واضح آرشیو وب فارسی:قدس: گزارشي از هجدهمين كنگره سراسري شعر «ميلاد آفتاب» ؛ يار آمد و رفت...
* محمدرضا شالبافان
وقتي براي اولين بار ميهمان كنگره سراسري شعر ميلاد آفتاب شدم، باورم نمي شد در روزگار رسانه هاي رنگارنگ و متنوع، دو، سه
هزار نفر بيايند و سالن برگزاري كنگره را پر كنند. اصلاً باورم نمي شد كه اين همه آدم آمده اند تا شعر بشنوند و از شعر لذت ببرند.
بعدها كه با برگزار كنندگان و ميهمانان صحبت كردم، فهميدم كه اين حضور پرشور مردم دو علت بيشتر ندارد: يكي اين است كه ولادت امام حسين(ع)، امام سجاد(ع) و حضرت عباس(ع) بهانه برگزاري اين كنگره است و يكي آن كه اين كنگره به وضوح مردمي است.بعضي به قول اصغر حاج حيدري، دبير هجدهمين كنگره سراسري شعر ميلاد آفتاب، حدود 80 درصد از هزينه كنگره توسط كمكهاي بدون چشمداشت مردمي تأمين شده است.امسال اين كنگره بزرگ و باشكوه هجده ساله شد و شايد با همين سن قانوني، نام خود را در دفتر ارادت به آستان اهل بيت(ع) جاودانه كرد.
كنگره اي كه مانند سالهاي گذشته با حضور شاعران پيشكسوتي چون محمدعلي بهمني، يوسفعلي ميرشكاك، محمد جواد غفورزاده(شفق)، علي انساني و خسرو احتشامي در كنار شاعران ميانسال و جوان برگزار شد.
نكته ويژه كنگره ميلاد آفتاب امسال، حضور انبوه شاعران طنزپردازي چون ناصر فيض، خليل جوادي، رضا رفيع و پريش شهرضايي بود. شعر خواني طنز اين شاعران، در كنار اجراي سعيد بيابانكي و شهرام شكيبا كه خود طنز پردازاني توانا هستند، فضايي شاد و سرزنده را براي مخاطبان رقم زد. فضايي كه در اين سالها كمتر در كنگره هاي آييني شاهد آن بوديم و انگار فراموش كرده بوديم كه در اعياد ميلاد ائمه و بزرگان ديني بايد شاد بود.
البته اين دقت نظر از همان ابتداي شكل گيري كنگره بي شك مد نظر برگزار كنندگان بوده است كه اعياد شعبانيه را براي برگزاري آن برگزيده اند.
نكته ديگر هجدهمين كنگره سراسري شعر ميلاد آفتاب، برگزاري نشست ويژه كودك و نوجوان در حمايت از بيماران خاص بود. نشستي كه بنا بود با شعر خواني افشين علا و مصطفي رحماندوست برگزار شود اما ميهمانان اين نشست به دلايل شخصي در آخرين لحظات، نيامدند تا نشست با حضور شاعران كودك و نوجوان استان اصفهان برگزار شود، هرچند كه خيلي هم فرقي نمي كرد. هدف خانواده هايي كه براي فرزندان خود بليت تهيه كرده بودند مقدس تر از اين هايي بود كه با نيامدن يكي دو شاعر خدشه دار شود. اين نشست با استقبال شديد مخاطبان برگزار شد.
دفتر هجدهمين كنگره سراسري شعر ميلاد آفتاب بسته شد اما بي ترديد حكايت اين كنگره ادامه خواهد داشت، زيرا كنگره هايي از اين جنس بستگي معني داري به نظر مسؤولان ندارند تا با يك تغيير نظر، زير و رو شوند، كنگره هايي چون شب شعر عاشورا در شيراز، كنگره شعر آيينه نبي (حضرت علي اكبر) مرودشت و ميلاد آفتاب.
با هم دو شعر از دفتر اين كنگره را ورق مي زنيم:
به حضرت علي(ع)
«تفاهم»
در او چقدر انسان تراكم كرده باشد
تا عمر خود را وقف مردم كرده باشد
دريا!كه طوفانش نياشوبد، چگونه
از قطره اشكي تلاطم كرده باشد؟
ياد تو غرقم كرده، من آن قطره ام كه
يك لحظه دريا را تجسم كرده باشد
پلكت ضريح نور !آري نور بايد
در چشمهايت آسمان گم كرده باشد
بايد كه مديونش بماند كوه و جنگل
باران كه بر خاكت تيمم كرده باشد
آنقدر آرامي كه شايسته ست، پيشت
يك برگ با طوفان تفاهم كرده باشد
دنياي سبزي ساختي بي آن كه چشمت
تا هر غروب آتش تكلم كرده باشد
تو عين «عشقي» و «شقي» ماند پس از ت
وعشقي كه عين خويش را گم كرده باشد
مرتضي حيدري آل كثير- شوش
... يار آمد و رفت
چه ها... به باغ در اين روزگار آمد و رفت
سر خزان به سلامت، بهار آمد و رفت
هزار بار خيالت كنار من انگار
هزار بار در اين خانه يار آمد و رفت
كسي كه لحظه اي از من جدا نشد هرگز
چه ساده با غم دوري كنار آمد و رفت
نسيم با همه آرامشي كه مي پيمود
چقدر موي تو را بي قرار، آمد و رفت
تمام خاطره ها را قدم زدم تا صبح
بدون هيچ صدايي قطار آمد و رفت
يکشنبه 20 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]