تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834990564
گزيده برخي سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده برخي سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
خبرگزاري فارس: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
* كيهان
در يادداشت امروز خود با عنوان «پيام آن قاب عكس» و به قلم محمد ايماني با طرح اين سوال كه «مختصات عمل سياسي موفق در ايران جديد كدام است؟ نوشته است:
اين پرسش جزو پرسش هاي بنيادين براي هر جريان سياسي است كه مي خواهد جامه توفيق بر تن فعاليت خويش بپوشاند. «ايران جديد»، دولت - ملتي است برآمده از اراده فراگير براي انقلاب و اسلامي- ملي كردن فرآيند سياستگذاري و تدبير امور عمومي تا رسيدن به قلههاي پيشرفت و عدالت. فرآيند مردم سالاري و حاكميت رأي مردم در اين ميان واقعيتي است انكارناپذير كه حتي معاندترين دشمنان جمهوري اسلامي هم جسته و گريخته به آن اذعان كردهاند، اگرچه در تبليغات مغرضانه خود ناچار بودهاند به كتمان حقيقت بپردازند.
البته در ايران هم مانند هر كشور قائل به دموكراسي و حكومت قانون «حقوق» و «حدود» مانند تار و پود در هم تنيده به هم ميرسند و همديگر را مفهوم ميبخشند و طبعاً نبايد توقع داشت اين دموكراسي، چارچوب و حد و مرزي براي پاسداري و حفاظت از خود نداشته باشد. اما از اين حدود مشخص كه بگذريم جريانهاي قانوني مجاز به فعاليت سياسي ناچارند به افكار عمومي و علايق و باورهاي اساسي آنها به ديده احترام بنگرند و اين حس احترام را با مواضع و عمل خويش منتقل كنند. اينجا، دشواري هاي عمل سياسي قرين توفيق رخ مي كند. در واقع طبع ملت ايران طبع بلندي است كه در مباني تأسيس جسورانه «ايران جديد» (اسلام، انقلاب، استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي، قانون اساسي، ولايت و رهبري و تأكيد بر رسيدن به جايگاه شايسته ايران) تبلور يافته است و هر جريان سياسي كه در قبال اين مباني مرتفع و معلا، اباحي گري و لااباليگري يا بي حرمتي كند، همزمان اعتماد «ملت- دولت» (به مفهوم حاكميتي آن) را از دست مي دهد. خدشه در اين مباني ارزشمند يا تخطئه آن يا توهم اينكه اين مباني پس از 30 سال كهنه شده و در حال فرسايش است پس بايد بر موجي از ارتداد سياسي مدعي نوگرايي و تحول خواهي سوار شد، قبل از هر چيز به اعتبار و نفوذ جريان سياسي مرتكب اين خطاي استراتژيك لطمه مي زند.
«ايران جديد» در دهه گذشته- سومين دهه از عمر مبارك انقلاب- با چنين چالشي در قبال بنيان هاي اعتبار و اقتدار خود مواجه شد، چالشي سازمان يافته كه از آن سوي مرزها از جانب قدرت هاي هراسان از ايران جديد پمپاژ شد و در اين سو فضايي را براي غواصي برخي گروه هاي سياسي در اين «جريان هجمه و ترديد» فراهم كرد. تصور بيگانگان بر اين بود كه بنيان هاي انقلابي و ملي دچار فروپاشي شده و مي توان ايران را به بي هويتي، وابستگي و طفيلي گري سابق بازگرداند. و در اين سو جريان مردد يا مرتد- مرتد به مفهوم بازگشت به ارتجاع مقابل انقلاب- خيال مي كرد سيلي برخاسته كه بايد بر موج آن سوار شد تا در اوج ماند. غفلت و كوتاهي برخي حاملان خودي رويداد دوم خرداد و تفسيرهاي تحريف آميز و واژگونه از اين رويداد، بستر چنان عقبگردي را فراهم كرد و تا سال 81- اولين شكست انتخاباتي مدعيان اصلاحات- به مدت 5 سال، شد آنچه شد و همه كم و بيش مي دانيم.
پس از آن روزگار، اصلاح طلبان - كه البته امروز طيف هاي متعارض و متضادي را شامل مي شوند و بايد ميانشان تفاوت قائل شد- در 6 انتخابات، يكي پس از ديگري با ناكامي مواجه شدند اما متأسفانه تندروهاي اين مجموعه شتر گاو پلنگي كوشيده اند براي حفظ روحيه تندروي و ممانعت از «اصلاح راه رفته در بيراهه»، مسئوليت ناكامي ها را به گردن حاكميت بيندازند. طيف هايي از اصلاح طلبان سطحي نگر هم معضل رقابت و آرايش و شگرد انتخاباتي خود را به القاي اختلاف در ميان اصولگرايان، و نيز تلقين وجود دوقطبي «دولت- مخالفان دولت» در ميان جبهه اصولگرايي فرو كاسته اند.
اما مسئله و چالش مهم تر براي اصلاح طلبان همين آغشتگي تمام به عار ترديد يا خروج از آرمان هاي «ايران جديد» است و تا اين گره اولين گشوده نشود ديگر گره ها نيز چه در حوزه حاكميتي و چه در حوزه افكار عمومي گشوده نخواهد شد. ايران سال 87 به نسبت ايران سال 76 بسيار جلو آمده و اتمسفر سياسي ارتقا يافته اي را شاهد است كه نخستين مشخصه آن فرو نشستن گردوغبار «فتنه»- در هم آميختگي و ناپيدايي مرز حق و باطل- به ميزان زياد و شفاف شدن هويت هاست چندان كه اگر سال 76 مي شد با استفاده ابزاري - و ناجوانمردانه- از «سيد»ي روحاني و تحت شعار «سلام بر سه سيد فاطمي- خميني و خامنه اي، خاتمي» مردم و حاكميت را دور زد و بر قدرت نشست، امروز بازتوليد آن روند منافقانه ويرانگر نه در سطح مردم و نه در سطح حاكميت امكان پذير نيست. امروز در فضاي شفاف سياسي و مقارن با تبديل ايران اسلامي به ابرقدرتي منطقه اي كه كشور با شتاب به حركت بالنده خود ادامه مي دهد، طيف هاي سياسي مذكور عملاً بر سر يك دو راهي روشن رسيده اند و مجبورند از يكي از اين دو صرف نظر و در ديگري طي مسير كنند وگرنه خود را به موانع و تابلوهاي جدا كننده دو مسير مي كوبند- همچنان كه تندروترين آنها اين انتحار را كردند و فاتحه فعاليت سياسي شان براي هميشه خوانده شد- اينجا ديگر امكان «تردد» و رفت و آمد در دو مسير نيست كه اگر با ملت و وفاداران «ايران جديد» نشستند مدعي شوند ما خط امامي، انقلابي، ايراني و قائل به عزت و استقلال كشوريم و اگر با دشمنان خلوت كردند، شهادت دهند كه با آنها هستند و ملت و حاكميت ايران را به سخره گرفته اند.
عرصه امروز براي تردد منافقين گريم كرده بسيار تنگ شده و آنها خود را در انزوا و قرنطينه و نشانه انگشت اتهام ملت- دولت مي يابند. چاره اي كه كرده اند ترغيب به تندروي و آويختن دوباره به اصلاح طلبان قائل به انقلاب است. در واقع تلاش براي اينكه اين حيثيت آسيب ديده دوباره سپر بلا شود و طبيعي است كه اگر اين طيف از اصلاح طلبان از لحاظ اعتقادي و فكري دچار آلزايمر و شست و شوي ذهني نشده باشند، به گزيده شدن دوباره از اين سوراخ مار تن نمي دهند؛ به عنوان شرط ايمان.
كنگره اخير يكي از حزب - سازمان هاي ذي نفوذ در مجموعه اصلاح طلبان و متن و حواشي برگزاري آن در اين باره عبرت آموز است آنجا كه به گرمي از سران گروهكي بد سابقه استقبال مي شود و با بي انصافي - و البته انفعال شخص آقاي خاتمي- آنان را در كنار اين عضو ارشد مجمع روحانيون مي نشانند و اعلاميه همان گروهك را پذيرا مي شوند كه دعوت به اتحاد و انسجام و ائتلاف در برابر حاكميت مي كند! البته تاريخ مواضع انتقادي شديد اعضاي آن سازمان و شخص آقاي خاتمي در سال هاي دهه 60 نسبت به گروهك آمريكايي مذكور را (از جمله در آرشيو كيهان) به يادگار دارد و اين پرسش را به رخ مي كشد كه در اين ميان كدام سوي ماجرا تغيير هويت داده است؟ اما نگارنده با ديدن گزارش ها و تصاوير مربوط به كنگره مذكور كه تقريباً تهي از نام و مرام و تصوير امام بود، ياد اين سخنان آقاي بهزاد نبوي 2 ماه پس از شكست در انتخابات رياست جمهوري خرداد و تير 84 (5 شهريور 84- مصاحبه با خبرگزاري دانشجويان) مي افتد كه با تأكيد بر خط امامي بودن اصلاح طلبان و در عين حال اذعان به غفلت از اين خط گفته بود: «سازمان درباره اين غفلت هنوز ارزيابي نكرده اما شخصاً معتقدم ما غفلت هايي داشته ايم. در انتخابات اخير در شهرستاني در ستاد انتخاباتي سخنراني داشتم. هر چه نگاه كردم يك عكس از امام- در حالي كه از ديگران عكس بود- نديدم. خصوصي به برگزار كننده گفتم كه مگر ما تغيير كرده ايم كه خجالت مي كشيم عكس حضرت امام را بزنيم؟ من به مرحوم مصدق احترام مي گذارم و او را به عنوان يك رهبر ملي و مبارز ضد استعماري و اصلاح طلب ايران مي شناسم ولي اگر در جمع اصلاح طلبان عكس مصدق باشد ولي عكس حضرت امام نباشد، تعجب آور خواهد بود. اين بي مبالاتي ها وجود داشته و بعضاً برخي سعي كرده اند صبغه ارتباط با خط امام را بپوشانند كه اين امر بايد جبران شود».
يكبار ديگر اين تعابير را بخوانيد! وضع و حال آقاي نبوي و امثال او در تردد و تذبذب مورد بحث كاملاً روشن است و نمي توان به او امروز اطلاق لفظ منافق را كرد. چنين فردي جا خورده است از اين كه مخاطبان ستادي شان آنها را با لائيك هاي جبهه ملي اشتباه گرفته اند. در حالي كه حق با آن مخاطب است. او وقتي مي شنود برخي از اين حضرات جرأت مي كنند بگويند برخي افكار حضرت امام را نمي پسنديدند يا خميني به موزه تاريخ رفته، يا خط امامي هاي حزب مشاركت به حاشيه رانده خواهند شد (ادعاي علوي تبار) طبيعي است كه تصويري از امام را بر سردر ستاد ننشاند و صادقانه همه چيز را لو دهد! پرسش «مگر ما تغيير كرده ايم» پرسش غريبي است در اين گفتار. مسخ شخصيت و تهي شدن از هويتي به هويت معارض معمولاً بي صدا و تدريجي رخ مي دهد تا آنجا كه فرد اگر ناگهان رو بروي آينه وجدان- در صورت سلامت و نشكستگي آن- بايستد، شگفت زده مي شود. بلانسبت اين آقايان و به عنوان يك تمثيل، مي گويند اگر قورباغه را در آب جوش بياندازيد، مي سوزد و به سرعت خود را به بيرون پرتاب مي كند اما اگر در آب ولرم گذاشتيد و به تدريج حرارت آب را بالا برديد، در آن آب پز مي شود بي آنكه بيرون بجهد.
اين سخن از سر دلسوزي است كه طيفي از فعالان مدعي اصلاح طلبي در صورت سلامت ايمان و پاكي وجدان محتاج توبه اي دروني در محضر پروردگار و جبران آن در محضر ملتند. ملت و حاكميت اسلامي، رئوف و سريع الرضا هستند، كافي است يكبار براي هميشه تولا و ولايت با تبرّا و برائت از منافقين و معاندين جامه حقيقت به خود بپوشد. خواهند ديد كه چه گونه گره از كار فرو بسته گشوده و بن بست خود ساخته در برابر ملت شكسته مي شود. فراتر از برد و باخت هاي زودگذر سياسي و انتخاباتي، چنان روزي را اميد بايد كشيد و نا اميد از لطف پروردگار نبود.
*سياست روز
روابط راهبردي ايران و الجزاير
فرامرز اصغري
بوتفليقه رئيس جمهوري الجزاير ديروز براي ديداري رسمي وارد ايران شد تا گامي جديد براي توسعه مناسبات دو كشور برداشته شود.اين سفر كه در پاسخ به سفر سال گذشته دكتر محمود احمدي نژاد رئيس جمهور كشورمان به الجزاير انجام شد از ابعاد مختلف داراي اهميت ميباشد.
1-دو كشور به عنوان كشورهاي اسلامي داراي روابط ديرينه و پر فراز و نشيبي ميباشند. با توجه به امكانات و ظرفيتهاي موجود ميان دو كشور، توسعه مناسبات اقتصادي در ابعاد مختلف، همكاري در زمينه انرژي، همسويي در مسير توسعه و پيشرفت ميتواند از اهداف مشترك ميان طرفين باشد.در اين چارچوب الجزاير پلي براي حضور فعال تر ايران در آفريقا و ايران مسيري براي توسعه فعاليتهاي الجزاير در خاورميانه، آسياي مركزي و قفقاز و شرق آسيا ميباشد.
2-با توجه به سابقه دو كشور و ماهيت ضد امپرياليستي آنها، از مهمترين ابعاد روابط دو كشور ميتواند استمرار و گسترش روابط همه جانبه مشترك براي مقابله با زياده خواهيهاي غرب در قبال آنها باشد. مواضع حق طلبانه الجزاير در پرونده هستهاي ايران و نيز حمايت تهران از الجزاير در برابر تحركات خصمانه غرب و آمريكا كه به بحرانهاي امنيتي و سياسي در اين كشور منجر شده بود از نمونههاي اين روابط استراتژيك و راهبردي است.
3-امروز جهان اسلام با چالشهاي بسياري مواجه است. تشديد فعاليتهاي جنايتكارانه اشغالگران در عراق، افغانستان، فلسطين و بحرانهاي شديد امنيتي و سياسي در كشورهاي اسلامي آفريقا، به دغدغههايي براي جهان اسلام مبدل شدهاند. با توجه به موفقيت ايران والجزاير در خاورميانه و آفريقا، مناسبات دو كشور راهكاري براي حل اين بحرانها است كه تاكنون در مواردي اجرايي شده است.
4-دو كشور از بزرگترين تامين كنندگان انرژي جهان هستند. گرايش به بهرهگيري از ظرفيتهاي علمي و نيز رايزنيهاي جهاني آنها ميتواند تاثير بسياري بر توليد نفت و گاز دو كشور و نيز تثبيت قيمت نفت بويژه در بخش اوپك داشته باشد.آنها ميتوانند از ابزار نفت براي تحقق اهداف خود و جهان اسلام در برابر غرب استفاده نمايند.
در نهايت سفر به تهران را ميتوان باب تازهاي در روابط دو كشور دانست كه تاثير بسياري بر آينده آنها به ويژه در بعد سياسي و اقتصادي خواهد داشت. نتيجه نهايي اين رايزنيها تقويت مناسبات طرفين براي مقابله با زيادهخواهيهاي غرب و حل چالشهاي جهان اسلام به ويژه در قاره آفريقا خواهد بود كه اين روزها به دليل مداخلات غرب با چالشهاي بسياري مواجه شدهاند.
*صداي عدالت
رسالت سنگين لاريجاني
بهيار سليماني
قدمت مجلس در ايران زمين نسبت به ساير ممالك عالم از گذشته دور و درازي برخوردار نيست كمتر از يك قرن است كه ايراني ها مجلس داشته اند و در گذشته تاريخي خود مدرس، مصدق و كاشاني را نماد مجلس مي دانند بعد از انقلاب و شكل گيري مجالس افراد هنوز در حافظه تاريخي ملت ايران نقش نبسته اند هر چند خطبايي نظير فخرالدين حجازي توانسته اند در دوره هايي نماد خطيب ملي گردند اما به تبع از انقلاب مردم ادوار مجلس را به ياد دارند. واقعه هفتم تير و شهادت جمع زيادي از نمايندگان مجلس اول را به ذهن سپرده اند عدم كفايت سياسي بني صدر را مثال زدني مي شمارند از مجلس دوم درگيري نيروهاي ملي مذهبي و نيروهاي انقلابي را به خاطر سپرده اند مجلس سوم را مجلس نيروهاي خط امام مي دانند و شجاعت او را مي ستايند و مجلس چهارم كه با آغاز ردصلاحيت ها شكل گرفت را نماد تفكر جناح راست به حساب مي آورند و در مجلس پنجم شكل گيري مجدد اصلاح طلبان را در قالب دوم خرداد در اذهان نقش بسته است و مجلس ششم قانونگذاري را نماد اصلاح طلبي در تاريخ ايران به حسب مي آورند و مجلس هفتم كه در ميان ردصلاحيت ها سربرآورد سمبل جناح راست مي دانند كه از دل اين مجلس دولت پرماجراي نهم بيرون آمد كه براي همه از جمله خود مجلسيان مشكل ساز شد. حداقل دو سوم نيروهاي آن در انتخابات عليرغم همه گستردگي ردصلاحيت و انتخابات پرمسئله نتوانستند به مجلس هشتم راه يابند هر دوره از مجلس ويژگي خاصي داشته و شايد لقب خاصي داشته است طرفداران مجلس ششم كماكان به وجود آن افتخار مي كنند اما عملكرد مجلس هفتم خيلي زود مورد قضاوت همگان قرارگرفت جند صباحي از آغاز آن نگذشته بود كه جمعي از نمايندگان خواستار استيضاح هيئت رئيسه آن شدند كم كم طيف هاي ديگر نيز به اين جمع پيوستند و در پايان دوره كار به جايي كشانده شد كه اعضاي هيئت رئيسه هم به خاطر اين كه به نوعي خود را تبرئه كنند رئيس مجلس را زير سئوال مي بردند و عليه او مصاحبه مي كردند در عرصه مصوبات اقتصادي و سياسي و فرهنگي نيز كاري از پيش نبرد هيئت رئيسه سعي مي كرد كه تا آن جا كه امكان دارد نمايندگان را در نطق هاي قبل از دستور به مسائل محلي سوق دهند تا پل ها آباد گردد، جاده ها رونق بيابد، روستاها صاحب تلفن همراه شوند و آنان نيز به تأسي از اين شيوه در همين قلمرو داد سخن مي دادند چون دولت نهم هم گرفتار هزاران مشكل جانبي بود و بايد بوش و پاپ، پرودي، ساركوزي، پوتين را هم هدايت مي كرد و براي اداره جهان نسخه مي نوشت به درد نماينده هم نرسيد او هم علي رغم همه كوتاه آمدن در استيضاح و سئوال، تذكر علي رغم نبود هيچ رقيب اصلاح طلبي از رقباي پول دارتر و متنفدتر و بيكارتر خود كه مدت ها بود تبليغات را آغاز كرده بود شكست خورد در آغاز شكل گيري مجلس هفتم هزاران انتقاد از مجلس ششم مي شد كه اين ها سياسي بودند درد مردم را نمي فهميدند در جلسات حضور نداشتند غيبت داشته عدد نداشتند كار كارشناسي نمي كردند حرف هاي آتشين مي زدند به فكر معيشت مردم نيستند صندلي آنان خالي است به سفرخارجي مي روند با دنياي بيروني ارتباط هاي مشكوك دارند جلسات آنان به حد نصاب نمي رسد رانت خواري مي كنند و خلاصه مثنوي هفتاد من كاغذ شود، هرچند مجلس هفتم آمد و در اين مسائل گوي سبقت را از مجالس قبلي ربود مجلس هفتم آمد قيمت ها را ثتبيت كند با سرعت استيضاح دولت خاتمي را آغاز كرد كه آن هم ديري نپائيد و موهبت دولت نهم به او رسيد، استيضاح وزير جهاد كشاورزي و آموزش و پرورش به جايي نرسيد آخرين استيضاح كه وزير بازرگاني بود بيشتر به فكاهي مي ماند و تير خلاصي بود بر ضعف عملكرد نظارتي و دست آويزي شد براي افرادي چون من كه به آن استدلال كنيم كه تا چه حدي اين مجلس شأن خود را در نظارت پائين آورد در عوض رئيس دولت هم هر وقت فرصتي مي يافت از تضعيف مجالس چه در حضور آنان در مجلس كه تهديد مي كرد كه در انتخابات بايد از مسير او گذر كنند و چه در مصاحبه ها كه تمامي ناكامي خود را در عرصه اقتصاد را مصوبات مجلس مي دانست و سخنگوي دولت كه در ماجراي قانون بودجه مي گفت شيروي ما اين شيرو نبوده است لوايح ما تغيير ماهري مي كند در صورتيكه در طول دولت ايران حداكثر تغيير بودجه بين سه تا پنج درصد بيشتر نبوده است رئيس مجلس نيز از هيچ كوششي براي جلوگيري از تنش با مجلس خوداري نكرده كه از قضا سركه انگبين صفرافزود همين تعامل باعث تضعيف غيرقابل وصف مجلس هفتم شد كه در روزهاي پاياني نماينده بجنورد آقاي ثروتي در تذكري به رئيس گفت مردم مي گويد كلاه مجلس پشم ندارد، به هر حال جناب آقاي دكترلاريجاني كار سختي را پيش روي دارد تاريخ به ياد دارد روزگاري در دوره هاي قبل بازار استيضاح و سئوال و تذكر گرم بود دستگاه اجرايي به شدت مراقب بود كه سروكارش به سئوال و استيضاح كشيده نشود نظارت مجلس معني و مفهوم داشت نماينده جايگاه و شأن خود را حفظ مي كرد و مسئول اجرايي نيز مراقب عملكرد دستگاه خود بود اما در دور? هفتم براي مهار گراني نماينده بايد مي رفت و براي حل مشكل گراني گوجه فرنگي را از محله رئيس جمهور مي خريد. به هر حال اين روزها مجلس تازه نفس است و دولت سال پاياني خود را طي مي كند فرصت مناسبي است شايد بشود اقتدار مجلس را بازگرداند تا ديگر كارد به استخوان نماينده نرسد و از پشت تريبون نگويد مجلس كلاهش پشم ندارد.
*قدس
ديالوگ جديد جنبشهاي اسلامي در ادبيات سياسي
غلامرضا قلندريان
دبير كل جماعت اخوان المسلمين مصر، خواستار تشكيل ائتلاف و همگرايي بين شيعه و سني براي مقابله با رژيم صهيونيستي شد و اعلام نمود: «آماده ايم زير پرچم حزب ا... بجنگيم.»
اين گفته از سوي محمد مهدي عاكف كه از وي به عنوان ليدر بزرگترين جريان اسلامي در دنياي اسلام ياد مي شود، عنوان گرديده است.
موضوع همگرايي شيعه و سني سالهاست از سوي رهبران آنها بطور جدي دنبال مي شود و شخصيتهاي محوري اين دو نحله اسلامي به اين نكته واقفند كه امروز دشمني با اسلام و مسلمين با پيگيري خط تفرقه بين دو مذهب از سوي استعمارگران قديم و جديد دنبال مي شود تا از اين رهگذر بتوانند مقاومت و اتحاد مسلمانان را با شكنندگي روبرو سازند و با هزينه كمتر به هدفهايشان نايل شوند.
ژئوپلتيك اسلامي و كانونهاي بحران در جهان اسلام بيش از هر نقطه ديگري از جهان در اين منطقه متمركز گرديده است. برخي بيش از 50 مورد اختلاف ارضي و مرزي را در بين كشورهاي اسلامي عنوان مي كنند كه از آن بايد به عنوان بحرانهاي بالقوه اي ياد نمود كه ميراث ناميمون استعمار پس از خروج از منطقه است. افزون بر موارد فوق، بحرانهاي بالفعل عراق، افغانستان و فلسطين بويژه حضور رژيم غاصب صهيونيستي، سالهاست كشور فلسطين و جهان اسلام را با اين معضل امنيتي و حضور غاصبانه درگير ساخته است.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ثمره اين جريان صرفاً در مرزهاي ايران متمركز نگرديد، بلكه نگاه بنيانگذار انقلاب اسلامي به مسلمانان و مستضعفان، گستره وسيعي از جغرافياي جهان را تحت تأثير آرمانهاي انساني و اسلامي خويش قرار داد كه به هيچ وجه خرسندي بيگانگان و كشورهاي استكباري را تاكنون درپي نداشته است. اين در حالي است كه كشورهاي غربي قبل از ظهور شخصيت امام(ره) در صحنه سياسي و بروز الگوي مبارزاتي وي، كشورهاي اسلامي را حيات خلوت منافع خود مي دانستند و خطري نيز آنها را تهديد نمي كرد.
پارادايم انقلاب اسلامي در بيداري جغرافياي اسلام، به خودباوري مسلماناني منجر شد كه تا سال 1979 مبارزات عليه رژيم صهيونيستي و حاميان آن را بيهوده مي دانستند و بتدريج نشستهاي مقابله با زياده طلبي هاي تل آويو به گفتگوهاي صلحي انجاميد كه صهيونيستها با هزينه كمتري آن را پيگيري كردند.
ولي روحيه ناشي از خودباوري مسلمانان متأثر از انديشه هاي حضرت امام خميني(ره) توان قابل تحسيني را به صحنه مبارزات آورد، چنان كه حضور و تعقيب منافع كشورهاي فرا منطقه اي در مواجهه با مسلمانان را با مخاطرات جدي همراه نمود.
بازيگران سلطه طلب و در رأس آنها آمريكا با پيگيري موضوع تفرقه بين دو مذهب ياد شده، تلاش كردند از اين منظر نه تنها اين دو گروه اسلامي را از يكديگر دور نگه دارند، بلكه با برنامه ريزي آنها را در مقابل يكديگر نيز قرار دهند تا هزينه حضور هژموني سلطه در جهان اسلام ناخواسته به مسلمانان تحميل شود. امروز ژئوپلتيك منازعات در كشورهاي اسلامي بيانگر اين موضوع است، به گونه اي كه در كشورهاي عراق، افغانستان، فلسطين و ديگر مناطق، به نحوي قاعده بازي را تدوين نموده اند كه سران اسلامي و مسلمانان استنباط مشتركي در خصوص چگونگي جهت گيريها نداشته باشند.
امروز ائتلاف شيعه و سني، به معناي به صحنه آوردن حدود يك و نيم ميليارد مسلمان از 57 كشور اسلامي است. قطعاً اين توانمندي قادر است زخمهاي ديرينه دنياي اسلام را با تجويز داروي وحدت امت اسلامي درمان نمايد و منافع و اهداف شوم بيگانگان را كه در غفلت و بي خبري امت اسلامي سرمايه هاي فرهنگي و اقتصادي دنياي اسلام را غارت مي كنند، با بن بست مواجه سازد. به عبارت ديگر، عامل طولاني شدن بحرانها در كشورهاي اسلامي، جدايي مسلمانان از يكديگر و يا بي تفاوتي آنهاست كه بستر عملياتي نمودن استراتژيهاي دشمنان را نيز فراهم ساخته است.
آقاي عاكف در بخش ديگري از اظهاراتش، اين همگرايي را ساز و كار مقابله با رژيم صهيونيستي تلقي نموده و جنبش مقاومت اسلامي حزب ا... را يك گروه اسلامي شيعه برشمرده كه در سال 2006 در جنگ 33 روزه توانست بدون برخورداري از پشتيباني كشورهاي ديگر، ارتش چهارم دنيا را شكست دهد، به گونه اي كه مقامهاي رژيم صهيونيستي برخلاف ميلشان در مقابل اراده هاي خلل ناپذير و مصمم جنبش مقاومت، ناچار شدند به شكست در مقابل اين گروه مبارز اسلامي اعتراف كنند.
وي اعلام نمود: «ما آماده ايم زير پرچم حزب ا... بجنگيم، زيرا نيروهاي سيد حسن نصرا... توانستند افسانه شكست ناپذيري مقامهاي تل آويو را كه ناشي از غرور كاذب موفقيتهاي اين رژيم در جنگهاي چهارگانه اعراب و اسرائيل بود، در سايه صلابت مبارزان شهادت طلب حزب ا... دفن نمايند و براي اولين بار عمق سرزمينهاي اشغالي را هدف قرار دهند.» اين توانمندي جنبش مقاومت توانست دغدغه هاي امنيتي دكترين بن گورين كه عمق امنيتي را بيرون مرزهاي رژيم صهيونيستي، يعني فراتر از سرزمينهاي تصرف شده پس از جنگ 1967 تصور مي كرد، به عمق سرزمينهاي اشغالي و به نزديكي حيفا و تل آويو برساند.
در اين جنگ، فرمايشهاي امام راحل مبني بر پوشالي بودن قدرت آنها تفسير عملي شد و به عينه براي همگان ثابت گرديد كه اسرائيل به تعبير سيد حسن نصرا... «بيت العنكبوت» است. در اين جنگ، حاميان اسرائيل از تمام ظرفيتهاي موجود براي شكست دادن حزب ا... بهره بردند، از حمايت تسليحاتي دريغ نكردند، در شوراي امنيت با مخالفتهاي خويش، اسرائيل را به حملات گسترده هوايي و زميني ترغيب نمودند تا از اين رهگذر يك جبهه داخلي نيز از مردم لبنان عليه حزب ا... سازماندهي نمايند؛ ولي همه برنامه هاي آنان به شكست انجاميد.
بدين ترتيب، اگر امت اسلامي و جهان اسلام با اين هويت در مناسبات بين المللي و ادبيات سياسي به شكل محتوايي و كاركردي وارد عرصه تعاملات شود، مي تواند با بهره گيري از ظرفيتهاي انساني، ارزشي، اقتصادي و سياسي خود، به عنوان يك بلوك قدرت در مقايسه با بلوك بنديهاي ديگر، قاعده بازي را حداقل در محدوده گستره جهان اسلام با ديگر بازيگران تعريف نمايد و از ذرات پراكنده، حاشيه اي و بي اثر، به بازيگري مؤثر در روابط بين كشورها مبدل گردد.
بدون شك، وجود جنبشها و سازمانهاي متعدد در ميان كشورهاي اسلامي و يا با محوريت اين كشورها، مي تواند پرچمدار حل و فصل مناقشات در جهان گردد؛ اما به دليل عدم انسجام تاكنون در برآورده كردن نيازهاي مسلمانان و هدفهاي تعيين شده سازماني توفيقي حاصل نشده است كه ريشه تمام ناكاميها را بايد در وجود ديدگاه هاي وارداتي و غيربومي برخي اعضا جستجو نمود.
*مردم سالاري
از مشكلا ت مردم چه خبر؟
نويسنده: حميدرضا شكوهي
وظيفه اصلي خبرنگاران رسانه ها انعكاس مسايل و مشكلا ت مردم است. اما گاه اين مشكلا ت، به مسايلي روزمره تبديل مي شود كه از نگاه مسوولا ن پنهان مي ماند و از فرط تكرار، گاه حتي براي مردمي هم كه با اين مشكلا ت مواجه هستند به موضوعي عادي بدل مي شود. نمونه آن عادت مردم براي ايستادن در صف است تا حق خود را بگيرند. آن هم صف هايي طولا ني و بي انتها كه هميشه هم همه مردم به آ نچه كه حقشان است نمي رسند و همواره هستند افرادي كه دست از پا درازتر بدون آن كه به مقصود خود برسند بازمي گردند.
نمونه ساده و پيش پا افتاده اش صف هايي است كه براي خريد شير يارانه اي تشكيل مي شود. به راستي چرا عده اي از اقشار آسيب پذير جامعه كه توان خريد شيرهاي پاكتي گران قيمت را ندارند بايد ساعت ها در صف بايستند تا دو عدد شير يارانه اي نايلوني خريداري كنند؟ حال بگذريم از كيفيت پايين اغلب اين شيرهاي نايلوني كه گويا آب با آن مخلوط شده است.
اما گاهي اوقات مشاهده اين صف ها دردناك تر و تاسف برانگيزتر است. زماني كه دولت از مردم دعوت مي كند تا براي گرفتن حق خود ساعت ها در صف بمانند; در حالي كه راه هاي ساده تري هم براي توزيع امكانات بين مردم وجود دارد. نمونه آن را طي هفته هاي اخير در مورد تحويل فرم پرداخت نقدي يارانه ها و نيز ارائه تفاضا براي دريافت كالا برگ شاهد هستيم.
در مورد دريافت كالا برگ كه وزير محترم رفاه پيشنهاد كرده بود آنهايي كه نيازي ندارند كالا برگ دريافت نكنند، اين صف هاي طولا ني و ازدحام هاي ناراحت كننده ملموس و محسوس است. مردم بايد حداقل يك روز - كه اغلب بيش از يك روز هم مي شود- از كار و زندگي خود بزنند و در ازدحام شديد دفاتر منتخب پستي بايستند و ساعت ها معطل شوند تا شايد براي دريافت كالا برگ اميدوار شوند. آنهايي كه وضع زندگي خوبي دارند نيازي به ايستادن در صف ها ندارند اما اقشار ضعيف جامعه چاره اي ندارند جز آن كه در صف بايستند تا حق اندك خود را در قالب كالا برگ ها دريافت كنند. اگر برخي مسوولا ن محترم از اين صف ها و ازدحام خبر ندارند مي توانند همين امروز به يكي از دفاتر منتخب پستي در تقاطع خيابان آزادي و آذربايجان يا چهارراه لشگر يا دفتر ديگري مراجعه كنند و ببينند كه مردم براي دريافت چند كالا برگ چه عذابي مي كشند. امروز آخرين مهلت دريافت كالا برگ براي خانوارهاي يك تا سه نفره است. جالب است كه اغلب خانوارهاي ايراني به ويژه در شهرهاي بزرگ 2 و 3 نفره هستند و آن وقت همراه با خانوارهاي يك نفره همگي بايد همزمان با هم مراجعه كنند. اين ازدحام ها، وقتي برنامه ريزي ضعيف مسوولا ن را بيشتر به رخ مي كشد كه بدانيم اين روزها افرادي كه در مراحل قبلي موفق به دريافت كالا برگ نشده اند به دفاتر مربوطه مراجعه مي كنند.
برنامه ريزي آن قدر دقيق بود كه از فرط ازدحام عده اي از متقاضيان را حتي به داخل دفاتر پستي هم راه نمي دهند.
البته اين همه ماجرا نيست. براي ارائه اطلا عات مورد نياز براي دريافت نقدي يارانه ها هم چنين مصيبتي وجود دارد. فرم هايي كه تكميل آن با ابهامات متعددي مواجه است و مشخص نيست با چه كارشناسي دقيقي طراحي و تدوين شده كه اين همه ابهام دارد و تكميل و ارائه آنها در ازدحام مراكز مربوطه ساعت ها وقت مردم را مي گيرد. چرا چون مردم مي خواهند حق خود را در قالب يارانه ها دريافت كنند.
اما به راستي چه قدر براي مردمي كه اغلب از اقشار آسيب پذير جامعه هستند و نياز مبرمي هم به كالا برگ ها و هم به يارانه ها دارند ارزش قائل شده ايم كه آنها براي دريافت حق خود يك روز تمام- يا بيشتر - از كار و زندگي خود نيفتند، در صف هاي طولا ني معطل نشوند و در ازدحام دفاتر پست، از شدت فشارهاي جسمي و رواني، درگيري لفظي و گاه فيزيكي با يكديگر پيدا نكنند؟
اميدوارم اين نوشته را حمل بر سياه نمايي و نفي عملكرد مثبت دولت نهم نكنند. اعتقاد شخصي من (و بازهم تاكيد مي كنم باور خصوصي و نه موضع روزنامه) اين است كه اقدام دولت نهم براي نقدي كردن يارانه ها، اقدامي صحيح است كه سال ها پيش و در دولت هاي گذشته بايد به اجرا درميآمد و بدين جهت شجاعت دولت نهم را بايد ستود. حتي در شرايطي كه عده اي پرداخت نقدي يارانه ها را به يك سال پاياني فعاليت دولت مرتبط مي دانند و اقدامي تبليغاتي ارزيابي مي كنند، برداشتن گام اول به خودي خود مثبت و اميدواركننده است اما آيا جمعآوري اطلا عات براي پرداخت نقدي يارانه ها، صرفا از همين راه امكان پذير بود و نمي شد از شيوه ديگري همچون سرشماري عمومي از نوع پيشرفته تر يا روش هاي مشابه- براي جمعآوري اطلا عات استفاده كرد تا هم شان مردم حفظ شود و هم وقت آنها در صفها تلف نشود؟
آقاي رييس جمهور! جنابعالي كه همواره بر حفظ حقوق مردم و استقرار عدالت در جامعه تاكيد كرده ايد آيا از بي عدالتي هايي كه در صف هاي دريافت كالا برگ يا ارائه اطلا عات لا زم براي پرداخت نقدي يارانه ها در حق مردم وارد مي شود خبر داريد؟ مسوولا ن ذي ربط تحت امر شما در اين مورد چه كرده اند؟ آيا اين گونه برخوردها با مردم صحيح است؟
انتهاي پيام/
دوشنبه 21 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]
-
گوناگون
پربازدیدترینها