اشتغال زنان ،كليد رهايي از فقر

واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: اشتغال زنان ،كليد رهايي از فقر
سيدپارسا قاسمي : اشتغال هرچه بيشتر زنان نه تنها باعث افزايش بيشتر و سريع تر توليد ناخالص داخلي (GDP) در مقايسه با اشتغال مردان شده، بلكه افزايش بهره وري نيروي كار و سرمايه را نيز به دنبال داشته است. در بسياري از كشورهاي توسعه يافته نزديك به نيمي از فارغ التحصيلان دانشگاه ها و دانشجويان شاغل به تحصيل را دختران تشكيل مي دهند و اكنون پژوهشگران به اين نتيجه رسيده اند كه زنان هم سرمايه گذاران خوبي هستند و هم به خوبي از سرمايه خود استفاده مي كنند.

طبق گزارش هاي منتشر شده، در سال 1950ميلادي تنها يك سوم زنان و دختراني كه در سن اشتغال قرار داشتند، به طور رسمي داراي شغلي خاص بودند و حقوق دريافت مي كردند حال آنكه امروزه دوسوم زنان در چنين موقعيتي قرار دارند. از سال 1950 به بعد، سهم مردان از اشتغال با 12 درصد كاهش به 77 درصد رسيد در نتيجه، فضا براي نقش آفريني بيشتر و پررنگ تر زنان در عرصه كسب و كار و اقتصاد فراهم شد و پس از سال 1950 بود كه ميزان اشتغال مردان در كشورهاي توسعه يافته رو به كاهش نهاد هر چند در كشورهايي مانند ژاپن و ايتاليا، سهم زنان از مشاغل هنوز هم در سطح 40 درصد يا كمتر باقي مانده است. در اين دوران افزايش اشتغال زنان در كشورهاي توسعه يافته با تحولي عظيم در نوع مشاغلي كه غالباً به زنان پيشنهاد مي شود، همراه شد.
در چند دهه اخير كارهاي توليدي كه به طور سنتي كارهاي مردانه قلمداد مي شود، كاهش يافت و شرايط برابري براي كار زنان فراهم شد. امروزه در كشورهاي در حال توسعه نيز وضعيت در حال دگرگوني است. در اين كشورها نيز زنان، حضور پررنگ تري در مجامع كاري و خدماتي را تجربه مي كنند. هم اكنون در كشورهاي پيشرفته جنوب شرقي آسيا، در ازاي هر 100 نفر نيروي كار مرد، 83 زن شاغل وجود دارد كه اين نرخ حتي از ميانگين اشتغال زنان در كشورهاي عضو سازمان توسعه همكاري هاي اقتصادي (DECD) نيز بيشتر است.
در سال هاي اخير زنان كشورهاي آسيايي سهم بسزايي در موفقيت صنايع صادراتي داشته اند به طوري كه بين 60 تا 80 درصد مشاغل بخش هاي صادراتي اين كشورها به ويژه بخش نساجي و پوشاك با دستان زنان اداره مي شود البته بايد دانست كه نقش آفريني زنان در اقتصاد جهاني، صرفاً به حضور آنها در محيط كار و سهم آنها از كل نيروي كار كشورها محدود نمي شود. زنان علاوه بر اشتغال رسمي، در خانه نيز مشغول به كار هستند و به اصطلاح «خانه داري» مي كنند، از كودكان خود نگهداري و مراقبت مي كنند، خانه را تميز مي كنند، آشپزي مي كنند و هزاران كار ديگر انجام مي دهند كه در ازاي آنها هيچ مزدي نمي گيرند؛ كارهايي كه با وجود پيامدهاي مثبت بسيار در آمار و ارقام رسمي وارد نمي شوند. با اين وجود به همان اندازه كه بر اشتغال رسمي زنان افزوده مي شود، از ميزان ساعات كار غيررسمي و بدون مزد آنها در خانه كاسته مي شود البته اين كاهش ساعات كار در خانه مي تواند به افزايش بهره وري كليت اقتصاد جامعه كمك كند. براي اثبات اين ادعا كافي است به نرخ عظيم توليد ماشين هاي ظرفشويي و ماشين لباسشويي يا تعداد قابل توجه پرستار بچه، مهد كودك و خدمتكاران پاره وقت در جوامع امروزي نگاهي كرد تا دريافت اشتغال زنان در بيرون از خانه، تا چه حد مي تواند به اشتغال آفريني و رونق اقتصادي كمك كند.با اين همه در اقتصادهاي توسعه يافته هنوز هم سهم زنان از توليد ناخالص داخلي در سطحي كمتر از 40 درصد قرار دارد اما اگر ارزش واقعي كار زنان در خانه (به جاي پرستار بچه يا خدمتكار) را محاسبه كنيم، درمي يابيم كه زنان بيش از نيمي از توليد ناخالص داخلي كشورهاي توسعه يافته را در دست دارند. به گفته كارشناسان، افزايش اشتغال زنان يكي از عوامل اصلي رشد جهاني طي دهه هاي اخير بوده است. همچنين طي 15 سال اخير، تاثير اشتغال روزافزون زنان در اقتصادهاي توسعه يافته بر رشد اقتصاد جهاني بيش از تاثير رشد اقتصادي چين بر اقتصاد جهاني طي همين دوره بوده است.
با وجود همه اين پيشرفت ها، سهم زنان از كل نيروي كار داراي حد و مرزي است در نتيجه زنان در بسياري از كشورهاي جهان ترجيح مي دهند به جاي كشمكش و رقابت با مردان بر سر تصاحب مناسب عالي بر كيفيت و بهره وري كار خود بيفزايند. در سال هاي اخير، دختران نمره هاي بهتري در مقايسه با پسران همكلاسي خود در مدارس كسب مي كنند و در بسياري از كشورهاي توسعه يافته، نزديك به نيمي از فارغ التحصيلان دانشگاه ها و دانشجويان شاغل به تحصيل را دختران تشكيل مي دهند. در آمريكا دختران دانشجو بر پسران دانشجو پيشي گرفته اند به طوري كه در ازاي هر 100 فارغ التحصيل پسر، 140 دختر از دانشگاه هاي آمريكا فارغ التحصيل مي شوند . اين در حالي است كه دختران سوئدي دست آمريكايي ها را نيز از اين حيث بسته اند زيرا در ازاي هر 100 پسري كه از دانشگاه هاي اين كشور فارغ التحصيل مي شوند 150 دختر فارغ التحصيل وجود دارد.
تحليلگران پيش بيني مي كنند در سال هاي آينده بر تعداد زنان تحصيلكرده اي كه به مدارج عالي و مناسب با ارزشي چون وزارت، نمايندگي پارلمان و مديريت سازمان ها و شركت ها مي رسند، افزوده مي شود. هم اكنون نيز تعداد پزشكان و وكلاي زن در انگليس بر تعداد پزشكان و وكلاي مرد برتري دارد هر چند پزشكان زن متخصص و جراح يا وكلاي درجه يك زن در اين كشور بسيار محدود و انگشت شمارند.
از سوي ديگر كارشناسان تاكيد مي كنند دليل اصلي اين مساله كه دستمزد پرداختي به زنان به مراتب كمتر از دستمزد مردان است، اين نيست كه نسبت به زنان تبعيض وجود دارد بلكه اين امر از آنجا ناشي مي شود كه بيشتر زنان به دليل مشغله هاي فراوان در خانه به اندازه مردان تمايلي به بالا رفتن از نردبان ترقي و پيشرفت نشان نمي دهند يا اينكه به انجام دادن مشاغل كم درآمد و آساني چون پرستاري و آموزگاري گرايش بيشتري نشان مي دهند. با اين حال همين الگو نيز در حال تغيير و دگرگوني است. استفاده بهينه از مهارت ها و توانايي هاي زنان مساله اي صرفاً اقتصادي يا اجتماعي نيست بلكه همان گونه كه تحقيقات و بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد، اين امر براي رونق كار و تجارت جهاني نيز مفيد خواهد بود. هنوز هم سهم زنان از اعضاي هيات مديره شركت هاي بزرگ جهان به طور متوسط هفت درصد است. اين رقم در آمريكا 15 درصد و در ژاپن فقط يك درصد است. ممكن است اين واقعيت براي مردان تلخ و ناگوار باشد اما پژوهشگران به اين نتيجه رسيده اند كه زنان هم سرمايه گذاران خوبي هستند و هم استفاده كنندگان خوبي از سرمايه.
بررسي موسسه مالي «ديجيتال لوك» نشان مي دهد زنان در پول درآوردن و ترقي اقتصادي از مردان پيشي گرفته اند. دليل اصلي اين موفقيت نيز در اين مساله نهفته است كه زنان نسبت به «هدر رفتن» سرمايه خود بسيار حساس و دقيق هستند و معمولاً پيش از تصميم گيري با افراد مختلفي مشورت مي كنند. حال آنكه مردان به نخستين ايده اي كه از آن خوش شان بيايد، اكتفا و براساس آن عمل مي كنند. به رغم همه اين دستاوردها و موفقيت هاي زنان در عرصه هاي ملي و بين المللي، هنوز هم زنان جزء آن دسته از منابع اقتصاد جهاني هستند كه به فعاليت كافي نرسيده اند. هنوز هم جاي زنان در بسياري از مشاغل و مناصب خالي است و بسياري از زنان شاغل نيز در جايي مشغول به كار هستند كه از مهارت ها و توانايي هاي بالقوه آنها به درستي استفاده نمي شود.
اگرچه اهميت زنان در عرصه اقتصاد جهاني، طي دهه هاي اخير به سرعت افزايش يافته است اما هنوز هم زنان مي توانند در اين عرصه پيشرفت كنند. هنوز هم زنان قادرند در سلسله مراتب سازماني و اداري به پيش روند و از نردبان ترقي صعود كنند و رشد بلندمدت و پايداري را براي جوامع به ارمغان آورند. زنان كليد رشد و ترقي كشورهاي در حال توسعه و تنها راه برون رفت از فقر و فساد را در دستان خود دارند.
منبع:www.dastranj.ir
يکشنبه 20 مرداد 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]

[مشاهده در: www.iribnews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]