تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837393343
در ميزگرد «جامجم» با كارشناسان بررسي شد فوتبال حرفهاي، دلالي و سر بيكلاه باشگاهها
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: در ميزگرد «جامجم» با كارشناسان بررسي شد فوتبال حرفهاي، دلالي و سر بيكلاه باشگاهها
جام جم آنلاين: در همه جاي دنيا عدهاي به نام كارگزار (Agent) در جابهجايي (خريد و فروش) بازيكنان فعاليت دارند و از اين روش بهطور قانوني و رسمي كسب درآمد ميكنند.فعاليت چنين كارگزاراني با وجود اينكه نوعي دلالي است، ولي در فوتبال ايران شايد دهها نفر ديگر در سطوح كاري مختلف اعم از مديران، مربيان، دلالها و رسانهايها وجود داشته باشد كه از كنار نقل و انتقال بازيكنان يا مربيان، صاحب منفعتهاي مالي هنگفت ميشوند كه به طور عام به دلالها شهرت پيدا كردهاند.
وقتي صرف رسيدن به منافع شخصي به صورت هدف نهايي يك مدير، روزنامهنگار و... درميآيد آنان را از رسالت اخلاقي و حرفهاي خود بازميدارد و زيانهايي را نيز متوجه اين اقشار ميكند.
بحث لزوم مبارزه با فساد در همه عرصهها از جمله ورزش و بويژه فوتبال اصلا تازگي ندارد، ولي به بهانه مطرح شدن آن توسط مقامهاي دولتي در ماهها و بخصوص هفتههاي اخير، بر آن شديم تا با دعوت از چند كارشناس و افراد مرتبط و مطلع از اينگونه نقل و انتقالها، آن را به چالش بكشانيم. آقايان علياصغر مانوسيفر يكي از قديميترين كارگزاران فيفا در ايران كه در نقل و انتقال بسياري از بازيكنان و مربيان فوتبال نقش داشته است، اردشير لارودي مربي پيشين فوتبال و سردبير اسبق روزنامههاي جهان فوتبال و ابرار ورزشي، ناصر احمدپور سردبير روزنامه خبر ورزشي و علي رئيسي ورزشينويس باسابقه با پذيرش دعوت ما، همزمان در دفتر روزنامه جامجم حاضر شدند.
محور ميزگرد ما بحث تازه بال و پر گرفته فساد در فوتبال است و به طور اخص ميخواهيم به بعد فساد در نقل و انتقالات بپردازيم. ابتدا بايد شكل كار تشريح شود. يعني شرح دهيم كه روال ضابطهمند نقل و انتقالات چگونه است و بعد به آسيبشناسي رفتارهاي غلط موجود برسيم.
رئيسي: پيشنهادم اين است كه عنوان بحث از فساد در نقل و انتقالات فوتبال به ميزگرد آسيبشناسي نقل و انتقالات تغيير يابد و آقاي لارودي به عنوان پيشكسوت شروعكننده باشند.
لارودي: پيش از اينكه آقاي مانوسيفر اصل بحث را آغاز كند، ذكر مقدمهاي را ضروري ميبينم. اصل ماجرا از روزي شروع شد كه پول محوريت پيدا كرد و عمده تلاشها، براي كسب درآمد از فوتبال حرفهاي است. تا روزي كه فوتبال، حرفهاي نبود و پول هنگفت در آن وجود خارجي نداشت همه چيز شسته رفته بود و چيزي لازم به پنهان كردن نداشت. با ورود پول، عوامل مختلف ديگري هم وارد شد كه اقتضائات حرفهايگري بودند. چند سال پيش با تاج و محمدي (نايبرئيسان فعلي فدراسيون فوتبال) و دادكان (رئيس پيشين اين فدراسيون) بحثي داشتم و پيشنهاد كردم با توجه به مفهوم متفاوت ورزش حرفهاي با ورزش آماتور، واژه جديدي براي ورزشكاران حرفهاي مورد استفاده قرار گيرد، چرا كه امروزه ديگر مفهوم فوتبال حرفهاي، صرفا برد و باخت نيست و اين كلمات، معناي اوليه خود را از دست دادهاند. حالا فوتبال حرفهاي به بخشي از زندگي بهتر تبديل شده است. پيشنهادم اين بود همانطور كه واژه هنرپيشه براي بازيگران حرفهاي سينما اطلاق ميشود، واژه ورزشپيشه به فوتباليستهاي حرفهاي اختصاص يابد.
يك هنرپيشه دايره تبليغاتي وسيعي براي خود فراهم ميكند تا هر چه اصيلتر و هر چه بهتر نمايان شود و در نتيجه به موفقيتهاي شغلي بالاتري برسد. او ميكوشد براي رسيدن به اهدافش، ذهن ما را معطوف خود كند. امروزه در دنياي حرفهايگري گفته ميشود اگر 100 تومان داري 99 تومان را خرج تبليغات كن، اينگونه بيشتر برايت باقي ميماند. ورزشپيشهها هم بايد از رسانهها بهره وافري ببرند. در دنيا رسانهها بخش غيرقابل تفكيكي از ورزش قهرماني و پيشرفت هستند. همانقدر كه مربي و پزشك بايد كنار ورزش باشند، رسانهها هم بايد حضور داشته باشند، اما در كشور ما اين موضوع جا نيفتاده كه يك بخش مهم حرفهايگري رسانهها هستند؛ رسانههايي كه در دنيايي با عملكرد صنعتي و اقتصادي جايگاه بايسته خود را پيدا كردهاند. آنجا هيچ روزنامه يا رسانهاي بيدليل حرفي نميزند. به همه چيز اعم از استعداديابي، پرورش استعداد تا يورو و جام جهاني ميرسند. وظيفهشان نشاندن مردم سر سفره ورزش است. همان طور كه مربيان حقوق صنفيشان حتي نسبت به 10 سال پيش رشد كرده، به همين ترتيب ورزشكاران و رسانهها هم چنين رشدي در درآمدهايشان به وجود آمده است. اين حقيقت و كارايي را در جهان حرفهاي متوجه شدهاند، ولي ما هنوز از درك آن جا ماندهايم. فكر ميكنيد نمايش بزرگ
21 روزهاي كه در يورو 2008 اجرا شده و ارمغانهاي بينظيري براي اتريش و سوئيس به دنبال آورد تنها حاصل كار همان ده بيست بازيكن هر تيم بود؟ خير. تيم دومي هم آنجا بود و آن رسانههايي بودند كه ذهن خيل عظيمي از هواداران را مشغول خود كرده بودند، آنچنان كه وقتي دقايقي خللي در پخش يكي از مسابقهها به وجود آمد، مردم دنيا از خود واكنش نشان دادند.
نتيجه صحبتهايم اين است كه بايد جايگاه رسانه در ورزش ايران مشخص شود؛ رسانههايي كه تا امروز كار خود را بخوبي انجام دادهاند و امثال تختي درست كردهاند. مطمئن باشيد يكسوم سهم ساخته شدن چنين قهرماناني متعلق به رسانههاست. معتقدم وقتي در عالم حرفهايگري 170 ميليارد دلار جابهجا ميشود بايد رسانهها هم از نقش بارز خود صاحب انتفاع متناسب شوند، البته به صورتي قانونمند و نه زيرميزي، آشفته و پنهان.
احمدپور: از 15 سال پيش همين حرفهاي آقاي لارودي را شنيده بوديم ولي شرايط فعلي، آنها را برايمان قابل هضم كرده است. پرسشم اين است كه چه كسي فساد فوتبال را ترويج ميدهد، جز تيمهاي ليگ برتري يا دسته اولي؟
وقتي تيمهاي ليگ برتري بودجه مصوب دارند و بايد بيلان كاري خود را گزارش كنند، پس نميتوان كاري را پنهان كرد. فساد از جايي شروع ميشود كه تيمي مثلا 2 ميليارد بودجه داشته باشد و 7 ميليارد خرج كند. اگر شفافسازي نشود و آيتمهاي بودجه روشن نشوند به شايعات دامن زده ميشود و شائبه فساد به وجود ميآيد. اگر فوتبال حرفهاي است بايد برخوردهاي آن در تمام زمينهها هم حرفهاي باشد و وقتي از مديري راجع به دخل و خرجهايش پرسيده ميشود، نگويد اين مسائل محرمانه است و به رسانهها مربوط نيست. مگر نكتهاي منفي در آن نهفته است؟ چطور سازمان بزرگي مثل تربيتبدني به فرض، ميزان بودجه عمراني خود را اعلام ميكند، ولي باشگاههاي بسيار كوچكتري به لحاظ تشكيلات و بودجه و... چيزي در تشريح شرايط مالي خود عنوان نميكنند؟ بايد ريشه اين پنهانكاريها مشخص شود.
اگر موافقيد بحث را از مسير تخصصي آن پيگيري كنيم. اينكه نقل و انتقال بازيكنان بايد در چه كانالي صورت بگيرد كه الان نيست.
مانوسيفر: مثل آقاي لارودي معتقدم در دوران آماتوريسم فوتبال، ما با اين مشكلات روبهرو نبوديم با اينكه بازيكنان آن زمان سطح كيفي بالاتري نسبت به فوتباليستهاي امروز داشتند و در مقايسه، سوپراستارهاي فعلي در حد بازيكنان متوسط آن زمان هم نيستند. حضور مربيان بزرگي كه اغلب در قيد حيات هم نيستند مثل مرحوم علي داناييفرد، آقامدد، مرحوم دهداري و فكري و حتي همين آقاي لارودي و احمدپور كه سالها زحمت مربيگري كشيدهاند، در پرورش روح و جسم و مهارت نقش بارزي در زمينه شكوفايي نسلهاي آماتور فوتبال سابق ايفا كردهاند، ولي از زماني كه به شكلي شتابزده و بدون مطالعه چارچوبها، وارد فوتبال حرفهاي شديم مشكلاتمان جدي شد. اگر ميخواستيم از تجربيات ديگران الگوبرداري كنيم بايد خيلي بهتر اين كار را ميكرديم و حداقل طي اين 7 سال آييننامههاي نقل و انتقالات را منطبق بر آراي فيفا ميكرديم و در ادامه اين موارد را لازم ميبينم:
1- آقاي احمدپور به بحث شفافسازي اشاره كرد. متاسفانه فدراسيون به عنوان متولي، هيچ تلاشي براي برطرف كردن آن انجام نداده است.
2- بازيكن با باشگاهي قرارداد ميبندد، با باشگاه ديگر به ميدان ميرود و سر از باشگاه سوم درميآورد. اصلا اين قراردادهاي داخلي كه براي فدراسيون فوتبال كشورمان اعتباري ندارد براي فيفا كاملا معتبر است و با عنوان قانوني Pre Agreement شناخته ميشود. اين يكي از مغايرتهاي روال مرسوم ما با مقررات فيفاست. خود اين بياعتنايي فدراسيون رقمها را در بازار رقابت كاذب بين باشگاهها افزايش ميدهد و عامل بروز بيتفاوتي ميشود كه خود مجدد در بالا رفتن رقمها و بروز فساد موثر است.
3- اگر مشابه همين ميزگرد را در ابعادي وسيعتر در آغاز حركت فوتبال حرفهاي يعني زمان تصدي صفاييفراهاني بر فدراسيون فوتبال تشكيل ميداديم و براي رفع مشكلات آييننامهاي، تدبيري ميانديشيديم با مشكلات به مراتب كمتري روبهرو ميشديم. واقعا چرا وقتي صحبت از قراردادها ميشود مديران باشگاهها ناراحت ميشوند؟ تنها اكبر غمخوار طي سالهاي اخير از طريق رسانهها رقمها و تراز مالي باشگاهش را اعلام كرده بود. منظورم اين است كه نقص موجود در آييننامههاي فعلي، انطباق نداشتن آنها با مقررات فيفا در كنار شفاف نبودن شرايط، زمينهساز مشكلات ميشوند. مثلا بازيكني را با 160 هزار دلار براي تيمي رشتي گرفتيم، اما بلافاصله پس از توافق نهايي ما، او سر از تيمي ديگر با 2 برابر رقم مورد توافق درآورد!
4- يكي از مشكلات ديگر ما، حضور بازيكنان خارجي است. بررسي كنيم ببينيم اين پولها چگونه هزينه ميشوند. ما سال گذشته 73 بازيكن خارجي در ليگ برتر، جام آزادگان و مسابقههاي زيرگروه ليگ جذب كردهايم كه فقط 10 بازيكن در حد بازيكنان خوب كشورمان از خود كارايي نشان دادهاند. يعني 63 بازيكن خارجي در حد بازيكنان متوسط ليگ ما هم نيستند و از اين بابت حدود 5/5 ميليارد تومان دور ريختهايم كه كاش اين رقم به هموطنانمان تعلق ميگرفت. اين رقمها واقعا وحشتناكند يا نمونه ديگر اينكه يكي از باشگاههاي غيرليگ برتري ما، فصل گذشته 5/1 ميليارد تومان صرف مربيان و بازيكنان خارجي خود كرد.
چه كسي اين بازيكنان را وارد ميكند؟ من به عنوان كارگزار رسمي فيفا، سال گذشته حتي يك بازيكن خارجي وارد نكردهام، چون معتقدم اگر بازيكني از خارج به فوتبالمان ميآيد بايد واقعا الگويي فني و در حدي فراتر از بازيكنان وطني ما باشد، مثل همان يكي دو بازيكني كه در دهه 1350 به فوتبال ما آمدند. همان طور كه كارشناسان اماراتي، سهم ايمان مبعلي را در قهرماني الشباب در ليگ امارات 40 درصد و حتي بالاتر از نقش سرمربي تيم و كادر فني ارزيابي كردهاند بايد خارجيهاي وارداتي ما هم اينگونه باشند و روي بازيكنانمان تاثيري قوي بگذارند.
شما كه بازيكن خارجي وارد نميكنيد. پس آن 73 بازيكن چگونه به فوتبال ما آمدهاند؟ البته غير از دهها يا صدها نفري كه آمدند و جذب نشدند.
مانوسيفر: شبكهاي وجود دارد كه مثلا به آفريقا كانال ميزند. دوستي ميگفت بسياري از بازيكنان آفريقايي به دليل مواجهه با فقر حاضرند فقط در قبال صبحانه، ناهار و شام بيايند و بازي كنند. فكر ميكنم كاري كه در مورد دروازهبانها انجام شد و جلوي ورود دروازهبانهاي خارجي را گرفتند ميتواند مثبت باشد. ما زماني دروازهبانهاي خوب زيادي داشتيم، ولي مدتهاست نميتوانيم دروازهبانسازي كنيم.
كمبود كار كارشناسي در فدراسيون مشكلات زيادي برايمان ايجاد كرده است. چرا پرسپوليس طي 4 سال گذشته بايد با اين تعداد شكايت به فيفا روبهرو شود. بازيكني با كيفيت جوجي نيجريهاي از چه طريقي ميآيد، بازي هم نميتواند بكند، بعد از 4ماه تمام پولش را هم ميگيرد و براي هميشه از باشگاه ميگريزد. وقتي شكايت هم ميشود فيفا ميگويد او را پيدا كنيد تا از حضور در باشگاهش محروم كنيم. يا رافائل بازيكن هپاتيتي يا بازيكنان بحرانآفرين پانامايي يا دروازهباني به نام نيكولوفسكي كه بدون انجام بازي، رقم بسيار بالايي هم دريافت كرد. فدراسيون حتما بايد نظارتي بر قرارداد بازيكنان خارجي اعمال كند وگرنه شكايت پشت شكايت و اين براي فوتبال ما معضل بزرگي است و حاصل عملكرد ابتدايي فدراسيون و نظارت ضعيف آن. نمونه ديگر كريستوفر بود كه تنها 24 ساعت در ايران ماند و با بستن پيشقراردادي با پرسپوليس، تمام رقم همان پيش قرارداد را دريافت كرد.
واقعا من هم نميدانم دقيقا افراد اين شبكه چه كساني هستند؟ حتما بوميهايي از آفريقا در اين كانال حضور دارند. من اگر بخواهم بازيكني از آنجا جذب كنم آنقدر مانع در كار وجود دارد كه از ارسال دعوتنامه منصرف ميشوم؛ يعني بايد از هيات فوتبال استان و فدراسيون فوتبال مجوز بگيرم و از آنجا به كميته ملي المپيك و از آن كميته به وزارت خارجه تحويل دهم و اين مكانيسم دشوار اساسا مرا منصرف ميكند. حال آن كه دوستي ميگفت اتوبوسي مملو از بازيكنان آفريقايي آورده بودند و ميگفتند هر كدام را ميخواهي پياده كن.
خلاصه اينكه واسطه در اروپا هم هست، ولي تعريف و جايگاه خود را دارد و رسانهها به عنوان مكملهاي حلقههاي ديگر ورزش محسوب ميشوند. نقش بسيار پررنگ خبرنگاران در آنجا به دليل آشناييشان به ريز موارد است. در اروپا هم دلال قرارداد بازيكنان را امضا ميكند.
فيفا ميگويد قرارداد بايد به امضاي مدير رسمي برنامهها برسد، در حالي كه مديران ما چنين موردي را توهين به خود ميپندارند. به هر حال اگر مشكلي به وجود بيايد و قراردادي به فيفا ارسال شود و آنجا امضاي كارگزار موجود نباشد، فيفا در نخستين اقدامش باشگاه را 30 هزار دلار و بازيكن را 10 هزار دلار جريمه خواهد كرد. در كشور ما 70 تا 80 درصد قراردادها از طرق نامتعارف و 20 تا 30 درصد از طريق كانالهاي رسمي اجرا ميشوند.
رئيسي: اگر هر سيستمي دچار اشكال باشد ورود پول به آن سيستم، كارش را خرابتر ميكند. ما پول را به فوتبال آوردهايم، ولي سيستم را نه. يكي از مشكلات اين است كه باشگاه دولتي مايل به دادن ماليات به دولت نيست، بنابراين قرارداد 300 ميليون توماني بازيكن را 10ميليون تومان مينويسد. درحاليكه يك معلم و كارمند، بيست و پنجم هر ماه مالياتش كسر ميشود، ولي يك فوتباليست ميلياردر نه. بازيكنان مثل صنعتگرها بايد از وزارت كار مجوز بگيرند. جالب است دنيزلي براي دريافت اجازه كار مشكل پيدا كرده بود. به او ميگفتند مگر ما مربي نداريم كه تو را به ايران آوردهاند، در صورتي كه بازيكنان بيكيفيت زيادي بدون دردسر در كشور ما حاضر ميشوند. مديران باشگاهها بازيكناني را كه نه ديدهاند و نه ميشناسند روي نيمكت مينشانند. من به آنها ميگويم خب خودتان و بچهتان را روي نيمكت بنشانيد كه بهتر است.
لارودي: من از ورود بحث به سمت كارآگاهيشدن گريزانم كه حالا پيدا كنيم چه كساني اين كارها را ميكنند، چون اين كار ما را از هدف دور ميكند. واقعيت اين است كاري را شروع كردهايم كه مقرراتش را بلد نبودهايم و برايمان دردسرهاي مختلفي ايجاد كرده است. بايد مقرراتي پيشبيني و مو به مو اجرا شود. قراردادهايي كه اين روزها در هياتها بين بازيكنان و باشگاهها امضا ميشوند 3 تا 4 برگي هستند، ولي متن قراردادهايي كه داريوش يزداني يا مهدي پاشازاده با لوركوزن امضا كرده بودند، كتابچهاي 200 صفحهاي بود كه تمام حالات مختلفي كه ميتوانست پيش بيايد در آن مرقوم شده بود. ما در قراردادهايمان به موارد بسيار كلي اشاره كردهايم؛ البته اين خيلي عجيب نيست، چون اگر به صرف تجربيات خودمان اتكا كنيم، 8 سال اصلا زماني نيست، ولي اگر بخواهيم از تجربيات آنهايي كه 80 سال در اين زمينه از ما جلوترند استفاده كنيم، شرايط خيلي بهتر ميشود. مربيان بايد از رده C آموزشي آغاز كنند، بعد مدرك دوره B و سپس A را دريافت كنند و بعد مدرك حرفهاي بگيرند.
8 ميليارد تومان پول زيادي در فوتبال حرفهاي نيست و رقم قرارداد بازيكنان درجه دوم در 100 باشگاه دنياست، ولي براي ما پول بسيار زيادي است و هر ساله بدون اين كه بدانيم چه ميكنيم اين مبلغ را براي يك تيم باشگاهي ميپردازيم. در حقيقت خرجكرد اين پول بهگونهاي است كه انگار در زمين مردم خانه ميسازيم و آخر سال آن خانه براي فرد ديگري است. اگر بازيكني را 150 ميليون تومان ميخريم، نگرش حرفهاي ميگويد بايد دستكم او را به عنوان سرمايه به ارزش 150 ميليون بعلاوه100ريال بپنداري و به باشگاه ديگري منتقل كني. متاسفانه اين اصل در ذهن مديران ورزشي حرفهاي ما اصلا جايي ندارد و آنها نميفهمند كه بايد پول بدهند تا ارزش افزوده ايجاد شود چون اصلا نگاه موجود درآمدزايي نيست. بايد اينها را تعريف كنيم. روزي از قريب كه او را مديري كاملا متشخص ميپندارم پرسيدم براي چه ميخواهي تيمت قهرمان شود؟ گفت نميدانم، تو بگو. گفتم چون هر چيزت ارزش بالاتري پيدا كند. پس معلوم ميشود حركت دومت انتقال آنهاست، يعني آجر را الماس كردي. بازيكنت تبديل به مهرهاي ميشود كه جذب امارات شده و 2/1 ميليارد ميگيرد. ولي از اين 2/1 ميليارد چه چيزي عايد باشگاه ميشود؟ هيچ! و اين به دليل بيمنطقي و بيتدبيري در خريد و فروش بازيكن است.
به هر حال ما از اصل ماجرا كه حرفهاي شدن است خيلي دور نشدهايم، چون فقط 8 قدم (8 سال) دور شدهايم. مشكل اصلي اين است كه نگاه انتقادي به خود نداريم و در ورزش، هيچ دستگاهي خودش را ارزيابي نميكند.
من در مورد مخالفت آقاي مانوسيفر با جذب بازيكن و دروازهبان خارجي، ديدگاه ديگري دارم. جلوگيري و منع حضور دروازهبان يا بازيكن خارجي بدون انجام ريشهيابي اتفاق مثبتي براي ما به وجود نميآورد. ما در سالهاي 76 و 77 چند دروازهبان خارجي در كشور داشتيم؟ چند تا گلر خوب ايراني ارائه شد؟ پس تضميني وجود ندارد كه صرف منع ورود دروازهبان خارجي، تاثيري بر افزايش بازده دروازهبانان داخلي ايفا كند. يكي از دلايل جذب بازيكن خارجي، ارزانتر بودن آن نسبت به داخليهاست و ديگري كيفيت بهترشان نسبت به متوسطهاي خودي. حالا ممكن است 10 تا بازيكن بنجل هم به فوتبال ايران آمده باشند.
آقاي مانوسيفر بازيكنان ايراني را با بازيكنان دهه 50 مقايسه كردند و نتيجه گرفتند كه ما نسبت به آن زمان افت كردهايم. من ميگويم چرا اينقدر راه دور برويم. بازيكنان فعلي استقلال و پرسپوليس را با تيمهاي سال 76 آنها مقايسه كنيد و پاسخ دهيد. آيا بيش از 2 تا 3 بازيكن هريك از تيمهاي فعلي، ميتوانند در تركيب اصلي آن تيمها جا بگيرند.
فوتبال در ايران اين 3 خط سير مشخص را دارد:
1- دوره زمينهاي خاكي كه بازيكنان تنومند، ايستاده، مهاجمان سرزن، بازيكنان شوتزن، درگير و سانتركن ماحصل آن بود. 2- فوتبال خياباني كه خيلي شخصيت بازيكنان را متاثر از خود كرده. بازيكنانش فنيتر، چابكتر، زميني بازتر و داراي شم نفوذ بيشتري شدند، ولي شوتزني در اين فوتبال خيلي ضعيف شد. 3- دوران مدرسه فوتبال كه به دليل اجارهاي بودن زمينها چيزي به بازيكنان ياد داده نشده و هر بازيكن به صورت قلمبهاي از پول ديده ميشود. زماني مربيان در انتهاي تمرين به تعدادي از بازيكنان ميگفتند شما براي انجام تمرينهاي اختصاصي بمانيد و بقيه بروند، ولي امروز چنين كاري امكانپذير نيست، نه در يك تيم مدرسه فوتبالي، بلكه در قهرمان ليگ برتر هم فرصت تمرين اختصاصي وجود ندارد. زميني براي اين كار وجود ندارد و20 سال است تمرينهاي اختصاصي انجام نشده و در حقيقت منسوخ شده است. اگر اين كارها انجام ميشد نيازي به جوجي آفريقايي نبود. الان هر كدام از خارجيها را از تيمشان بيرون بكشيد معلوم نيست چه اتفاقي در تيمشان ميافتد. من در زمين ساسان تمرين ميكردم و به بازيكنانم ميگفتم توپ را به ديوار بكوبيد، وقتي برگشت استوپي كنيد و دوباره بكوبيد تا تكنيك فرديتان تقويت شود. ولي الان زميني براي اينگونه حركات وجود ندارد. زماني كه احمدپور در اسلامشهر مربيگري ميكرد آنجا 20 بازيكن خوب داشت و الان فقط يك بازيكن دارد. در تبريز، آبادان و اهواز هم همين وضعيت وجود دارد. فرزاد آهكپور تيم جنوب بهتر بود يا خارجيهاي امروز صنعت نفت؟ آبادان چه معدني بوده و الان كجاست؟ از 11 بازيكن تيم نفت، 9 بازيكن آن غيرآباداني است. در گيلان هم همين طور است. همين الان ملوان بازيكن از خارج ميآورد و ما ميگرديم دنبال اينكه آقا متخلف است، زيرميزي و روميزي ميگيرد. 14 ميليون جمعيت تهران يك فوتباليست بزرگ تحويل نميدهد، چون مديريت ورزشي متاثر از جريان روز عمل كرده، مديران هم ميدانند، ولي در عين حال موانع را هم بهتر از ما ميدانند و زورشان نميرسد كه فضا را براي ورزش درست كنند.
بستن در فوتبال به روي دروازهبان، دروازهبان خوبي به ما نميدهد. چرا دروازهبان نداريم؟ چون جاي تمرين وجود ندارد و زماني ما 2000 گلر در روستاها داشتيم، اما حالا تنها 200 دروازهبان در كل كشور وجود دارد.
براستي هيچ فكر كردهايم چرا اين قدر رباط صليبي در سالهاي اخير پاره ميشود؟ چون بازيكنان عضلات و اندامي كه در تمرينها و محيطهاي سخت باشند ندارند.
احمدپور: آشفتگي در فوتبال ما خيلي زياد است. سالانه در فدراسيون، صدها جلسه و كارهايي جسته و گريخته در فدراسيون و باشگاهها انجام ميشود. افراد و مديراني با ذوق و شوق ميآيند تا از جو فوتبال بهرهاي براي خود به دست آورند و بعد وقتي متوجه بيثباتي در مديريتهاي اينجا ميشوند ميروند دنبال كار و زندگي خودشان.
زماني فرهنگ جامعه ما نسبت به فوتبال طوري بود كه ساكهاي ورزشيمان را مخفي ميكرديم و سر تمرين ميرفتيم، ولي الان والدين به زور ساك ورزشي را به دست بچههايشان ميدهند و ميگويند برو تا شايد دايي يا كريمي شوي. مردم آمادگي اين را دارند كه فوتبال كشورشان را به سويي ببرند كه شبيه تركيه شود، ولي دولت اين آمادگي را ندارد. اگر واژه حرفهاي را از انتهاي واژه فوتبال خود برداريم و به جاي آن كلمه آماتور را جايگزين كنيم ميتوانيم براي قراردادهاي بازيكنان تعيين سقف كنيم. درغيراينصورت راه پيش رو اين است كه كانال و تبصرهاي باز كنيم و بياييم به جاي سقف قرارداد، سقف بودجه هر باشگاه را تعيين كنيم. باشگاه استقلال ميخواهد بازيكن بگيرد، بگويند اين رقم، سقف بودجه باشگاه است. با آزادي و تدبير مناسب نفراتش را جذب و برنامههايش را اجرا كند. با شرايط موجود روز به روز عقبتر خواهيم رفت. بازيكنان ما همواره به بهانه مشكلات حتي تمرين مناسبي هم با تيم خود نميكنند. نميدانم چرا همه اين مشكلات در چهار پنج ساعت زمان تمرين به وجود ميآيند. فوتبال بايد دغدغه اصلي بازيكني باشد كه 200 تا 300 ميليون تومان در سال ميگيرد.
به هر طرف اين فوتبال نگاه ميكنيم منظره بدي ميبينيم؛ مثلا مربياي را ميشناختم كه دروازهبان خارجي استخدام ميكرد، به دليل اين كه آنها فارسي بلد نبودند تا مصاحبه كنند و به كسي معترض شوند.
با اين كه تا اينجاي بحث كاملا برطرفكننده ابهامات نبود، ولي بايد گفت ضمن بازشماري مشكلات عديدهاي كه تار و پود فوتبال ما در زمينههاي مختلف ازجمله لجامگسيختگي نقل و انتقالها با آن روبهروست، ضعف مديريت ورزشي در ابعاد باشگاهداري و فدراسيون، دليل اصلي مستتر در رشد دلالبازي و ديگر معضلات حاشيهاي فوتبال حرفهاي محسوب ميشود. اگر باشگاههاي فوتبال براساس ضوابط حرفهاي روي پاي خود بايستند، يا مديري ميتواند با رعايت ضوابط سالم، هوشمندانه و خلاق آن را به استقلال و باروري برساند يا در اداره آن ناكام ميماند كه ناخودآگاه از آن جدا خواهد شد و كرسي را به فرد شايسته آن ميسپارد.
مجيد عباسقلي
شنبه 19 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]
-
گوناگون
پربازدیدترینها