تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834985742
گفتگو با شهره لرستاني از «نياز» تا «سه در چهار» هر نقشي يك بوي خاص دارد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتگو با شهره لرستاني از «نياز» تا «سه در چهار» هر نقشي يك بوي خاص دارد
جام جم آنلاين: خاله حنا در سريال سه در چهار ميخواهد سكان رتق و فتق دو خانواده را كه با مشكلات متعددي روبهرو هستند، به دست بگيرد. او براي نشان دادن مديريت برتر خود واهمه ندارد كه بر سر كوچك و بزرگ خانواده فرياد بزند و آنها را وادار كند حرف او را گوش كنند.
نقش حنا در سريال سه در چهار را شهره لرستاني بازي ميكند؛ بازيگري كه با كولهباري از تجربه به يك سريال كمدي آمده است و ميكوشد با استفاده از اين تجربيات به موفقيت سريال سه در چهار كمك كند.
لرستاني متولد سال 1345 و فارغالتحصيل رشته تئاتر است و به گفته خودش در زماني كه به شكل حرفهاي كار تئاتر ميكرد 12 نمايشنامه را روي صحنه برده است كه از موفقترين آنها ميتوان به نمايشنامه «سلطان مار» اشاره كرد. لرستاني در فيلمهايي چون نياز، آذرخش، ماموريت آقاي شادي، ليلي با من است، زير درخت هلو و... بازي كرده است.
از سريالهاي موفق او ميتوان به فرار بزرگ، آپارتمان، آواي فاخته، به رنگ صدف و ساعت شني اشاره كرد. لرستاني كه فوقليسانس فيلمنامهنويسي دارد، فيلم تلويزيوني ماهمنير را هم كارگرداني كرده است.
با لرستاني به گفتگو نشستيم تا از تجربياتي كه او سالها به دست آورده است بيشتر بدانيم و سخنان او را درباره حنا بشنويم.
اين روزها بين مردم خيلي محبوبيت پيدا كردهايد. خودتان متوجه اين نكته شدهايد؟
من هميشه مورد لطف مردم بودهام و آنها ازمن حمايت كردهاند. اين لطف و حمايت وقتي بيشتر ميشود كه كاري كه نقشم در آن بيشتر بوده، پخش ميشود. در دو سه سال گذشته كه در تلويزيون كار كمتري داشتم كمتر ديده شدم، اما با پخش سريال سه در چهار به صورت يك شب در ميان بيشتر مورد توجه مردم و لطف آنها قرار گرفتهام.
بيشتر دوست داريد اين محبوبيت در چه قشري از اجتماع شكل بگيرد، عموم مردم يا افراد خاص؟
من اصولا وقتي ميبينم بچهها دوستم دارند، خيلي خوشحال ميشوم. چون بچهها، نسل آينده را ميسازند؛ البته اكنون فكر ميكنم بيشتر طيف وسيع خانمها از كودك گرفته تا بزرگسال، خانهدار، تحصيلكرده و... طرفدارم هستند.
نقشهايي مثل حنا در سريال سه در چهار نقشهاي سختي هستند... .
چون بايد درست روي لبه تيغ حركت كني.
و شما اين نقش را خوب درآورديد.
بله؛ اما وقتي ميخواستم اين نقش را قبول كنم خيلي ميترسيدم كه نكند كليشه شوم يا حنا را جوري بازي كنم كه بيننده احساس كند، تكراري هستم؛ البته اين را هم با تاكيد ميگويم كه در طول دوران بازيگريم كوشيدهام نقشهاي متنوعي به عهده بگيرم، شخصيتهايي كه در موقعيتهاي مختلف قرار ميگيرند.
هيچ وقت تمايل نداشتهام نقشي را آنقدر تكرار كنم كه هم خودم و هم بينندگان از آن دلزده شوند. وقتي حنا را پذيرفتم با تهيهكننده، نويسنده و كارگردان مدام صحبت ميكردم كه نقشم به ذهنيت كساني كه نوع بازي مرا به ياد دارند، خدشهاي وارد نكند.
حنا زني خانهدار است كه ميكوشد بااقتدار خود خانه و خانواده را بچرخاند. براي اين نقش مابهازاي بيروني داشتيد يا خودتان آن را طراحي كرديد؟
بله. خانم يكي از داييهاي من كه به او خاله پري ميگوييم شخصيتي شبيه حنا دارد و من تلاش كردم در نوع بازيام از ذهنيتي كه از او دارم الگو بگيرم؛ البته من زنهاي زيادي را ميشناسم كه سالار هستند و در خانه حرف اول را ميزنند. مثلا در خانواده خود من مادرم حرف اول را ميزند. البته زنان لر معمولا تصميمگيرنده هستند.
بنابراين در خانواده خودتان هم حرف اول و آخر را شما ميزنيد؟
من با مادرم زندگي ميكنم، بنابراين هنوز هم حرف اول و آخر را مادر ميزند.
شما خودتان چقدر به زن سالاري اعتقاد داريد؟
هيچي. من به انسانيت سالاري اعتقاد دارم. طرفدار كسي هستم كه حرف حق را ميزند.
شما در سريال سه در چهار ديالوگها را خيلي روان ميگوييد. ديالوگها درمتن وجود داشت يا بيشتر بداههگويي ميكرديد؟
من وقتي وارد گروه بازيگران سه در چهار شدم، متوجه شدم جنس بازي آنها با بازيگراني كه من تاكنون با آنها كار كردهام، فرق دارد. در واقع علي صادقي و مهران رجبي ازجمله بازيگراني هستند كه نقش بازي نميكنند، بلكه خودشان را در موقعيت نقش قرار ميدهند و شهرتشان هم به دليل همين حضور بيغل و غششان است.
اين سبك خاصي در بازيگري است كه بازي نكردن نام دارد؛ البته دنياي بازيگري در تمام دنيا دارد به اين سمت حركت ميكند و بيشتر بازيگراني مطرح ميشوند كه كمتر نقش بازي ميكنند و بيشتر به سمت رواني نقش حركت ميكنند. با اين اوصاف وقتي نقش را پذيرفتم احساس كردم بايد خودم را با اين گروه تنظيم كنم؛ بنابراين تلاش كردم بازي نكنم، بلكه فقط در موقعيت قرار بگيرم و نقش را روان اجرا كنم.
اكنون كه شما هم به جمع طرفداران اين گونه بازي پيوستهايد، ميتوان اين پرسش را مطرح كرد كه چگونه ميشود يك بازيگر، هم پركار و هم در همه آثاري كه بازي ميكند خودش باشد؟
گريم، لباس، فضا، كارگرداني و ديگر عواملي كه به ساخت يك اثر منتهي ميشود شرايط بازي را براي بازيگر رقم ميزند. اين عوامل حدود 50 درصد باعث تفاوت نقشهايي ميشود كه يك بازيگر بازي ميكند.50 درصد ديگر به عهده خود بازيگر است كه چگونه اين نقش را اجرا كند.
برخي بازيگران در طول دوران كاريشان يك روش را انتخاب ميكنند و هميشه و در اجراي همه نقشها از همان روش استفاده ميكنند، اما برخي ترجيح ميدهند روشهاي مختلف را در دوران كاري خود تجربه كنند.
خود من هميشه تلاش كردهام آن 50 درصدي كه به من مربوط است را متفاوت اجرا كنم. به همين دليل است كه مثلا جنس بازي من در سريال فرار بزرگ و نقش ليلي كه زني مقتدر است، با حنا كاملا متفاوت است. چون اين را ميدانم كه اقتدار اشرافي ليلي با اقتدار حنا كاملا متفاوت است.
آيا نقشهايي چون حنا را ميتوانيم در رديف تيپ قرار بدهيم؟
نه اين نقشها شخصيت هستند. شايد در گروه كارهاي كمدي تيپ قلمداد شوند، اما در مجموع كارهاي يك بازيگر شخصيت محسوب ميشوند. بازيگري كه در كارنامه كاري خود نقشهاي مختلفي دارد، وقتي نقشي مثل حنا را بازي ميكند نميتوان گفت او يك تيپ ارائه داده، چون نقشي مثل حنا را يك بار تجربه كرده است.
در سه در چهار بدهبستان خوبي با بازيگران داريد... .
من با علي صادقي، مهران رجبي، عروسم و خانم گلچين رابطه خيلي خوبي برقرار كرده بودم.
خانوادههايي كه در سه در چهار ميبينيم، متعلق به قشري خاص از جامعه هستند، اكنون كه كار را ميبينيد، آيا فيلمنامه و بازيگران توانستهاند معرف درستي براي اين طبقه باشند؟
ابتدا اين را بگويم كه روزهاي اولي كه وارد گروه سه در چهار شدم، همه چيز برايم عجيب بود. چون باورم نميشد خانوادههايي وجود داشته باشند كه اين گونه با هم رفتار كنند. اين همه داد بزنند و با پرخاشگري با هم صحبت كنند يا مدام از واژههايي مثل تريپ يا قاط زدن استفاده كنند.
به همين دليل، اول كار برايم كمي سخت بود كه خودم را با اين فضا تطبيق بدهم، داد و بيداد كنم يا واژهها را آنچنان كه آنها از من ميخواستند اجرا كنم. چون ذاتا شخصيتي آرام دارم و معمولا داد و بيداد نميكنم، اما وقتي ديدم همه دارند آن را اجرا ميكنند، من هم خودم را با آنها وفق دادم. در واقع سه در چهار مثل رود خروشاني بود كه همه را با خود همراه كرده بود و من نميتوانستم در كنار اين رود بايستم، به همين دليل خودم را به اين رود سپردم و حركت كردم. بازيگري مثل شنا كردن است.
بازيگر بايد يك مدل حركت و سبك بازيگري را براي خودش انتخاب كند، اما بعضي كارها مثل گرداب ميماند؛ بازيگر بايد تلاش كند خودش را با حركت اين گرداب همسان كند و من در سه در چهار به اين گرداب افتاده بودم و بايد خودم را به بقيه ميرساندم. كار خيلي فشرده بود و ما 4 ماه روزي 17 ساعت كار ميكرديم. بنابراين همه ما ناچار بوديم خودمان را با ديگري تنظيم كنيم تا بتوانيم به كار ادامه دهيم.
آيا بين حنا و قناري در ساعت شني شباهتي وجود دارد؟
نه اين دو شخصيت اصلا شبيه هم نيستند. واقعيت اين است كه فقط يكپنجم بازي من در سريال ساعت شني ديده شد. نقش من در اين سريال واقعا حرام شد. من براي نقش قناري خيلي زحمت كشيدم و وقت و انرژي گذاشتم و با شيوه خاصي به آن نزديك شدم و آن را اجرا كردم، اما نقش مثله شد و چيزي از زحمات من ديده نشد.
براي يك بازيگر مثل شما نزديك شدن به نقش زنهايي كه به قشر پايين جامعه تعلق دارند، چگونه است؟
براي من كه متعلق به اين طبقه نيستم، دشوار است. اما من روش خاص خودم را براي نزديك شدن به اين نقشها دارم. من معمولا از طريق بو به نقش نزديك ميشوم. معمولا براي نقشي كه قبول ميكنم يك عطر مخصوص ميخرم يا براي آنها يك بوي مخصوص در نظر ميگيرم. البته اين را هم بگويم كه براي بيشتر نقشهايم خودم اسم انتخاب ميكنم.
مثلا اسم قناري در فيلمنامه ساعت شني، قناري نبود، بلكه يك اسم معمولي بود يا اسم حنا ملوك بود كه من از كارگردان و نويسنده خواستم حنا باشد. معتقدم اسم با خودش كاراكتر و فضا ميآورد. اسم قناري اشرف بود و كارگردان تاكيد داشت كه اشرف بماند؛ اما در ادامه چنين شد كه اشرف ميخواهد قناري شود.
اين تمايل يك جور درگيري اين زن با خودش بود كه ميخواست آدم بهتري شود. البته روند تحول شخصيت قناري به نمايش درنيامد.
برخي معتقدند براي يك بازيگر اجراي اين جور نقشها جالبتر است؛ چون جاي بيشتري براي كار دارد.
بله.خود من دوست ندارم نقش آدمهاي معمولي را بازي كنم؛ چون اين گونه نقشها اصلا جاي كار ندارند. هرچند گاهي اوقات نقشهاي خنثي را هم بازي كردهام كه يكي از آنها در سريال قرارگاه مسكوني بود كه من نقش زني كاملا معمولي را بازي كردم. در اين شرايط اصلا فكر نميكنم كه دارم كاري انجام ميدهم بنابراين از خودم و كارم راضي نميشوم.
من وقتي احساس خوبي از نقشم پيدا ميكنم كه احساس كنم دارم كاري انجام ميدهم، در غير اين صورت احساس كمفروشي به من دست ميدهد. اگر كمي به عقب برگردم، از نقشهايي كه خيلي مرا راضي كرد، ميتوانم به نقشم در فيلم پناهنده اشاره كنم كه چند وقت پيش از تلويزيون پخش شد يا مثلا نقش بهنوش در سريال آواي فاخته، نقشهايم در فيلمهاي زير درخت هلو، آذرخش، ماموريت آقاي شادي، ليلي با من است و نياز. در تمام اين كارها من تلاش كردم خودم را تكرار نكنم.
شما تقريبا با سنتان حركت كردهايد و معمولا نقشهايي را كه مناسب سنتان است، بازي كردهايد؟
بله. هيچ وقت مثلا در 40 سالگي نقش خانم 20 ساله را بازي نكردهام، اما گاهي نقشهاي پيرتر از سنم را بازي كردهام كه اين اتفاق بيشتر در تلهتئاترها افتاده است، مثلا در تلهتئاتر ملودي شهر باراني، نقشي پيرتر از خودم را بازي كردهام.
پس از بازي در فيلم «ليلي با من است»، وقفهاي در كار بازيگري شما رخ داد، آيا دليل خاصي داشت؟
در آن زمان ميخواستم خانه پيشكسوتان هنر را راهاندازي كنم كه طرحش از خودم بود. خيلي براي آن زمان گذاشتم و بيشتر وقتم را به كارهاي خيريه اختصاص دادم. تلاش كردم هنرمندان مهجور، از كارافتاده و نيازمند را شناسايي كنم. ميخواستم از طريق خانه پيشكسوتان هنر به نحوي از آنها دلجويي و به آنها كمك كنم. البته در كنار اين فعاليت، كلاسهاي روانشناسي و خودشناسي هم ميرفتم و در اين سالها بيشترين قصهها و طرحهاي فيلمنامه را نوشتم.
تصميم گرفته بوديد بازيگري را كنار بگذاريد؟
در آن سالها به ميل و اراده شخصي خودم بازيگري را كنار گذاشتم و زماني كه برگشتم، اين 8 سال در چهره من خيلي بيشتر نشان ميداد. البته بيماري تيروئيد باعث شد من از لحاظ فيزيكي و جسمي هم تغيير كنم. تغييري كه باعث شد از نقش دختر خانواده تبديل به زن خانه شوم، بنابراين جنس نقشهايم تغيير كرد.
به نظرم اين تغيير فيزيكي به شما در ارائه نقشهايتان كمك كرد؟
از زماني اين فيزيك جديد به كمكم آمد كه آن را ناديده و تصميم گرفتم به دنياي بازيگري برگردم و از شرايط جديدم در ارائه بهتر نقشهايم كمك بگيرم.
كه در سه در چهار و نقش حنا از اين فيزيك براي بهتر شدن نقش استفاده كرديد؟
تا حدودي، اما چيزي كه اذيتم ميكند، اين است كه نكند در نقشهاي كمدي كليشه شوم.
از كي متوجه شديد در ارائه نقشهاي كميك موفق هستيد؟
واقعا موفقم؟
از نظر من، بله.
اين خيلي خوب است. چون خنداندن خلايق در شرايط فعلي خيلي دشوار است. اغلبآدمهاي امروز با غم روز خود را شروع ميكنند و با خستگي روز را ادامه ميدهند و اگر من بتوانم باعث شادي آنها شوم، خيلي احساس خوبي پيدا ميكنم.
شما در موقعيتهايي كه قرار ميگيريد، جوري بازي ميكنيد كه بيننده را به خنده وادار ميكنيد و اين برميگردد به جنس بازياي كه انتخاب ميكنيد، درست است؟
بله. چون برايم خيلي مهم است كه زمان بازي كمفروشي نكنم، دوست دارم هر چه را در توان دارم در بازيم عيان كنم. معمولا با استفاده از روش استانيسلاويسكي به نقش نزديك ميشوم، آن را تجربه و بعد اجرا ميكنم. اين روش باعث ميشود بازيگر از خودش بپرسد اگر خودت در موقعيت نقش بودي چه ميكردي و من از اين روش در بيشتر نقشهايم استفاده ميكنم.
شما فيلمنامهنويسي هم خواندهايد؟
من فوقليسانس فيلمنامهنويسي دارم و فيلمنامههاي زيادي هم نوشتهام كه چند تايي از آنها هم ساخته شده است. چند فيلم كوتاه هم ساختهام مثل ننه و ايكاش كه ننه چندين جايزه هم از جشنوارههاي مختلف گرفته است. فيلم تلويزيوني ماهمنير را هم براساس فيلمنامهاي از خودم براي تلويزيون كارگرداني كردهام.
دنياي نوشتن با دنياي بازيگري فرق ميكند. شما در نوشتن به دنبال چه هستيد و در دنياي بازيگري به دنبال چه ميگرديد؟
در دنياي نوشتن به دنبال انسانيت هستم و دوست دارم عمق تنهاييهاي يك انسان را روايت كنم. چند سال پيش وقتي به صورت حرفهاي كار تئاتر ميكردم هم همين تنهايي انسانها دغدغهام بود، اما در بازيگري به دنبال اين هستم كه با مردم همدلي كنم.
در فيلم ماهمنير اين تنهايي كجاي قصه قرار داشت؟
آنجايي كه ماهمنير با نگاهي سنتي به شهر آمده بود و در اين شهربزرگ گم شده بود. اين تنهايي جايي ديده ميشد كه او رودررو با زندگي شهري قرار ميگرفت كه با آن آشنا نبود و برايش مشكلاتي پيش ميآمد.
اما ماه منير ميخواست ديگران را تحت تاثير خودش قرار دهد؟
بيشتر ميخواست يك تنه بايستد و كاري انجام دهد.
آيا آدمهايي مثل ماهمنير را ميتوانيم بگوييم تنها، چون آدمهاي تنها معمولا به كار ديگران كاري ندارند؟
آدمهايي كه شما ميگوييد تنها نيستند، بلكه افسرده هستند. آدم تنها ميتواند هم افسرده باشد و هم ميتواند مثبتگرا باشد و جمعي را با خود همراه كند و اين ويژگي را دارد كه رهبري جمع را در دست بگيرد، اما چون در اقليت است كمتر موفق به اين كار ميشود.
شما از معدود بازيگراني هستيد كه روي لهجه خودتان تعصب داريد و دوست داريد آن را با نقشهايتان همراه كنيد؟
بله. لهجهام را دوست دارم چون معتقدم اگر آدم براي زادگاهش احترام قائل نباشد، براي هيچ چيز ديگري نميتواند احترام قائل شود.
چه سالي از خرمآباد به تهران آمديد؟
من در تهران به دنيا آمدهام، اما پدر و مادرم هر دو «لر» هستند و جالب است بدانيد فاميل اصلي من صالحي لرستاني است كه من فقط از لرستاني آن استفاده ميكنم. يادم هست وقتي 8 7 ساله بودم ميگفتم اسم واقعي چارلي چاپلين، چارلز اسپنسر چاپلين است و من شهره صالحي لرستاني هستم. بنابراين وقتي بازيگر شدم، صالحي را حذف ميكنم و فقط لرستاني را به پيروي از چارلي چاپلين نگه ميدارم.
لهجه خيلي در نقشهايتان به شما كمك ميكند؟
بله. البته اين را هم بگويم كه من لهجه گرفتنم خيلي خوب است. در فيلم «نياز» تويسركاني صحبت كردم و در سريال آپارتمان كاملا رشتي صحبت ميكردم. از بچگي تقليد لهجهام خوب بود و اكنون هم با لهجهها خوب كنار ميآيم.
شما داستان و فيلمنامه مينويسيد و به عنوان كارگردان دغدغههاي خاص خودتان را داريد، اما گفتيد كه از گروه خاصي دفاع نميكنيد. فكر نميكنيد كه خانمها نياز به مدافع دارند؟
همين نگاه كه خانمها نياز به مدافع دارند، آنها را در فضاي مظلوم قرار ميدهد. من ميگويم خانمها مظلوم نيستند، مسوول زندگي هستند، چون مسوول هستند بايد يك كاري براي خودشان انجام دهند، مثل ماهمنير كه بلند ميشود براي خودش كاري ميكند. مساله من، زن و مرد نيست مساله من انساني است كه بايد براي پيشرفت خودش كاري بكند.
طرفدار كدام قشر از خانمها هستيد، بيسواد، باسواد، خانهدار، شاغل و...؟
طرفدار كسي كه حقش را ميگيرد.
من زنها يا مردهاي جنگجو را كه براي رسيدن به خواستههايشان ميجنگند بيشتر دوست دارم. دوست دارم قهرمان قصه، حركت كند و براي تغيير سرنوشتش كاري انجام دهد.
شما به عنوان بازيگر، فيلمنامههاي زيادي را ميخوانيد، در چند درصد از اين آثار قهرماناني را كه دوست داريد وجود دارند؟
قهرمانان از جامعه ميآيند . زنهايي كه من در فيلمنامهها ميبينم آدمهاي منفعلي هستند كه هيچ كاري نميكنند، خيلي لطف كنند غذا ميپزند يا چاي ميآورند. واقعيت اين است اگر اين نقشها به من پيشنهاد شود، احساس توهين ميكنم چون ميپرسم بود و نبود اين زن چه كمكي به قصه ميكند؟ من دوست دارم جايي باشم كه كارايي داشته باشم و با اين نگاه بلندي و كوتاهي نقش برايم مهم نيست بلكه كارايي نقش برايم اهميت دارد.
به نظر شما وجود قهرمان در فيلم يا سريال لازم است يا خير؟
در نمايشنامه گاليله برشت ميگويد: بدبخت ملتي كه قهرمان ندارد و گاليله در جواب ميگويد: بدبخت ملتي كه به قهرمان نياز دارد. به نظر من هر كس به تنهايي ميتواند قهرمان باشد؛ به همين دليل است كه من دست به قلم بردم و نوشتن را شروع كردم. در اين نوشتهها سعي ميكنم فضايي را كه مطلوب خودم هست به وجود بياورم.
بعد از ماه منير فيلمنامه ديگري هم نوشتهايد؟
بله، يك فيلمنامه آماده دارم به نام «موندني» كه خيلي وقت صرف تحقيق و نگارش آن كردم و داستان آن درباره زندگي يك زن غسال است. قرار بود اين فيلمنامه را براي شبكه تهران بسازم، اما آنقدر مرا آوردند و بردند كه ديگر خسته شدم. بعد از ماه منير كه موفقيت زيادي كسب كرد من پر از شوق كار شدم و فكر كردم كه مديران تلويزيون با من بيشتر همكاري خواهند كرد، اما متاسفانه نتوانستم كار جديدم را شروع كنم. حتي به من گفتند به فكر يك نويسنده باشم تا فيلمنامه را بازنويسي كند؛ اما همه ميدانند كه يكي از حرفههاي من نوشتن است و در كار ماهمنير نشان دادم كه توانايي نوشتن فيلمنامه را دارم. واقعا حيف است با كساني مثل من كه سرشار از انرژي هستيم اين گونه سرد برخورد شودبه گونهاي كه سرخورده شويم.
به نظر شما در حال حاضر سمت و سوي سريالهاي نمايشي تلويزيون چگونه است؟
سادهپسندي مردم. هر چه موضوعات سادهتر باشد بيشتر استقبال ميشود و به همين دليل است كه ميبينيم داستان بيشتر سريال و فيلمها، درباره ازدواج است. واقعا مگر در خانوادههاي ما در سال چند ازدواج صورت ميگيرد كه همه چيز بايد با محوريت ازدواج سر و سامان بگيرد؟ در حالي كه اگر دقت كنيم، ميبينيم خانوادههاي ايراني روزانه با مسائل بسيار زيادي روبهرو هستند كه همه آنها قابليت طرح در فيلمها و سريالها را دارد، اما انگار قرار نيست به مسائل عميق انساني توجه شود.
اين سادهانگاري در كار بازيگراني كه اين نقشها را بازي ميكنند هم ديده ميشود؟
اين طبيعي است، وقتي نقشي به بازيگر پيشنهاد ميشود كه هيچ لايه پنهاني ندارد تا بازيگر را وادار كند براي پيدا كردن آنها زحمت بكشد، بازيگر هم براي بهتر اجرا كردن نقش هيچ تلاشي نميكند. بهتر است بگويم بيشتر نقشها اصلا از بازيگر نميخواهد براي اجراي آنها زحمتي بكشد.
خانه پيشكسوتان هنر را هم پيگيري ميكنيد. اين خانه براي شما اصل است يا اين كه در حاشيه فعاليتهاي شما قرار دارد؟
اصل كار براي من بازيگري و فعاليتهاي هنري است. البته در 8 سالي كه من كار بازيگري نميكردم، خانه پيشكسوتان هنر برايم اصل بود.اين خانه را راهاندازي كردم و به آن پر و بال دادم، اما تاكنون كه بيشتر از 4 سال از تاسيس آن ميگذرد، هنوز نتوانستهام اساسنامه آن را تصويب كنم يا يك مكان ثابت و درخور شأن هنرمندان براي آن پيدا كنم و بودجهاي براي آن بگيرم چون مديران سازمان فرهنگي، هنري شهرداري مدام در حال تغيير هستند و در هيچ كدام از مديريتها نتوانستهام اين خانه را به سرانجام برسانم. اساسنامه خانه پيشكسوتان هنر خيلي كامل نوشته شده است كه اگر تصويب شود، براي هنرمندان خيلي كار ميتوانيم انجام بدهيم. اميدوارم در اين دوره از مديريت سازمان فرهنگي، هنري شهرداري بتوانيم پايههاي خانه هنرمندان پيشكسوت را محكم كنيم و آن را به طور رسمي موجوديت بخشيم.
طاهره آشياني
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]
-
گوناگون
پربازدیدترینها