واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: از سال ۱۹۷۹، اولين نسل تلفنهاي همراه به بازارهاي آمريكا و ژاپن راه يافت و طي اين ۳۰ سال، اين وسيله تبديل به ابزاري ضروري و در دسترس براي بيشتر افراد شده است. امروزه زندگي بدون تلفن همراه براي بيشتر ما غيرقابل تصور است. چنان به تلفن همراه خود وابسته شدهايم كه اگر روزي آن را همراه نداشته باشيم كلافه و بيقرار خواهيم بود. اما همانند ساير وسايل مدرن، استفاده از اين دستگاهها در كنار مزاياي آن مشكلاتي را هم به همراه دارد. درباره استفاده از تلفن همراه و آثار آن بر خلق و خوي افراد و روابط انسانها سوالاتي را از آقاي دكتر محمدرضا خدايي، روانپزشك و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي پرسيدهايم.
شما بهعنوان يك روانپزشك چه تعريفي از تلفن همراه داريد؟
موبايل يك وسيله ارتباط جمعي است كه سبب تسهيل برقراري ارتباط ميشود. اما امروزه ديگر صرفا يك وسيله ارتباطي نيست بلكه وسيله بازي، عكاسي، فيلمبرداري، دفتر روزانه و دسترسي به اينترنت است؛ به عبارتي يك وسيله چندوجهي است.
چرا بعضي افراد در استفاده از تلفن همراه خود رعايت حق و حقوق و آسايش ديگران را نميكنند؟
هنگام استفاده از هر تكنولوژياي بايد آرامش هم داشته باشيم. در ساخت هر كدام از اين وسايل، هوش و زحمت فراواني به كار رفته پس بايد از آنها بجا، به موقع و در جهت آرامش و آسايش خود و ديگران استفاده كنيم تا سلامت روان ما و سايرين حفظ شود. عدهاي از افراد بهطور خودآگاه يا ناخودآگاه اين نكته را رعايت نميكنند. در اينجا استفاده از وسيله باعث سلب آرامش از ديگران ميشود. به عنوان نمونه برخي از افراد، زنگهاي گوشخراش و مردمآزار روي گوشي خود قرار ميدهند و در هر جايي (حتي بيمارستان) از آن استفاده ميكنند. چنين افرادي اغلب مهارت ارتباطي و اجتماعي ضعيفي دارند و ديگران را درك نميكنند. خودخواه هستند و فقط ميخواهند كار خودشان را راه بيندازند. در مواقع كمي هم اين افراد دچار اختلالات روانشناختي يا شخصيتي هستند كه همنوع خود را درك نميكنند. آنها شخصيت ضداجتماعي دارند، خودشان را بالاتر از ديگران ميبينند و به عبارتي خودپسند هستند.
آيا ميتوان براي بعضي از افراد، اصطلاح اعتياد به موبايل را به كار برد؟
شايد بهتر باشد به جاي اعتياد، از كلمه وابستگي استفاده كنيم. عدهاي بهطور بيمارگونه به تماسهاي مكرر با موبايل يا پيامك يا بازيهاي آن رو ميآورند. اين وابستگي مانند يك مشغله فكري بروز ميكند و احساس اجبار به استفاده از آن را به وجود ميآورد. انگار شخص گمشدهاي دارد كه بايد زودتر به آن برسد. همين امر باعث اتلاف وقت زيادي ميشود. در گروه سني نوجوانان هم ميتواند باعث اختلال در تمركز آنها در درس شود و نوجوان را حواسپرت، تحريكپذير، زودرنج، خسته و مضطرب كند. بهعلاوه احتمال دارد عادات عصبياي مانند ناخن جويدن، كندن مو و لب در آنها بروز كند.
به نظر شما آيا لازم است در استفاده از موبايل محدوديتهايي اعمال شود؟
استفاده از هر وسيلهاي بايد قانونمند باشد. البته بعضي قانونها نوشته نشدهاند. بهعنوان نمونه، استفاده از تلفن همراه در تاكسي ممكن است سبب ناراحتي ساير افراد شود يا استفاده از آن در بيمارستان باعث آزار بيماران ميشود. رعايت اين نكات به احساس مسووليت و نوعدوستي افراد دارد. اما از آنجا كه شخصيت افراد متفاوت است و اين حس مسووليت را ندارند شايد لازم باشد محدوديتهايي بر حسب شرايط در بعضي مكانها و زمانها تعيين شود. البته ابتدا بايد يك كار كارشناسي انجام شده و منافع و معناي آن سنجيده شود.
بهعنوان نمونه، در مدارس آيا لازم است محدوديتهايي اعمال شود؟
بله. البته طبيعي است كه خانواده نگران فرزندان خود هستند و ترجيح ميدهند با استفاده از موبايل در همه لحظات از آنها باخبر باشند. اما بايد دانست كه مدرسه فقط محل آموزش درس نيست بلكه محل آموزش مهارتهاي اجتماعي است. مدرسه محلي است كه در آن كودك اجتماعي شدن و ارتباط با ديگران را ياد ميگيرد. بهعلاوه ياد ميگيرد كه مستقل باشد. پس نيازي نيست كه خانوادهها فرزند خود را در آنجا كنترل كنند و بهتر است اين كار را بر عهده اولياي مدرسه بگذارند. به علاوه مضرات استفاده از موبايل در مدرسه گاهي از منافع آن بيشتر است. به عنوان نمونه هنگامي كه موبايل زنگ ميزند توجه دانشآموز به درس كم ميشود و او نگران است كه اگر نتواند به گوشي خود جواب دهد والديناش نگران خواهند شد. اما در ساعتهاي بعد از مدرسه كه دانشآموز در راه است، استفاده از آن منعي ندارد و شايد به نفع او باشد.
آيا اين باور كه «استفاده از موبايل به جوانها احساس استقلال ميبخشد» از نظر شما صحيح است؟
نه چندان. اعتمادبهنفس و حس استقلال، تزريقي نيست. دو نوع اعتمادبهنفس وجود دارد؛ واقعي و بادكنكي. اگر قرار است كه وسيلهاي سبب اعتمادبهنفس نوجوان شود، آن اعتمادبهنفس بادكنكي خواهد بود. يعني مانند بادكنك بزرگ و باهيبت است اما با سر سوزني فرو ميريزد. براي ايجاد اعتمادبهنفس واقعي، مهارتهاي ارتباطي شغلي، تحصيلي و احساس رضايت دروني لازم است. نميتوان با كمك وسايل به جوان اعتمادبهنفس يا شخصيت بخشيد. بهعلاوه احتمال دارد كه با داشتن تلفن همراه روابط بين نوجوانها به هم بخورد. بهعنوان نمونه باعث فخرفروشي شود. بايد تلفن همراه را به وقت و در جاي خودش در اختيار نوجوان قرار داد، در زماني كه فرهنگ استفاده از آن را داشته باشد. بهعلاوه داشتن امكانات چندگانه براي آنها لازم نيست و گوشياي كه فقط امكان صحبت و فرستادن پيامك داشته باشد براي آنها كفايت ميكند.
آيا لازم است افراد هميشه در دسترس باشند؟ نميتوانند گاهي گوشي خود را جواب ندهند؟
افراد حقوق انساني و فردي دارند. هر فردي آزاد است كه با توجه به شرايط، براي خود حد و حدودي قائل باشد. حق دارد كه آسايش، آرامش و آزادي داشته باشد و نبايد در حريم شخصي وي وارد شد. اما در بعضي موارد اين حد و حدود ممكن است باعث صدمه به ديگران شود كه قابل قبول نيست. فرضا شخصي كه در جلسه است بايد موبايلاش را خاموش كند اما در بعضي مواقع از نظر شغلي يا موقعيتي به وجود وي نياز است و خاموش كردن موبايل تبعاتي دارد. در اين صورت نبايد موبايل خاموش شود. به علاوه گاهي خاموش كردن موبايل سبب نگراني خانواده ميشود. پس با توجه به وجدان و رعايت حق و حقوق افراد، خودمان بايد متوجه شويم كه چه زماني بايد موبايلمان را خاموش كنيم.
عده زيادي به خصوص جوانها با پيروي از مد، دائما گوشيهاي خود را تغيير ميدهند. اين مساله نشانه چيست؟
موبايل يك نياز است كه جديدا در جامعه حس ميشود. خريد آن گاهي متناسب با نياز و كاملا متعارف است اما در بعضي شخصيتهاي تنوعطلب كه به آنها «گوشي باز» ميگوييم، هيچ وسيلهاي توجهشان را جلب نميكند. آنها شايد نيازي به موبايل جديد نداشته باشند اما به دنبال نشان دادن خودشان هستند و امكان دارد كه با اين خريد بخواهند حفرههاي شخصيتي يا عدم اعتمادبهنفس خود را جبران كنند. اين افراد وسواس خريد دارند و هيچگاه از خريد خود راضي نخواهند شد.
استفاده نابجا يا سوءاستفاده از موبايل چه اثراتي روي خانوادهها و افراد دارد؟
وجود آزادي در جامعه ضروري است اما نبايد حريم شخصي افراد را فراموش كرد. نبايد به حريم ديگران تجاوز كرد يا بدون اجازه از آنها عكس يا فيلم گرفت. اين كار حريم خصوصي خانواده را از بين ميبرد و بهداشت رواني آن را به هم ميزند. يا به عنوان نمونه استفاده نابجا از پيامك در ذهن فرد مقابل ايجاد شك و ترديد ميكند. بهعنوان نمونه زن يك اساماس ميگيرد و شوهرش شك ميكند يا برعكس. آنها فكر ميكنند طرف مقابل با چه كسي در تماس است؟ نكند غيرمتعارف باشد؟ همين امر شيرازه زندگي خانوادگي را دچار تزلزل ميكند و سبب افزايش بياعتمادي در خانوادهها ميشود. گاهي هم ممكن است ارسال بلوتوثهاي نامناسب (به نوجوانها) باعث به هم ريختن ذهنيت آنها شود.
آيا ميتوان شخصيت افراد را با پيامكهايي كه ميفرستند شناخت؟
شخصيتشناسي كار سادهاي نيست. ممزوجي از ژنتيك، نژاد، خصوصيات روانشناختي و اجتماعي است و نميتوان فقط با يك رفتار، شخصيت افراد را شناخت. اما شايد بتوان گفت عدهاي كه پيامكهاي زيادي ميفرستند، توجهطلب و تنوعجو هستند و ميخواهند خودشان را به ديگران نشان دهند البته نميتوان شخصيت خاصي را به آنها نسبت داد. در بعضي موارد هم افراد با شخصيتهاي ضداجتماعي، براي آزار ديگران پيامكهاي نامناسب ارسال ميكنند.
آيا ميتوان گفت با استفاده زياد از تلفن همراه روابط انساني قرباني شده است؟
بله تا حدي. عده زيادي تلفن را جايگزين ديد و بازديد و روابط نزديك كردهاند. اما بايد دانست كه روابط اجتماعي انسانها فقط رابطه شنوايي نيست و نبايد بهعنوان رفع تكليف از موبايل استفاده كرد. براي ايجاد آرامش و تفاهم و سلامت روان لازم است كه كنار هم بودن، نزديك بودن، شنيدن و ديدن يكديگر را فراموش نكنيم. تلفن همراه بايد عامل تقويت روابط اجتماعي باشد، نه تضعيف آن.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 208]