تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812639497




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزارشي از عروسي دختر آقای دکتر احمدی نژاد


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: بازتاب :يکي از همسايگان سابق رئيس جمهور از برگزاري جشن عروسي دختر دكتر احمدي‌ن‍ژاد، رئيس‌جمهور گزارشي ارسال کرده است. در اين گزارش آمده است: مدت زيادي،‌ همسايه خانواده‌ عروس بوديم و به همين دليل رابطه دوستي صميمي بين ما و خانواده آنها برقرار شده بود. شايد به همين خاطر بود كه كارت دعوت عروسي دخترشان را براي ما هم فرستادند. وقتي كارت را ديديم خيلي خوشحال شديم و در عين حال برانگيخته. كارت دعوت خيلي ساده بود. شايد ساده‌ترين كارت عروسي كه تا به حال ديده بودم. زمان مراسم، پنجشنبه،‌ دوازدهم مرداد قيد شده بود. چون هر 4 نفرمان دعوت داشتيم طوري برنامه‌ريزي كرديم كه بتوانيم آن شب به‌موقع خودمان را به مراسم برسانيم. تلفن زنگ زد. چند روز مانده بوده به مراسم؛ اما از طرف خانواده عروس به ما گفتند، مراسم سه روز عقب افتاده و به يكشنبه، 15 مرداد موكول شده است. اول كمي تعجب كردم، اما وقتي علتش را جويا شدم، گفتند «براي پدر عروس، سفر فوري پيش آمده و گفته است كه من نمي‌توانم در عروسي دخترم حضور داشته باشم. اما خانواده داماد لطف كردند و با تلاش فراوان توانستند مراسم را به روز يكشنبه موكول نمايند». يكشنبه شب مطابق آدرسي كه در كارت بود مسير را طي كرديم تا به سالن رسيديم، سالن برايم آشنا بود، منشي يكي از دوستان صميمي من هم در همين سالن، عروسي دخترش را برگزار كرد، امشب كه با كنجكاوي به سالن آمده بودم متوجه موضوعي شدم كه شايد آن شب متوجه نشده بودم و آن سادگي غيرمعمول سالن بود. امري كه لااقل امشب انتظار آن را نداشتم. روي هر ميز 4 رقم ميوه معمولي و تنها يك نوع شيريني گل محمدي (دانماركي سابق) قرار داشت. از آقايان در محوطه و از خانمها در سالن پذيرايي مي‌شد. وقتي ما به مراسم رسيديم؛ آقاي دكتر مانند بقيه افراد روي يكي از ميزهاي پذيرايي در محوطه نشسته بود و با بقيه صحبت مي‌كرد. چشمانم را چرخاندم تا ببينم؛ بزرگان و مسئولان و وزرا و ... كجاي محوطه نشسته‌اند. اما جز دو يا سه نفر، چهره هيچ‌يك از ميهمانان برايم آشنا نبود. از اطرافيان كه پرسيدم، گفتند آقاي دكتر تنها اقوام و چند خانواده از همسايه‌ها را دعوت كرده است. بعدا متوجه شدم از ميان آن چند چهره‌اي كه مشهور بودند و در صفحه ‌تلويزيون آنها را ديده بودم، يكي از طرف خانواده داماد دعوت شده است و دو نفر ديگر هم پس از مسئوليت جديد آقاي دكتر، همسايه آنها شده و مانند ما به خاطر همسايه بودن دعوت شده‌اند. نوبت شام كه رسيد؛ سرميزها براي هر نفر يك پرس غذا گذاشتند، با شيشه نوشابه و يك ظرف كوچك سالاد كاهو، همين!... مراسم تمام شد. نگاهم به دكتر دوخته شده بود که يك گوشه ايستاده بود و از تك‌تك افراد اعم از بچه و بزرگ تشكر مي‌كرد. برخي هم كنار دكتر مي‌ايستادند، تا دوستانشان با دوربين عكاسي و فيلمبرداري و موبايل و... از آنها عكس يادگاري بگيرند. در اين ميان يك اتفاق جالب آن بود كه آشپزهاي سالن هم با همان لباس آمدند تا با دكتر دست بدهند و روبوسي کنند. از همان فاصله از چهره آنها مي‌شد فهميد كه دكتر خيلي آنها را تحويل گرفته است. آخر سرهم ايستادند و با دكتر عكس يادگاري گرفتند. ما هم رفتيم و از آقاي دكتر خداحافظي كرديم و ايشان هم از آمدن ما تشكر... در راه بازگشت به منزل، با خانواده درباره مراسم صحبت مي‌كرديم. همه،‌ شگفت زده بودند اما اين‌بار نه از رنگ و لعابهاي غذا و دسر و ميوه و پذيرايي. از رنگ خدايي عروسي. عروسي دختر رئيس جمهور ايران. عروسي دختر دكتر محمود احمدي‌نژاد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 889]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن