واضح آرشیو وب فارسی:الف: از سوي رئيس شوراي نظارت بر صداوسيما:تأييد تعارض انيميشن دستهاي كوچك با حقيقت جنايتكارانه امريكا
متأسفانه ساخت ظاهري، ديالوگ ها و مونولوگ ها و ديگر اجزاي فيلمنامه نه تنها در خدمت محتوا و پيام اصلي قرار نگرفته بلكه بعضاً در تعارض آشكار و تحريف با حقيقت جنايتكارانهي امريكاييها قرار گرفته است.
رئيس شوراي نظارت بر سازمان صداوسيما در نامه اي به رئيس اين سازمان با اشاره به نامه جواد شمقدري مشاور هنري رئيس جمهوري در اعتراض به تحريف صورت گرفته در فيلمنامه و اشكالات موجود در انيميشن "دستهاي كوچك، قلبهاي بزرگ" كه در سالگرد حادثه جنايتكارانه امريكا در ساقط كردن هواپيماي مسافربري ايرباس ايران از شبكه دوم سيما پخش شده بود، تأكيد كرد: متأسفانه ساخت ظاهري، ديالوگ ها و مونولوگ ها و ديگر اجزاي فيلمنامه نه تنها در خدمت محتوا و پيام اصلي قرار نگرفته بلكه بعضاً در تعارض آشكار و تحريف با حقيقت جنايتكارانهي امريكاييها قرار گرفته است.
به گزارش رجانيوز، حسين مظفر در ادامه اين نامه با اشاره به اينكه موضوع توسط كارشناسان شوراي نظارت مورد بازبيني و تحليل و ارزيابي قرار گرفت، نتايج كارشناسي انجام شده را بيان كرده است.
وي در اين خصوص مي افزايد: اگر چه در ساخت ظاهري اين برنامه سعي گرديده از شيوه هاي هنري و فني براي ايجاد جاذبه و سهولت فهم و درك مخاطبان بهره گيري شود ولي متأسفانه ساخت ظاهري، ديالوگ ها و مونولوگ ها و ديگر اجزاي فيلنامه نه تنها در خدمت محتوا و پيام اصلي قرار نگرفته بلكه بعضاً در تعارض آشكار و تحريف با حقيقت جنايتكارانهي آمريكاييها قرار گرفته است.
رئيس شوراي نظارت بر سازمان صداوسيما در ادامه "ايجاد تصويري غلط و اغراق آميز از شيطان و عوامل او"، "تقليل اقدام جنايتكارانه آمريكايي ها در حد اشتباه شخصي"، "سهل انگاري و فريب خوردن سربازان امريكايي"، "غيرعمدي و ناخواسته نشان دادن شليك موشك توسط فرمانده ناو جنگي و رفع اتهام تقصير و مسئوليت زدايي از جنايتكاران"، "عدم ارائه تصوير سازي مثبت از نيروهاي ايراني و حتي نشان دادن آغاز حمله به ناوهاي آمريكايي توسط نيروهاي ايراني را از جمله نكاتي دانسته است كه پيام هاي غلط و انحرافي را در مخاطبان بويژه كودكان القاء مي نمايد.
وي در پايان نامه درخواست بررسي موضوع و انعكاس نتيجه از سوي سازمان صداوسيما به شوراي نظارت را مطرح كرده است.
گفتني است جواد شمقدري پيش از اين در نامهاي به رئيس سازمان صدا و سيما نسبت به ساخت ديرهنگام انيميشن حمله ناو آمريكايي به ايرباس ايراني در سيما و انعكاس نادرست اين حادثه در انيميشن يادشده واكنش نشان داده بود.
جواد شمقدري در اين نامه آورده بود: حقير در اين سطور در پي آن نيستم كه ميزان موفقيت يا شكست حضرتعالي و همكاران سخت كوشتان را ارزيابي و قضاوت كنم، اما ميخواهم با اشاره به يك مصداق عملي كه در دوران مسئوليت شما تحقق يافته نشان دهم كه چگونه اكثر دلسوزيها، فعاليتها و برنامهريزيها به سرنوشت «هباء منثورا» تبديل ميشود و گاه نتيجه همه اين خلاقيتها، تلاشها و سياستگذاريها در مقام عمل به سرنوشت محتوم «فاحبط اعمالهم» ميرسد و نه تنها اجري نخواهد داشت كه بايد پاسخگوي تحريفها، تخريبها و ضرباتي بود كه بر باورها و ارزشها زده شده است.
وي افزوده بود: پس از گذشت بيست سال از حادثه دردناك و ددمنشانه ساقط كردن هواپيماي مسافربري ايران در خليج فارس توسط ناو وينسن آمريكايي، امسال شاهد بوديم سيما با يك فيلم سينمايي انيميشن به انعكاس اين حادثه پرداخت. اقدامي كه بايد سالها پيش صورت ميگرفت تا امروز در بيستمين سالگرد اين جنايت ضدبشري، شاهد حداقل بيست اثر سينمايي تلويزيوني در اين موضوع باشيم كه اين گونه نشد.
اگرچه اين اقدام يعني پرداختن به يكي از جنايات شيطان بزرگ در خور تقدير است و اتفاقا فيلم نمايش داده شده در استاندارد هنري و زيباشناسي از يك سطح مطلوب برخوردار است اما آنچه همه اين زحمات وتلاشها را بر باد داد، رويكرد و نگاه سازنده اين اثر و نوع روايت او از اين حادثه دردناك بود.
شمقدري گفته بود: كارگردان اين فيلم كه در بازنويسي نهايي فيلمنامه نيز نقش اساسي را داشته نه تنها نخواسته است عمق جنايت را در ذهن مخاطب خود جا بيندازد كه اتفاقا تلاش كرده عاملان اين حادثه يعني سربازان و فرماندهان آمريكايي را از هرگونه اتهام ضدبشري پاك و پيراسته كند.
به اعتقاد شمقدري سازندگان اين فيلم انيميشن همذات پنداري مخاطب را با مظلوم و ظالم به يك ميزان پرداختهاند و اتفاقا عناصر و عواملي كه باعث اين دردسرها شده اند نيروهاي سپاه و بسيجي هستند كه با قايقهاي تندروي خود در منطقه خليج فارس به شكل مرموزي براي همه مزاحمت ايجاد ميكنند و باعث بر هم خوردن نظم و آرامش همه شده اند و البته در چنين موقعيتي هر اتفاق ناگواري ممكن است رخ دهد كه بديهي است پاسخگوي اصلي همان كساني هستند كه با نظم نوين جهاني كنار نمي آيند!
اين كارگردان در ادامه از رئيس سازمان صدا و سيما پرسيده بود: جناب آقاي ضرغامي چه اتفاقي مي افتد كه فيلمنامه مصوبي كه آمريكا را شيطان بزرگ نشان ميدهد پس از دريافت بودجه در مسير ساخت و توليد، تبديل به فيلمي مي شود كه همه مسئوليت اين جنايت بزرگ بر گردن شيطانكهايي مي افتد كه مأموريت فريب آدمها را دارند، آدم هايي كه حتي در وقت قريب خوردن نيز اراده از آنها سلب مي شود. آدمهاي خوبي كه با يك افسون شيطانك ناخواسته كنترل اراده خود را از دست مي دهند و دست به خطا مي زنند. به راستي اگر پنتاگون قرار بود فيلمي در خصوص اين حادثه بسازد و در عين حال اصل واقعه را منكر نشود جز اين داستان سرايي مي كرد؟!
شمقدري تصريح كرده بود: مشكل صدا و سيما اين نيست كه مديريت دلسوز و ارزشگرا در رأس آن ندارد بلكه سيستم نظارت و ارزيابي تحليل آثار و مخاطب شناسي و تأثيرگذاري توليدات يا فشل است و يا اصلا وجود ندارد. در واقع به مانند آن شهري است كه علايم و تابلوها بر اساس قوانين راهنمايي و رانندگي در هر كوي و برزن و بزرگراه نصب شده اما هيچكس به آن اعتنايي نميكند و پليس نيز با فرض اين كه همه اصول و قواعد رانندگي را رعايت ميكنند به مرخصي رفته و يا اساسا پليس براي اين نظارت هيچ برنامه و دستور كاري ندارد.
به گفته وي ما امروز با يك تشتت بياني و ارزشي در ميان توليدات هنري رو به رو هستيم. امروز نقاط سياه و سفيد در بعضي آثار خاكستري شده و در مواردي متأسفانه جابه جا گشته است. اگرچه هنرمندان و به خصوص نخبگان آنان، مقصرند و به تاريخ و نسلهاي آينده بايد پاسخگو باشند، اما نميتوان از بيبرنامگي و بي تدبيري و از آن بدتر ناآگاهي مديريتهاي فرهنگي غافل ماند. مديريتهايي كه گرفتار روزمرگي شده و اولويتهاي كاري خود را فراموش كردهاند و دوست و دشمن را عوضي ميگيرند و گردنههاي مهم فرهنگي را به عناصر خود باخته و بعضا بي اراده و سست عنصر ميسپارند و بودجهها و اعتبارات را به چاه ويلي مي ريزند كه نه تنها هيچ گاه پر نميشود كه اگر هم ثمري داشته باشد دريغ كه آب گوارا به جان تشنه مخاطبان خود بنوشاند.
شمقدري در اين نامه يادآور شده بود: امروز عرصه مديريتهاي فرهنگي ما در صدا و سيما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمانها و نهادهاي ديگر فرهنگي بايد در پرتو شعار امسال رهبر معظم انقلاب اسلامي به نوآوري و شكوفايي روي آورند و راههاي جديدي را در مسير خالق ايده، تصويب آثار، نظارت و حمايت توليدات بجويند و از همه مهمتر بايد بيش از آنكه بخواهند به يادداشتهاي كاغذي اعتنا كنند به پاسداشتهاي ذهني و آرماني هنرمندان اهميت بدهند.
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]