واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: مجله نوروز > فرهنگ - هنرمند برجسته نقاشیخط ایران که آثارش در حراجیهای بین المللی جزو گرانترین آثار فروخته شدهاست، میگوید که همه چیز براساس فرم حروف و کلمات شکل میگیرد. سما بابایی : محمد احصایی را میتوان یکی از برترین و مهمترین چهرههای بین المللی عرصه هنر دانست. او البته در تمام سالهایی که اندک اندک این جایگاه رفیع را به دست آوردهاست، دور از هر هیاهویی در آتلیه خود در خیابان آفریقا نشسته و کار کردهاست. مدام و مدام و با هر اثری که خلق کردهاست، اتفاقی تازه رقم زدهاست. دیگر هیچ کس از این اتفاق که او در حراجیهای مهم دنیا، گرانترین هنرمند باشد، تعجب نمیکند. این اتفاق در سال 89 نیز برای او رخ داد. او سال گذشته مانند بسیاری دیگر از هنرمندان عرصههای مختلف، 70 سالگیاش را جشن گرفت. شاید فروش اثری از او در آخرین حراجی کریستی شاهد خوبی باشد بر این مدعا که او همچنان در دهه هشتم زندگی خویش نیز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. او کلمات،حرفها و خطوط را در اختیار میگیرد تا به سادهترین و کوتاهترین شکل ممکن منظور خویش را بیان کند. این هنرمند عرصه نقاشی خط درباره دور جدید کارهایش میگوید:«دیگر سالهاست که رنگ را به شیوه خودم مورد استفاده قرار میدهم،یعنی فضای کارهایم بیشتر سیاه و سفید شده اند که البته این اتفاق جدیدی نیست و چندین دهه است که این موضوع در بخش عظیمی از کارهای من دیده میشود. در این بین مهمترین مساله فرم حروف و کلمات است که همه چیز بر اساس آن شکل میگیرد. یعنی این مهمترین مساله هنگام خلق یک اثر است و موضوعات دیگر همه تحت تاثیر این ماجرا قرار میگیرند.مثلا اندازه تابلو و یا حتی استفاده از رنگ و ... .» شاید بتوان سیاه و سفید بودن کارهای او را دلیلی بر این ماجرا دانست که خط در این سالها در آثار او تاثیر شگفتانگیزی داشتهاست. نگاشتن کلمات با جوهر سیاه بر روی صفحه سفید. این ماجرا هم اکنون به عنوان یکی از مهمترین مشخصههای آثار او به حساب میآید و در این بین کارهایی که به این صورت ارایه داده است،همواره با استقبال بیشتری نسبت به کارهای دیگر او روبه رو شدهاند؛«وقتی کارهایم را به شکل تک رنگ ارایه میدهم،احساس رضایت بیشتری میکنم. شاید این ماجرا دلیلی ناخودآگاه دارد. مثلا به سن و سال من بر گردد که دیگر دلم میخواهد همه چیز را به سادهترین شکل ممکن بیان کنم.به همین خاطر است که حتی آثاری که سیاه و سفید هم نیستند،به شکل تک رنگ ارایه میشوندو تنها از طیفهای مختلف آن رنگ در آن اثر بهره میگیرم.» احصایی در کارهای اخیر خود همان اندازه که به سادگی و ایجاز رسیده است، پیچیدگی مفهومی کارهایش نیز اضافه شده است. او البته خود آگاهانه دست به این انتخاب زده است و با این مساله مشکلی ندارد. او بر این اعتقاد است که« کلمات به تنهایی معنایی ندارند و وقتی کنار همدیگر قرار میگیرند،میتوان برای آنان معنایی متصور شد. به همین خاطر است که آنان به نوعی آبستره هستند و من از همان قابلیتی که در آنان نهفته است،به شکلی استفاده میکنم که هم اکنون در آثارم دیده میشود.» احصایی را میتوان هنرمندی دانست که خط ،نقاشی و گرافیک را در بالاترین حد ممکن خود شناخته و به این هنرها تسلط دارد و همین باعث غنای آثار او تا حدی که هم اکنون میبینیم،شده است. خودش البته نقش خط را در آثاری که ایفا میکند،برجسته تر میداند:«همیشه به دیگرانی که میخواهند با این شیوه کار کنند،این توصیه را کردهام که خط و اجزای آن را به خوبی بشناسند.این مساله برای کسانی هم که میخواهند در زمینه گرافیک نیز فعالیت داشته باشند، موثر است.شما وقتی اسامی تمامی گرافیستهای موفق در این سالها را بررسی میکنید، به این نکته بر می خورید که به خوبی توانستهاند از پس این ماجرا برآیند.» محمد احصاییدر این سالها تلاش بسیاری کرده است تا این موضوع را به نسل های جدید بیاموزاند. نکته جالب این است که اگر چه او بیشتر به عنوان هنرمندی فعال در عرصه نقاشیخط شناخته میشود،اما سالهاست که تلاش بسیاری برای آمورش گرافیک و خوشنویسی نیز کردهاست؛« درهمان زمان دانشجویی که گرافیک میخواندم،خوشنویسی را تدریس میکردم،چون در آن سالها به عنوان یک خوشنویس شناخته شده فعالیت داشتم.سالها هم خوشنویسی کردم،اما دلم میخواست به عرصههای جدیدی فکر کنم و به همین خاطر تصمیم گرفتم که از هنر خوشنویسی به شکل دیگری استفاده کنم. هر چند که شکستن ساختار خطوط و نوشتهها در ابتدا برایم کاری بسیار دشوار بود و انتقادهای بسیاری را نیز به وجود آورد. اما کشف یک افق جدید بیش از هر چیز برای من اهمیت داشت. حال که سالها از این ماجرا میگذرد، البته خیلی انتقادات به ماجرا کمتر شده است و خواه ناخواه بسیاری این مساله را پذیرفتهاند و خوشبختانه تعداد بسیاری از هنرمندان در این عرصه مشغول فعالیت هستند.» وی البته خود نیز بر این مساله صحه میگذارد که اصولا در گرافیک نباید و نمی توان چندان خطوط سنتی را دفرمه کرد؛«برخی حروف به شکلی است که سالها روی زیبایی شناسی آنان کار شده است و بنابراین نمیتوان کار چندانی بر روی آنان انجام داد. مثلاً حرف «ن» که از گذشته به ما رسیده را حداکثر مىتوان یک میلیمتر دو میلیمتر این ور یا آن ور کرد. اما فرم کلى را نمىتوان تغییر داد. در چنین وضعیتى ما حداکثر مىتوانیم روى کمپوزیسیون و ترکیب کار کنیم، روى اندازهها و نسبتها نمىتوان دخل و تصرف کرد. در میان این قلمهاى مختلف، قلم ثلث، قلمى است تزئینى، یعنى کتابت نیست و در کتیبهها و بناها بیشتر کاربرد دارد و اصولاً در اندازه هاى بزرگ تعریف مىشود، به همین دلیل مىتوان این اندازهها را تغییر داد که این هم باز به خود هنرمند باز مىگردد. ولى با وجود این تغییر اندازهها شما اگر به گذشته بازگردید، مىبینید که خیلى کم کسى توانستهاند این خط را تغییر دهند، براى این که کسانى که خطاطى کار مىکنند این اعتقاد و ایمان و علاقهاى که به اصول این قلمها دارند، اینها را از جسارت در حوزه قلمها باز مىدارد. یکى از علتین مساله میتواند اهلى شدن با این نسبت باشد. چون وقتی روى رعایت یک قاعده مشخص عمر میگذاری ، این مساله جب مى شود تا در این حوزه تلاش کمى برای تغییر صورت دهی.اما خود من چون از زاویه نقاشى وارد این حوزه شدم توانستم در خط ثلث که المان نقاشىام بود، وارد بشوم و دست اندازى کنم، در نتیجه توانستم هم در کمپوزیسیون آن دست اندازى کنم و هم شکل آن را دفرمه کنم، اما فقط توانستم در ثلث این کار را انجام بدهم، ولى در حوزه نستعلیق و دیگر خطوط نمىتوانستم. در بعضى از قلمها نمىتوان دست اندازى کرد. تجربه به من نشان داده که در میان مجموعه خطوط آن دستهاى را مىتوان تغییر داد که شامل ثلث و کوفى هستند. در این مجموعه است که مىتوان به دفرماسیون نزدیک شد.» او هنوز هم دست از جستجو در این زمینه بر نداشته و کماکان میکوشد تا به افقهای تازهای در حوزه هنر مورد علاقهاش دست یابد و این برای هنرمندی که سالهای سال است که در این حوزه فعالیت میکند و به هشتمین دهه عمرش هم قدم گذاشته ویژگی منحصر به فردی است. 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]