واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: چكيده:
در اين مقاله نقش معماران در ساخت و ساز مقاوم در برابر زلزله بررسي گرديده است. در ابتداي امر نقصانها و مشكلات در امر ساخت و ساز با تمركزبر مشكلات مرتبط با معماران مربوط بيان شده است. سپس تلاش گرديده كه نقش معماران در فرآيند ساخت و ساز مقاوم در برابر زلزله معين گشته و راهحلهايي براي تحكيم نقش معماران در فرآيند مذكور ارائه گردد.در نهايت نقش سازمانها و مؤسسات آموزشي، اجرايي مورد نقد و بررسي قرارگرفته است.
مقدمه:
از آنجا كه ايران يكي از مناطق زلزلهخيز در جهان ميباشد ودراين رابطه نيز تجربههاي بسيار دردناكي را تجربه كرده است، توجه به زلزله ميبايست يكي از اهداف اصلي متخصصين در امر ساخت و ساز باشد. در كشور ايران در نتيجة همگامي علومي مانند زلزلهشناسي، مهندسي سازه، مهندسي ژئوتكنيك با هدف بهبود عملكرد سازهها در برابر زلزله و در نتيجه افزايش دوام و ايمني آنها، در آيين نامه طراحي ساختمانها در برابر زلزله ( استاندارد 2800 )، صورت پذيرفته است. همچنين مراكز تحقيقاتي كشور، با چند دهه سابقة پژوهشي و اطلاعات جديد مهندسي در زمينههاي مختلف، مهندسي سازه وزلزله، زلزلهشناسي و در اختيار داشتن شبكة شتابنگاري ، لرزهنگاري و آزمايشگاههاي مجهز سازه، مصالح ساختماني، بتن و ژئوتكنيك، تا كنون توانسته است دادههاي لازم را براي طراحي ساختمانها در برابر زلزله و مقاوم سازي آنها ايجاد كرده و در اختيار جامعة مهندسي قرار دهد . با تدوين ضوابط و مقررات مهمي چون « آيين نامة طراحي ساختمانها در برابر زلزله » و « آيين نامة حداقل بار وارده بر ساختمانها و ابنية فني » گامهاي با ارزشي در كشور براي بهبود وضعيت ساخت و ساز تا به امروز برداشته شده است، ليكن كافي به نظر نميرسد.
چنانچه علوم مذكور، حلقههاي مرتبط يك زنجيره براي ساخت ساز مقاوم در برابر زلزله در كشورباشند، ميتوان اظهار داشت كه يكي از دلايل عدم كارآيي و موفقيت در اين زمينة و تكرار فجايع يكسان در دورههاي مختلف، مربوط به گسستگي اين زنجيره ميباشد. از آنجا كه جاي خالي معماران در اين زنجيره احساس ميگردد، شايد با تعيين نقش مهندسان معمار در اين فرآيند بتوان گامي در جهت تحقق يك زنجيرة پيوسته برداشت. عدم تقسيم كار و ارتباط صحيح ميان مهندسان معمار، مهندسان سازه، كارفرمايان، سازندگان و ديگر متخصصان در امر ساخت و ساز نيز يكي ديگر از معضلات ميباشد. به نظر مي رسد عدم هماهنگي و تبادل اطلاعات و آموزش صحيح و درست متخصصان در دانشگاهها و ارگانهاي آموزشي ـ پژوهشي و اجرايي نيز از مهمترين علل ناكار آمدي در تمامي امور بالاخص امور تخصصي در كشور باشد. و عدم صلاحيت متخصصان، در زمينة مباني نظري و در زمينة اجرا نيز از ديگر دستآوردهاي آن ميباشد. با آنكه دانشگاهها در امر تربيت و تعليم و ارتقاء دانش، نقشي بسيار كليدي دارند نميتوان نقش آزمون و تعيين صلاحيت مهندسان را در ارتقاء كيفي صنعت ساختمان و فضاهاي تخصصي مرتبط ناديده گرفت.
از سياستهاي نادرست در عرصة مسائل مربوط به زلزله، ميتوان به عدم توجه به پيشگيري از وقوع خسارت به جاي درمان و جبران خسارت بعد از وقوع بلايا و حوادث غيرمترقبه ميباشد. سياستگزاران به كمك رسانههاي گروهي بطور دايم به هشدار خطرات وارده در اثر زلزله ميپردازند، غافل از آنكه تنها هشدار كافي نيست بلكه انديشيدن به راهحلهاي مبارزه با اين خطرات و مهمتر از آن مهيا نمودن ضمانتهاي اجرايي براي تحقق اين راهحلها ميبايست در رأس اين سياستها قرار گيرد. از طرف ديگر، مطالعه و گردآوري گزارش راجع به زلزلههاي رخ داده كافي نبوده، بلكه تجزيه و تحليل گزارشات و استفاده از مطالعات براي جلوگيري از بروز مشكلات مشابه، مهم وضروري ميباشد.
بررسي مناطق زلزله زده دستاوردهاي بسياري براي متخصصان در بر خواهند داشت. متخصصان امر ساخت و ساز ميبايد از اين مناطق بازديد نموده و برداشتها و گزارشات خود را سريعاً آماده سازند. بعد از وقوع زلزله تيمهاي امداد، كمك رساني و متخصصان ( عمدتاً مهندسين زلزله و سازه، نه معماري ) به منطقه اعزام ميگردند و سپس گزارشاتي تهيه و ارائه ميگردد. سالهاست كه گزارشات در قالب مجلدات بسيارتهيه گرديده، اما استفادة مفيدي از آن جهت ارتقاء سطح دانش مهندسان نشده و راهحلهاي عملي براي جلوگيري از خطر زلزله از آن استنتاج نشده است. عدم حضور معماران در اين فعاليتها و بازديدها، زنجيرة مذكور را همچنان گسسته باقي نگه داشته است. چنانچه بازديدها و گزارشات و در انتها تحقيقاتي از سوي مهندسين معمار نير در زمينة زلزله صورت پذيرد، كاملاً جدا از ديگر متخصصين همچون مهندسان سازه بوده و نشستها و تبادل اطلاعات ميان اين گروهها صورت نميپذيرد. بدين ترتيب اقدامات صورت گرفته به ارائة راهحلهاي كلي و جامع و در نتيجه كامل كردن زنجيره ناگسسته ساخت و ساز مقاوم دربرابر زلزله نميانجامد. اين مقاله به بحث دربارة يكي از اين حلقههاي ناپيدا يعني نقش معماران در ساخت و طراحي مقاوم بناها در برابر زلزله ميپردازد. در ادامه سعي ميگردد راه كارهايي براي ارتقاء نقش معماران ارائه گردد.
بحث :
از آنجا كه ايالت كاليفرنيا يكي از بزرگترين مناطق زلزلهخيز دنيا بوده و مهمتر از آن كانون توجهات و مطالعاتي است كه در زمينة زلزله در ايالات متحده آمريكا صورت پذيرفته است، با اشاره به نقش معماران در طراحي و ساخت بناي مقاوم در برابر زلزله در كاليفرنيا و الگوهاي مطرح شده در آن ايالت شايد بتوان گامي در جهت رفع نقصانهاي موجود در ايران برداشت.
در ايالت كاليفرنيا كميتهاي تشكيل يافته كه به نقش معماران در تعديل خطرات زلزله ميپردازد. اين كميته مسائل تخصصياي را در دستور كار خويش قرار داده كه عبارتند از:
- تعيين روشهايي كه بوسيلة آن معماران ميتوانند مقاومت ساختمان را در برابر زلزله افزايش دهند.
- برقراري ارتباط ميان معماران و مهندسين سازه كه موجب ارتقاء و رشد طراحي بر اساس اصول مقاوم در برابر زلزله خواهد شد.
- توجه به ارتباط ميان طراحان، كارفرمايان، سازندگان، توسعه دهندگان و ديگر گروههايي كه در ارتقاء ايمني ساختمان در برابر زلزله نقش دارند.
- تعيين نيازهاي تحصيلي با توجه به نكات و هشدارهاي موجود و اجراي ساختمان در مناطق زلزلهخيز. [1]
چهار عنواني كه دستورالعمل اين كميته واقع شده نشان دهندة نقش مهم و جايگاه حساس معماران در فرآيند ساخت و ساز ميباشد. آموزش معماران در باب مسايل زلزله و به روز نگاه داشتن معلومات و اطلاعات متخصصين صاحب نظران معماري خود باعث ارتقاء كيفيت ساخت و ساز خواهد شد. زمانيكه جايگاه معماران و ديگر متخصصين و گروههاي كاري در فرآيند ساخت و ساز مشخص گردد و دانش آنان بهنگام گشته و ضمانت تحقق آن دانش نيز حضور داشته باشد، ميتوان شاهد كيفيت ساخت و ساز بود.
در زمينة طرح و ساخت مقاوم در برابر زلزله، در ايران مشكلات بسيار زيادي وجود دارد.اگر چه ريشة تمامي اين مشكلات را نميتوان كمبود در مهارت مهندسان معمار و سازه دانست، اما بايد به اين مسئله معترف بود كه فارغالتحصيلان مهندسي معماري و سازة دانشگاههاي ايران از معلومات و مهارتهاي كافي براي طراحي و ساخت ساختمانهاي مقاوم در برابر زلزله برخوردار نميباشند. شايد بتوان نقاط ضعف موجود را بدينگونه عنوان داشت:
. عدم آگاهي و تسلط كافي مهندسان معمار به مسائل زلزله و در نتيجه طراحي و ساخت بناهايي با مقاومت بسيار ضعيف در برابر آن
. عدم تسلط و اعتقاد كافي مهندسان سازه در زمينة الزامات فضايي و فرمي بكارگرفته در طراحي معماري و در نتيجه عدم هماهنگي و همكاري لازم و مناسب ميان مهندسان معمار و مهندسان سازه در طراحي و ساخت بناهاي مقاوم در برابر زلزله.
. عدم توجه به ارتباط ميان معماران و مهندسين سازه به عنوان طراح با كارفرمايان، سازندگان و ديگر گروههايي كه در ارتقاء ايمني ساختمان در برابر زلزله نقش بسزايي دارند.
غير از موارد بالا مشكلات ديگري نيز به چشم ميخورد، از آنجا كه بررسي موارد زير در محدودة اين بحث نميگنجد تنها به چند نمونه از اين موارد اشاره ميگردد:
· عملكرد نادرست سازمانهاي مسئول مانند شهرداريها.
· عدم جلوگيري از خلافهايي كه سازندگان و كارفرمايان در حين اجراي ساختمان انجام ميدهند.
· اجراي ساختمان به روشهاي غير اصولي و عدم كنترل مناسب بر فرآيند ساخت و ساز.
· سطح نازل كيفيت مصالح ساختماني.
· وجود قوانين نادرست و گمراه كننده در زمينة طراحي؛
· فرآيند نادرست تهيه نقشههاي اجرايي و عدم كنترل بر كيفيت نتايج مندرج در نقشهها از سوي شهرداريها.
در كاليفرنيا مهارتهايي كه ميبايست توسط معماران جهت يادگيري اصول طراحي مقاوم در برابر زلزله كسب گردد به نحوة عملكرد معماران در حوزة مورد مطالعات زلزله بر ميگردد. نقش معماران در اين حوزه را ميتوان به سه دسته تقسين نمود:
· نقش معماران به عنوان عضوهاي كليدي در تيمهاي طراحي جهت ارتقاء مقاومت و ايمني ساختمان در برابر زلزله؛
· راهبري تيمهاي تخصصي جهت ارتقاء سطح علمي و دانش متخصصان علوم ساختماني در زمينة زلزله
· نقش معماران در عمليات بازسازي بعد از زلزله
با عنايت به مشكلاتي كه در ايران در زمينة طراحي و اجرا وجود دارد، ميتوان علاوه بر سه مورد مطرح شده به مهارتهاي ديگري نيز اشاره كرد كه معماران ميبايد كسب نمايند:
· كسب مهارتهاي لازم در جهت طراحي مقاوم در برابر زلزله و تصميم گيريهاي هماهنگ با مهندسين سازه چه در مرحلة ايده و چه در مراحل تكميل طرح.
· كسب مهارتهاي لازم در زمينة اجراي ساختمان ( همانطور كه مستحضريد معماران به عنوان مهندس ناظر در ايران فعاليت گستردهاي دارند و عدم نظارت دقيق بر اجراي صحيح، مقاومت ساختمان را به ميزان زيادي كاهش ميدهد.
· كسب مهارتهاي لازم در زمينة طراحي و اجراي اجزاء غير سازهاي با توجه به دانش مقاوم سازي در برابر زلزله.
با آنكه ايران از زلزله خيزترين مناطق دنيا محسوب ميگردد، يكي از مهمترين و بزرگترين مشكلات در طراحي و ساخت مقاوم در برابر زلزله عدم آشنايي معماران با مسئلة زلزله و طراحي بر اساس آن ميباشد. عدم فعاليت در كارهاي گروهي و هماهنگي با مهندسين سازه و ژئوتكنيك و نيز سازندگان و در رأس همة كارفرمايان، از ديگر معضلات موجود در ايران است.
در بخش طراحي ميتوان چنين اظهار داشت كه ايدة اوليه سازة يك پروژه، نقش بسيار اساسي در مقاومت آيندة سازه در برابر زلزله دارد. ايدة طراحي اوليه ممكن است سيستم ساختمانياي را ديكته نمايد كه در آن سيستم، دستيابي به مقاومت در برابر نيروهاي جانبي به سختي حاصل گردد. در نتيجه ميتوان به اهميت همكاري مشترك ميان معماران، مهندسان سازه و ديگر متخصصان پي برد. در فرآيند طراحي، از ايدة اوليه تا طراحي جزئيات اجرايي حضور ملاحظات سازهاي جهت طراحي و ساخت مقاوم در برابر زلزله ضروري ميباشد و نميتوان ادعا نمود كه در يك طرح مقاوم در برابر زلزله فرآيند طراحي معماري جداي از فرآيند طراحي سازه صورت گرفته و انتخاب سيستم سازه پس از اتمام طراحي معماري انجام گرفته است. فرآيند طراحي معماري و طراحي سازه به موازات هم بوده و هيچيك بدون ديگري به هدف نهايي خود دست نمييابند.
با نگاهي به دانشكدههاي معماري ايران، اين نكته قابل توجه ميباشد كه با وجود حساسيت مسئلة زلزله در ايران، اساتيد معماري ايران آشنايي لازم و اطلاعات بهنگام ازاين پديده نداشته و در نتيجه دانشجويان معماري نيز دربارة اين مسئله مهم آگاهي لازم كسب نميكنند. .از ديگر مشكلات موجود آموزش فعلي در دانشگاهها عدم برقراري ارتباط مهندسين معمار با دروس و مطالب مربوط به علم سازه ، مهندسي عمران، زلزله و همچنين عدم آگاهي مهندسان سازه از علوم مربوط به مهندسي معماري منجمله درك فضا و… ميباشد كه اين مسئله خود، هماهنگي ميان اين دو گروه متخصص را از بين برده و اساساً روحية مشاركت و همكاري را از دانشگاهها كه محل آموزش متخصصان و برخورد آراء و افكار ميباشد تضعيف ميسازد. شايد يكي از بزرگترين اقدامات در اين زمينه برگزاري دروس مشترك و ميان رشتهاي براي برقراري ارتباط ميان اين دو گروه و ايجاد درك متقابل ميان آنها ميباشد. آشنايي با مسائل زلزله و طراحي مقاوم به دانشجويان معماريكمك خواهد كرد تا در طراحي نه فقط به فرم، فضا، قواعد بصري و عملكرد بلكه به ملاحظات سازهاي نيز توجه داشته تا ايده اوليه طراحي آنان در برگيرندة مفاهيم پايداري بنا در برابر زلزله باشد. در حقيقت فرم و سازه و به تبع آن مهندس معمار و مهندس سازه از يكديگر نميتوانند جدا باشد بلكه آنان پيوندي ناگسستني جهت خلق اثري با كيفيتهاي بصري، فضايي و سازهاي دارند.
از آنجائيكه دانشگاهها در ارتقاء دانش متخصصين نقشي بسيار كليدي دارند، آموزش اعضاي هيئت علمي دانشگاهها و آشنايي آنها با علوم روز طراحي بسيار مهم ميباشد. در اين راستا برگزاري سمينارهاي متعدد جهت آشنايي مدرسان مدارس معماري با طراحي و ساخت مقاوم در برابر زلزله بسيار مؤثر بوده و توصيه ميگردد..
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]