واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: جناب آقای سید مجتبی حورایی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی بالینی و مدیر موسسه فرهنگی موعود در استان خراسان می باشند.
ایشان طی گفتگوی تلفنی به سوالات ساج پیرامون دوستیهای قبل از ازدواج پاسخ گفتند.
جناب آقای حورایی به نظر شما چه عامل مهمی باعث می شود که دخترها وپسرها به سمت ایجاد رابطه دوستی با جنس مخالف کشیده شوند؟
_ عوامل متعددی وجود دارد که بعضی از آنها به خاطر باورهای غلطی است که وجود دارد. باورهای غلطی که افراد فکر می کنند به واسطه این دوستی ها می توانند ازدواج بهتری داشته باشند و شانس موفقیت ازدواجشان را بالا ببرند، و گاهی احساس می کنند که این دوستی ها لازمه کار است. گاهی این باورهای غلط را دوستان و آشنایان به جوان می دهند و گاهی حتی خانواده ها.به هر حال فکر می کنند که با این ارتباط می توانند ازدواج بهتری داشته باشند.
گاهی هم ضعف اعتقاد و باور است، یعنی اصلا نمی دانند که خدا و پیامبر ای ارتباط را نمی پسندند و ابلیس قسم خورده که در این ارتباط من نفر سوم هستم. و فکر می کنند که اگر ما قصد ازدواج داشته باشیم کفایت می کند که این رابطه حرام نباشد.در حالی که قصد ازدواج مساله دوستی ها را توجیه نمی کند.به هر حال بیشتر رنگ گرفتن از جامعه و دوستان و تلوزیون و ... است.
بعضی از جوانان مطرح می کنند که چون فعلا شرایط ازدواج را نداریم،و از طرفی نیاز به جنس مخالف هم داریم،موقتا این ارتباط را برقرار می کنیم. می خواهیم بحث به صحبتهای جنسی کشیده شود، فقط برای کسب محبت و ارضاء نیاز عاطفی این ارتباط را برقرار می کنیم.نظر شما چیست؟
_ اگر شما بسیار گرسنه باشید و مثلا نزدیک ظهر هیچ غذای سالمی در دسترس ندارید، و فقط یک غذای مسموم در اختیار شما هست، آیا شما می گویید حالا که زمینه خوردن غذای سالم وجود ندارد، همین غذای مسموم را بخوریم؟ هرگز این کار را نمی کنید.حتی اگر از گرسنگی دچار ضعف بشوید هرگز لب به این غذا نخواهید زد و در آن شرایط گرسنگی را تحمل می کنید.
ما می گوییم که اساسا این نیاز یک روزه است که سحری آن بلوغ، و افطار آن ازدواج است.اینجا باید تحمل کرد.
اولا اگر من نیاز به ازدواج دارم، باید سعی کنم شرایط را برای خودم فراهم کنم، یعنی زودتر زمینه های اشتغال و ... را ایجاد کنم و حتی اگر شده با حد اقل امکانات ازدواج کنم.در غیر این صورت من مجاز نیستم که از این غذای مسموم استفاده کنم. این رابطه خواسته شیطان است و در این رابطه قطعا انسان به گناه می افتد.
در حین این روابط، شوخی و خنده و صمیمیتی ایجاد می شود که اثرات منفی بسیاری دارد، بنابر این وجود این نیاز، این دوستی ها را توجیه نمی کند.
به نظر شما فضاهای مجازی، مثل اینترنت و ... که دو طرف یکدیگر را نمی بینند هم می تواند همان اثرات را داشته باشد؟
_ بله فرقی نمی کند، آن روابط هم می تواند مقدمه باشد. گاهی اوقات یک نگاه، یک چت، یک گفتگوی غیر ضروری یا یک اس ام اس نابجا مقدمه یک ارتباط غلط می شود.
به ما گفته اند که ارتباط با جنس مخالف به اندازه ضرورت باشد. هر کجا که ضرورت نیست نباید رابطه را طولانی کرد.
معمولا کسانی که با هم چت می کنند، حتی ممکن است شروع آن بر سر یک موضوع دیگری بوده، مثلا بر سر یک موضوع علمی، ولی همین گفتگو در فضای مجازی آرام آرام انس و محبت ایجاد می کند، بعد عکس رد و بدل می کنند، بعد تقاضای دیدار می کنند و بعد قرار می گذارند و ...
این ها همه مقدمه است. بنابراین وقتی یک رابطه ای از اصل اشتباه است، مقدمات آن هم اشتباه است.
یعنی هر نوع رابطه دوستی میان دختر و پسر نامحرم ناپسند است؟
_ ببینید در حد ضرورت، ارتباط اشکال ندارد. مثلا یک دختر خانم دانشجو می تواند جزوه ها و کتاب ها مورد نیازش را از هم کلاسی هم جنس خود بگیرد پس ضرورتی ندارد که به سوی هم کلاسی جنس مخالف برود.
آیا این دوستی ها می توانند در به تأخیر انداختن ازدواج نقش داشته باشند؟
_ حتما همینطور است. ببینید اقدام کننده در ازدواج پسرها هستند. حالا پسری که برای خودش نیازهایی دارد، نیازهای عاطفی، غریزی و ... و میل به تامین این نیازها را هم دارد، خوب این پسر اقدام به ازدواج می کند. ولی وقتی که این پسر کما بیش با دخترها ارتباط داشته باشد، به انواع مختلف حضوری، چت و ... ، یک بخشی از آن نیازها در این ارتباطات تامین می شود، و دیگر آن شدت نیاز برای اقدام به ازدواج وجود ندارد. مثلا می بینید یک پسری که سی و چند سال دارد، ازدواج نکرده و نیازش را تا حدودی با ارتباط های دوستی تامین می کند، بنا بر این دیگر عجله ای برای ازدواج ندارد.
در هر جامعه ای که روابط دختر و پسر آزاد است، سن ازدواج هم بالاتر است. مثلا نگاه کنید در جوامع روستایی و شهرستانها، سن ازدواج پایین تر است، چون در آنجوامع روابط دختر و پسر آزاد نیست و در نتیجه شدت نیاز پسرها به ازدواج بیشتر است و زودتر اقدام به ازدواج می کنند. اما مثلا در تهران پسر وقتی می بیند که از طرق دیگری هم می تواند این نیاز را تامین کند، تن به ازدواج نمی دهد.
دختر و پسرهای زیادی هستند که این ارتباط ها را برقرار کرده اند ولی قصد ازدواج با هم را ندارند و ممکن است بعدا با شخص دیگری ازدواج کنند، آیا این روابط می تواند روی زندگی آینده آنها اثر بگذارد؟
_ بله، در اینجا چه اتفاقی می افتد؟ اولا اینکه مقایسه پیش می آید که مثلا دوست پسرم چگونه بود و حالا همسرم چگونه است؟ یا پسر می گوید دوست دخترم چگونه بود و همسرم چگونه است؟ با اینکه اصل مقایسه اشتباه است ولی به هر حال پیش می آید.
دیگر فکر نمی کند که دوست پسرش فقط قصد لذت بردن داشته و هیچ احساس مسئولیتی نداشته است، بنابر این اگر زیاد برای او خرج می کرده، فقط همان مخارج بوده، ولی الان همسرش باید هزینه زندگی و قبض آب و برق و ... را هم بر عهده بگیرد، بنابراین حق دارد که آنقدر خرج نکند، ولی مقایسه میکند و نا خود آگاه هم پیش می آید. یکی از مضرات این مقایسه ها دلسرد شدن از زندگی مشترک است. یعنی از همسر خود دلسرد می شود و احساس پشیمانی می کند.
یکی دیگر از مضرات این نوع دوستی ها آن است که همسران برای یکدیگر آن شکوه اولیه را ندارند و ارتباط با جنس مخالف برایشان تکراری است. دختر و پسری که با ازدواج برای اولین بار با جنس مخالف ارتباط برقرار می کنند، خیلی برای هم جذابیت دارند و همه چیز برایشان جذابیت دارد.
آیا امکان دارد که این روابط بعدا در زندگی مشترک به فراموشی سپرده شود؟ یا اینکه خاطراتش برای همیشه باقی خواهد ماند؟
_ بله وقتی ارتباط قطع می شود ممکن است فراموش شود، ولی زمان می برد. زمانش هم بستگی به شدت آن رابطه دارد، هر چه آن رابطه شدیدتر بوده و تبادل عاطفی در آن بیشتر بوده، فراموش کردن آن سخت تر است و زمان بیشتری نیاز دارد.
یک راهش این است که به آن خاطرات فکر نکنند، آن شخص را دیگر نبینند و ارتباط را صد در صد قطع کنند، کادوها و یادگاری هایی که از او دارد را از دایره زندگیش حذف کند، تا به مرور زمان این خاطرات کمرنگ شود و شاید و فقط شاید محو شود.
حال اگر این روابط دوستی منجر به ازدواج شود و دو طرف تصمیم بگیرند که تا آخر عمر با هم زندگی کنند، آیا باز هم همان اثرات منفی را خواهد داشت؟
_ بله ایده ال ترین حالتی که برای این نوع روابط می توانیم فرض کنیم این است که به ازدواج منجر شود، که چند اشکال دارد:
اولا اصل این ازدواج مشکل دارد چون با دوستی شروع شده و بنیان های عقلی ندارد. قبل از ازدواج دو طرف نگاه با اغماض داشته اند و از عیب های هم چشم پوشی کرده اند و بعضا شناخت صحیحی از هم به دست نیاورده اند.
ثانیا، معمولا این افراد بعد از ازدواج مدام سوء ظن دارند که خوب این دختری که با من دوست بوده حالا چگونه است؟ این پسری که به من پیشنهاد دوستی داده بود، حالا با چه کسی است؟ از کجا معلوم که در محل کارش با کسی ارتباط نداشته باشد؟ و...
با وجود این تصورات، به جای آنکه ازدواج مایه ی آرامش دو طرف شده باشد، بیشتر باعث اضطراب و استرس دختر و پسر میشود و این سوء ظن باعث می شود که دائما از هم بپرسند که تو قبلا با کسی دوست نبودی؟
یکی دیگر از آثار سوئی که اینگونه ازدواج ها دارد این است که، معمولا این ازدواج ها با اصرار دختر و پسر و مخالفت خانواده ها انجام می شود. نهایتا خانواده ها در مقابل خواسته دختر و پسر کوتاه می آیند ولی از اول به این عروس یا داماد به چشم متهم نگاه می کنند، که مثلا این دختر، پسر ما را گول زد یا این پسر دختر ما را منحرف کرد.
و اینگونه عروس و دامادها از آن عزتی که در صورت دخیل بودن خانواده ها در انتخاب از آن بهره مند بودند، بی بهره خواهند بود.
اشکال بعدی این است که اگر احیانا زوج جوان در زندگی مشترک به مشکل بر خورد کنند، مورد سرزنش خانواده ها هستند به اینکه خودتان انتخاب کردید و خودتان خواستید.
برای جوانهایی که الان شرایط ازدواج را ندارند، چه راهکاری وجود دارد که بتوانند نیازهای خود را کنترل کنند و به مسیر دوستی با جنس مخالف کشیده نشوند؟
_ اولا که باید سعی در تدارک شرایط داشته باشند. ببینید مثلا کسی که می خواهد ادامه تحصیل بدهد و این موضوع مانع ازدواجش شده، خوب ادامه تحصیل خیلی عالی است اما فعلا برای این جوان که نیاز به ازدواج دارد، نباید در اولویت باشد.
وارد شدن به بازار کار حتی اگر با درآمد کم هم باشد برای ازدواج خوب است. پس اولین راهکار این است که جوانان هر چه می توانند ازدواجشان را به جلو بیندازند.
دوم اینکه یک رفتارهایی این نیاز را تقویت و تشدید می کندو کنترل آن را سخت تر می کند. خدو رابطه با جنس مخالف باعث تشدید این نیازها می شود.مثلا من به عنوان یک پسر می توانم ردیف جلوی کلاس بنشینم که دخترها را نبینم، یا مثلا دیر بیایم و زود بروم تا زمینه های ارتباطی کمتر شود.
ولی اگر نگاهم، صحبت کردنم، روابطم و حتی فکر و ذهنم را کنترل نکنم، تمام این ها نیازهای من را تشدید می کند، و بعد می گویم حالا چه کار کنم؟
یک مساله مهم دیگر هم داشتن وقت آزاد است که جوان را با فکرهای مختلف درگیر می کند. اگر جوان برای خودش مشغله های مفید ایجاد کند، تفریحات و سرگرمی های مفید ایجاد کند و وقتش را به خوبی پر کند، دیگر وقتی برای ایجاد ارتباط ناسالم نخواهد داشت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 754]