا به هدف 7/0درصد پايبند بودهاند. اينها عبارتند از؛ سوئد، نروژ، هلند، لوگزامبورگ و دانمارك.» او تأكيد ميورزد كه بحران تندرستي يكي از اهداف خصوصاً مطلوب، اما برآورده نشده كمك است. «مالاريا هر ساله 2 تا 3 ميليون كودك را در آفريقا ميكشد. پارادوكس مالاريا اين است كه بيماري صددرصد درمانپذير است... اين مثل بيماري ايدز نيست كه نياز به مقداري دارو براي بقيه عمرتان داشته باشيد، اين بيماري است كه قابل درمان با داروهايي به قيمت 1دلار و با پشهبندهايي با هزينه 70 سنت براي هر بچه در سال است.
با هزينه يك روزهاي كه وزارت دفاع آمريكا پنتاگون خرج ميكند ميليونها انسان را ميتوان از بيماريهاي درمانپذير نجات داد. اين يك واقعيت است. بيماري كه به راحتي قابل درمان است، اما ما چه كاري انجام داديم؟ هيچ كار. اين همان پارادوكس است.»
ساكس ميگويد تا حدي به علت شيوع بيماريها كه بسياري درمانپذير هستند- آفريقاييها گرفتار دام فقري هستند كه به آنها اجازه نميدهد درآمد كافي به دست آورند يا به حد كافي مولد شوند تا حتي روي نخستين پله از نردبان اقتصادي قرار گيرند. چون كمكها به اساسيترين و درمانپذيرترين بيماريها به روشي كه وعده داده بود بيتوجه بوده است، صدها ميليون آفريقايي محكوم به فقر يا حتي مرگ خواهند شد.
اما اين ادعا غالبا مورد چالش منتقدان واقع شده است. بررسيهايي كه اقتصاددانان توسعه براي دهها سال انجام دادهاند نشان ميدهد كه افزايش بهرهوري از طريق از بين بردن بيماريها فقط 10 تا 20درصد است كه به گفته منتقدان براي كاهش جدي فقر كافي نيست. ساكس پاسخ ميدهد به دليل شدت بيماريها در آفريقا، و به دليل پيوند بيماريها با نارساييهاي ساختاري در همه جنبههاي زندگي شهري و روستايي در آفريقا، اين بررسيها كامل نيستند. در عوض با از بين بردن نارساييهاي تندرستي، موانعي برطرف خواهد شد كه كارآمدي و بهرهوري تمام اين اقتصادها را به روشهايي افزايش ميدهد كه در چنين بررسيهايي در نظر گرفته نشده است.
ساكس همچنين توضيح ميدهد: «چون درآمدها در اين كشورها كاملا غير دقيق بوده و به دشواري اندازهگيري ميشود، دانستن بازدهي دقيق در نتيجه رفع مشكلات تندرستي كار سختي است. در عوض من درباره كشورهايي صحبت مي كنم كه به اولين پله نردبان اقتصادي برسند و موانع رسيدن به پله اول را برداريم.»
و در حالي كه دادههايي وجود ندارد كه رابطه علّي از كاهش نارساييهاي تندرستي به توسعه پايدار را نشان دهد، ساكس مطمئن است كه چنين گامهايي براي توسعه پايدار آفريقا ضروري هستند.
علاوه بر اينها ساكس معتقد است كه براي شكستن دام فقر در آفريقا، يك انقلاب كشاورزي مشابه با انقلاب سبز در هند لازم است كه به دو برابر، سه برابر و حتي چهار برابر شدن توليد كشاورزي و ايجاد درآمدهايي كمك ميكند كه اينك هند را در مسير حركت به سمت رشد اقتصادي پايدار هدايت ميكند.
بذرهاي پرمحصول كه در كشورهاي توسعهيافته تهيه شد باعث افزايش بيسابقه توليد كشاورزي در روستاهاي هند و جنوب شرق آسيا در دهههاي 1960 و 1970 شد.
ساكس معتقد است؛ هند مقايسه خوبي است چون «مكانهايي مثل هند و ساير مناطقي كه دو نسل قبل در فقر مطلق بودند و قادر به خارج شدن از فقر مطلق با استفاده از منابع خودشان، تاكيد ميكنم در حد قابل توجه و نه بطور كامل شدند، چون كمك خارجي نقش عظيمي در اين فقرزدايي داشت.» در اين مورد كمكها به شكل بذرهاي جديد، كودشيميايي و روشهاي آبياري آمد. امسال كشور آمريكا تقريبا 510ميليارد دلار صرف امور نظامي ميكند... آمريكا مجموعا 5/3ميليارد دلار در آفريقا هزينه خواهد كرد. اين انتخابي است كه آمريكا به عنوان يك كشور در حال حاضر ميكند و اين انتخابي نيست كه براي آمريكا امنيت واقعي به ارمغان آورد.
اما اين بذرهاي پرمحصول در آفريقا با نرخ بسيار پاييني اقتباس گرديدند. ميزان جذب واريتههاي پرمحصول در آفريقا فقط 20درصد بوده است در حالي كه در جنوب و شرق آسيا به 80درصد ميرسد.
توليدكنندگان ذرت آفريقايي واريتههاي گردهافشاني باز را كشت ميكنند كه پيشرفتي پيدا نكردهاند. آنها از همان بذرهاي خودشان براي فصل بعد استفاده ميكنند.
بنابر اين تفاوت در اين است كه ما در آفريقا كشاورزاني داريم كه از كود شيميايي استفاده نميكنند، از روشهاي آبياري استفاده نميكنند، از بذرهاي اصلاح شده در اين محيطهاي نيمهخشك استفاده نميكنند و سرانجام يك تن محصول در هكتار به دست ميآوريد و مردم در حال گرسنگي و قحطي هستند و جمعيت در مناطق روستايي هر 23 سال دو برابر ميشود. و محيطزيست به خاطر كشت محصول و كود ندادن تخريب ميشود و مواد غذايي به خاك باز نميگردد و زمين هر سال بيارزشتر ميشود.
در كشاورزي سنتي آفريقايي زماني كه جمعيت كمتر بود، از روش سوزاندن زمين و قطع گياهان استفاده ميكردند.
اما به محض اين كه به جمعيتي با حدود 70 نفر در هر كيلومتر مربع در مناطق روستايي ميرسيد، سيستم آيش كه 20 سال زمان ميبرد تا بهطور طبيعي مواد غذايي را به خاك باز گرداند ديگر نميتواند موثر باشد. بنابر اين آنچه اتفاق ميافتد، بدتر شدن وضعيت است نه اين كه در همان سطح باقي بمانيد.
ساكس بحران جمعيتي مالتوس را در روستاهاي آفريقا تشريح ميكند؛ جايي كه رشد جمعيت بيشتر از توانايي غذا دادن به آنها است و باعث بدتر شدن گرسنگي و فقر ميشود. چون اين بذرهاي پرمحصول نياز به روشهاي آبياري و كود شيميايي دارد كه آفريقاييها دسترسي نداشته يا قدرت خريد آنها را ندارند.
ساكس معتقد است كه كمك بايد به سمت توزيع نهادهها براي كمك به افزايش بهرهوري كشاورزي هدايت شود.
سرانجام ساكس ادعا ميكند كه پيشرفتهاي جدي در اتصال مناطق مختلف آفريقا به هم لازم است، اگر آفريقا ميخواهد از دام فقر رهايي يابد. او توضيح ميدهد برخلاف كشور هند كه در آنجا انگلستان يك شبكه ريلي احداث نمود كه كل كشور را پوشش ميداد، شبكههاي ريلي آفريقا به هم پيوسته نيستند و فقط از معادن به مراكز شهري كشيده شدند و عرض ريلها متفاوت است به خاطر خطراتي كه قدرتهاي استعماري احساس ميكردند و در جلوگيري از حمل و نقل بين مستعمرات و ممانعت از تهاجم خارجي رقبا بود. ساكس همچنين توضيح ميدهد: «آفريقا شبكه جادهاي ندارد.
سرانه جاده در هر نفر و به كيلومتر مربع در آفريقا بسيار كمتر از هر منطقه مسكوني جهان است و بيشتر اين جادهها نيز در زمان زيادي از سال قابل رفت و آمد نيستند چون نسبت جادههاي آسفالته كمترين مقدار را داشته و بارندگي باعث ميشود جادهها براي هفتهها و حتي ماهها غير قابل عبور شود.» ساكس استدلال ميكند: «عدم اتصال و يكپارچگي راهها مانع فيزيكي براي آفريقاييهاي فقير است كه به بيمارستانها دسترسي ندارند و محصولاتشان به بازار مصرف نميرسد و قادر به خريد مواد مورد نياز نيستند.»
در حالي كه كمكها بايد براي بهبود زيرساختار حمل و نقل فيزيكي داده شود، ساكس ادعا ميكند كه كمك به سمت بهبود اتصال تلفني و فيبر نوري توانايي شكستن دام فقر را دارد. با ذكر نمونه بنگلور در هند كه شهري دور افتاده بود اما توانست صنايع ارتباطي در حول اينترنت بوجود آورد و به ادعاي ساكس ملتهاي آفريقايي كه انزواي جغرافيايي دارند هنوز هم قادر به بهرهبرداري از موهبتهاي اقتصادي مدرن هستند اگر اجزاي اصلي ارتباط و اتصال به آنها داده شود.
ساكس معتقد است به محض تامين شرايط اساسي تندرستي، كشاورزي و اتصال، فقراي آفريقا قادر خواهند شد تا استفاده اثربخشتري از كمك خارجي و سرمايهگذاري بكنند و درآمدهاي بالاتري از منابع ملي خود به دست آورند. با اين حال منتقدان ادعا ميكند حكمراني ضعيف و سياستهاي بد اقتصادي در آفريقا همچنان اين قاره را در فقر نگه ميدارد. آنها ميگويند به محض رفع اين مشكلات، بازارها كمك خواهند كرد تا آفريقا از فقر بيرون آيد.
اما ساكس جواب ميدهد كه اين وضعيتي است كه صدها ميليون نفر، به شدت فقير و محروم، كساني كه نه درآمدي دارند، نه غذاي كافي كه مازاد آن را به بازار عرضه كنند و نه ارزش اعتباري دارند، كشورهايشان ورشكسته هستند، جمعيت رو به رشدي دارند، خاك را تخريب كرده و بيارزش ميسازند و بانكجهاني و صندوق بينالمللي پول بيست سال است كه به آنها ميگويند: «بودجههاي خود را متوازن سازيد، خودتان را تحت فشار قرار دهيد، كمربندهايتان را ببنديد.»
گويي آنها كمربند دارند و بازارها اين مشكل را حل خواهند كرد. خب من يك اقتصاددان طرفدار بازار هستم. من واقعا به بازارها ايمان دارم.
اما آنچه من در بيش از يك دهه سعي كردم بگويم اين است كه اين آدمها بخشي از بازارها نيستند. آنها به حال خود رها شدند تا بميرند، زيرا بازارها نميتوانند به كساني كه اصلا تقاضايي در بازار ندارند توجه كنند.
بازارها علاقهاي به اين آدمهاي فقير ندارند. آنها چيزي نميفروشند و چيزي نميسازند. آنها در روستاهاي دور افتاده هستند افرادي منزويي، گرسنه، بيمار و در حال مرگ.»
ساكس طي دهه گذشته به يكي از منتقدان جدي بانكجهاني و صندوق بينالمللي پول تبديل شده است، به خاطر عدم پيشرفت در آفريقا، آنها را متهم به اعمال سياستهاي بد ميكند. او ميگويد: «به مدت 20 سال، بانكجهاني گفته است همه كاري كه لازم است بكنيد خصوصيسازي كردن، خارج كردن دولت از بازار و كاهش تعداد كارمندان دولتي است... و البته هيچ اثري نداشته است چون تشخيصها اشتباه بوده است. اگر شما ميخواهيد داروي اقتصادي تجويز كنيد ابتدا مطمئن شويد كه تشخيص درست انجام داديد.
اين سازمانها بيست سال قبل مدلشان را ارايه كردند و بيست سال زمان داشتند تا آن را امتحان كنند كه آيا نتيجه ميدهد يا خير و آن نتيجه نداد. اين شيوه نتوانست انقلاب سبز به وجود آورد. اين روش بيرون آمدن از دام فقر نيست.» و البته او ملتهاي ثروتمند جهان را متهم ميسازد خصوصا آمريكا كه ميزان كمك وعده داده شده خود را نپرداختند. 160ميليارد دلار
يكسال- 7/0درصد GNP دنياي ثروتمند- كافي خواهد بود كه نه فقط دام فقر آفريقا را بگسلد بلكه فقر مطلق را در آفريقا و بقيه جهان تا سال 2025 از بين ببرد.
ساكس استدلال ميكند اين مسيري كه كشورهاي ثروتمند در پيش گرفتند هم محكوميت مرگ براي فقراي جهان و هم يك ريسك امنيتي براي دنياي ثروتمند است. امسال كشور آمريكا تقريبا 510ميليارد دلار صرف امور نظامي ميكند بيش از مجموع مخارج نظامي بقيه جهان اين در حالي است كه ما مجموعا 5/3ميليارد دلار در آفريقا صرف خواهيم كرد. اين انتخابي است كه آمريكا به عنوان يك كشور در حال حاضر ميكند. اين انتخابي نيست كه براي آمريكا امنيت واقعي به ارمغان آورد. ساكس به دليل گفتن عباراتي مثل اين يك شخصيت كاملا سياسي شده است.
اما اين سياست طرفدار توسعه است و او با اقتدار عليه سياست و تصميماتي سخن ميگويد كه احساس ميكند بر خلاف اين آرمان هستند. او بيوقفه كار ميكند تا با فقر مبارزه كند. براي ساكس، فعاليت زيستمحيطي، آموزش جنسي و خاتمه دادن به جنگ در عراق، همگي بخشي از يك مجاهده هستند و او معتقد است پايان دادن به فقر، جلوي تخريب محيطزيست و جلوي ايدز را ميگيرد، نرخ باروري را كاهش ميدهد و مانع گسترش جنگ ميشود. براي ساكس اينها نه فقط باورهاي سياسي بلكه همگي اهداف و وسايل توسعه هستند.
شهرت ساكس دائما در حال افزايش است. او به آساني يكي از اقتصاددانان مطرح در جهان شده است و كلماتش اقتدار و معنويتي دارد كه بسياري در مبارزه با فقر پيدا ميكنند. هر چند برخي با نسخههاي وي موافق نيستند، ساكس متقاعد شده است كه حق با او است و به عنوان قدرتمندترين صدا در تلاش براي توسعه، بيش از يك ميليارد نفر فقراي جهان بايد اميدوار باشند كه همينطور است.
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]
-
گوناگون
پربازدیدترینها