واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: نظر گاهچه كساني از كاهش نرخ ارز خوشحال ميشوند؟!
دكتر فرهاد فزونييكم: ظاهرا دادن شوك و شوك تراپي يكي از سياستهاي اجرايي دولت نهم در اقتصاد كشور است. هيچ كاري به آرامي و آرامش قرار نيست انجام گيرد و اقتصاد كشور هميشه بايد در تب و تاب باشد. دانه كوچك ذرت زرد رنگ را وقتي روي آتش قرار دهيم، چند برابر باد كرده و حجيم و سفيد رنگ ميگردد. ولي پوك است و ترد.
دوم: اخيرا شوك كاهش ارزش دلار به نصف قيمت امروز مطرح شده و هر چه مهندس و سياستمدار و حسابدار در كشور هستند به جان اقتصاد افتاده اند. اما هر كس در پهنه اقتصاد كشور دست و پا ميزند به خوبي ميداند كه دولت، و فقط دولت، تعيينكننده نرخ ارز است و چنانچه اين نرخها مورد تاييد دولت نبوده و نيست ميتوانسته و ميتواند آنها را آرام آرام (مثلا ماهي يك يا دو درصد)كاهش دهد تا به سر منزل مقصود برسد. ولي اين خلاف رويه دولت نهم است. به هر صورت جنبه سياسي اين كار از اهميت بيشتري برخوردار است و بايد با انجام آن محبوبيتي كسب كرد. چه كساني از اين برنامه خوشحال ميشوند ؟
سوم: اولين گروه عامه مردم هستند كه تصور ميكنند واقعا از اين شوك بهرهمند ميشوند.
وقتي ارزش دلار آمريكاي امپرياليست در مقابل پول كشور عزيزمان ايران نصف شود و بتوانيم كالاهاي چيني را به نصف قيمت امروز بخريم حتما بايد خوشحال و خندان باشيم. غافل از اينكه همين كشور چين با رشدي حدود 11درصد در سال و ذخيره ارزي بيش از هزار ميليارد دلار خود نرخ واحد پولش را با دلار آمريكا تقريبا ثابت نگهداشته تا بازارهاي صادراتي خود را حفظ نمايد و اجازه ندهد با افزايش نرخ برابري يوآن با دلار، اين بازارها نصيب آمريكا گردند و به اين ترتيب باعث خشم آمريكا شده است. غافل از اينكه پيشنهاددهندگان خواستار آنند كه 5 سال دستمزدهاي كارگران و كارمندان بخش خصوصي و دولت ثابت بماند و....
چهارم: دومين گروه واردكنندگان هستند. بالاخره وقتي ارزش ريال دو برابر شد كالاهاي خارجي را ميتوان به نصف قيمت خريد و در بازار داخل ارائه كرد. چه بلايي سر توليدات داخلي خواهد آمد خدا ميداند. راه حل خالقان طرح، اين است كه با افزايش تعرفههاي گمركي جلوي واردات را خواهيم گرفت. مشكلات اين كار كجا است ؟ اولا: اين خلاف رويه معمول براي پيوستن به سازمان تجارت جهاني است. البته دولت نهم اعتقادي به سازمان و نتايج عضويت در آن ندارد بنابراين از نظر دولت مهم نيست. ثانيا : در اكثر موارد ارزش كالا به صورت واقعي در فاكتورها اظهار نميشود و در نتيجه افزايش ميزان تعرفه پرداختي با كاهش ارزش وارداتي تناسبي ندارد. ثالثا: وقتي تعرفهها بالا رفت ميزان قاچاق نيز افزايش مييابد و...، بنابراين خوش به حال واردكنندگان.
پنجم: بسياري از صاحبان و مالكان صنايع بزرگ و پر قدرت در ساليان گذشته با توانهاي خاص خود و ويژه خواري (رانت خواري) وامهاي ارزي بسياري دريافت كردهاند. ايشان هنگامي كه تمام نيروها و روابط خود را براي گرفتن اين وامهاي ارزي بهكار ميگرفتند به فكر توان مالي خود در هنگام پس دادن وامها نبودند. اما وقتي ارزش يورو از 670 تومان به 1400تومان افزايش يافت آن وقت فهميدند كه در چه چاهي افتاده اند و از باز پرداخت وامها خودداري كردند. البته اول با دولت مذاكره كردند و موافقت دولت را جلب كردند تا جريمههاي عدم باز پرداخت وام را ببخشد. حالا هم قرار است كه ارزش ريال دو برابر گردد تا هنگام باز پرداخت احتمالي وامها خداي ناكرده فشاري به اين سرمايه گذاران محترم كه سالهاي سال از وام با 6 يا 7درصد بهره استفاده ميكردند (در حالي كه ديگران 30درصد بهره ميدادند) وارد نيايد. بالاخره اگر عدالتي وجود دارد سهم اينها را هم بايد داد. پس سرمايهگذاران بزرگ، كه قبلا از پرخاشهاي رييسجمهوري در مورد وامهاي پس نداده ناراحت شده بودند، مورد لطف قرار ميگيرند و خوشحال و خندان به سرمايهداري ادامه ميدهند.
ششم: يكي از عواقب افزايش برابري پول ملي فرار سرمايهها از كشور ذكر شده است. از سوي ديگر به زمينداران يا زمينخواران بزرگ هم هشدارداده شده است كه تا اول آذر وقت دارند كه زمينهاي خود را بفروشند وگرنه با سيستمهاي مكانيزه يقه مبارك آنها را خواهند گرفت. چه بهتر كه اين زمينها امروز فروخته شوند و فردا با خريد دلار ارزان وجوه آن به خارج ارسال شده و در كشورهاي جنوب خليج فارس به ملك و املاك تبديل گردد. اين هم رضايت زمينداران. نكته جالب اين است چون نميتوان تمام اين زمينها را يكباره به قيمتهاي امروزي فروخت بايد قدري در بهاي آنها تخفيف داد.
باكي نيست. دلار را ميتوان به نصف قيمت خريد. لكن با حراج زمينها قيمت زمين و ملك پايين خواهد آمد. اين ميشود موفقيت دولت در كاهش قيمت املاك براي طبقات مستضعف جامعه. حسن ديگري هم دارد. با فروش اين املاك نقدينگيهاي سرگردان جمع آوري خواهند شد. حال اگر به خارج از كشور ميروند ايرادي ندارد. بالاخره هدف جمع آوري نقدينگي و مبارزه با تورم است. اين را هم به حساب موفقيت بانك مركزي در كنترل تورم در كشور بگذاريد.
هفتم: جمع خوشحالان كيانند: ميهنپرستان از افزايش ارزش پول ملي خوشحال، واردكنندگان از ارزانتر شدن ارزش واردات شادمان، قاچاقچيها از فراهم آمدن موقعيت جديد براي افزايش ميزان قاچاق خندان، سرمايهگذاران بدهكار ارزي از كاهش بدهي خود به نصف غرق در سرور، زميندار و املاك باز از خروج ارزان داراييها و حضور در بازارهاي جهاني مستغلات مغرور و سرحال، وزارت مسكن و شهرسازي از كاهش قيمت املاك و بانك مركزي از كاهش نقدينگي و كنترل تورم باد در غبغب انداخته و بالاخره دولت از جميع اين موفقيتها بهرهمند و مطمئن كه در انتخابات آينده پيروز و سربلند خواهد شد. من راضي و تو راضي و همه راضي. سياستي بهتر از اين هم ميخواستيد؟
هشتم: پس گريان كيست؟ گريان اقتصاددان است كه ميبيند دولت براي درست كردن ابروي يار، چشم را كور ميكند، دماغي را ميبرد، گوش را وصله ميزند .... تعرفه براي جلوگيري از واردات، پنجاهدرصد يارانه براي ادامه صادرات، راهاندازي كميسيونهاي قيمتگذاري كالاهاي وارداتي و صادراتي براي جلوگيري از تقلب يا دادن پاداش، بگير و ببند براي جلوگيري از خروج ارز و تنبيه كساني كه در خارج ملك و املاك ميخرند و....
نهم: چاره چيست؟ ساده است. آقايان مهندسين، آقايان حسابدارها، سياستمدارها، دكترها، اقتصاد علم است ، دانش و تخصص است. لطفا دست از سر اقتصاد كشور برداريد. شما به دنبال تخصص خود باشيد و اقتصاد را به اقتصاددانان بسپاريد. همه چيز درست خواهد شد.
*عضو هيات نمايندگان اتاق تهران
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]