تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
تی‌وی وال: ایده‌ای نوین برای دکوراسیون داخلی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1813092232
دنيا ديگه مث تو نداره
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم:دنياي عجيبي است! (و علامت تعجب در اينجا صرفا به خاطر نشان دادن شدت و حدت عجيب بودن دنياست. همين طور اين علامت تعجب بعدي!) پريروز 28 مرداد بود. گير اول: نه بابا...چشم بسته غيب مي گويي !منظورم جنبه تاريخي و تداعي معاني اجتماعي آن است ، روزي که سازمان جاسوسي سيا و اينتليجنس سرويس ، دست به دست هم دادند و با دست به دست کردن نقشه يک کودتاي از پيش طرح ريزي شده ، به لطف دلارهاي ريخته شده به حساب شاه (در يکي از شعب نزديک به سفارت امريکا) و با حضور پر زور جمعي از اراذل و اوباش چوب و چماق به دست ، با ساقط کردن حکومت دکتر مصدق ، موجبات برگشت شاه فراري شده ، سوار گاري شده را (در اولين فرار) به کشور فراهم آوردند. گير دوم: آهان...از اون نظر؟... خب ، حالا منظور؟ منظور اين که در همان زماني که شاه مقبور داشت ، احساس مي کرد کار خودش و سلطنتش يکجا تمام است و ملت مي رود که ترتيب حکومت او را بدهد، يکمرتبه چمدان هاي دلاري که از امريکا و انگليس آمده (و از آب گذشته بود) توسط عوامل دربار شاه باز شد و طي چکي در صبح 25 مرداد در بانک ملي تبديل به ريال گشت تا به نحو مقتضي ميان اوباش و رجال درباري به فراخور پهنا و درازي چوب و چماقشان پخش شود. (علي قدر مراتب چوبهم!) گير سوم: حالا چي شد؟...به شما که چيزي نماسيد.نتيجه اين شد که به قول پدر خدابيامرزمان ، عصر روز 28مرداد همان عده اي که از پايين به سمت بالا مي رفتند و «مرگ بر شاه» مي گفتند، يکي دو ساعت بعد که از بالا به سمت پايين برمي گشتند؛ «درود بر شاه»گويان برمي گشتند. چوب و چماقشان هم علاوه بر سبيلشان چرب شده بود. يکي از معروف ترين سردسته هاي اراذل و اوباش ايجاد کننده کودتاي 28مرداد 1332 شعبان جعفري ، معروف به شعبان بي مخ بود که گرچه مخ نداشت ، اما مخترع چماق بود. گير چهارم: حرف آخر را بگو و قال قضيه را بکن. آدم بي مخ که ارزش اين همه فک زدن و فکر کردن ندارد.خلاصه آن که همين آدم قلچماق و بزن بهادري که به همراه «کروميت روزولت» عامل سيا و ارتشبد زاهدي ، نخست وزير کودتاي 28مرداد، بعدها سعي مي کرد ردپاي خود را در اين کودتاي ننگين کم و کمرنگ کند و در دادگاه تاريخ بگويد:«کي بود کي بود، من نبودم ، دستم بود، تقصير آستينم بود...» ؛ خداوند تبارک و تعالي دقيقا پريروز در سالگرد کودتاي «سيا» و «سياه» 28مرداد 32، حضرت ملک الموت رابه سراغ وي فرستاد و روزنامه ها تيتر زدند: «شعبان بي مخ ، آخرين عامل کودتاي 28مرداد در امريکا مرد.» گردش روزگار را مي بينيد؟...کسي که 28مرداد 32شاه را به ضرب چوب و چماق چرب شده سرحال آورد و زنده کرد خودش در 28مرداد 85به تاريخ و تاريکي پيوست و مرد.گير آخر: مي گم حالا اين روزنامه ها توضيح نداده بودند که شعبان بي مخ را با همان چوبش در قبرش گذاشتند يا بي چوب ؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]
-
گوناگون
پربازدیدترینها