واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: امامسجاد(ع) روح پرستشگر
قرآن كريم بارها درباره بخشش به مستمندان، تأكيد كرده و به مسلمانان تعليم داده است كه اين بخشش بايد به خاطر خدا باشد. برگيرنده صدقه منتي نهاده نشود كه منت نهادن و يا آزار كردن مستمند اجر صدقه را ضايع ميسازد. قرآن ميگويد: علي بن عيسي از ابن عايشه روايت كند از مردم مدينه شنيدم كه ميگفتند: و شيخ مفيد روايت ميكند كه: در مدينه چندين خانوار بودند كه معاش آنان ميرسيد و نميدانستند از كجاست. چون عليبنالحسين به جوار پروردگار رفت، آن كمكها بريده شد.
شب هنگام انبانهاي نان را بر پشت خود بر ميداشت و به خانه مستمندان ميرفت و ميگفت: برداشتن اين انبانها بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت، به هنگام شستشوي آن حضرت آن نشانهها را بر پشت او ديدند. ابن سعد نويسد: چون مستمندي نزد او ميآمد، بر ميخاست و حاجت او را روا ميكرد و ميگفت:
سالي قصد حج كرد. خواهرش توشهاي به ارزش هزار درهم براي وي آماده ساخت. چون به حره رسيد، آن توشه را نزد او بردند، و امام همه آن را بر مستمندان پخش فرمود. خويشاوندي مستمند داشت، عليابنالحسين(ع) شب هنگام چنان كه وي او را نشناسد، نزدش ميرفت و چند دينار بدو ميبخشيد. آن مرد ميگفت: امام اين سخنان را ميشنيد و شكيبايي و بردباري ميكرد و خود را به او نميشناساند. چون به ديدار خدا رفت، آن احسان از آن مرد بريده شد و دانست كه آن مرد نيكوكار عليابنالحسين بود، پس بر سر مزار او رفت و گريه كرد.
ابونعيم مينويسد: دو بار مال خود را با مستمندان قسمت كرد و گفت: و مينويسد: مردم او را بخيل ميدانستند و چون به جوار حق رفت، دانستند كه هزينه صد خانوار را عهدهدار بود. چون گدايي نزد او ميآمد، ميگفت:
روزي به ديدن محمدبناسامه رفت. محمد در بستر مرگ بود و ميگريست؛ امام پرسيد: گفت: فرمود:
روزي كه روزه ميگرفت، گوسفندي ميكشت. هنگام عصر سر ديگ ميرفت و ميگفت: سپس خود با نان و خرما افطار ميكرد.
سفيان بن عيينه از زهري روايت كند كه شبي سرد و باراني عليبنالحسين را ديدم آرد و هيزم بر پشت داشت و ميرفت، گفتم: فرمود: گفتم: فرمود: گفتم: فرمود: پس از روزي چند از او پرسيدم: فرمود:
خشم خود را بر خود چيره نكردن، بخشودن خطاكاران و شفقت بر ناتوانان از خصلت خاص و شناختهِ رسول خدا(ص) بود، تا آنجا كه قرآن او را بدين خوي نيكو ستود و همهِ فرزندان او كه پيشوايان امتاند، از اين مزيت برخوردارند، و علي بن الحسين(ع) چهرهِ درخشان اين صفت عالي انساني است.
روزي كنيزك او آفتابهاي داشت و بر دست او آب ميريخت. ناگاه آفتابه از دستش افتاد و جراحتي بر امام وارد ساخت؛ كنيزك گفت: فرمود: گفت: فرمود: ادامه داد: فرمود:
روزي چندتن مهمان او بودند. خادم وي سيخ كبابي را بر دست داشت و با شتاب ميآمد، پايش لغزيد و سيخ بر سر فرزندي از امام كه زير پلكان ايستاده بود، افتاد و طفل كشته شد. غلام سرآسيمه ماند. امام بدو گفت: سپس به دفن طفل پرداخت.
مزرعهاي از آن خود را به يكي از بندگانش سپرده بود. پس از چندي دانست آن مرد بدان مزرعه زيان فراواني رسانده است. در خشم شد و تازيانهاي را كه در دست داشت، بر او زد. چون به خانه بازگشت، بنده را طلبيد. وي نزد او رفت. امام را ديد كه تازيانه بر دست دارد و برهنه است. سخت ترسيد. علي بن الحسين تازيانه را برداشت و به سوي او دراز كرد و گفت: بنده گفت: فرمود: غلام گفت: چون اين گفتگو به درازا كشيد و غلام نپذيرفت، فرمود:
امام باقر(ع) گويد: پدرم روزي غلامي را پي كاري فرستاده بود. غلام دير برگشت. پدرم تازيانهاي بدو زد، غلام گريست و گفت: پدرم به گريه افتاد و گفت: سپس به غلام گفت:
او نه تنها بر انسانها، بر جانداران نيز مهربان بود.شتري داشت كه با آن به مكه ميرفت. در ميان راه هيچ گاه آن شتر را نزد. كليني مينويسد: بيست و دوبار بر پشت آن شتر حج كرد و هرگز شتر را آزار نرساند. مجلسياز ابراهيم بن علي و او از پدرش روايت ميكند كه: با عليبن الحسين به حج رفتم. روزي شتر او در راه ماند، چوبدستي را برداشت كه به شتر بزند، سپس گفت:
حسن بن حسن گويد: مادرم فاطمه -- دختر امام حسين -- مرا فرمود كه با دايي خود عليبن الحسين بنشينم. هيچ مجلسي با او ننشستم، جز اينكه فايدهاي از وي به من رسيد: يا به خاطر ترسي كه از خدا داشت، ترس خدا در دلم نشست و يا از علم او بهره بردم.
محمدبن حاطب گويد: تني چند از مردم عراق نزد وي آمدند و از برخي صحابه به زشتي نام بردند. چون سخن آنان به پايان رسيد، امام گفت: گفتند: فرمودند: (حشر، 19) گفتند: فرمود: (حشر، 19) از پيش من بيرون برويد خدا سزاي شما را بدهد.
با آنكه علم در خاندان او بود و آن را از پدران خويش به ميراث داشت، نزد هر كه علمي داشت، ميرفت و با آنان مينشست و بدانها حرمت مينهاد. روزي كسي بدو گفت: گفت:
مفيد گويد: فقهاي عامه از علم او داستانها و روايتها نوشتهاند كه به شمار نميآيد. شافعي گويد: عليبنالحسين فقيهترين مردم مدينه بود.> و از او موعظهها و دعاها ضبط كردهاند كه ميان علما مشهور است. نگاهي به صحيفه سجاديه و دقت در مضمون فقرههاي دعاي معروف به هر متتبع را از جستجو در اين باره بينياز ميسازد. راي ثاقب او گرهگشاي درماندگان در مسائل فقهي بود.
برگرفته از: زندگاني علي بن الحسين(ع)
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]