واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: محمود درويش، شاعر ملي فلسطين درگذشت سه روز عزاي عمومي در فلسطين اعلام شد
درويش، اشعار و قصايد خود را بيشتر با الهام از مساله فلسطين نوشته است و ازهمين رو اشعار او به شعار هاي سياسي و به ترانه هاي براي فلسطينيان و همچنين آوارگان فلسطيني در خارج تبديل شد.
آفتاب- سرويس فرهنگ و انديشه: محمود درويش، شاعر نام آور عرب كه از او به عنوان شاعر «ملي» فلسطينيان نام برده ميشد، در پي يك عمل جراحي در سن 67 سالگي در آمريكا، جهان را بدرود گفت.
او بامداد روز چهارشنبه (6 اوت) در بيمارستاني در ايالت تگزاس آمريكا براي درمان يكي از رگهاي قلبش زيرعمل جراحي قلب باز قرار گرفته بود. او از سالها پيش از ناراحتي قبلي رنج مي برد.
«محمود عباس» رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين، مرگ وي را تسليت گفت و در بيانيهاي به همين مناسبت گفت كه «امت عربي شاعر بزرگي را از دست داد كه با سخن خود داستان ملت و يك امت را روايت مي كرد».
عباس گفت: «مرگ شاعر بزرگي چون محمود درويش، كسي كه عاشق فلسطين بود و از جمله پيشگامان فرهنگ مدرن اين كشور به شمار ميآمد و يك شخصيت درخشان بود، ضايعه اي بزرگ در عرصههاي سياسي، فرهنگي و ملي ما به حساب ميآيد».
وي افزود: «واژهها قادر نيستند ژرفاي اندوه ما را بيان كنند. محمود، اميدوارم خدا به ما براي از دست دادن تو كمك كند».
بر اساس گزارشها تشكيلات خودگردان فلسطين، درويش را ستاره فلسطين معرفي كرده و به مناسبت درگذشتش، 3 روز عزاي عمومي اعلام كرده است.
شب گذشته و به محض مخابره خبر درگذشت درويش از هوستون آمريكا، بسياري از مردم رامالله با چشماني اشكبار و شمعهايي در دست به خيابانهاي تاريك اين شهر ريختند و علاقهشان را به شاعر ملي خود ابراز كردند.
همچنين شبكههاي تلويزيوني فلسطين برنامههاي عادي خود را قطع كردند و به پخش فيلمها و تصاويري از اين شاعر مقاومت پرداختند.
درويش كه به طور افراطي سيگار ميكشيد پيش از اين نيز دو بار تحت مراقبتهاي پزشكي و درمان قلب قرار گرفته بود.
گفتني است بر اساس خواسته قلبي درويش، پيكر او به رام الله واقع در كرانه باختري رود اردن منتقل و روز سه شنبه در همانجا تشييع خواهد شد.
محمود درويش كه بود؟
محمود درويش در سال 1941 در البروه روستاي شرقي عكا متولد شد. در سال 1948 پس از اشغال فلسطين به وسيله صهيونيستها و زماني كه مجبور به مهاجرت به لبنان شد و تجربه آوارگي تاثيرات عميقي بر زندگياش گذاشت. درويش پس از فارغ التحصيلي از دبيرستان حيفا مهاجرت كرد.
مقارن اين ايام به عنوان شاعر مدتي را در حبس به سر برد بعدها فعاليتهاي سياسياش را پي گرفت و آشكارا به ارائه اشعار اعتراضياش پرداخت.
وي در سال 1961 فعاليتش را به عنوان روزنامه نگار آغاز كرده و تا مدتي روزنامه الاتحاد را سردبيري كرد. در سال 1971 فلسطين اشغالي را ترك گفته و به بيروت عزيمت كرد. او به عنوان سردبير مجله ماهانه شئون فلسطينيه و سردبير ارشد گاهنامه فرهنگي ادبي الكرمل چندي به كار مشغول بوده است.
درويش سرودن را از زماني كه در مدرسه در حال تحصيل بود شروع كرده بود و نخستين مجموعه آثارش در سال 1960 منتشر شد يعني زماني كه تنها نوزده سال داشت. با دومين مجموعهاش برگهاي زيتون (اوراق الزيتون) 1964 به عنوان يكي از شاعران پيشرو شعر مقاومت شناخته شد.
در دهه 1970 او براي تحصيل به روسيه رفت و درهمانجا به عضويت سازمان آزادي بخش فلسطين، كه در آن زمان رژيم صهيونيستي آن را يك سازمان تروريستي مي خواند، پيوست و پس از يك سال به قاهره مهاجرت كرد.
اين باعث شد كه او از برگشت به اسرائيل منع شود. درويش
” شايد قصيده «بنويس من عربي ام و شماره كارت هويتم 50 هزار است» شناخته شدهترين قصيده او باشد. «روزنوشتهاي زخم يك فلسطيني» ، «به مادرم» و «احمد الزعتر» از ديگر قصايد مشهور سياسي او است. ... “
در اعتراض به امضاي قرارداد اسلو در سال 1993، از عضويت سازمان آزادي بخش فلسطين استعفا داد.
اما در پي امضاي همين قرارداد اسلو بود كه او توانست بارديگر به ميهن خود برگردد اما مدت كوتاهي را در آنجا سپري مي كرد. درويش زندگي خود را در كشورهاي مختلف عربي و فرانسه مي گذراند.
محمود درويش بيش از 30 اثر شعري و نثري از خود به جاي گذاشته است. «گنجشگهاي بي بال1960»، «برگهاي زيتون1960»، «عاشقي از فلسطين1966»، «گنجشكها در الجليل مي ميرند1969»، «چرا اسب را تنها گذاشتم 1999» و «از آنچه كه كردهاي پوزش مخواه 2003» از جمله آثار او است. آخرين اثر شعري او «اثر پروانه» نام داشت كه اوايل سال جاري چاپ شد.
درويش همچنين برنده جايزههايي چون ابن سينا، جايزه لوتس از انجمن نويسندگان آفريقا - آسيايي، جايزه هنرهاي حماسي فرانس و مدال آثار ادبي و جايزه آزادي فرهنگي از بنياد لبنان و همين اواخر نيز (نوامبر 2003) جايزه ناظم حكمت شده بود.
محمود درويش بيترديد از معدود شاعران پر نفوذ و محبوب عرب بود؛ محبوبيتي كه محصول سرودن و گفتن از «سرزمين فلسطين» و از «ملتش» است كه او را به عنوان نماد مبارزه براي آزادي و تأسيس دولت مستقل فلسطينيان معرفي مي كرد.
اشعار او به بسياري از زبانهاي دنيا از جمله پارسي برگردانيده شده كه همين به او شهرت جهاني بخشيده است. او در جهان عرب و خارج آن، بارها گرامي داشته شد، و جوايز جهاني متعددي دريافت كرد.
درويش، اشعار و قصايد خود را بيشتر با الهام از مساله فلسطين نوشته است و ازهمين رو اشعار او به شعار هاي سياسي و به ترانه هاي براي فلسطينيان و همچنين آوارگان فلسطيني در خارج تبديل شد.
از دست دادن ميهن، قساوت اشغالگر و زندگي در غربت، از موضوعاتي است كه در كار هاي نخستين او بازتاب يافته است. اما در سالهاي اخير، بيشتر بازتاب مسايل جهاني در آثار او ديده مي شد.
زبان شعري كه درويش به وجود آورد، ادبيات معاصر عرب را تحت تاثير خود قرار داده است.
شايد قصيده «بنويس من عربي
” سفرهاي متعدد درويش به تمام جهان عرب و ديدارهاي رسمي و غيررسمي او با امراي وقت اين كشورها هيچ وقت براي او پسماندي جز طعم تلخ تنهايي و واماندگي نداشت و او از اين معنا تحت عنوان «زندان بزرگ» نام ميبرد.... “
ام و شماره كارت هويتم 50 هزار است» شناخته شدهترين قصيده او باشد. «روزنوشتهاي زخم يك فلسطيني» ، «به مادرم» و «احمد الزعتر» از ديگر قصايد مشهور سياسي او است.
وي در آخرين مصاحبهاش با معرفي و ياد كتاب جديدش آن را اثري طنزآميز خواند و گفت: «در شرايط حاضر، استهزا و هزل آخرين راهي است كه از طريق آن ميتوانيم واقعيت را تحمل كنيم».
اما شهرت درويش نه تنها به خاطر روحيه سركش و آشتي ناپذيرش و نه فقط به خاطر سايه سنگين غربت تاريخي ملت فلسطين، كه به خاطر تپش خون شاعري در رگهاي شعرش و عصيان خيره كنندهاي است كه اين شاعر عرب در تمام چهرههاي كارش منعكس ميكرد.
نارضايي و خشم غريزي درويش از ستمي كه حتي پيش از تولدش بر او و ملتش رفته، ويژگي غالبي بود كه نه تنها در درونمايه و معنا بلكه در ساختار بديع و خارق عادت واژگان شعرياش هم نمود داشت. با وجود اينكه به واسطه ذات ترجمه، بخش اعظمي از اين صناعتهاي ادبي در برگردان اشعار به زبانهاي مختلف مفقود شده اما همچنان درويش به واسطه همان درونمايه عميق غربت در آثارش، معروف ترين شاعر زنده عرب و پرچم اعتراض مردم فلسطين در جهان بود.
او در يكي از مطرحترين اشعارش كه به اغلب زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده چنين تصويري از فلسطين قرن 21 به دنيا عرضه ميكند:
«از آنجا آمدهام با كوله بار خاطراتم،
با بار فاني هستيام، و مادرم
و خانهاي با هزار روزنه،
و برادران و رفقا
و زندانم
با پنجرهاي سرد».
او از وطن مالوف و بعيدش و از نام فلسطين، استعارهاي در اشعارش ساخته بود كه به گفته خودش «بسي فراتر از محدوده جغرافيايي است كه اينك در اشغال بيگانه قرار گرفته. من در شعرهايم چون آدم در غم دورافتادن از بهشت ميگريم. ما فلسطينيها هميشه حتي در روزگار كوتاه خوشيهايمان هم يك گمشده داريم. ما نميتوانيم خود را از سايه سنگين لحظه اي كه آوارگي برايمان شروع شده رها كنيم. اين مشكل همه ما و به خصوص شعراي ماست چون رخنه و جاي خالي كه در مغز ما وجود دارد نميگذارد پيوند سالميبا واقعيت برقرار كنيم».
سفرهاي متعدد
” از نگاه سياسي، او يك ميانه رو بود و از صلح با اسرائيل پشتيباني مي كرد. زماني هم از فعالان حزب كمونيست بود. ... “
درويش به تمام جهان عرب و ديدارهاي رسمي و غيررسمي او با امراي وقت اين كشورها هيچ وقت براي او پسماندي جز طعم تلخ تنهايي و واماندگي نداشت و او از اين معنا تحت عنوان «زندان بزرگ» نام ميبرد.
در نطقهاي اواخر عمر او كه همگي به نام ملت فلسطين آغاز ميشد، درويش بريده از تماميدنياي عرب، به روايت قصه فلسطينيان دربند ميپرداخت. او همچنين گفته است: «من با بمب گذاري و با عمليات جواناني كه به قيمت مرگ خود، فناي دشمنشان را ميبينند موافق نيستم اما همه ما بايد علت و انگيزهاي كه اين جوانان را به اين كار واميدارد درك كنيم. بايد بزرگي رنج و دردي كه يك جوان را به مرگ دردناك و ناگوار اينچنيني راضي ميكند واقف باشيم. به گمان من عمليات استشهادي عملي برخاسته از عصيان و براي گذر از تنگناهاي موجود است».
درويش به عنوان يك شاعر تنها راه رهايي از شرايط ناگوار فلسطين را تغيير انسانها و نگرشها و تغيير تفكر نسل تازه ميدانست.
اين آزاديخواه خستگي ناپذير، ساخت و تغيير انسانها را وظيفه خود ميدانست و رسالت شاعر را در جهان متلاطم امروز چنين تعريف ميكرد: «زماني گمان ميكردم شعر ميتواند همه چيز را دگرگون كند، ميتواند نسل تازهاي بيافريند و اين توهم كاملا در باور من نشسته بود. هنوز هم از اين فكر برنگشتهام اما ميدانم كه در اين ميانه حلقه مفقودهاي وجود دارد و آن شاعر است. شعر به عنوان ابزار تغيير، در نهايت بيشترين تاثيرش را بر خود شاعر ميگذارد و او خود بايد اين تاثير را به ديگران منتقل كند».
از نگاه سياسي، او يك ميانه رو بود و از صلح با اسرائيل پشتيباني مي كرد. زماني هم از فعالان حزب كمونيست بود.
ميراث شعري او براي نسلهاي بعدي در فلسطين و جهان عرب همچنان زنده باقي خواهد ماند. درويش همچنين به دكلمه اشعار خود مشهور بود.
يکشنبه 20 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]