واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: گروه سپهر؛ آشتي با موسيقي عاميانه
ديدگاه- همشهري آنلاين- هوشنگ ساماني:
اجراي گروه موسيقي سپهر كه جمعي از نوازندگان جوان، اما با تكنيك در آن گرد آمدهاند،با برنامههاي پيشين اين گروه تفاوتي آشكار داشت.
يادداشت زير در پي تحليل اين تفاوت است:
آنهايي كه پيوسته، جريان موسيقي دستگاهي يا سنتي را پيگيري ميكنند، با نام گروه سپهر كم و بيش آشنايند. اين گروه از بدو پيدايش در سال 1379 به شدت تحت تأثير نقطه نظرات مجيد كياني و داريوش طلايي قرار داشت و همواره در تمامي كنسرتهايش با چارچوب خاصي حركت ميكرد. از جمله اين كه قطعات انتخابيشان صرفاً آثار قديمي و مشخصاً نمونههاي به جا مانده از دوره قاجار بود. اما در تازهترين اجراي شان كه روزهاي 17 و 18 مرداد در فرهنگسراي ارسباران شاهد بوديم، اعضاي سپهر آشكارا قدم در راهي جديد و ظاهراً بديع گذاشتند و در اين شيوه چنان ظاهر شدند كه گويا سالها ميل به نوآوريشان در پس سنت گرايي جمع شده بود و به يكباره همانند سيل جاري شد.
شيوهاي كه ايشان برگزيده و عنوان «سپهر خواني» بر آن نهاده بودند، آميزهاي از عناصر موسيقي دستگاهي، مذهبي، شاديانههاي عروسي، ترانههاي عاشقانه و برخي حالتهاي موسيقي مطربي شهري بود. ضمن اين كه بنا به ادعاي خودشان، از فرم "مروگي" تاجيكها نيز بهره برده بودند. خوشبختانه در شب نخست، ساسان فاطمي پژوهشگر موسيقي كه در كشور تاجيكستان پژوهشهاي ميداني انجام داده است، حضور داشت و تأييد كرد كه برخي حالات اين اجرا متأثر از مروگي تاجيكها بود. [گفت وگو با سرمولف دانشنامه موسيقي درباره سفر تاجيكستان] آن چه اجراي اخير گروه سپهر را از ساير كنسرتهاي موسيقي ايراني متمايز كرده بود، فاصله گرفتن از فضاي به شدت رسمي موسيقي دستگاهي بود. در نتيجه امكان ارتباط نزديك با شنونده به ميزان زيادي فراهم شد. شنوندههايي كه به طور معمول در كنسرتهاي موسيقي ايراني از بخشهاي آوازي كمترين بهره را ميبرند و آن لحظات را به ديد وقتهاي مرده از يك اجرا ميپندارند، در برنامه سپهر خواني با سكوت كم نظير و دقت بالايي پيگير پي در پي اجراها بودند.
زيرا مضمون اشعار به قدري متفاوت و شكل بيان شان آنقدر صميمانه و به دور از تكلف بود كه خواهي نخواهي مخاطب احساس هم ذات پنداري پيدا مي كرد. بديهي است وقتي چنين فضايي ايجاد شود، هر آن چه از دوست رسد نكوست. در واقع نقطه قوت گروه سپهر اين بود كه موفق شد از قالب فن و تكنيك صرف بيرون بيايد و با شنونده خود خيلي صميمي تر روبرو شود. چه بسا اگر اشعار مورد استفاده ايشان براي حاضران سابقه ذهني داشت، در لحظاتي ممكن بود همه سالن به سپهر خوانان بپيوندند! اتفاقي كه معمولاً هنگام اجراي سرود جاودان اي ايران از ساخته هاي روح ا... خالقي پيش ميآيد.
سپهريها در مختصر نوشته خود عنوان كرده بودند: "موسيقي هاي سنتي بسياري داريم مثل موسيقي عروسي يا ترانه هاي محلي يا مثلاً موسيقي دستگاهي رديف يا موسيقي هاي آييني و خيلي هاي ديگر. ممكن است بسياري از اين ها به هم شبيه باشند و فقط كاركردشان با هم فرق كند يا اين كه تفاوت هايي هم از نظر فرم و محتواي شعري و موسيقايي و ديگر چيزها داشته باشند.
آن چه به صورت گروهي اجرا مي كنيم از خيلي از انواع اين موسيقي ها بهره برده تا يك آواز ضربي كه از چندين قسمت تشكيل شده به وجود آيد. بيشتر تيكه ها را خودمان ساخته ايم و از چند تا آهنگ قديمي هم بهره برديم. برخي جاها شباهت زيادي به ضربي خواني هايي دارد كه نمونه هايش را استاد تهراني خوانده است و البته به تعزيه و تصنيف و موسيقي روحوضي و فرم هاي ديگر اين جور موسيقي ها ناخنك زديم."
ممكن است چنين تركيبي يك نوع سرهم بندي و يا به قول فرنگي ها كولاژ به حساب آيد. اما چيزي كه موفقيت هر اجرايي را تضمين مي كند، صرفاً غالب و محتوا نيست و شيوه بيان خيلي مي تواند در گيرايي اثر، موثر باشد. از آنجا كه گروه سپهر خواننده محور نيست و در همه اجراهايش به صورت همخواني زن و مرد، به اجراي برنامه مي پردازد، امكان ويژه اي براي بيان اين نوع موسيقي خاص يافته بود. اول اينكه تضاد صداي زن و مرد به آن ها امكان رنگ آميزي جالبي داده بود كه در موسيقي امروز ايران شنيده نمي شود.
از سويي ديگر برخي اشعار، از نوع گفت و گوي دو جنس مخالف بودند و چون اين در عمل رعايت مي شد، به مراتب تأثير و جذبه بيشتري مي يافت. سپهري ها از رنگ آميزي آواز بدون ساز هم بهره خوبي بردند. گاهي در حين يك اجراي جذاب، شنونده دوست دارد رنگ آميزي كل برنامه دگرگون شود و يا به گونهاي خلوت باشد تا گوش او به استراحتي بپردازد. معمولاً پس از چنين رويدادهايي، گوش مخاطب آمادگي بيشتري براي شنيدن رنگ هاي ديگر و انواع شلوغ كاري ها را دارد.
تجربه زيبا و ستودني گروه سپهر كه به خوبي مي تواند سرلوحه ديگر گروه هاي جوياي نام باشد، كاستي هايي نيز به همراه داشت. هر چند تجربه نخست هميشه چنين است و نبايد سخت گرفت. اما ذكر برخي موارد شايد خالي از فايده نباشد. اول اين كه نوع موسيقي مورد اجرا كه عموماً برگرفته از ضربي خواني ها و ترانه هاي شاد و عاميانه است، وابستگي شديدي به ريتم دارد و بنابراين مهم ترين ساز همراهي كننده اين نوع موسيقي، كوبه اي ها هستند كه گروه سپهر ظاهراً قادر نبود از چنين امكاني بهره گيرد.
ساز تخصصي فريد خردمند تنبك است. اما او در اين اجراي خاص، دايره به دست مي گيرد و همراه گروه مي خواند. در اين ميان ني نوازي احسان عابدي هم چون كاربردي ندارد، وي ناچار مي شود تنبك بنوازد و در كنارش گاه به تنهايي و گاه با همراهي گروه بخواند. ساير اعضاي گروه نيز با آن كه ساز خودشان را مي نوازند، به لحاظ خاص بودن موسيقي شان، خيلي نمي توانند در جريان قطعات نقش برجسته اي بازي كنند.
تنها بهاره فياضي در برخي لحظات با استفاده از صداي پايين دسته تار، قاشك نوازي شادماني هاي قديم را به ذهن متبادر مي كرد و احمد رضا خواه با استفاده از سيم هاي پشت خرك سنتور گاه مي توانست جلوه اي بديع به كليت كار بدهد. در اين ميان، كمانچه كشي هاي آساره شكارچي با آن كه جذاب و احساسي بود، در مجموع خيلي به كار اين نوع موسيقي نمي آمد. وي اگر به همراه گروه تنبك مي نواخت، بي گمان كار قوي تري پديد مي آمد.
عود نوازي بهناز بهنام نيا هم دقيقاً چنين مشخصهاي داشت. اصولاً اين ساز سال هاست كه در شادماني هاي مردم ايران حضور ندارد و نوع خوانش آن همچنان فاخر مي نمايد. شايد اگر روي قابليت هاي آن تمركز بيشتري صورت بگيرد، در آينده بتوان گونه اي از عودنوازي متناسب با موسيقي هاي شاد و عاميانه را شنيد.
تاريخ درج: 19 مرداد 1387 ساعت 17:22 تاريخ تاييد: 19 مرداد 1387 ساعت 18:44 تاريخ به روز رساني: 19 مرداد 1387 ساعت 18:44
شنبه 19 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]