تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ياد خدا عقل را آرامش مى دهد، دل را روشن مى كند و رحمت او را فرود مى آورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804374450




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هولوكاست افسانه نيست!


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: هولوكاست افسانه نيست!
دو سوم ساختمان‌هاي هيروشيما از جمله كارخانه‌هاي فولادسازي و صنعتي چون ميتسوبيشي در اثر اين بمباران نابود شدند. تنها چيزي كه از شهر باقي ماند، ساختمان تالار ترويج صنعتي استاني هيروشيما بود كه انفجار، بالاي گنبد اين بنا رخ مي‌دهد و به خاطر قرار گرفتن در كانون مركزي انفجار، كاملاً ويران نشد.
گروه سياسي: محمد مهدي اسلامي- بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي دو عملياتي اتمي بود كه در روزهاي پاياني جنگ جهاني دوم به دستور هري ترومن، رئيس جمهور وقت امريكا، عليه امپراتوري ژاپن انجام گرفت. طي اين عمليات‌ها، دو بمب اتمي به فاصله ۳ روز بر روي شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي انداخته شد كه باعث كشتار وسيع شهروندان اين دو شهر گرديد. حدود 220 هزار نفر در اثر اين حملات جان باختند كه اكثر آنان را شهروندان غيرنظامي تشكيل مي‌دادند. بيش از نيمي از قربانيان بلافاصله هنگام بمباران كشته شدند و بقيه تا پايان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات راديواكتيو جان خود را از دست دادند.

* نقطه آغاز تصميم

تصميم به بمباران اتمي شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي يكي از مسائل جنجال برانگيز قرن بيستم بوده است. بسياري از مردم معتقد بودند كه اين بمباران، جنگ را كوتاه كرده، جان امريكايي هاي بسياري را نجات داده و سهم شوروي سابق در اداره ژاپن در زمان پس از جنگ را كاهش داده است. اما اغلب صاحبنظران اين عقيده را رد مي كنند.

تصميم هانري ترومن در به كار بردن بمب اتمي عليه ژاپن مورد تأييد همه نبود. بسياري از دانشمندان و نظاميان از جمله درياسالار ليهي (Leahy) فرمانده ستاد نيروي دريايي مخالف آن بودند. آنها معتقد بودند به كاربردن بمب اتمي از نظر اخلاقي محكوم و از نظر نظامي بيهوده است، مخالفان اعتقاد داشتند ژاپن به علت نداشتن سوخت در آستانه تسليم شدن بود. ژاپن از مدتي قبل به شدت با كمبود مواد غذايي و سوخت روبرو شده بود ولي قدرت نظامي خود را همچنان حفظ كرده بود. ژاپن ناوگان دريايي اش به كلي از بين رفته بود و سواحلش در محاصره ارتش متفقين قرار گرفته بود.

از سوي ديگر جنگ در اروپا پس از خودكشي آدولف هيتلر و تسليم آلمان نازي در ۸ مه ۱۹۴۵ پايان يافته بود و جبهه متحدين فروپاشيده بود و نيازي به استفاده از چنين ابزاري نبود؛ آن چنان كه در ۲ ژوئن ۱۹۴۵ هيروهيتو امپراتور ژاپن پيشنهاد مذاكره به متفقين را داد كه با استقبال مثبتي از سوي آنها روبرو نشد.

دانشمندان مستقر در امريكا چنين وانمود مي كنند كه بيشتر از ترس دستيابي آلمانها به بمب اتمي و استفاده آنها از اين نوع بمب، براي دست يافتن به آن به ارتش كمك مي‌كردند، اما آلمانها تا پايان جنگ نتوانستند به بمب اتمي دست يابند و تلاش هايشان ناكام ماند. نخستين بمبهاي امريكا براي انفجار در اروپا نيز بعد از پايان جنگ در جبهه اروپا آماده شدند، زيرا جنگ هشتم مه 1945 ميلادي يعني حدود دو ماه پيش از نخستين آزمايش انفجار اتمي (در آلاموگوردو) پايان يافته بود. ژاپني‌ها اگرچه از سپتامبر 1940 ميلادي در پي ساختن بمب اتمي بودند، اما صنعت ژاپن در شرايطي نبود كه بتواند كمك چنداني به آنها كند، همچنين برخي تأسيسات مهم آنها در بمباران هوايي سال 1945 ميلادي ويران شده بود. از اين رو، برخي دانشمندان با توجه به اينكه ژاپني‌ها تا دستيابي به بمب اتمي راه درازي داشتند، استفاده از چنين بمبي را عليه آنها غير اخلاقي مي‌دانستند اما ارتش امريكا اصرار به استفاده از آن داشت و براي ايجاد بيشترين آسيب هاي رواني به منظور وادار كردن ژاپن به تسليم، سعي داشتند اين بمبها بدون اخطار قبلي و بدون اعلام ماهيت آنها به اهداف از پيش تعيين شده اصابت كند؛ بيشترين تأكيد در اين ميان بر نقش رواني انفجار اين بمب ها بود.

با اين وصف، شايد بتوان پاسخ به اين پرسش كه چرا امريكا از بمب اتم استفاده كرد را در سخنان موافقان تصميم ترومن اينگونه يافت كه از نظر سياسي انفجار بمب اتمي براي نشان دادن قدرت امريكا به شوروي لازم بود. هرچند شوروي نيز بسيار زود توانست به بمب اتم دست يابد و نتيجه مطلوب امريكا از اين كشتار بدست نيامد.

در حقيقت، اين انفجار آغازي براي جنگ سرد آينده بود، همانگونه كه جنگ جهاني دوم ريشه در جنگ جهاني اول داشت. اهميت اين برتري جويي امريكا بر شوروي زماني روشن تر مي شود كه به ياد بياوريم كنفرانس تهران با شركت چرچيل، روزولت و استالين از ۲۸ نوامبر تا اول دسامبر ۱۹۴۳ قريب به 2 سال قبل از حملات اتمي امريكا به صورت سري برگزار شده بود و هدف كلي اين كنفرانس‌ توافق در مورد چهره جهان پس از پايان جنگ جهاني دوم بود.

* پروژه منهتن

منهتن اسم رمز يك پروژه محرمانه دولت امريكا است كه قبل از جنگ جهاني دوم با هدف توسعه بمب اتم، پي ريزي شد. طرح اوليه تشكيل يك تيم تحقيقاتي به منظور ساخت سلاح هسته اي در سال 1939، زماني كه انيشتين نامه اي به فرانكلين روزولت -رئيس جمهور وقت امريكا- نوشت، تأييد شد.

پس از آن در سال 1942، فيزيكداني به نام انريكو فرمي (Enrico Fermi) موفق شد يك واكنش هسته اي را در رآكتور خود كه (CP-1 (Chicago Pile 1 نام داشت، كنترل كند. نكته جالب اينكه در كمال ناباوري CP-1 در دانشگاه شيكاگو مستقر بود!

3 مارس، رئيس شوراي جنگ و وزير آينده امور خارجه، بيرنه، يادداشتي براي فرانكلين روزولت مي فرستد و هشدار مي دهد كه اگر «هيچ محصولي تا قبل از پايان جنگ توليد نشود، عواقب جدي آن براي حزب دموكرات زياد خواهد بود». او همچنين مي گويد: «من مي دانم كه هزينه هاي پروژه منهتن دارد به مرز 2 ميليارد دلار نزديك مي شود و هيچ تضمين قطعي هم درمورد آن وجود ندارد. اما ما موفق شده ايم كه همكاري كميته هاي كنگره در مسائل سري را به دست آوريم و شايد بتوانيم تا پايان جنگ اين شرايط را ادامه دهيم.»

فرداي جنگ در اروپا در حالي كه هنوز پروژه منتهن به نتيجه نرسيده بود، كميته موقت براي اولين بار جلسه تشكيل مي دهد. هدف آن، «مطالعه در مورد مهار و پايان جنگ، انجام مطالعه و مشاوره درمورد تحقيقات پس از جنگ و تعيين مقررات و قوانين لازم براي به كارگيري آنها» بود. اعضاي كميته موقت عبارت بودند از جيمي بيرنه نماينده شخصي رئيس جمهور، رالف بارد معاون امور نيروي دريايي، ويليام كلايتون، مشاور وزير امور خارجه، وانه وار بوش مدير دفتر تحقيقات و گسترش علمي امريكا و مدير سابق مهندسي MIT، جيمز كنانت شيميدان معروف و رئيس دانشگاه هاروارد و نيز كارل كامپتون فيزيكدان برجسته و رئيس MIT.

دو هفته بعد از اين نشست، لئوزيلارد با در دست داشتن نامه اي از آلبرت انيشتين به كاخ سفيد مي رود تا ترومن را از خطرات تسليحات اتمي براي دوران بعد از جنگ آگاه كند و او را درخصوص عدم صدور اجازه استفاده از سلاح هاي اتمي عليه ژاپن مجاب كند. سرانجام در 28 مي لئوزيلارد به همراه والتر بارتكي و هارولد اوري با جيمي بيرنه در اسپارتانبورگ در كاروليناي جنوبي ديدار مي كند. زيلارد تلاش مي كند بيرنه را متقاعد كند كه نشان دادن قدرت بمب ها به جاي به كار گيري آنها در مورد ژاپن، مؤثرتر است. بيرنه از زيلارد مي پرسد: «اگر نتايج و نمود برنامه هاي هسته اي را به كنگره نشان ندهيم، چگونه مي توانيم آنان را به اختصاص بودجه براي تحقيقات انرژي اتمي متقاعد كنيم؟»

بعدها درادامه اين پروژه اولين بمب اتم در ششم جولاي سال 1945، در آزمايشگاه Los Alamos منفجر شد. مسئول اين آزمايشگاه كه شاهد انفجار اين بمب بوده، اظهار داشته: "همه ما مي دانستيم كه ساخت چنين بمبي مي تواند دنيا را دگرگون كند، برخي از افراد مي خنديدند و برخي مي گريستند، ما -تيم تحقيقاتي- به نوعي خود را ويرانگران جهان شمرده و سرزنش مي كرديم."

در دوم جولاي هنري استيمسون وزير جنگ، به ترومن پيشنهاد مي كند كه تسليم بي قيد و شرط را پيشنهاد دهد و مي گويد: «فكر مي كنم ملت ژاپن، شرايط ذهني و ظرفيت لازم در اين بحران براي تشخيص لزوم پايان جنگ و پذيرش تسليم را داشته باشند.» اما در فرداي اين پيشنهاد بيرنه كه رئيس شوراي جنگ است، وزير امور خارجه امريكا مي شود تا مشخص شود در مقابله با ژاپن ديپلماسي جايگاهي ندارد.

* انفجار اولين بمب اتم

اولين تجهيزات اتمي در آلاموگرودو در نيومكزيكو و در تاريخ 16 جولاي 1945 آزمايش شدند. نخستين انفجار هسته‌اي، انفجار آزمايشي بمب پلوتونيومي بود كه در صحراي آلاموگوردو (نيومكزيكوي امريكا) پس از چند بار تعويق 9 روزه، 3 روزه، يك ساعته و 30 دقيقه‌اي نسبت به زمان از پيش تعيين شده، بالاخره در ساعت پنج و نيم صبح شانزدهم ژوئيه 1945 ميلادي انجام شد. آنچه كه شاهدان عيني از فاصله ده كيلومتري ديدند يك توپ آتشين با روشنايي سوزاننده‌اي بود، با شدت چندين برابر نور خورشيد نيمروزي و يك ابر عظيم قارچ مانند كه تا ارتفاع 12 كيلومتري بالا رفت.

شاهداني كه به تماشاي نور شگفت انگيز توپ آتشين سرگرم بودند چند ثانيه بعد با موج انفجار موج به زمين افتادند و غرش مهيب آن تا چند دقيقه از تپه‌هاي اطراف منعكس شد. پس از انفجار، نخستين سخني كه ژنرال توماس فارل معاون ژنرال گروز مسئول طرح توليد بمب اتمي (طرح منهتن Manhattan) گفت اين بود كه "جنگ تمام است". ولي ژنرال گروز پاسخ داد: "البته پس از انداختن دو بمب اتمي روي ژاپن". كمتر از يك ماه زمان لازم بود تا درستي اين گفته‌ها ثابت شود. در نخستين فهرست، شهر مذهبي- تاريخي كيوتو پايتخت پيشين ژاپن مورد نظر بود، اما براي كاهش برخي پيامدها، از فهرست كنار گذاشته شد. براي نخستين بمباران، هيروشيما و براي بمباران بعدي، شهر صنعتي ككورا برگزيده شده بود. روز 24 ژوئن 1945 ميلادي هري ترومن رئيس جمهور وقت امريكا دستور داد تا در اولين فرصت پس از سوم اوت كه وضعيت هوا اجازه مي‌دهد، بمباران اتمي ژاپن انجام شود. روز 26 ژوئيه به ژاپن هشدار داده شد كه اگر تسليم نشود، ويراني عظيمي در انتظارش خواهد بود اما سخني از بمب اتمي به ميان نيامد. برخي از بزرگان ژاپن در خواست صلح كردند اما روز 28 ژوئيه نخست وزير ژاپن تهديد امريكا را غير قابل قبول اعلام كرد.

* پسرك بر فراز هيروشيما

سه هفته بعد، بمب اتمي در شهر هيروشيما مورد استفاده قرار گرفت . ساعت هشت و پانزده دقيقه و هفده ثانيه ششم اوت ۱۹۴۵ در ارتفاع نه هزار متري محفظه زيرين هواپيماي ب- ۲۹ امريكايي بر فراز شهر هيروشيما در ژاپن باز شد و تنها بمبي كه در آن بود، فرود آمد. با انفجار بمب اتمي 4 تني محتوي ۶۰كيلوگرم اورانيوم-۲۳۵ موسوم به پسرك ( Little Boy) بر روي اين شهر، تا پايان سال ۱۹۴۵م در حدود 140 هزار نفر و در فاصله سال‌هاي ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۱ در حدود۶0 هزار نفر جان باختند. بمب به نحوي تنظيم شده بود كه ۵۷۶ متر بالاي سطح زمين منفجر شود تا تأثير بيشتري بگذارد. انرژي توليد شده توسط اين بمب برابر بود با انرژي حاصل از ۱۵ كيلوتن تي‌ان‌تي كه نيمي از آن به شكل فشار هوا مانند طوفان ناگهان (موج انفجار)، يك سوم آن به شكل گرما و يك ششم ديگر به شكل تابشهاي آلفا، بتا، گاما و نوتروني در آمده بود.

فعل و انفعالات اتمي در مركز اين بمب باعث گرمايي حدود چندين ميليون درجه سانتيگراد شد. اين گرماي عظيم هر چيزي را تا شعاع يك و نيم كيلومتري مركز اصابت بمب بطور كلي ذوب نمود. مردمي كه از دور دست انفجار «پسرك» را در آسمان هيروشيما مشاهده كردند، مي‌گفتند كه خورشيد ديگري را در آسمان ديده‌اند، خورشيدي كه در حال انفجار از فاصله ۹ كيلومتري ۱۰ برابر نوراني تر از خورشيد واقعي ديده مي‌شد. اكثر قريب به اتفاق كشته شده هاي اين انفجار غير نظامي بودند.

كميته لوس آلاموس ايده استفاده از بمب اتم عليه نيروهاي نظامي را به علت امكان خطا رفتن آن و كوچك بودن اهداف نظامي رد كرد و استفاده عليه غير نظاميان را تجويز نمود. اين كميته عقيده داشت كه تأثير رواني اين بمباران بر ژاپن مهمتر از هر چيز ديگري است. انتخاب هيروشيما از آن جهت بود كه هم شهري بزرگ و مهم بود و هم در ميان تپه ها قرار داشت كه تأثير تمركزي را افزايش مي داد. مسئولان امريكايي در تبليغات خود اين شهر را اردوگاهي نظامي معرفي كردند. روز 6 اوت نيز بدان علت انتخاب شد كه تا آن تاريخ ابر روي هدف را پوشانده بود.

دو سوم ساختمان‌هاي هيروشيما از جمله كارخانه‌هاي فولادسازي و صنعتي چون ميتسوبيشي در اثر اين بمباران نابود شدند. تنها چيزي كه از شهر باقي ماند، ساختمان تالار ترويج صنعتي استاني هيروشيما بود كه انفجار، بالاي گنبد اين بنا رخ مي‌دهد و به خاطر قرار گرفتن در كانون مركزي انفجار، كاملاً ويران نشد.

لحظه اي بعد، ديگر شهر هيروشيما وجود نداشت. بالاي مركز لرزه اتمي درجه حرارت به 4 هزار درجه سانتيگراد بالاي صفر رسيد و فشار توفاني اتمي 8 تن درمترمربع بود.

هيروشيما ۲۸۰ هزارنفر جمعيت داشت كه 100 هزار نفر آنها در همان لحظه اول ذغال شدند. روي بعضي ديوارها اجساد چون اثر مهر ديده مي شدند. تا شعاع 500 متري مركز انفجار، سراميك خانه‌ها ذوب و تا شعاع 2 كيلومتري لباسهايي كه مردم به تن داشتند، سوخته بود و اين يك كوره آدم پزي حقيقي بود.

سرعت طوفان اتمي در زير منطقه انفجار، 1600 كيلومتر بر ساعت يعني پنج برابر يك طوفان عظيم و فشار هواي ناشي از آن 3.5 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع بوده است. در نقطه‌اي به فاصله 550 متري مركز انفجار، سرعت طوفان حدود يك هزار كيلومتر بر ساعت بود كه براي ويران كردن ساختمانهاي بتوني كافي است. در فاصله 1600 متري، 305 كيلومتر بر ساعت بوده كه ساختمانهاي آجري را در هم مي‌شكند.

سطح دايره مرگ و نيستي 3.5 كيلومتر مربع و سطح ناحيه مجروحين حدود 7.5 كيلومتر مربع است، در كل از حدود 90 هزار ساختمان، 60 هزار ساختمان به كلي يا عمدتاً ويران شده بودند و 5 روز زمان لازم بود تا يك واحد از ارتش ژاپن (Akatsuki Unit) اجساد را از خيابانها جمع آوري كند.

بقيه مردم شهر هيروشيما بتدريج مردند و به امراض گوناگون دچار شدند. تشعشعات اتمي همه جا را فراگرفت. بمب اتمي به يكهزار طريق به ساكنان دوردست هيروشيما نيز آسيب رساند. بسياري از مردم احساس كردند، گوشهايشان نمي شود و يا از چشم آنها مرتب اشك مي آيد. روده هاي بسياري ازمردم از كار افتاد.

هانري ترومن رييس جمهوري امريكا كه روي عرشه رزمناو «اگوستا» بود، گفت: «اين بزرگترين رويداد تاريخ بود.» ترومن كه از راديو با مردم امريكا سخن مي گفت، افزود: «جهان توجه كرده است كه اولين بمب اتمي روي هيروشيما يعني يك پايگاه نظامي انداخته شد. زيرا ما مي خواستيم تا حد امكان از كشتن غيرنظاميان پرهيز كنيم» اين در حالي بود كه پس از فروكش كردن جنگ مشخص شد هيروشيما و ناكازاكي به دليل تمركز زياد كار و جمعيت به عنوان اهداف بمباران انتخاب شدند و 95 درصد از كساني كه در هيروشيما و ناكازاكي كشته شدند، غيرنظامي بودند.

* سايه مرگ مرد چاق بر ناكازاكي

پنج شنبه نهم اوت 1945 ميلادي، 3 روز پس از بمباران اتمي هيروشيما، يك هواپيماي بي 29 ديگر جزيره تينيان را با هدف بمباران شهر صنعتي ككورا ترك كرد. هوا در ككورا تمام ابري و ديد بسيار اندك بود. هواپيما سه بار منطقه را دور زد تا ديد مناسبي پيدا كند اما فايده‌اي نداشت. نگراني از كم آمدن سوخت براي گشت زدن بيشتر روي ككورا خلبان بسوي دومين هدف از پيش تعيين شده خود، يعني ناكازاكي راهي كرد. ساعت ده و پنجاه و هشت دقيقه صبح هواپيما به ناكازاكي رسيد كه آنجا نيز هوا ابري و ديد اندك بود. اما پس از 4 دقيقه خلبان توانست روزنه‌اي در ابرها بيابد كه از آن مي‌اتوانست شهر را زير پا ببيند. به اين ترتيب يك بمب چهار و نيم تني در بردارنده حدود 10 كيلوگرم پلوتونيم 239 كه بخاطر بزرگي اندازه آن نسبت به "پسر كوچك" به "مرد چاق" ملقب بود، بسوي ناكازاكي رها شد كه در ارتفاع حدود 500 متري منفجر شد و فوراً حباب بسيار قرمزي بر فراز شهر ظاهر شد كه تا ارتفاع ۲۵۰۰ متري بالا رفت و سپس مبدل به ابر سياهي در شانزده هزارمتري شد و ظلمت جايگزين روز شد و تا فاصله ۱۵ كيلومتري همه چيز آتش گرفت.

با اينكه بمب پلوتونيومي به كار گرفته شده در ناكازاكي قدرتي بيشتر از بمب هيروشيما داشت، ولي ويراني و تلفات در آنجا از هيروشيما كمتر بود. هيروشيما يك شهر مسطح است كه انفجار بالاي مركز آن رخ داده بود، اما در ناكازاكي تپه‌اي بزرگ، شهر را به دو بخش كه در دو دره واقع شده‌اند، تقسيم مي‌كند. انفجار در بالاي يكي از آن دو يعني دره اوراكامي رخ داده بود. در اين دره آسيبها شديد بود اما ضمن اين كه بخشي از انرژي در بخش هاي خالي از سكنه تپه تلف شده بود، اين تپه مانند سپري تا اندازه زيادي از بخشهاي ديگر محافظت كرده بود. بنا بر آمارهاي رسمي در اثر انفجار اين بمب، 11574 خانه سوخت، 1326 خانه كاملاً ويران شد، 5509 خانه به شدت آسيب ديد و غير از قربانيان سالهاي بعد، 73884 نفر كشته و 74909 نفر مجروح بر جاي گذاشت.

با اين دو بمباران اگرچه تهديدات ادامه داشت اما بمباران متوقف شد و ژاپن تسليم شد. علت توقف بمباران، نتيجه گيري از آن نبود، بلكه بعدها امريكايي ها اعلام كردند كه در آن زمان، جز آن دو بمبي كه بكار برده بودند، بمب اتمي ديگري آماده استفاده نداشته‌اند! به هر حال بمبهاي اتمي هيروشيما و ناكازاكي قدرت انفجار هسته‌اي را به جهان شناساندند و نمايشي از يك هولوكاست واقعي شكل گرفت.

* دنيا پس از هولوكاست امريكايي

واژه هولوكاست اگرچه امروز اصطلاحي خاص محسوب مي شود اما در واقع لغتي عبري به معني قرباني است كه برگرفته از يك واژه مركب يوناني است و به معني يكجا سوزاندن مي باشد. با اين وصف بي شك سوزاندن ساكنان غيرنظامي يك شهر در درجه حرارتي كه سنگ را ذوب مي نمايد، يك هولوكاست واقعي است.

18 اكتبر 1945 اسناد بسيار محرمانه آزمايشگاه لوس آلاموس به دست لاورنتي بريا، رئيس پليس مخفي شوروي و مسؤول برنامه هسته اي شوروي مي رسد و اين نقطه آغازي براي يك جنگ سرد مي گردد. امروزه در سيستم هاي جديد راكت هايي وجود دارند كه قادر هستند در ظرف يك ساعت، كلاهك هاي اتمي را از يك سر كره زمين، به سر ديگر بفرستند. به اين ترتيب، آنچه مسلم است، از سال 1950 تا كنون حجم جنگ افزارهاي موجود در جهان به ميزاني كه براي نابودي بشريت كافي باشد، رسيده است. شايد از همين رو بود كه وقتي از انيشتين پرسيدند كه در جنگ جهاني سوم از چه سلاحي استفاده مي‌شود؟ وي در جواب گفت: نمي‌دانم اما اينقدر مي‌دانم كه در جنگ جهاني چهارم چوب و چماق به كار خواهند گرفت.

به دنبال نفرت شديدي كه استفاده از بمب اتم پديد آورد و با علم به موازنه قدرت بين رقيبان مختلف در سطح جهان، استفاده از سلاحهاي اتمي در عمل كارآيي خود را از دست داده است. اگرچه امريكا بارها در جنگ هاي خود كه آخرين بار در عراق رخ داد، از اورانيوم ضعيف شده در بمب هاي خود استفاده كرد كه اثرات بسيار نامطلوبي بر نسل هاي بعدي پديد آورده و خواهد آورد.

اما آنچه كمتر مورد توجه واقعي جهانيان قرار گرفته است، اين است كه امريكا تنها كشوري است كه تاكنون از سلاح هسته اي استفاده نموده، از سال ١۹۴۵ تاكنون با جنگ‌ها و مداخلات نظامى اطلاعاتى در مناطق عمده جهان تشنج آفريني نموده تا جايي كه آمارها نشان مي دهد، امريكا مستقيم و غيرمستقيم در اين مدت به ۴۴ كشور حمله كرده است؛ و اكنون نيز برخلاف تعهدات خود نه تنها از تعداد كلاهك هاي هسته اي خود نكاسته است، بلكه رسماً خبر بازسازي آنها را منتشر مي كند.

ريشه‌هاى استراتژى اين جنگ هاي مكرر را مي توان در دكترين ترومن ديد كه براى نخستين بار در سال ١۹۴٨ از سوى «جورج كنان»، مشاور سياست خارجى او اعلام شد.

اين استراتژى به صراحت بيان مي‌كند كه امريكا بايد سلطه اقتصادى و استراتژيك خود را با توسل به ابزار نظامى حفظ كند. انزواى سيستم سازمان ملل هم به عنوان يك نهاد بين‌المللى مستقل و بانفوذ از همان ابتداى شكل‌گيرى آن در سال ١۹۴۶، جزيى از سياست خارجى امريكا بوده است. جورج كنان گفت: "به طور معمول سازمان ملل اهداف مفيدى دارد، اما بيش از آن‌كه بتواند مشكل را برطرف كند، مشكل پديد آورده و تلاش‌هاى ديپلماتيك ما را تا حد زيادى پراكنده كرده است. استفاده از اكثريت سازمان ملل براى اهداف بزرگ سياسى، سلاحى است كه ممكن است روزى به سوى خودمان هم نشانه رود." اين نگاه آنچنان در امريكا ريشه دوانيده است كه در آخرين موارد آن همچون جنگ افغانستان و عراق به رغم مخالفت قريب به اتفاق كشورها، امريكا به آنها حمله كرد تا منافع خود را تأمين نمايد.

حال سؤال اينجاست كه آيا وقت آن نرسيده است كه دنيا در برابر كشوري كه از سلاح هاي ويرانگري برخوردار است و هر لحظه ساير كشورها را تهديد مي كند، بايستد و خواستار خلع سلاح آن شود؟ اين سؤال در حالي مطرح است كه در سالهاي اخير وقت و انرژي اغلب كشورهاي بزرگ در رويارويي با ايراني صرف شده است كه گزارش هاي نهاد آژانس بين المللي انرژي اتمي بيانگر صلح آميز بودن برنامه هاي هسته اي آن است.

اين رويكرد جهاني ناشي از توان قوي امريكا در اجراي پروژه فريب است، آنچنان كه هر از گاهي اسناد خارج شده از طبقه بندي امريكا نيز به وضوح نشان داده است كه چگونه اين فريب كاري شكل گرفته است. همين قدرت فريب است كه ايران را به جاي امريكا در معرض سوال جهاني قرار مي دهد و همچنين افسانه هولوكاست را شكل مي دهد تا كوره آدم پزي به بزرگي هيروشيما و ناكازاكي به فراموشي سپرده شود.
 يکشنبه 20 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن