تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى‏شناسند : جوانى را جز پيران، آسايش را جز گرفتاران...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845476475




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طنز شاعران


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: اشعار قبل از ازدواج

1- در این دوره شاعر مجبور است خودش را به شدت عاشق نشان دهد. باید به معشوق تفهیم شود که اگر با او ازدواج نکند او از غصه صد در صد دق خواهد کرد و هیچ کس دیگری نمی‌تواند او را خوشبخت کند در این اشعار شاعر موظف است معشوق را به شدت تکریم و تا جایی که می‌تواند تشبیه بکند (ماه ـ نیلوفر آبی ـ تک سوار عشق ـ پری دریایی ـ سلطان قلب‌ها ـ مهوش ! ـ ترنم بهار زندگی و ... می‌توانند مشبه‌به‌های خوبی باشند)! و همواره از زیبایی او در تعجب بوده و خلاصه که از ته قلب به او عشق بورزد. مثلا در جایی شاعر می‌فرماید: «رنگ را از هر کجایی بیاوریم رنگ چشم‌های شما را نخواهیم داشت» (یا چیزی با همین مضمون) و این برهمه ما مبرهن است که با سیستم‌های جدید می‌شود رنگ مد نظر را تهیه کرد اما هدف شاعر از این تخیل چیز دیگری است و مسلما این بیت مقصود غایی شعر در آن دوران پیش از ازدواج است که به عبارتی با این جملات طرف را {...} کنید. {گول!}

شاعر برای عملیات هندوانه گذاری در غالب سوالی حیاتی می‌فرماید «تو مانکنی یا مدلی؟»

که عملا این استفهام انکاری (؟!) در این ترانه اقتباسی از یک شعر کلاسیک است به این ترتیب «بلند بالاترین عشق منی تو / تو زیباتر ز نیکول کیدمنی تو! / تو جذابی، نحیفی، خوش‌بر و رو .../ نمی‌دانم مدل یا مانکنی تو؟»

2- در نامه‌های عاشقانه دختران نیز نمونه‌های منظومی دیده شده به این ترتیب «گل سرخ و سفید ارغوانی ... فراموشم نکن تا می‌توانی»

یا ... «گل زرد و بنفش لوله فراموشم نکن {نام طرف مقابل ترجیحا دو هجایی} کوتوله!» (به عنوان مثال شهرام! یا میترا!

« نمکدان بی نمک شوری ندارد ... دل من طاقت دوری ندارد!»

البته این‌ها یک مقداری یک جوری است. اما به هر حال جماعت نسوان ـ نمی‌دانم چرا؟! ـ به شدت اصرار دارند در نامه‌های عاشقانه ـ طنازانه استفاده کنند که ما پیشنهاد می‌کنیم نکنید. مثلا استفاده از صفت «کوتوله» در این ابیات صرفا به این دلیل است که شاعر قصد دارد قضیه را با یک طنز زیر پوستی کمی تلطیف کند و سپس حرف‌های عاشقانه بعدی را در متن ابراز دارد. اما به هر حال اعتراف می‌کنم به علت صغر سن عاشقان گرامی در این برهه، اشعار ممکن است پختگی لازم را نداشته باشند.

ناگفته نماند برخی این ابیاترا ناشی از پختگی بیش از حد شاعران می‌دانند تا جایی که معتقدند در بیت اول ترتیب رنگ‌ها این گونه بوده: گل سبز و سفید و ارغوانی و از آنجایی که ارغوانی در مایه‌های قرمز است. این سه رنگ ترکیبی از پرچم ایران است و شاعر قصد داشته علاوه بر ابراز عشق خود به معشوق در یک حرکت زیر متنیک عرق ملی و میهن پرستی خود را نیز نشان دهد.

3- در جای دیگر (وقتی قضیه ازدواج جدی‌تر می‌شود) در قالب ترانه‌ای بس غنی چنین می‌شنویم:

«چی کار کنه این عاشق خجالتی

با تو می‌خواد بشینه پای صحبتی

(چه صحبتی؟)» (این سوال کلیدی را معشوق می‌پسد)

یا «یک پسری مثل من عاشق و بیقراره »

یه دختری مثل تو چرا باور نداره» (و حقیقتا چرا؟!)

که این از شاهکارهای ادبیات عاشقانه است که هنرمند با نهایت خلوص و صراحت لهجه، عشق خود به معشوق را ابراز و اظهار ناتوانی می‌کند در برابر ناملایمت‌های معشوق هر چند که در ادامه ترانه ذکر می‌شود آره آره دوستت داره! و با صوتی حزین چنین تاکید می‌کند که اُاُ اُاُ ... و به این ترتیب خیال شاعر را راحت کرده و می‌گوید «ببین اگه راستش رو بگی چقدر خوبه!»

4- و اما نمونه دیگری که در دسته دوم جای می‌گیرد ترانه‌ای است که جزء شاهکارهای موسقایی رمانتیک دسته‌بندی شده و بعید می‌دانم تاکنون هیچ منتقدی توانایی نقد آن را در قلم خویش دیده باشد.

سرودن این سبک شعر عاشقانی در نزدیکی‌های ازدواج صورت می‌گیرد که یکی از طرفین به دیگری مشکوک شده و یا ظاهرا می‌خواهد مشکوک بازی دربیاورد که مچ طرف را بگیرد و به گونه‌ای او را در بوته امتحان قرار دهد.

به عنوان مثال شاعر چنین می‌فرماید: «دیشب اومدم خونه‌تون نبودی ... راستشو بگو کجا رفته بودی؟»

این بیت جدا از داشتن مفاهیم عاشقانه زیر پوستی، مردانگی و غیرت را نیز ثابت می‌کند.

و از آن سو ... ضعیفه! اینگونه ذکر می‌کند: «به خدا رفته بودن سقا خونه دعا کنم ... شمعی که نذر کرده بودم واسه تو ادا کنم...»

که در این بیت دوم ... پایبندی معشوق به عاشق کلا ثابت می‌شود و در ضمن اشاره به باورهای فرهنگی طرفین نیز دارد.

این ابیات جدا از داشتن مفاهیم غایی عاشقانه در بطن خود از جانب برخی متخصصین به عنوان شروع سبک مناظره نویسی در ادبیات فارسی نیز محسوب می‌شود.

(هر چند دوباره شاعر برای محکم کاری هم که شده ذکر می‌کند «تو رو با رقیب من دیده‌اند تو جاجرود/ که با او گرم سخن نشسته بودی لب رود!»

در این جا شاعر که همان عاشق است دست روی نقطه بسیار حساسی می‌گذارد که من اگر جای دختره بودم بهم بر می‌خورد...

فکر کن! اما ببین دختره چقدر یارو را می‌خواسته که باز قسم می‌خورد و انکار می‌کند: «دروغ می‌گن دروغ می‌گن... به خدا دروغ می‌گن ... دیگه از این حرفا نزن!»

هر چند مورخین و متخصصین معتقدند «حتما دختره هم یک ریگی به کفشش بوده که آنقدر ضایع بازی درمی‌آره» ... حالا دیگر عاقلان دانند.



در حین ازدواج (سر سفره عقد)



5- «نامزدمه می‌خوامش / دنبالشم می‌خوامش / هر چی دارم تو دنیا / می‌خوام بشه به نامش»

خلاصه به این ترتیب! (حالا پی ماجرا را بگیرید، یارو از دار دنیا یک پیکان 64 اگر بیشتر داشته باشد!)

راستش سر سفره عقد خیلی توانستیم به طرفین نزدیک شویم صرفا این را شنیده‌ایم:

«بادابادا مبارک بادا!» (این بادا جمع «باد» است و به عبارتی «نسیم» که اشاره دارد به همان «نسیم عشق» که یک آقای حافظ نامی هم گویا در جایی فرموده «چه خوشا خنک نسیمی که ز کوی دلبر آید»، که این خیلی به بحث شاعرانه و حرفه‌ای ما مربوط نمی‌شود)



اشعار حین ازدواج



6- حالا وقت آن است سبک‌های شعری دیگری را نیز تجربه کنید. شعر نیمایی، موج نو پسا مدرن، سپید و غیره. در این مقطع حساس از زندگی عاشقانه شما یک حرت شاعرانه به شدت توصیه می‌شود:‌آگهی در روزنامه!

مثال: «محبوبه جان! ... ورود سبزت به بهار خسته زندگانیم در تن باغچه نالان حضور خویش هزاران بار سبز پر رنگ بادا! به قطر دیواره‌های تبله کرده و به سنگینی گلبرگ بر آب برکه‌های شمالگان تو را از آن نقطه انتهایی قلب تپنده‌ام ... دوست می‌دارم! ... عشق همیشگی تو ... منوچهر!»

در اینجا حتی اگر احساس ندارید حتی اگر شعر بلد نیستید هیچ عیبی ندارد فقط کافی است ته اسم همسرتان یک جان یا عزیزم بگذارید. سپس ورودش را به یک جای بد (جهنم، تابستان، کویر، کلبه متروکه و ....) به شدت ارج نهاده و او را به یک چیز خوب تشبیه کنید (بهار، باران پاییزی، نوازنده گیتار عشق، نوگل خاطرنشان، و ...)

حالا هم شما خودتان را ـ کاملا شاعرانه ـ شیرین کرده‌اید و از جهت دیگر ورودتان را به زمره شاعران نوین تبریک می‌گوییم.



بعد از ازدواج (زندگی مشترک)



کمی از ازدواج گذشته است. کم‌کم عشق‌ها چهره واقعی خود را می‌نمایانند: «عزیزم عشق من پروانه‌ی من / تو ای شمع و چراغ خانه‌ی من / اگرچه خوبی و ناز و خوش اندام / عزیزم (زنیکه پس چی شد صبحانه‌ی من؟!»

در مورد خانم‌ها پیشنهاد می‌شود به جای عبارت صبحانه از ماهانه (نفقه مثلا) استفاده کنند،« عزیزم پس چی شد ماهانه من؟!» (در مواقع حساس استفاده از زنیکه و مرتیکه به جای عزیزم، مانعی ندارد.)

- هر چند هر از گاهی برای گول زدن خودتان بد نیست نکته‌های مثبت زندگی مشترک را به رخ دیگران بکشید: «میان ماه من تا ماه گردون / تفاوت از دبی تا گرمسار است / اگر ماه شما شب ول می‌گرده / عزیزم ماه بنده خانه‌دار است!»

(گوییا جناب حافظ هم از این بیت در جایی استفاده کرده است. امان از «تکثیر غیر مجاز» و یا به قول شیخ محی‌الدین سیف کاشانی کپی رایتتو بخورم!)

دیگر زندگی به اندازه کافی شیرین شده به عبارتی به {...} (پیتزا) خوردن افتاده‌اید.

می‌توانید از همان اشعار قبلی با کمی ویرایش استفاده کنید. حواستان باشد زیاد تند نروید.

بهانه تراشی بلند بالاترین عشق منی تو / تو زیباتر ز نیکول کید منی تو!/ درسته عاشقت هستم عزیزم / فقط حیف که یه مقدار کودنی تو!

هر چند در این شرایط گاهی منت کشی هم نیاز دارید ـ یادتان باشد شما یک شاعر هستید ـ توصیف‌های عاشقانه فراموش نشود!

خطا کردم. غلط خوردم، ببخشید / اصن (اصلا) تو بچه انیشتنی تو! / بیا آشتی بکن ای سیندرلا!/ بگو که تا ابد فکر منی تو.

و نفرت کم کم می‌رسد که خدا را شکر بازار ترانهایش داغ داغ است.



¡ «الهی سقف آرزوت / خراب بشه روی سرت» و سایر ماجرا.

¡ «من می‌رم از زندگی تو بیرون / یات باشه خونمو کردی ویرون ...»

¡ «برو برو یدگه سوت نزن! پارت نمی‌شم!» (این دیگر انتهایش است. واقعا انتظار ندارید که من حقیر نیمچه شاعر دست به توضیح و تفسیر این ابیات بزنم؟ و اادبیاتا!)



و اما بعد از طلاق



شاعر چه زیبا می‌تراود: «پشت سرم گفتی که من درگیر و قاطی با تی‌ام / تف به مرامت عوضی! ... از سرتم زیادی‌ام!!.....»

شرمنده ! از ادامه‌اش معذوریم! (خودتان هرچی ناسزا بلدید بدهید قافیه هم پیدا نکردید بگویید: ترانه پست مدرن است!)

در مرحله آخر عزیزان شاعر به دو دسته تقسیم می‌شوند، یک عده از کرده خود پشیمان می‌شوند و می‌افتند در فاز منت‌کشی و یک عده دیگر هم می‌روند تجدید فراش می‌کنند! (خواستم بگویم یک عده در حسرت عشق از دست رفته می‌سوزند که ندایی از غیب گفت: باشه! به همین خیال باش!)



و اما چند نمونه مفید در بابت منت کشی :‌



«{اسم زوج مطلقه ـ ترجیحا دو هجایی باشد) (مثل میترا، مانی و ...)} چون! (از آوردن نازی به دلیل احتمال چاپ نشدنش معذوریم!) بیا برگرد به خونه {همان اسم} همدم من!»

البته دوستانی که اسم طرف مقابلشان چند هجایی است بارها تماس گرفتند و سوال کردند که پس ما چی؟ متاسفانه باید بگویم شرمنده! آخر خودتان حساب کنید مثلا بروید شعر بخوانید: «بیا برگرد به خونه ... سیف الله (کیومرث) همدم من!»؟ می‌خواستید آن اول که آن شعرهای رمانتیک را می‌نوشتید فکر این روزها را هم می‌کردید. چشمتان نرم دندتان کور.

اما در پایان برای آن دسته از عزیزان که آنقدر اعتماد به نفسشان پایین هست که با دیدن این نمونه‌ها هنوز باورشان نشده می‌توانند شعر عاشقانه بگویند، یک سری واژه ارائه می‌دهیم که در صورت نیاز می‌توانید آنها را بچینید کنار هم، دو تا در میان یک فعل (ترجیحا استادی) قرار داده و در مواقع لزوم (هرجا حس کردید دلتان برای معشوقتان تنگ شده) اسم وی را با یک پسوند عزیزم و جانم، بچسباند تنگش (در ضمن این سیستم برای چند هجایی‌ها هم قابل استعمال است!)

واژگان پیشنهادی: شعر ... شبنم ... ترنم ... پروانه ... باران ... مهتاب ... عشق ... دیوونه! (استفاده از دیوونه در بعضی جاها خیلی خوب است یعنی دیگر نه عشق و این حرف‌ها می‌باشید. مثلا «دیوونه! خیلی می‌خوامت» ... «روانی! دوستت دارم » ... «خاک بر سر! خیلی خاطر تو می‌خوام» ... «آخه گوساله تو آدمی؟ عزیزم!» و ... ) لبخند ... خاکستر ... غزل ـ جویباران ـ چشمه‌سار ... اشک ... نجوا ... نیلگون ... مسافر ...

سبزینه ـ گیتار ـ نغمه زندگی ـ ترانه و نهایتا سه گانه طلایی بانو ـ غزل ـ غریبه! بد امید داشتن روزهایی رویایی ... شب‌هایی مهتابی و بعد از ظهرهایی مرغابی . دست‌های همه‌تان نیلگون ... گیتارهایتان خوش ترنم ... گاوهاتان شیر افشان و کارت‌هایتان هوشمند باد!





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن