تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837001236
امام سجاد(ع) و تجديد حيات اسلام
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: امام سجاد(ع) و تجديد حيات اسلام
ويژگيهاي اجتماعي عصر امام سجاد (ع)
حادثه عظيم عاشورا و قيام حياتآفرين حسيني(ع) در شرايط اجتماعي خاصي رخ داد كه ارزشهاي الهي و ديني دچار تحريف و تغيير جدّي شده بود، به ويژه آنكه بنياميه با قرائت خود از اسلام، پوستين اسلام را وارونه به تن كرده بودند. در حقيقت آنچه فاجعه كربلا را آفريده بود، عبارت بود از: 1 در چنين شرايطي بود كه محبّت به اميرالمؤمنين علي(ع) و عترت پيامبر اسلام(ص) از قلوب مردم زدوده شده بود. و به جايش، دشمني با اهل بيت و طرفداري و دوستي بنياميه شده بود، حقايق اسلامي واژگونه به مردم گفته ميشد و مردم آلت دست و ابزاري براي مطالعِ بنياميه بودند، مردم اصالت خود را از دست داده و مسخ دستگاه خلافت شده بودند.2 فيالواقع عصر امام سجاد(ع)، عصر تسلط و وحشت آفريني بنياميه و بنيمروان بر امور مردم عصر فشار و استبداد بود تا حدي كه كسي جرات و حق نداشت به خليفه وقت موعظه و نصيحتي كند.3 به نقل برخي منابع تاريخي آنگاه كه در مراسم حج در سال 65 ق، فردي عبدالملكبن مروان را به تقواي الهي سفارش كرد، مأموران خليفه او را در زير مشت و لگد خود كشتند.4 بيدار سازي افكار عموميِ جامعه اسلامي آن روزگار، به ويژه در حوزه شام كه متأسفانه با قرائت بني اميّه، اسلام آورده بودند، همواره يكي از رسالتهاي امام سجاد(ع) در سفر اسارت از كربلا تا شام و سپس مدينه بود، تا جايي كه بحث شورش امام حسين(ع) عليه دستگاه خلافت، در منطق سياسي و تبليغات بنياميه، به معناي خارجي گري و خروج از دين ترويج ميشد. اما پر واضح است كه اين مسأله مربوط به حوزه اجتماعي شام ميشد، در حالي كه اين توجيه اصلاً در كوفه مطرح نبود؛ زيرا مردم آنجا شناخت نسبتاً خوبي از امام حسين(ع) داشتند و به همين خاطر حضرت را به كوفه دعوت نموده بودند. اما منطقه شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان در آمد، فرمانرواياني چون معاويه را به خود ديد. مردم اين سرزمين نه صحبت پيامبر(ص) را دريافته بودند و نه روشِ اصحاب او را ميدانستند. تني چند از صحابه هم كه بدان سرزمين رفتند و سكونت جُستند، مردماني بودند پراكنده از يكديگر و در عامّه نفوذي نداشتند؛ در نتيجه مردم شام كردار معاويه و پيرامونيان او را سنت مسلماني ميپنداشتند.5 مأموران شام و دستگاه خلافت مواظب بودند تا مبادا از آل علي و خاندان او نامي به نيكي برده شود و چنان در اين كار سخت ميگرفتند كه مردم ميكوشيدند خود را از چشم آنان دور نگه دارند، مبادا متهم شوند تا آنجا كه امام سجاد(ع) ميفرمودند: 6 به خوبي ميتوان اذعان داشت كه نيايشهاي امام در صحيفه سجاديه، آيينهاي است كه تصوير اجتماع آن روز (مخصوصاً مدينه) را ميتوان در آن ديد: بيزاري از كردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه ميبيند و ميشنود و روشن نمودن راه درست در پرتو تربيت دين و قرآن و پاكيزه ساختن جانها از آلايش. گويي امام ميخواهد تا آنجا كه ممكن است به زبان دعا، مردم را از شيطان بِبُرد و به خدا پيوند دهد.7
امام سجاد(ع) بر سر دوراهي
امام پس از حادثه عاشورا بر سر يك دو راهي مهم تاريخي قرار داشت: * راه اول اينكه با ايجاد هيجان و احساسات به يك ماجرا جويي و عمل متهورانه دست بزند، پرچم مخالفتي برافرازد، حادثه شور انگيزي بيافريند، ولي بر اثر آماده نبودن ابزار لازم براي اقدام عميق و پايداري، چون شعلهاي فرو بخوابد و صحنه را براي تركتازيهاي بنياميه در ميدان فكر و سياست خالي كند.
* راه دوم: اينكه احساسات سطحي را با تدبير، پخته و سنجيده مهار كند و نخست مقدمه واجب كار بزرگ خود را فراهم آورد؛ يعني انديشه راهنما و نيز عناصر صالح براي شروع كار اصلي - تجديد حيات اسلام و بازآفريني جامعه اسلامي و نظام اسلامي را تأمين كند، عجالتاً جان خود و تعداد بسيار معدود ياران قابل اتكاي خود را حراست نمايد و ميدان را در برابر حريفان رها نكند ... و تا زنده است، به مبارزهاي بيامان ولي پنهاني مشغول باشد. امام عليبن الحسين(ع) دومين راه را كه بسي دشوارتر و حوصلهگيرتر بود، برگزيد و سرانجام در سال 95ق جان بر سر آن نهاد.8
دو رويكرد مهم
با نگاهي عميق به تحولات اجتماعي آن عصر، ميتوان به دو رويكرد مهم اجتماعي امام اذعان نمود كه در استراتژي مبارزاتي ايشان كاملاً تبين شده است و راهكارهاي مناسب در رويارويي با آنها از سوي آن حضرت پيشبيني و تدبير ميشد:
* رويكرد اول، موضوع گسترش قلمرو خلافت و امپراتوري اسلامي بود كه به شدت از سوي دستگاه خلافت تعقيب ميشد. فتح بيتالمقدس، ارمنستان و خراسان در دوره خلفاي سهگانه صورت گرفت و فراغت خلفاي بنياميه و بني مروان از شورشهاي داخلي درون امپراتوري، مجال فراختري براي اين امر فراهم ميآورد. تلاش براي فتح قسطنطنيه و نفوذ درامپراتوري روم، به شدت در دستور كار دستگاه خلافت بود تا آنكه در 114ق اسپانيا شد و گستره امپراتوري اسلامي تا قلب اروپا و رشته كوههاي آلپ در جنوب فرانسه، همزمان با پايان دوره امامت امام باقر(ع) تحقق يافت. در اين خصوص قابل توجه است كه گرايش گسترده اقوام و ملل مختلف به اسلام و يا حداقل مواجهه فكري و فرهنگي با آموزههاي اسلامي آن هم در سطح بسيار گستردهتر از سابق، ائمه را بر آن ميداشت تا پاسخگوي اين فضاي حياتي جديد باشند؛ زيرا هرگز دستگاه خلافت،صلاحيت اين كار را نداشت؛ لذا تأسيس و رونق حوزه مدينه و تربيت شاگردان مهذّب و انديشمند در دستور كار امامان قرار گرفت در حالي كه دستگاه خلافت تصور چنين مواجهه عظيمي به ذهنش خطور نميكرد.
* رويكرد دوم، موضوع گسترش و تعميق انديشه اسلامي بود كه با استراتژي مشخص توسط امامان دنبال ميشد. مشكلات اصلي اين دوره عبارت بودند از: گسترش امپراتوري به هر قيمت ممكن، سوء مديريت و عدم هدايت تبليغي امپراتوري عظيم اسلامي و بيكفايتي حاكمان غاصب، بيخبري و جهل مردم از اسلام، تبديل خلافت به امارت و سلطنت، چهره منافقانه بنياميه، بروز اوج خشونت و بيرحمي آنان در حوادث عاشورا و حتي در بازتابهاي آن، كاهش قدرت معنوي پيامبر اسلام(ص) و اهل بيت ايشان، و اينكه خلفاي بنياميه خود را در رديف و همشأن آنها قرار ميدادند، ضديت با اهل بيت و سبّ علي(ع) از زمان معاويه تا سختگيريهاي حجاجبن يوسف والي مدينه و دهها مسأله ديگر...
دشواريها و مشكلات سياسي بزرگ
امام سجاد(ع) اين شرايط بسيار دشوار سياسي را اين گونه ترسيم ميفرمايند: 9 وجود مشكلات بزرگي بر سر راهِ مبارزات حقطلبانه امام و محدوديتهاي آن حضرت حتي در روشهاي مبارزه، از جمله مسائل مهمي بود كه ميبايد به گونهاي مطلوب تدبير ميشد.
سياستهاي مبارزاتي
در يك نگاه ميتوان سياستهاي مبارزاتي امام سجاد(ع) را در سه اصل مهم خلاصه نمود:
* اصل اول: زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا (بيان حادثه عاشورا، كاشتن بذر نفرت در دل مردم نسبت به امويان، معرفي مكتب اهل بيت)
* اصل دوم: ساماندهي تشكيلات مخفي بر ضد حكومت (حمايت از قيام توّابين، مختار و قيام مردم مدينه)
* اصل سوم: فعاليت گسترده فرهنگي (روش نصيحت و ارشاد مردم، تبيين معارف الهي در قالب دعا،آموزش و عرضه روش مناجات با خدا كه مهمترين آنها مناجات خمسه عشر است كه در واقع يك دوره كامل عرفان اسلامي است، عرضه رساله حقوق كه اين اثر نشان دهنده جامع نگري، دقت و واقع بيني امام در ابعاد مختلف زندگي است و اين حقيقت را بازگو مينمايد كه ايشان در انديشه اصلاح فرد و جامعه از نظر فكري، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي بود و از اين رو به صدور چنين رسالهاي اقدام نمود).10
روش مبارزاتي تقيه و آرمانهاي امام
بي شك تقيه يك فرمان عقلي است براي حفظ رزمنده در ميدان مبارزه، نه ترك ميدان و جبهه را به دشمن سپردن، و در واقع نوعي استتار در جنگ است. در شرايط سخت مبارزه گاهي هرگونه اقدام عملي و علني، مساوي خواهد بود با حذف خود در برابر حريف و دشمن؛ لذا امام توانست با كاهش فشار سياسي از سوي دستگاه خلافت، اساس موجوديت شيعه را حفظ و تثبيت نمايد و خط اصلي هدايت اهل بيت را گسترش دهد و سلامت ديني جامعه را تضمين نمايد. امام ميفرمود: 11حقيقتي كه در دوران خلافت بنياميه رخ داده بود، سياست راندنِ ائمه در حاشيه و صحنههاي اجتماعيِ جامعه اسلامي آن روز بود كه به شدت از سوي حكام پيگيري ميشد. علي رغم جدا كردن امامان از تودههاي مردم كه گرفتار سياست غيرديني دستگاه خلافت شده بودند، فرصت برآمدهاي بود تا امام سجاد(ع) چند محور عمده را مدنظر داشته باشند: تأكيد بر الهي بودنِ منصب ائمه و نشان دادن اين مفهوم كه امامان شيعه از مرتبه طهارت و عصمت برخوردارند و پاسداران دين و ارزشهاي الهي هستند و همواره رهبريِ دين و دنياي مردم را نيز به عهده داشتهاند. بر اين اساس بود كه امام ميگفتند: 12 امام سجاد (ع) تحقق آرمانهاي حقيقي جامعه اسلامي آن روز را در عينيت بخشيدن به حاكميتِ ائمه معصومين ميدانست و با پيامهاي آموزنده خود، روح انتظار و اميد را زنده ميكرد و جامعه را به سمتِ نيل به حاكميت حق و حكومت الهي رهنمون ميشد. بر اين اساس ميگفتند: 13 استراتژي فرستادن درود بر پيامبر اسلام(ص) و تأكيد بر امامت اهل بيت آن بزرگوار، ميتوانست حاوي رازها و پيامدهاي متعددي باشد كه موجب بيم دستگاه خلافت ميشد، زيرا:
* اولاً: تكرار صلواتها بر پيامبر(ص) و خاندانش، پيامهاي اعتقادي سياسي داشت كه از طرفي موجب تثبيت موضع دستگاه امامت ميشد و از سوي ديگر هشداري بود كه دستگاه خلافت، جانشيني شايسته براي پيامبر اسلام(ص) نيست و نيز چهره منافقانه آنان را افشأ مينمود.
*ثانياً: موجب حفظ و گسترش مباني اعتقادي شيعه ميشد كه برخلاف اين تصوّر، حاكميت اموي، براي محو آنها ميكوشيد.
* ثالثاً: كوبندهترين شعارها عليه غاصبان خلافت به حساب ميآمد. در يك بررسي نهايي از فعاليتهاي سياسي امام سجاد(ع) ميتوان نتيجه گرفت: در مجموع دوران زندگي، امام با فعاليتي آرام و زير پرده و در جهت سازندگي افراد صالح و قوام بخشيدن به طرز فكر شيعي در ذهن پيروان و مبارزه با تحريفها همراه بود. البته اين روش به ظاهر مسالمتآميز، به هيچ وجه، موجب آن نشد كه امام خود و يارانش هميشه از آسيب قهر و كين دستگاه قدرت و خلافت بنياميه در امان بمانند. 14
حقوق مردم در نظام سياسي
امام سجاد(ع) در استراتژي كلان فرهنگي خود، از آنجا كه مردم و حاكمان سياسي معاصر خود را در مسير اصلي آرمانهاي اسلامي نميديد و دور نماي يك تعامل حقيقي براي تحقق انديشهها و آرمانهاي الهي را جرياني دو سويه از سوي مردم و حاكمان سياسي قلمداد ميكرد، بر انجام حقوق و تكاليف اين دو قشر مهم اجتماعي، تأكيد ميورزيد؛ لذا امام حاكمان را در يك نگرش اجتماعي و الهي به رعايت حقوق مردم در نظام سياسي متكي بر آرمانهاي اسلامي، تشويق ميفرمود:
*حق رعيّت: 15 در فقره فوق ميتوان گفت كه سخن آن حضرت، بر چند مطلب مهم دلالت دارد: اينكه تو بر آنها قدرت داري و آنها مقهور تواند و قدرت نزد تو امانتي است كه ميزان امانتداري تو با واگذاري اين امانت سنجيده ميشود. رعيّت و زعامت بر آنها نيز امانت است و رعايت حقوق ملت، نشان امانتداري است ؛ لذا امام راه و روش صحيح امانتداري را به ما ميآموزد تا از عهده امتحان الهي برآييم.16
استراتژي انفاق
از آنجا كه امام سجاد(ع) براي حاكمان غاصب بنياميه، كفايت لازم را براي رهبري امت اسلامي قائل نبود و با توجه به اينكه از سوي آنان نيز تلاشي براي مقابله با فقر اجتماعي و اقتصاديِ جامعه اسلامي صورت نميگرفت، خود راساً به اين مهم ميپرداخت.بنابر آنچه برخي منابع تاريخ بيان ميكنند، ابتدا انفاق مالي در دستور كار امام قرار ميگيرد و براي رفع فقر و محروميت مردم، خانوادههايي را تحت تكفّل خود ميگيرند.17 برخي منابع تاريخي رقم خانوادهها را تا 400 نيز ذكر كردهاند كه خود حكايت از فقر عمومي عجيبي داشت، در حالي كه بسياري از آنان نميدانستند كه از كدام منبع مالي، تغذيه ميشوند.18
بخش ديگري از عطاياي امام سجاد(ع) به صورت كاملاً محرمانه بوده كه مرحوم علامه مجلسي گزارش مبسوطي را در اين باره ذكر كردهاند.19 جلوه ديگري از استراتژيِ امام، انفاق علمي و فرهنگي بود كه توسط خود حضرت و تربيت يافتگان مكتبش انجام ميشد. ايشان در فرصتي تاريخي كه برايش حاصل شده بود، به ويژه آنگاه كه فرصت بيشتري پيدا كرد، مكتب علمي و ديني خود را پايهگذاري نمود و مسجد پيامبر اسلام(ص) در مدينه را به عنوان پايگاه اصلي خود قرار داد و به بيان فقه و معارف ديني پرداخت و بنايي محكم از مكتب علمي و ديني فراهم كرد تا امامان بعدي بتوانند آن را تكميل نمايند. حتي گاه امام جلسه علمي ذكر روايت داشت و عدهاي ميآمدند و روايتي را عرضه ميكردند كه اگر درست بود، آن را تأييد مينمود و به گرمي به استقبالِ تدريس و نشر معارف ديني ميپرداخت.20
حقوق فرمانروا در نظام سياسي
در استراتژي كلان فرهنگي امام سجاد(ع) حقوق حاكمان سياسي، مكمّل نقش مردم در نظام سياسي اسلام قلم داد ميگردد؛ چنان كه ميفرمايند: 21 نكاتي كه در مورد اين فراز به نظر ميآيد، عبارتند از:
1- در اين فقره از حقوق اجتماعي، حضرت به بيان حقوق پيشوايان ميپردازد كه به معناي عام آن عبارتند از :سلطان، حاكم، معلم، پدر يا مادر و ...
2- بايد توجه داشت كه در تعريف نظام سياسي اسلام، قدرت و حكومت، منفعت و غنيمت نيست، بلكه ميدان آزمايش است و انجام يك مسئوليت خطير است.
3- مسأله مهم تدبير امور مردم كه نيازمند قدرت و توان حكومتي است، در واقع پذيرشِ يك مسئوليت اجتماعي بزرگ به معناي قبول يك امانت و تلاش در جهت استقرار اهداف الهي آن است.
پينوشتها:
1. اكبريزادگان، نوروز: عاشورا خروش بيداري، اصفهان، نشر فهميده، 1382، ص207. 2.كاوياني، الف: امام سجاد(ع)، قم، نشر حرّ، صص 49و 48.
3. قائمي، علي: پيشواي ساجدان امام عليبن الحسين (ع)، قم، نشر اميري، 1376، ص93.
4. مسعودي: مروج الذهب، تحقيق محمد محيالدين عبدالحميد، دارالمعرفه، بيروت، بيتا، ج2، ص134.
5. شهيدي، دكتر سيد جعفر: زندگي عليبن الحسين(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1374، ص65.
6. همان: ص104، به نقل از شرح نهجالبلاغه، ج4، ص104 و بحارالانوار، ج46، ص143 و الغارات، ص573.
7. همان: ص105.
8. آيتالله سيدعلي خامنه اي: شخصيت و سيره معصومين، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، تهران، 1383، صص66و 65.
9. امام سجاد(ع): صحيفه سجاديه، دعاي 49.
10. مولوي نيا، محمد جواد: تاريخ چهارده معصوم(ع)، مؤسسه انتشاراتي امام عصر، 1384، صص 222 تا 236.
11. قائمي، علي: پيشواي ساجدان، ...، ص253.
12. امام سجاد(ع):صحيفه سجاديه، دعاي 47، روز عرفه، ص259.
13. ترابي، احمد: امام سجاد (ع)، جمالِ نيايشگران، آستان قدس رضوي، 1373، ص320.
14. آيتالله سيدعلي خامنهاي: شخصيت و سيره معصومين، ...، ص75.
15. امام سجاد(ع): رسالهالحقوق، ترجمه محمد سپهري، مؤسسه انتشارات دارالعلم، قم، 1373، ص122.
16.آيتالله يثربي: سيري در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ناشر فرهنگ آفتاب، 1382، ج2، ص56.
17. اربلي، عليبن عيسي: كشفالغمه في معرفه الائمه: تحقيق سيد هاشم رسولي، مكتبه بني هاشمي، تبريز، 1381ق، ج2، ص78.
18. ابن شهر آشوب: مناقب آل ابيطالب، دارالاضواء، بيروت، 1405ق، ج3، ص104. 19. مجلسي، علامه محمدباقر بحارالانوار، ج46، ص88 به بعد.
20. ابنسعد: طبقات الكبري، مؤسسه آلالبيت، لاحياء التراث، بيروت، 1416 ق، ج5، ص160.
21. آيت الله يثربي: سيري در رساله حقوق، ...، ج اول، صص 486 و 485.
منابع:
1- ابن سعد: طبقات الكبري، مؤسسه آل البيت (ع)، الاحياء التراث، بيروت، 1416 ق، ج5.
2- ابن شهر آشوب: مناقب آل ابيطالب، در الاضواء، بيروت، 1405 ق، ج3.
3- اربلي، علي بن عيسي: كشف الغمه في معرفه الائمه، تحقيق سيد هاشم رسولي، مكتبه بنيهاشم، تبريز، 1381 ق، ج2.
4- اكبريزادگان، نوروز: عاشورا خروش بيداري، اصفهان، نشر شهيد فهميده، 1382. 5 - امام سجاد(ع ): صحيفه سجاديه، دعاي 49، دعاي 47.
6 - امام سجاد(ع): رساله الحقوق(سيري در رساله حقوق)، ترجمه محمد سپهري، مؤسسه انتشارات دارالعلم، قم، 1373.
7- ترابي، احمد: امام سجاد(ع) جمال نيايشگران، آستان قدس رضوي، 1373.
8 - آيت الله سيد علي خامنهاي: شخصيت و سيره معصومين(ع)، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، تهران، 1383.
9- شهيدي، دكتر سيد جعفر: زندگاني عليبن الحسين(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1374.
10- قائمي، علي: پيشواي ساجدان امام عليبن الحسين(ع)، قم، نشر اميري، 1376.
11- كاوياني، الف: امام سجاد(سلامالله عليه)، قم، نشر حر، بيتا.
12- مجلسي، علامه محمد باقر، بحارالانوار، ج46.
13- مسعودي، مروج الذهب، تحقيق محمد محيالدين عبدالحميد، دارالمعرفه، بيروت، بيتا، ج2.
14- مولوي نيا، محمد جواد: تاريخ چهارده معصوم(ع)، مؤسسه انتشاراتي امام عصر (عج )، 1384.
15- يثربي، آيتالله: سيري در رساله حقوق، نشر فرهنگ آفتاب، 1382، ج1 و2.
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]
-
گوناگون
پربازدیدترینها