واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: کمربندها را محکم ببندید و تا ته این گزارش با ما و رضا صادقی و کنسرت هیجان انگیزش در کرج باشید. ساعت حدود هشت و نیم است و...
قدرم رو میدونی یه روز...
رضا صادقی در میان جیغ و سوت و کف طرفدارهایش در کرج کنسرتش را اجرا کرد. کنسرت رفتن همیشه آداب خاص خودش را داشته و دارد. اگر برای خودش گذراندن و جیغ و داد به کنسرت میروید، همیشه یادتان باشد ک کیفتان باید پر از خوراکیهای رنگ و وارنگ باشد تا مبادا در مسابقه «بخور بخور، یالا بخور» با بغل دستیهایتان کم بیاورید ولی اگر با اصرار خانواده مجبورید راهی کنسرتهایی شوید که هرگز جوان پسند نبوده و نیستند و دوز روشنفکرانهشان شدیدا ً بالاست، پنبه و دستمال کاغذی را هرگز فراموش نکنید که در غیر این صورت، از «به به» و «چه چه»های بزرگترها سرگیجه خواهید گرفت. اما گزارش کنسرت خواندن هم همیشه آداب خاص خودش را داشته و دارد. اگر برای گذراندن وقت است یا برای اینکه در بحثهای مربوطه کم نیاورید، باور کنید ول معطلید! در این صورت، پیشنهاد میکنیم که صفحه را ببندید. اما اگر هوس یک عالمه هیجان و لذت و بپر بپر به سرتان زده، آدرس را درست آمده اید. کمربندها را محکم ببندید و تا ته این گزارش با ما و رضا صادقی و کنسرت هیجان انگیزش در کرج باشید. ساعت حدود هشت و نیم است و هیچ ازدحامی در برابر درهای ورودی سالن نژاد فلاح کرج دیده نمیشود. به نظر میرسد که به سنت همه کنسرتهای ایرانی، این برنامه هم با تأخیر همراه خواهد شد تا این سنت، نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شود. قبل از تعدادی از نوازندههای گروه، وارد سالن میشویم تا صدای خیلیها در اعتراض به این بازی بلند شود. «سیم گیتار رضا صادقی کوتاهه»، «یه کم بک و کال (صدای پس زمینه) رو کمش کن» و ... . بله درست حدس زده اید. گروه صدا مشغول انجام آخرین مراحل کارشان هستند و نوازندهها هم آرام آرام سر و کله شان پیدا میشود و هر کدام در حال تست صدای ساز خودشان هستند. چند نوازنده سیه چرده هم در بین گروه نوازندهها وجود دارند تا رضا صادقی نشان دهد هنوز تعصب خاصش را نسبت به جنوبیها از دست نداده و برای اصالتش ارزش قائل است.
شمارش معکوس
عوامل اجرایی در به در به دنبال یک صندلی مناسب برای رضا صادقی هستند و همه جا را زیر و رو میکنند تا بالأخره بعد از من بمیرم و تو بمیری، یک صندلی چوبی دسته دار پیدا میشود. توی این هماهنگیها فرصتی پیدا میکنیم تا سرکی به اتاق پشت صحنه بزنیم و از حال و هوای ان هم خبردار شویم. چشم تان روز بد نبیند، اعضای گروه از فرط تشنگی در حال هلاک شدن هستند و هیچ کس هم نیست که به دادشان برسد! کار به جایی میرسد که خود صادقی هم به شوخی میگوید: «اگه میدونستم، از تهران آب با خودم میآوردم!». از اتاق پشت صحنه، صدای دست زدنهای ریتمیک حاضران در سالن به وضوح شنیده میشود و این یعنی که حوصله ملت سر رفته و باید هر چه زودتر برنامه شروع شود. در کنسرتهای وطنی مد شده که به محض این که چند دقیقه ای از ساعت اعلام شده برای شروع کنسرت میگذرد، دست زدنها شروع میشود و تا لحظه شروع برنامه ادامه پیدا میکند. بالأخره چند چراغ خاموش میشوند تا بهانه دست مردم بیفتد و صداها و داد و بیدادها دو برابر شود. به محض این که دود از کله سن بلند میشود، سر و صداها به اوج میرسد و دیگر شمارش معکوس برای شروع برنامه آغاز میشود.
20 ثانیه دست زدن
«داشتم فراموشت میکردم اما باز دوباره دیدمت ...» سوتی فیلمبردار که روی برگههای روی میز رضا صادقی زوم کرده، کافی است تا OPENING برنامه لو برود و تهیه کنندگان برنامه هاج و واج، به فیلمبردار چشم غره بروند. یک موسیقی تند و شاد با همراهی یک نورافشانی قوی، جلوه خاصی به سالن میدهد و در اوج این شلوغ بازیها، گروه نوازندهها روی سن میآیند و پشت سازهایشان مستقر میشوند. بهنام ابطحی، شاخصترین و شناختهشدهترین عضو گروه است. بالأخره کنسرت شروع میشود و ملودی قطعه «داشتم فراموشت میکردم...» نواخته میشود و در میان جیغ و داد و سوتهای شدید حاضران، رضا صادقی از گوشه سمت چپ سن، روی صحنه میآید تا سالن به هوا برود و همه سرپا به تشویق او بپردازند. رضا صادقی پشت میکروفون میرود و شروع به خواندن میکند. قطعه اول در میان سوت و کف ملت تمام میشود؛ «از لطفتون ممنون و سپاسگذارم. مرسی که من و گروه مشکیپوشان را قابل دونستید و این منت رو سر من و گروهم گذاشتید و اومدید. امیدوارم که به همه تون خوش بگذره. خوشحالم که در ماهی که سرشار از مناسبتهای ویژه و خاص است، در خدمت شما هستم. چند تا هم حرف تکراری دارم براتون؛ اون هم این که اگه ما هستیم و هنری هست، به حرمت کسانی است که جون دادن تا ما جون بگیریم؛ بزرگانی مثل ناصر عبداللهی، بابک بیات و یه بزرگوار دیگه که صداش یه ملودی زیبا بود در خاطرات و زندگی ما؛ مرحوم خسرو شکیبایی. به احترام این عزیزان و خیلیهای دیگه دوست دارم که همه از جاهاتون بلند بشید و ده ثانیه، نه این بار 20 ثانیه دست بزنید».
کنسرت یا تولد؟
در شرایطی که همه منتظر اجرای قطعه بعدی هستند، یک نفر از میان جمعیت بلند میشود و داد میزند: «تولدت مبارک رضا!» و بعد ملت هم با شنیدن این جمله به وجد میآیند و به تشویق صادقی میپردازند؛ «مرسی که تولد من یادتون بود. چون گفتید، منم باید بگم مفتخرم که تولدم به یکی از این روزهای خوب و مقدس خورده و از این بابت از خدا ممنونم. کادوی تولدم هم که مطمئنم از شدت عجله و اضطراب به موقع رسیدن به کنسرت، یادتون رفته، نه؟!». حالا نوبت غافلگیری صادقی برای حاضران است. برای همین دکلمه ای از قطعه جدیدش به نام «گیسوی شب» را که در آلبوم جدیدش قرار است منتشر شود، میخواند. صادقی نمیگذارد حال و هوای شنوندهها به هم بریزد و بلافاصله ملودی پرطرفدار «ممنونم» نواخته میشود تا علاقه مندان به این تراک، بروند روی هوا. همخوانی سالن در این قطعه، به وضوح محبوبیت بالای این ترانه عاشقانه را نشان میدهد.
در هوای جنوب
«دلم برات تنگ شده جونم» قطعه بعدی است. اتفاق جالب این بخش زمانی است که عود و ویولن در حال دو نوازی بودند و از قرار معلوم مسئولان صدا در خواب تابستانی بودند و صدای این دو ساز را باز نکرده بودند. رضا مجبور میشود دو، سه بار از گروه صدا بخواهد که عود و ویولن را باز کنند و با تأسف سرش را تکان دهد؛ «افتخارم اینه که جنوبیام، به دست خوشگل به افتخار مرتضی کریمی بزنید که الأن میخواد به ملودی جنوبی اصیل برامون بزنه تا شما به صفا و صمیمیت مردم جنوب پی ببرید»، و تکنوازی عود کریمی شروع میشود تا دل حاضران در سالن برای جنوب و حال هوایش لک بزند؛ و دو قطعه جنوبی «هیچ جا بندر نابو» و «خونه مون خشت گلی» در سالن نواخته میشوند.
یکی بود، یکی نبود
پس از اتمام قطعه بعدی یعنی «نمیتونم ببخشمت»، صادقی حرفهای جالبی درباره آلبوم جدیدش دارد؛ «بعد از اتفاقاتی که برای آلبوم جدیدم افتاد، یک سری تغییرات را در تم اصلی آلبوم دادهایم و امیدوارم که این کار بتواند مورد توجه شما قرار بگیرد. اسم آلبوم هم تغییر کرده و حواستان باشد که کلاه سرتان نرود. این آلبوم «یکی بود، یکی نبود» نام دارد و قطعا ً تا اواخر همین ماه یا نهایتا ً اوایل ماه بعد منتشر خواهد شد». «میخوام برم» و «ساده نگیر» قسمتهای بعدی برنامه هستند و از حرفهای صادقی میشود حدس زد که لحظه موعود فرا رسیده و بخش پر طرفدار برنامه را شاهد خواهیم بود؛ «یادش به خیر که به دنیا میگفتیم وایسه. از صمیم قلب میگفتیم و حالا دلم میخواد که همه با هم بهش بگیم تا شاید شنید و حرف ما رو زمین ننداخت. موافقید که؟». سالن روی هواست و «وایسا دنیا» در این کنسرت هم مثل بقیه کنسرتهای صادقی، بیشترین استقبال را از طرف مردم دارد.
سلطان قلبش ...
پس از این قطعه که حسابی از همه انرژی گرفته، میطلبید که قطعه بعدی یک کار آرام باشد و دقیقا ً همین اتفاق هم میافتد و «به همین سادگی» سکوت خاصی را در سالن حکمفرما میکند. مرحله بعدی برنامه، معرفی گروه است و بعد هم شاهد یک تکنوازی معرکه درامز بهنام ابطحی هستیم تا ثابت کند چرا همه میگویند او بهترین درامر ایران است؛ «بعضی ملودیها برای ما خاطره سازند؛ مثل خیلی از کارهای بابک بیات. این قطعه ادای دینی به این هنرمند بزرگ کشور و همه بزرگان خاطره ساز ماست». قطعه معروف آخرین آلبوم رضا صادقی، «سلطان قلبم» با نور موبایلهایی که در هوا میچرخند، فضا را به شدت عشقولانه میکند بعد از این ماجرا، ریمیکسی از «وایسا دنیا» پخش میشود و رضا با گفتن «هر کسی بغل دستی شو دوست داره، یه دست خوشگل بزنه»، از همه خداحافظی میکند.
حتی اگه نباشی
با رضا صادقی، چند دقیقه ای پس از پایین آمدن از روی صحنه
برگزاری کنسرت و زنده خواندن برای طرفدارانی که برایت جیغ میکشند، انرژیای از آدم میگیرد که نگو و نپرس. رضا صادقی هم برای هوادارهایش تا دلتان بخواهد در کرج، مایه گذاشت و البته خستگی و انرژی از دست رفته اش بعد از اجرای کنسرت، باعث نمیشود که سؤالهای ما را بی جواب بگذارد.
کنسرت چطور بود؟ چه احساساتی داشتید؟
خوب بود. من با تمام کنسرتهایم زندگی میکنم و لحظه لحظه این برنامهها برای من خاطره اند. نمیدانید چه انرژی ای از این کنسرتها میگیرم.
بهترین واکنش را موقع خواندن کدام آهنگ از سالن دیدید و مردم با کدام آهنگ بیشتر هیجانزده شدند؟
«ساده نگیر» خیلی خوب بود و به نظرم در بهترین تایم برنامه اجرا شد. البته قطعه «وایسا دنیا» مثل همیشه با بیشترین استقبال از طرف مردم رو به رو شد.
همخوانیها نشان میداد که طرفدارانتان برای شنیدن آلبوم جدید شما خیلی بی قراری میکنند. این امروز و فردا کردنها کی قرار است تمام شود؟
همان طور که گفتم کار کاملا ً تمام شده و در ارشاد است و به محض گرفتن اخذ مجوز، بدون معطلی منتشر خواهد شد. از اینجا به بعدش دست من نیست دیگر ولی ان شاءالله زودتر به گوش مردم برسد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]