واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: فلسطين و ادبيات عرب در عزاي «محمود درويش»; وداع شاعر با خانه هزار روزنه!
فرهنگ و هنر-در شرايطي كه همه نگاه ها به وقايع جاري المپيك و خاورميانه دوخته شده، «محمود درويش» با مرگ خود دوباره توجه تمام رسانه ها را به سمت فلسطين، زادگاه اين شاعر معترض معطوف كرد. همه رسانه ها مرگ او را بعنوان ضايعه اي اسفبار براي ادبيات عرب توصيف كردند. البته اين شاعر مبارز فلسطيني كه روز شنبه گذشته در سن 67سالگي پس از عمل جراحي قلب در «تگزاس» آمريكا از دنيا رفت و فلسطين براي او، سه روز به عزاي عمومي مي نشيند، در ايران هم شاعر شناخته شده اي است.
بزرگ شعر معاصر عرب
«جاهد جهانشاهي»، محمود درويش را از بزرگ ترين شاعران معاصر جهان مي داند. مترجم مجموعه شعر «آخرين قطار» تصريح مي كند: محمود درويش مانند «پابلو نرودا» و «راينر ماريا ريلكه» در رده هاي بالاي شعر جهاني قرار داشت. شعرهاي او به سه بخش عاشقانه، ميهني و سياسي تقسيم مي شد، كه در سه دوره مختلف زندگي اش به آن ها پرداخته بود. او با بيان اين كه محمود درويش فرياد مردم فلسطين بود، ادامه مي دهد: درويش هميشه مي گفت شعر، زبان همدلي انسان هاست. شاعري انسان گرا و نوع دوست بود و مجموعه هاي شعري چون «تصوير فلسطين»، «چرا اسب را تنها گذاشتيم؟» و «ما سرزميني از واژه ها داريم»، از مجموعه هاي خوب او هستند.
شعر با نبض مقاومت
به اعتقاد «عبدالجبار كاكايي»، محمود درويش با شعرش با نبض مقاومت روز منطقه همراهي مي كرد. اين شاعر در پي درگذشت شاعر ملي فلسطين عنوان مي كند: عمده ترين دليل شهرت جهاني محمود درويش، وجه شعر مقاومت اوست، كه بعلاوه، از تكنيك و فن خاص استفاده مي كند. او همچنين از استعاره و تشبيه در شعرهايش بهره مي جويد، كه اين باعث شده شعرش، شعري ترجمه پذير باشد. حتي نام هايي كه براي مجموعه هاي شعرش استفاده كرده، از اين خصوصيت بي بهره نيست. كاكايي پرداختن محمود درويش را به موضوعات روز منطقه، باعث جهاني شدن اين شاعر مي داند و به ايسنا مي گويد: درويش با نبض مقاومت منطقه همراهي مي كرد و جايزه هاي متعددي نيز دريافت كرده بود.
شرحي از آخرين حضور عمومي «درويش»
رويترز شرحي از آخرين حضور عمومي «محمود درويش» ارائه كرده كه در اين گزارش با تيتر «تاريخ بر روي متخاصم و قرباني خنده خواهد زد» آخرين چهره از درويش بعنوان هنرمندي تصوير شده كه اميد به آزادي و آينده در وجود او موج مي زند. وي در آخرين مصاحبه اش با معرفي و ياد كتاب جديدش آن را اثري طنزآميز خوانده و گفته: «در شرايط حاضر، استهزا و هزل آخرين راهي است كه از طريق آن مي توانيم واقعيت را تحمل كنيم.» اما شهرت درويش نه تنها بخاطر روحيه سركش و آشتي ناپذيرش و نه فقط بخاطر سايه سنگين غربت تاريخي ملت فلسطين، كه بخاطر تپش خون شاعري در رگ هاي شعرش و عصيان خيره كننده اي است كه اين شاعر عرب در تمام چهره هاي كارش منعكس مي كرد. نارضايي و خشم غريزي درويش از ستمي كه حتي پيش از تولدش بر او و ملتش رفته، ويژگي غالبي بود كه نه تنها در درونمايه و معنا بلكه در ساختار بديع و خارق عادت واژگان شعري اش هم نمود داشت. با وجود اينكه به واسطه ذات ترجمه، بخش اعظمي از اين صناعت هاي ادبي در برگردان اشعار به زبان هاي مختلف مفقود شده اما همچنان درويش بواسطه همان درونمايه عميق غربت در آثارش، معروف ترين شاعر زنده عرب و پرچم اعتراض مردم فلسطين در جهان بود. او در يكي از مطرح ترين اشعارش كه به اغلب زبان هاي زنده دنيا ترجمه شده چنين تصويري از فلسطين قرن 21 به دنيا عرضه مي كند:
«از آنجا آمده ام با كوله بار خاطراتم،
با بار فاني هستي ام، و مادرم
و خانه اي با هزار روزنه،
و برادران و رفقا
و زندانم
با پنجره اي سرد.»
او از وطن مالوف و بعيدش و از نام فلسطين، استعاره اي در اشعارش ساخته بود كه به گفته خودش بسي فراتر از محدوده جغرافيايي است كه اينك در اشغال بيگانه قرار گرفته است. درويش بعنوان يك شاعر تنها راه رهايي از شرايط ناگوار فلسطين را تغيير انسان ها و نگرش ها و تغيير تفكر نسل تازه مي دانست. اين آزاديخواه خستگي ناپذير، ساخت و تغيير انسان ها را وظيفه خود مي دانست و رسالت شاعر را در جهان متلاطم امروز چنين تعريف مي كرد: «زماني گمان مي كردم شعر مي تواند همه چيز را دگرگون كند، مي تواند نسل تازه اي بيافريند و اين توهم كاملا در باور من نشسته بود. هنوز هم از اين فكر برنگشته ام اما مي دانم كه در اين ميانه حلقه مفقوده اي وجود دارد و آن شاعر است. شعر بعنوان ابزار تغيير، در نهايت بيشترين تاثيرش را بر خود شاعر مي گذارد و او خود بايد اين تاثير را به ديگران منتقل كند.
يکشنبه 20 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]