تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835094800
طرح بزرگ قرآني 1442 با محوريت سوره مباركه يوسف(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: طرح بزرگ قرآني 1442 با محوريت سوره مباركه يوسف(ع)
جام جم آنلاين: بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و الصلوه و السلام علي سيدنا محمد و آله الطاهرين آنچه پيش روي شماست، خلاصهاي از مفاهيم و پيامهاي سوره مباركه يوسف و برگرفته از كتاب يوسف قرآن تاليف حجت الاسلام والمسلمين قرائتي است.
شما ميتوانيد با مطالعه و پاسخ به سوالات ذيل آن در مسابقه و طرح بزرگ قرآني 1442 و ارسال به نشاني صندوق پستي 1441 - 19395 شركت كرده و ضمن بهرهمندي از سفره الهي اين سوره از هداياي ارزشمند آن شامل 114 كمك هزينه سفر عمره، 114 سفر سوريه، 313 كمك هزينه سفر مشهد مقدس و هزار ربع سكه بهار آزادي برخوردار شويد.
لازم به ذكر است اين طرح قرآني و چندرسانهاي از ابتداي تابستان و به منظور اشاعه فرهنگ قرآن خواني، فهم پيامهاي حياتبخش قرآن كريم، بهينهسازي اوقات فراغت تابستاني و در راستاي نهضت قرآنآموزي برگزار ميشود.
توجه: *آخرين مهلت ارسال پاسخنامه22/5/87،
* كپي پاسخنامه قبل از پاسخگويي به سوالات نيز پذيرفته ميشود.
* قرعهكشي و مراسم پاياني در تاريخ 7/6/87 ورزشگاه آزادي
قسمت اول: (آيات 1و2و3)
قرآن، اين معجزه الهي از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همگان است.
قرآن تنها براي تلاوت و تبرك نيست بلكه وسيلهاي براي تعقل و رشد بشر است.
در ميان كتب آسماني، قرآن و در ميان سورههاي قرآن، سوره يوسف (ع) «احسن القصص» يعني بهترين داستانهاست.
قصه و داستان، نقش بسزايي در تربيت انسان دارد زيرا داستان، تجسم عيني زندگي يك امت و تجربه عملي يك ملت است. هر چه بيشتر با داستان و سرگذشت پيشينيان آشنا باشيم گويا به اندازه عمر آنان زندگي و تجربه داشتهايم.
در سوره يوسف قصهگو خداوند است و هدف، عبرت و تفكر است نهصرف سرگرمي و منبع و سرچشمه آن نيز وحي الهي است.
قسمت دوم: (آيات 4 و5)
خواب اولياي الهي متفاوت است گاهي نيازمند تعبير است و گاهي عين واقع است.
روِيا و خواب يكي از راههاي دريافت حقايق است.
رازداري از اصول زندگي است، اين اصل را ميبايست ازكودكي به فرزندان بياموزيم.
شيطان در هر حال دشمن انسان است حتي اگر انسان پيامبر زاده باشد. از كودكي ميبايست شيطان و نقش او را به كودكان معرفي كرد و از بروز حسادتها و كارهاي ناروا بين فرزندان جلوگيري كرد.
قسمت سوم: (آيه 6)
ارزش انسان به سن و سال نيست بلكه خصلتهاي اوست كه ارزش وي را بالا ميبرد.
پيامبران، برگزيدگان و شاگردان خداوند هستند. (يجتبيك ربك و يعلمك)
مقام نبوت و انتخاب انبياء براساس علم و حكمت الهي است.
قسمت چهارم: (آيات 7و 8 و 9 و10)
چگونه فردي عليرغم ميل بدخواهان با اراده الهي از قعر چاه به اوج جاه و از زندان به حكومت و عزت ميرسد.
پرسش و تشنگي، موجب دستيابي به حقايق قرآن است.«آيات للسائلين» معيارهاي نادرست، نتايج نادرست به همراه دارد.
گروهگرايي بدون برخورداري از رهبري خداپسندانه، عوامل سقوط را فراهم ميكند.
شيطان با وعده توبه در آينده، وجدان آدمي را فريب ميدهد.
شخص حسود فكر ميكند با نابود كردن ديگران، نعمتها از آن او شده و سهم بيشتري براي خود تصاحب ميكند.
گاهي نهي از منكر يك نفر باعث تغيير سرنوشت و نجات يك جامعه ميشود.
قسمت پنجم: (آيات 11 و 12 و 13 و 14)
دشمن، مقاصد سوء خود را در قالب تبليغات و شعارهاي فريبنده پنهان ميسازد.
دشمن،جوانان رابا هدف تفريح و ورزش، مورد غفلت و سوء استفاده قرار ميدهد.
تعهد و دلسوزي نسبت به فرزند از خصلتهاي پيامبران است.
انسان از همان چيزي كه بدان حساسيت دارد امتحان ميشود.
ابراز احساسات دروغين از دسيسههاي افراد منافق و دورو است.
قسمت ششم: (آيات 15 و 16 و 17)
خداوند اولياي خود را با سختيها ميآزمايد لكن در لحظههاي حساس، امداد خود را شامل حال آنان ميگرداند.
گريه، هميشه نشانه صداقت نيست.
توطئهگران از نقش احساسات و زمان غافل نميشوند.
دروغ، دروغ ميآورد. برادران يوسف براي توجيه خطاي خود، سه دروغ پي در پي گفتند. (نستبق، تركنا فاكله الذئب)
قسمت هفتم: (آيات 18 و 19)
مراقب جوسازيهاي دروغين باشيم و فريب مظلومنماييها را نخوريم.
انبياي الهي در برابر حوادث سخت و ناگوار، زيباترين عكسالعمل (صبر جميل) را نشان ميدادند و در عين حال از خداوند استمداد ميطلبيدند.
بهترين نوع صبر، آن است كه علي رغم سوختن دل و جاري شدن اشك، ياد خدا فراموش نشود.
خداوند بندگان مخلص خود را تنها نميگذارد. نوح را روي آب، يونس را زيرآب و يوسف را از چاه آب نجات داد.
با اراده الهي، ريسمان چاه وسيله شد تا يوسف از قعر چاه به تخت و كاخ برسد پس بنگريد با حبلالله چه ميتوان انجام داد؟!
قسمت هشتم: (آيات 20 و 21)
هر كس يوسف وجودش را ارزان بفروشد پشيمان ميشود. عمر، جواني، عزت، استقلال و پاكي انسان، هركدام يوسفي هستندكه بايد مواظب باشيم ارزان نفروشيم.
اشخاص ارزشمند، بالاخره ارزششان آشكار خواهد شد، هرچند در زماني مورد بيمهري قرار گيرند.
سنت خداوند غلبه كامل خوبيها و زيباييها بر زشتيهاست.
زيردستان را دست كم نگيريد چهبسا آنان قدرتمندان و حاكمان آينده باشند.
آنچه را كه ما حادثه ميپنداريم، فقط ظاهر آن را ميبينيم و از اهداف و برنامههاي الهي بيخبريم. در حقيقت اين طراحي الهي براي تحقق اراده اوست.
قسمت نهم: (آيات 22 و 23)
دليل عزل و نصبها را براي مردم بيان كنيم.
نيكوكاران در همين دنيا نيز به كاميابي ميرسند. (كذلك نجزيالمحسنين)
بهترين نوع تقوا اين است كه بهخاطر لطف و محبت و حق خداوندي گناه نكنيم.
اگر از دري ظلم و گناه وارد شود از در ديگر فلاح و رستگاري بيرون ميرود. (انه لايفلح الظالمون)
گناهان بزرگ، ابتدا با نرمش و مراوده شروع و بهتدريج زمينه آن گسترش مييابد.
در پناهندگي خدا همواره باز است گرچه ديگر دربها بسته باشد. هنگام خطر غريزه جنسي بايد به خداوند پناه برد. (قال معاذالله)
قسمت دهم: (آيات 24 و 25)
دشمنان خدا همواره براي اولياي او توطئه ميكنند لكن خداوند نقشه آنان را نقش برآب ميكند.
يوسف، در برابر گناه اظهار كرد: «خدايا زندان براي من از گناهي كه مرا به آن دعوت ميكنند بهتر است». در مقابل، خداوند هم او را حفظ كرد و وي را به درجه و مقام مخلصين رسانيد. اين مقام براي هر كسي كه اين راه را بپيمايد، وجود دارد.
بهانه بسته بودن دربها براي تسليم شدن به گناه كافي نيست. بايد بهسوي درهاي بسته حركت كرد شايد باز شود.
زليخا عاشق نبود، هوسباز بود. عاشق به هنگام خطر خود را فدا ميكند نه معشوقش را !
قسمت يازدهم: (آيات 26 و 27 و 28 و 29)
چهبسا انسانهاي پاكتر، بيشتر در معرض تهمت قرار گيرند. (مثال حضرت مريم از زنان و حضرت يوسف از مردان)
دفاع از بيگناه واجب است. در اين باره نبايد مراعات حسب و نسب و موقعيت و خويشاوندي را كرد.
گاهي خداوند كارهاي بزرگ را با وسيلههاي كوچك انجام ميدهد. (مثال: سرنگوني سپاه ابرهه با پرندگان ابابيل، حفظ جان پيامبر با تار عنكبوت، اثبات پاكي يوسف با پارهشدن پيراهن و...)
از مكر زنان ناپاك بايد ترسيد كه مكر و حيله آنان بسي خطرناك است.
حق و حقيقت هميشه پشت پرده نميماند و بالاخره روزي مجرم رسوا ميشود.
روابط جنسي لجامگسيخته، همواره در طول تاريخ كاري ناپسند شمرده ميشده است.
قسمت دوازدهم (آيات 30 و 31)
خطاهاي افراد خانواده به سرپرست خانواده منتسب ميشود. (امراه العزيز تراود فتاها)
اخبار مربوط به خانواده مسوولان، زود شايع ميشود پس آنان بايد بيشتر مراقب رفتارهاي خود باشند.
انسان تا وقتي در معرض امتحان قرار نگرفته، ادعاهايي دارد اما هنگام آزمايش ماهيت واقعي خود را نشان ميدهد.
اگر عشق دنيوي تا جايي پيش ميرود كه افراد بريدن دستانشان را متوجه نميشوند، عشق معنوي به جمال دلدار حقيقي چگونه است؟!
قسمت سيزدهم: (آيات 32 و33 و34)
در جامعهاي كه حساسيت به زشتي گناه از بين رود، گناه كردن آسان ميشود.
قدرت و ثروت بدون ايمان و تقوا، موجب از بين رفتن غيرت و پاكدامني است.
جهل، تنها بيسوادي نيست، انتخاب لذت زودگذر در مقابل از دست دادن رضايت خداوند نيز، جهل محض است.
براي هر كس محبوبي است، محبوب يوسف پاكدامني است.
درخواست خالصانه از خداوند، استجابت او را در پي دارد.
قسمت چهاردهم: (آيات 35 و 36)
در جامعه آلوده، هوسرانان آزادتر و تقواپيشگان به زندان كشيده ميشوند.
اول، نيكوكاري سپس تبليغ دين !
نيكوكاران با صفاي دلشان چيزهايي را درك ميكنند كه ديگران آن را در نمييابند.
حتي مجرمان و گناهكاران نيز جايگاه شايستهاي براي نيكوكاران قايلند.
بدون ثروت و تمكن مالي هم ميتوان نيكوكار بود.
در برخي خوابها، اسراري نهفته است كه ميبايست به آنها توجه كرد و به سادگي از آن گذر نكرد.
قسمت پانزدهم: (آيات 37 و 38)
براساس حكمت الهي،كسي كه از ظلمت كفر فرار كند خداوند نور علم را به او عطا ميكند.
اساس ايمان، تولي و تبري است.
از علم و كمالات خود، ديگران را نيز بهرهمند سازيم.
اصالت خانوادگي، همچنان كه در ساختار شخصيت افراد مؤثر است، در پذيرش مردم نيز اثر دارد.
افتخار به پدران مومن و موحد، پسنديده و رواست.
پايه و اساس همه اديان الهي، دوري از شرك و گرايش به توحيد است.
قسمت شانزدهم: (آيات 39 و 40)
فطرت آدمي از تفرقه و تشتت بيزار است، يوسف (ع) از اين فطرت براي اثبات توحيد بهره جست.
از زمينههاي مناسب تبليغي به خوبي بهره ببريم (يوسف در زندان، فرصت نياز به تعبير خواب را غنيمت شمرده و به تبليغ توحيد ميپردازد.)
آنچه بشر به جاي خدا دنباله رو آن شده است، اسم بيمسما و بت است كه در روزگار ما مصاديق آن متعدد است. (سازمانها، قدرتها، عناوين و القاب و...)
هر قانوني جز قانون الهي متزلزل است. (ذلك الدين القيم)
قسمت هفدهم: (آيات 41 و42)
بعضي از روِياها اگر چه از شخص غيرموحد باشد، ميتواند تعبير مهمي داشته باشد.
كرامت افراد را رعايت كنيم هر چند در خط فكري ما نباشند. (يا صاحبي السجن)
در برخي تفاسير نوشتهاند كه شيطان، ياد پروردگار را از ذهن يوسف برد و او به جاي استمداد از خداوند به ساقي شاه توجه كرد، لكن صاحب تفسير الميزان مينويسد اين برخلاف قرآن است زيرا در آيه 42 سوره يوسف، خداوند، يوسف را از مخلصين دانسته و طبق آيات قرآن، شيطان بر مخلصين نفوذ ندارد. بنابراين فراموشي، مربوط به يوسف نبوده بلكه مربوط به ساقي شاه بوده است.
انبياي الهي نيز از طرق معمول، مشكلات خود را حل ميكردند.
قسمت هجدهم: (آيات 43 و44)
براي تعبير خواب بايد به اهل آن مراجعه كرد و نبايد به تعبير هركس توجه نمود.
چنانچه چيزي را نميدانيم، ندانستن و جهل خود را توجيه نكنيم.
چه بسا خوابهايي كه به نظر پراكنده برسد داراي تعبير مهمي باشد.
قسمت نوزدهم: (آيات 45 و 46)
خوبي، دير يا زود اثر خود را نشان ميدهد.
مقام و موقعيت، انسانها را نسبت به گذشته دچار فراموشي ميكند.
آگاهان و كارشناسان را به جامعه معرفي كنيم تا مردم از آنان بهرهمند شوند، برخي از آنان در انزوا به سر ميبرند، از آنان غافل نشويم.
خداوند ابراهيم، يوسف و ادريس را «صديق» خوانده و مريم را «صديقه» و آنان را صاحب مقام رفيع دانسته است.
صديق به كسي گفته ميشود كه گفتار و كردار و اعتقادش همديگر را تصديق كند.
حضرت پيامبر اكرم (ص) به حضرت علي (ع) لقب صديق داد.
شايسته است سوالات و مشكلات خود را از افراد خوشسابقه، صديق و راستكردار بپرسيم.
قسمت بيستم: (آيات 47 و 48 و 49)
كتمان دانش در هنگام نياز، دور از شأن انسانهاي پاك و نيكوكار است.
مردان خدا بايد براي رفاه مردم فكركنند و طرحهاي درازمدت و كوتاهمدت داشته باشند.
برنامهريزي در توليد (تزرعون سبع سنين) و صرفهجويي و ذخيرهسازي (فذروه.. الا قليلاً) يك ضرورت است. در اين امر بايد حكومت وارد عمل شود و روند توليد و توزيع را كنترل كند خصوصاً در شرايط بحراني.
با برنامه ريزي و آيندهنگري ميتوان خود را براي حوادث طبيعي همچون قحطي، خشكسالي، سيل و زلزله آماده كرد. اين امر منافاتي با توكل و تسليم در برابر امر خدا ندارد. (با تدبير به استقبال تقدير برويم.)
مردم را نسبت به شدايد و سختيهاي آينده آگاه ساخته و در عين حال اميدوار كنيم تا بتوانند با حفظ آمادگي مشكلات را تحمل كنند.
قسمت بيست و يكم: (آيات 50 و 51)
آزادي به هر قيمتي ارزش ندارد، اثبات بيگناهي مهم تر از آزادي است.
دفاع از آبرو و حيثيت واجب است. يوسف اول ذهن مردم را پاك كرد سپس مسووليت پذيرفت.
حق براي هميشه مخفي نميماند. البته روشن شدن برخي حقايق نياز به زمان دارد.
وجدانها روزي بيدار ميشوند و به حق اعتراف ميكنند اگر چه اين اعتراف از ناحيه دشمن باشد.
سنت الهي بر اين است كه هر كه از خدا پروا كند و تقوي داشته باشد خداوند نيز براي او راه خروج و گشايش قرار ميدهد. (من يتق الله يجعل له مخرجاً)
قسمت بيست و دوم: (آيات 52 و 53)
شخص كريم درصدد انتقام نيست بلكه دنبال اعاده حيثيت و روشن شدن حقيقت است.
خيانت، ناپسند است هر چند در حق كافر باشد. مومن خيانت نميكند.
اگر پاك باشيم خداوند اجازه نميدهد ناپاكان آبروي ما را بر باد دهند و بالاخره خائنان رسوا ميشوند. (ان الله لايهدي كيد الخائنين)
يوسف (ع) خود را به عنوان يك انسان داراي طبيعت انساني، تبرئه نميكند ولي سربلندي خود را دراين آزمايش مرهون لطف و رحمت خداوند ميداند.
خطر نفس را جدي بگيريم. اگر خداوند ما را به حال خود رها كند، سقوط ميكنيم، تنها رحمت اوست كه ما را نجات ميدهد.
شرط كمال اين است كه حتي اگر همه مردم ما را كامل بدانند، ما خود را كامل ندانيم و از شر نفس اماره به خدا پناه ببريم.
قسمت بيست و سوم: (آيات 54 و 55 و 56 و 57)
پست هاي بزرگ و كليدي را به افراد شايسته و امتحان داده واگذار كنيم.
يوسف (ع) در دستگاه حكومتي مشركان، مسووليتي بزرگ را به خاطر نجات مردم بر عهده گرفت و با تدبير و برنامهريزي دقيق و دقت و امانتداري توانست سرزمين وسيعي را از بدبختي و قحطي نجات دهد.
با پايان يافتن سال هفتم قحطي، همه مردم و سرمايههاي آنان در اختيار يوسف قرار گرفت لكن او به پادشاه اظهارداشت: خدا را شاهد ميگيرم كه حكومت براي من وسيله نجات مردم بود نه چيز ديگر، پس تو نيز با عدالت با مردم رفتار كن !
در سراسر اين سوره، سخن از اراده خداوند است در مقابل اراده كساني كه خواستند يوسف را خوار سازند و مقاومتش را درهم شكنند اما خداوند به او عزت، مكنت و حكومت داد و البته پاداش اخروي بهتري براي وي و ساير مومنان، نيكوكاران و اهل تقوا فراهم كرده است.
قسمت بيست و چهارم: (آيات 58 و 59 و60 و 61)
ملاقات مردم با يوسف، سهل و آسان بود، سران حكومتها نيز بايد اينگونه باشند.
خاطرات دوران كودكي از بين نميرود و در ذهن نقش ميبندد. (يوسف در كودكي برادران را ديده بود.)
مديريت توزيع ارزاق بايد شامل موارد زير باشد: 1) نظارت مستقيم 2) مديريت و برنامهريزي صحيح 3) عدالت در توزيع 4) رازداري همراه با راستگويي 5) احترام به مردم و سهميه گيران.
در توزيع ارزاق بايد زمينههاي سوء استفاده را از بين ببريم، براي هر شخصي بدون تبعيض سهم معيني قائل شويم ودر اجراي قانون نيز قاطعيت داشته باشيم.
قسمت بيست و پنجم: (آيات 62 و 63 و64)
مدير لايق در طرحهايش بايد نوآوري و ابتكار داشته باشد.
خوبي كردن، بهترين وسيله جذب افراد است پس بديها را با خوبيها جبران كنيم.
يوسف (ع) كه به قدرت رسيد هنگام ملاقات برادرانش نه تنها انتقام نگرفت و گلايهاي نكرد،كينهاي به دل نگرفت و با احسان و خوبي از آنان پذيرايي كرد.
پدر خانواده بايد بر فرزندان و خانواده خود، مديريت و تسلط داشته باشد و رفت و آمدها را زير نظر بگيرد.
بر عوامل ظاهري و مادي هر چند هم فراوان باشد تكيه نكنيم و تنها بر خدا توكل كنيم.
حضرت يعقوب (ع) در مورد بنيامين گفت به خداوند توكل ميكنم. بر اثر همين توكل، هم فراق و جدايي يوسف پايان يافت و هم يعقوب، بينايياش را باز يافت.
قسمت بيست و ششم: (آيات 65 و 66)
سهميهبندي مواد غذايي در شرايط كمبود، كاري پسنديده است.
تنها به خويشاوندان بسنده و اكتفا نكنيم، قراردادها را محكم كنيم.
هرگاه از شخصي بدقولي و بدرفتاري ديديم در نوبت بعد قرار را محكمتر كنيم.
در قراردادها، حوادث غيرمترقبه و امور خارج از اختيار را پيشبيني كنيم.
محكمكاري حقوقي و قانوني، ما را از توكل به خداوند غافل نكند. (محكمكاري + توكل)
قسمت بيست و هفتم: (آيات 67 و 68)
جلو حساسيت ها، سوء ظنها و چشم زخمها را بگيريم.
براي رسيدن به مقصود بايد راههاي مختلف را پيمود. (ادخلوا من ابواب متفرقه)
يك مدير خوب، علاوه بر برنامهريزي، حساب احتمالات را هم ميكند.
حاكم مطلق، خداوند است. در برابر مقدرات حتمي او چارهاي جز تسليم نيست.
بيشتر مردم، عالمان حقيقي را نميشناسند. (علمناه ولكن اكثر الناس لايعلمون)
بيشتر مردم به اسباب و علل (ظاهري) چشم ميدوزند و از حاكميت خداوند ناآگاهند.
معيار حق و باطل، تشخيص اكثريت نيست. (اكثر الناس لايعلمون)
قسمت بيست و هشتم: (آيات 69 و 70 و 71 و 72)
كلامها طبقهبندي دارد در برخي موارد تنها بايد خواص را در جريان گذاشت (هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد.)
براي كشف برخي ماجراها و تحقق مصالح مهمتر، گاهي صحنهسازي جايز ميشود.
جايزه تعيين كردن و ضمانت كردن، از قديم مرسوم بوده است.
قسمت بيست و نهم: (آيات 73 و 74 و 75 و 76)
دزدي و سرقت، از مصاديق فساد در زمين است.
در مورد ورود و خروج هياتهاي بيگانه، بايد دقت و بررسي كافي انجام داد.
در قانون استثناء و تبعيض وجود ندارد.
با بيان قانون و تفهيم جرم، اعتراض متهم را به حداقل رسانيم.
دانش بشري محدود است. (فوق كل ذي علم عليم)
احترام و مراعات قوانين، حتي در نظامهاي غير الهي لازم است.
سردمداران نيز بايستي به قانون پايبند باشند.
قسمت سيام: (آيات 77 و 78 و79)
افشاگري هميشه ارزش نيست. رازها را فداي احساسات نكنيم.
برخي براي حفظ آبروي خود به ديگران تهمت ميزنند.
مقدرات الهي، هر سنگدل و ستمگري را روزي به خاك مذلت مينشاند و در نقطه مقابل تقواپيشگان را عزت ميدهد.
قضاوت كردن، كار حساسي است، قاضي نبايد تحت تأثير احساسات قرار گيرد و در همه حال بايد به خدا پناه ببرد. (معاذ الله)
بي گناه نبايد به جاي گناهكار كيفر ببيند هر چند خودش به اين كار رضايت داشته باشد.
قسمت سي ويكم: (آيات80 و 81 و 82)
چنان در رسيدن به هدف، قاطع و استوار باشيم كه بدخواهان از ما مأيوس شوند.
غربت بهتر از شرمندگي است.
تحصن يكي از شيوههاي قديمي براي رسيدن به مقصود است.
خيانت و جنايت تا آخر عمر وجدانهاي سالم را آزار ميدهد.
شهادت و گواهي بايد بر اساس علم باشد.
عذر خود را با كمال صراحت بگوييم.
گواهي و شهود عيني، راهي معتبر براي اثبات مدعا است.
امكان تباني مجموعهاي بزرگ بر كذب، منتفي است.
قسمت سي ودوم: (آيات 83 و 84 و 85 و 86)
صبر، گاهي از روي ناچاري و بيچارگي و گاهي آگاهانه و داوطلبانه است صبر جميل، صبري است كه در آن سخني بر خلاف تسليم و رضاي خداوند گفته نشود.
باور به حكيمانه بودن افعال الهي، آدمي را به صبر و شكيبايي در برابر حوادث دشوار وادار ميكند.
گريه و اندوه، منافاتي با كظم غيظ و صبر ندارد.
آنكه يوسف را ميشناسد چنان سوزوگدازي داردكه افراد عادي آن را درك نميكنند.
موحد، درد دل خود را تنها با خدا در ميان ميگذارد.
قسمت سي وسوم: (آيات 87 و 88)
يأس از رحمت خدا، نشانه كفر است. اولياي خدا هيچگاه مأيوس نميشوندبلكه ديگران را نيز از يأس باز ميدارند.
رسيدن به لطف الهي با تنبلي سازگار نيست، حركت لازم است. (اذهبوا فتحسسوا)
قسمت سي و چهارم: (آيات 89 و 90 و 91 و 92)
جهل تنها به معناي ندانستن نيست. انسان گناهكار، هر چند عالم باشد، جاهل است!؟
فتوت در آن است كه از جزئيات كار خلاف سوال نشود و راه عذر به خطاكار تلقين شود.
پاداش صبر و تقوا در اين دنيا نيز داده ميشود.
امتحان دادهها در برابر حوادث، حسادتها، شهوتها، تحقيرها، زندانها و تبليغات سوء لايق زمامداري و حكومتند.
اگر از روي حسادت به كمالات ديگران اعتراف نكنيم، با ذلت به آنها اقرار خواهيم كرد.
اعتراف به خطا، زمينه براي دريافت عفو و بخشش است.
اعتراف خلافكار را بپذيريم و او را خجل نكنيم.
بخشش شرمندگان و عفو كردن در اوج عزت و قدرت، سيره اولياي خدا و زمينهساز جلب رحمت خداوند است.
قسمت سي و پنجم: (آيات 93 تا 98)
وصال محبوب، دل پير را زنده و ديده نابينا را بينا ميكند.
با خويشاوندان، هر چند خطاكار باشند، قطع ارتباط نكنيم (واتوني باهلكم اجمعين)
افراد عادي نبايد كار اولياي خدا را با فهم خود بسنجند (كار نيكان را قياس از خود مگير.)
انسان با صفاي باطن ميتواند حقايق معنوي را درك كند (اني لاجد ريح يوسف)
اگر حقايقي را درك نميكنيم، مقام ديگران را انكار نكنيم.
پيراهن يوسف موجب شفاي يعقوب شد. متعلقات اولياي خدا ميتواند منشأ اثر باشد.
براي دعا، ساعات خاصي اولويت دارد (سوف استغفر لكم)
دعاي پدر تأثير ويژهاي دارد.
قسمت سي و ششم: (آيات 99 و 100)
پست و مقام ما را از احترام به والدين غافل نكند.
گاهي تعبير خوابي، بعد از ساليان طولاني واقع ميشود (هذا تأويل روِياي من قبل)
يوسف از تلخيها سخن نميگويد، از حوادث گله نميكند، همواره از لطف و احسان خداوند ميگويد و همه امور را در مدار توحيد و ربوبيت ميداند (وقد احسن بي...)
جوانمرد و با فتوت باشيم نه اهل عقده و انتقام (يوسف بيرون آمدن از زندان را مطرح ميكند ولي از بيرون آمدن از چاه سخن نميگويد تا مبادا برادران شرمنده شوند.)
همه حوادث تلخ و شيرين براساس علم وحكمت ولطف الهي صورت ميگيرد.(لطيف، عليم، حكيم)
قسمت سي و هفتم: (آيات 101 و 102)
اولياي خدا وقتي به عزت و قدرت خود نگاه ميكنند فوراً به ياد خداوند ميافتند و ميگويند: خدايا هر چه هست از توست.
افتخار يوسف، حاكم بودن خداوند بر اوست، نه حاكم بودن او بر مردم
حفظ ايمان تا آخر مهم است به ايمان فعلي خود مغرور نشويم(توفني مسلماً)
نهايت ايمان، تسليم در برابر امر خداوند است.
در دعا، اول از نعمتهاي الهي ياد كنيم سپس درخواست خود را مطرح كنيم.
آنچه خدا نخواهد واقع نميشود گرچه مردم اجماع كنند و نقشه و توطئه طرح كنند.
در حوادث پي در پي، نكته اصلي و نقطه شروع داستان را فراموش نكنيم.
قسمت سي و هشتم: (آيات 103 تا 107)
ايمان نياوردن اكثريت مردم، به خاطر كوتاهي پيامبران نيست بلكه نتيجه اختيار و آزادي خود انسانها است، اين امر نبايد مانع تبليغ دين و بيان حقيقت گردد.
هر حرصي مذموم نيست. پيامبران نسبت به هدايت انسانها، حرص و اشتياق دارند.
قرآن، ذكر است. ذكر يعني يادآوري. اين بدين معنا است كه حقايق و معارف قرآن در درون انسانها وجود داشته و پيامبر فقط آنها را يادآوري ميكند.
علم به تنهايي كافي نيست، حق پذيري نيز لازم است تا ايمان حاصل شود.
از نشانههاي مومن مخلص اين است كه از ياد خداوند غافل نميشود وجز رضاي او همه چيز را كنار ميگذارد.
از نشانههاي مومن آلوده به شرك اين است كه عزت را از غير خدا ميخواهد، كار شايسته را با ناشايست ميآميزد، دچار تعصبات حزبي و گروهي ميشود، رياكاري ميكند، از مردم ميترسد. سرگرم افزون طلبي ميشود.
ياد قيامت، عامل تربيت است.
هيچ كس خود را تضمين شده نپندارد.
قهر خداوند فراگير است و امكان فرار نيست. (غاشيه)
قسمت سي و نهم: (آيات 108 و 109)
راه انبياء، روشن و در معرض ديد همگان است.
مبلغان ديني بايد افراد خالص و مخلص باشند.
اساس دين اسلام، دعوت به توحيد و نفي هرگونه شرك است.
سيرو سفر بايد هدفدار باشد.
سير و سياحت در زمين و آگاهي از تاريخ و درس عبرت گرفتن، براي هدايت و تربيت بسيار كارگشاست.
حفظ آثار باستاني براي بازديد و عبرت آيندگان لازم است.
به كار انداختن عقل و فكر بشر از اهداف رسالت انبياء و قرآن است.
قسمت چهلم: (آيات 110 و 111)
مهلت دادن به مجرمان و تأخير عذاب آنان از سنتهاي الهي است به قدري كه انبياء از هدايت آنان مأيوس ميشدند.
سرنوشت قهر يا نجات انسان به دست خود اوست.
همچنانكه حضرت يوسف (ع) با وجود همه موانع و مشكلات به عزت و قدرت رسيد پيامبر اسلام (ص) نيز همينگونه به عزت و قدرت ميرسد.
داستانهاي قرآن، بيان واقعيتهاي عيني و عبرت آموز است.
داستان يوسف، براي جويندگان حقيقت، آيت، براي خردمندان، عبرت و براي اهل ايمان، مايه هدايت و رحمت است.
سوالات مسابقه بزرگ طرح تابستاني 1442
1) درباره سوره يوسف و داستان آن، كدام گزينه صحيح است (قسمت 1)
الف) احسن القصص يعني بهترين داستانها است.
ب) به دليل سرگرمكنندگي، بسيار موردتوجه است.
ج) قصهگو خداوند است و هدف، عبرت وتفكر.
د) الف و ج صحيح است.
2) كدام گزينه نادرست است(قسمتهاي 2و3)
الف) شيطان با انسانها، حتي پيامبرزادگان دشمن است.
ب) پيامبران، برگزيدگان و شاگردان خداوند هستند.
ج) سن و سال، ارزش انسان را بالا ميبردو به وي كرامت ميبخشد.
د) از كودكي ميبايست شيطان و نقش او را به كودكان معرفي كرد.
3) نهي از منكر يك نفر چه تأثيري درسرنوشت جامعه دارد (قسمت 4)
الف) تلاش يك نفربه تنهايي فايدهاي ندارد،همه افرادجامعه بايد تلاش كنند.
ب) نهي از منكر اساساً فردي نيست بلكه از وظايف حكومت اسلامي است.
ج) گاهي نهي از منكر يك نفر باعث تغيير سرنوشت يك جامعه ميشود.
د) نهي از منكر يك نفر، تأثيري در سرنوشت جامعه ندارد.
4) دشمن براي نيل به مقاصد سوء خودازچه روشي بهره ميگيرد (قسمت 5)
الف) با سوء استفاده از نيازهاي جوانان از جمله ورزش و سرگرمي و تفريح، آنان را دچار غفلت ميكند.
ب) در قالب شعارهاي فريبنده و تبليغات، مقاصد خود را پنهان ميكند.
ج) ازنقش احساسات و زمان بهره ميگيرد.
د) همه موارد فوق صحيح است.
5) كدام گزينه صحيح است(قسمت 7)
الف) خداوند، بندگان مخلص خود را تنها نميگذارد.
ب) خداوند اولياي خود را دچار سختيها و گرفتاريها نميكند.
ج) خداوند گاهي بندگان مخلص خود را به حال خود رها ميكند تا بيشتر قدر او و نعمتهايش را بدانند.
د) همه موارد فوق صحيح است.
6) مقام مخلصين به چه افرادي اختصاص دارد(قسمت 10)
الف) حضرت يوسف و يعقوب.(عليهما السلام)
ب) حضرت پيامبر و اميرالمومنين.(عليهما السلام)
ج) حضرت يوسف و هر كسي كه همچون او راه پاكي و پاكدامني را بپيمايد.
د) انبياي اولوالعزم خداوند.
7) كدام گزينه اشتباه است(قسمتهاي4،11،12،13)
الف) قدرت و ثروت، موجب ازبين رفتن غيرت و پاكدامني است.
ب) روابط جنسي لجام گسيخته، همواره در طول تاريخ ناپسند بوده است.
ج) انسان هنگام آزمايش، ماهيت واقعي خود را نشان ميدهد.
د) معيارهاي نادرست، نتايج نادرست به همراه دارد.
8) درباره خواب و روِيا،كدام گزينه صحيح است (قسمتهاي2و14و17)
الف) خواب و روِيا يكي از راههاي دريافت حقايق است.
ب) برخي روِياها اگرچه از شخص غيرموحد باشد ميتواند تعبير مهمي داشته باشد.
ج) در برخي خوابها، اسراري نهفته است كه ميبايست بدان توجه كرد.
د) همه موارد فوق صحيح است.
9) كدام گزينه صحيح نيست(قسمتهاي 9و14)
الف) نيكوكاران در اين دنيا كاميابي ندارند، در آخرت اجر و پاداش آنان داده ميشود.
ب) نيكوكاران چيزهايي را درك ميكنند كه ديگران آن را نمييابند.
ج) اول نيكوكاري، سپس تبليغ دين.
د) بدون ثروت و پول هم ميتوان نيكوكار بود.
10) كدام گزينه نادرست است(قسمت 20)
الف) برنامهريزي در توليد و صرفهجويي و ذخيرهسازي يك ضرورت است. در اين امر بايد حكومت وارد عمل شود.
ب) فقط در شرايط بحراني نياز به صرفهجويي و ذخيرهسازي است زيرا اين مساله با توكل در برابر خداوند منافات دارد.
ج) مردان خدا اساساً كاري به امور مادي و رفاهي ندارند و ساحت آنان از اين امور مبرا است.
د) ب و ج نادرست است.
11) مفهوم كدام عبارت با تعاليم اسلام منطبق است (قسمتهاي21،22،25،29)
الف) آزادي، در هر صورت و با هر قيمتي ارزشمند است.
ب) خيانت در حق كفار، كاري جايز و پسنديده است.
ج) خوبي كردن بهترين وسيله جذب افراد است پس بديهاي ديگران را با خوبيها جبران كنيم.
د) احترام و مراعات قوانين نظامهاي غيرالهي، لازم نيست.
12) «صبر جميل»، صبري است.(قسمت 32)
الف) همراه با گريه و اندوه نباشد.
ب) در آن سخني برخلاف رضاي الهي و تسليم در برابر خداوند گفته نشود.
ج) با باور به حكيمانه بودن افعال خداوند، شكيبايي كنار گذاشته شود.
د) همه موارد فوق صحيح است.
13) درتوزيع ارزاق عمومي،چه مواردي بايدرعايت گردد (قسمت 24)
الف) نظارت، برنامهريزي صحيح و عدالت.
ب) سهميهبندي در شرايط كمبود.
ج) براي هر شخص بدون تبعيض، سهم معيني درنظر گرفته شود.
د) همه موارد فوق.
14) از ويژگيهاي يك مدير لايق و شايسته(قسمت 25)
الف) به دانش و علم خود اتكا دارد.
ب) در طرحهايش نوآوري و ابتكار دارد.
ج) در برنامهريزي، حساب احتمالات را نميكند.
د) همه موارد فوق.
15) كدام گزينه نامناسب است(قسمتهاي 29،30،31)
الف) قاضي نبايد تحت تأثير احساسات قرار گيرد و در همه حال بايد به خداوند پناه ببرد.
ب) در قانون استثناء و تبعيض وجود دارد.
ج) شهادت و گواهي بايد براساس علم باشد.
د) امكان تباني مجموعهاي بزرگ بر كذب منتفي است.
16) يأس از رحمت خداوند(قسمت 33)
الف) نشانه كفر است.
ب) گاهي براي اولياي خدا پيش ميآيد.
ج) در شرايط سخت و دشوار، براي بندگان خالص خداوند پيش ميآيد.
د) ب و ج صحيح است.
17) كدام گزينه صحيح است(قسمتهاي 35و37)
الف) اگر حقايقي را ادراك نميكنيم ميتوانيم آن را انكار كنيم.
ب) افراد عادي ميتوانند كار اولياي خدا را با فهم خود بسنجند.
ج) افتخار يوسف، حاكميت بر مردم است.
د) انسان با صفاي باطن ميتواند حقايق معنوي را درك كند.
18) كدام گزينه با مفاهيم آيات قرآن وسوره يوسف منطبق است (قسمتهاي37و38)
الف) اولياي خدا، عزت و قدرت خود را ناشي از تلاش بسيار و فراوان خود ميدانند.
ب) علم به تنهايي براي دستيابي به مراتب بالاي ايمان كافي است.
ج) نهايت ايمان، تسليم در برابر امر خداوند است.
د) الف و ج صحيح است.
19) چه چيزي زمينهساز جلب رحمت خداوند است(قسمتهاي 34و35)
الف) قطع ارتباط با خويشاوندان خطاكار.
ب) بستن راه عذر به انسان خطاكار.
ج) عفو كردن در اوج عزت و قدرت.
د) نپذيرفتن اعتراف خلافكار.
20) مومن برخوردار از ايمان و توحيد خالص كدام ويژگي را داراست؟ (قسمت 38)
الف) به رضاي الهي بسنده نكرده درصدد جلب رضايت انسانها نيز برميآيد.
ب) مردم را در عزت يافتن خود مؤثر ندانسته و آن را فقط از خدا ميخواهد.
ج) از ياد خداوند غافل نميشود ولي افزونطلبيهاي دنيا گاهي وي را دچار غفلت ميكند.
د) همه موارد فوق صحيح است.
21) كدام گزينه صحيح است(قسمتهاي 35و40)
الف) پيراهن يوسف موجب شفاي يعقوب شد پس متعلقات اولياي خدا ميتواند منشأ اثر باشد.
ب) سرنوشت قهر و يا نجات انسان به دست خود اوست.
ج) داستانهاي قرآن، بيان واقعيتهاي عيني و عبرتآموز است.
د) همه موارد فوق صحيح است.
22) درباره سير وسياحت كدام گزينه مناسب است(قسمت 39)
الف) سير و سياحت بايد هدفدار باشد.
ب) سير و سياحت، ارتباطي با تربيت و هدايت انسان ندارد.
ج) موجب از دست دادن سرمايه و وقت ارزشمند آدمي است.
د) الف و ب صحيح است.
23) كدام گزينه نامناسب است (قسمت 22و36و37و38)
الف) ايمان نياوردن اكثريت مردم، مانع تبليغ دين و بيان حقيقت است.
ب) حفظ ايمان تا آخر مهم است. به ايمان فعلي خود مغرور نشويم.
ج) حوادث تلخ و شيرين، همه براساس علم و حكمت و لطف خداوند صورت ميگيرد.
د) اگر خداوند ما را به حال خود رها كند، سقوط ميكنيم.
24) كدام معنا براساس سنت الهي است(قسمتهاي 21و40)
الف) فرصت ندادن به مجرمان براي انجام اعمال ناشايست خود.
ب) در اين دنيا حق همواره مخفي و پنهان است.
ج) هر كه از خدا پروا كند، خداوند راه گشايش براي او قرار ميدهد.
د) تمامي موارد فوق.
25) كدام معنا با توكل و تسليم در برابر خداوند مغاير است (قسمتهاي20و25و26)
الف) تكيه برعوامل ظاهري و مادي.
ب) مقابله با حوادث طبيعي همچون سيل و زلزله و خشكسالي.
ج) اكتفا نكردن به محكمكاري حقوقي و قانوني.
د) هيچكدام.
پنجشنبه 17 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]
-
گوناگون
پربازدیدترینها