واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: موسيقي - حل مسئله يا پاككردن صورت آن؟
موسيقي - حل مسئله يا پاككردن صورت آن؟
حميد منبتي:صداي محسن يگانه اولينبار در آهنگهايش شنيده شد كه در خانه با يكي دو گيتار ضبط شده بودند؛ بدون كيفيت. گيتار درب و داغوني ميزد، اما آهنگهايش به دل مردم نشست. اوايل كسي اسمش را هم نميدانست. اما كمكم جوري شد كه طرفدارانش دنبال آهنگهاي جديد او ميگشتند. يگانه پس از آن همكارياش را با محسن چاوشي شروع كرد و با هم تعدادي آهنگ دوصدايي منتشر كردند، برخي را اين محسن ساخته بود و تعدادي را آن محسن ديگر! اينگونه شد كه نام او را هم شنيديم؛ وقتي به سبك آهنگهاي زيرزميني اسم خواننده و Arranger (!) را اول آهنگها ميگفتند و اين كار از آن به بعد مد شد.
تيم سهنفره چاوشي، يگانه و حامد هاكان شدند سردمدار نوعي موسيقي كه پيش از آن نظيرش را تحت عنوان «واسوخت» در آثار قدما شنيده بوديم؛ ترانههاي ضدعشق! اما اينها آنقدر در اين كارها افراط كردند كه كار از «واسوخت» گذشت و خودشان اسم موسيقيشان را گذاشتند «موسيقي سياه»! نامي كه واقعا برازنده آن فرم موسيقي بود. در اين موسيقي سياه انواع و اقسام ناله و نفرينها به معشوق بيوفا نسبت داده ميشد: «خدا الهي بزنه به كمرش! و...»از آن بدتر اينكه اين سبك اگرچه به مرور توسط اين تيم تعديل شد، اما دنبالهروي متعصب ديگري يافت كه تعدادشان در اين 5-4سال اخير روز به روز بيشتر شده و متاسفانه يا خوشبختانه بخش اعظم ترانههاي- اغلب زيرزميني- سالهاي اخير را تشكيل دادهاند. از سوي ديگر سياستهاي دفتر موسيقي وزارت ارشاد در بستن راههاي انتشار مجاز براي اين قبيل خوانندگان باعث شده كه روز به روز آمار خروجيهاي مجاز موسيقي كاسته شده و بر خروجيهاي غيرمجاز آن افزوده شود. محسن رجبپور (مدير شركت ترانههاي شرقي و مدير برنامههاي آريان، بنيامين و...) در اينباره ميگويد: «در سال 86 موسيقي ايران شاهد 220 خروجي مجاز و در مقابل 850 خروجي غيرمجاز بوده است و اگر فكر خاصي براي اين معضل نكنيم، تعداد خروجيهاي مجاز موسيقي ظرف يكي دو سال آينده به عددي دو رقمي تبديل ميشود.» ارزان و دمدستيشدن تجهيزات صدابرداري در سالهاي اخير هم بر اين مسئله دامن زده تا هركس با خريد يك ساندكارت حدودا 100هزار توماني بتواند در خانهاش هرچه ميخواهد ضبط كند؛ بدون نياز به مجوز و هر فيلتر ديگري.
رانده شدن موزيسينها به زيرزمين، به نفع هيچكس نيست. نه خواننده و آهنگسازي كه حاصل كارش را به صورت رايگان روي اينترنت قرار ميدهد و در عوض هرچه دلش ميخواهد ميخواند؛ نه شنوندهاي كه معلوم نيست چهجور موسيقي با چه شعر و ترانهاي و چه كيفيتي به گوشاش ميرسد. كه امروز ميبينيم سطح كارهاي شنيداري مردم در حد همين آثار زيرزميني تنزل پيدا كرده؛ و نه حتي وزارت ارشادي كه ميتواند با اندكي تسامل و تسامح تمام اين خوانندگان را به آغوش خود بخواند؛ آنهايي را كه توانايي ارائه موسيقي خوب دارند انتخاب و حمايت كند، و آهنگهاي خوبشان را با كيفيت مناسب و اصلاح ترانهها- در صورت لزوم- از كانال خود منتشر كند. اينطوري هم موزيسينها از خواندن اراجيفي كه در برخي آهنگهاي زيرزميني ميشنويم، نجات مييابد، هم موسيقي با كيفيت و مناسب به گوش مردم ميرسد و از همه مهمتر اتوريته دفتر موسيقي به عنوان تنها مرجع ذيصلاح انتشار آثار موسيقايي در كشور حفظ ميشود.
اما راندن اهالي موسيقي به زيرزمين به نفع چه كسي است؟ مگر در اين سالها مجوز گرفتن خوانندگان سابقا زيرزميني (از جمله رضا صادقي، بنيامين، محسن يگانه و...) چه اتفاق هولناكي رقم زد؟! جز اين است كه مجوز گرفتن چنين خوانندگاني، ديگران را نيز به رفتن به سوي ارشاد و عبور از فيلترهاي آن ترغيب ميكند و اين، مساوي است با به محاق رفتن موسيقي زيرزميني؟ به قول رضا مهدوي- رئيس سابق مركز موسيقي حوزه هنري- «تمام جواناني كه استعداد و علاقهاي براي كار كردن در زمينه موسيقي دارند، حق دارند كه- بسته به تواناييشان- از بودجه و امكانات دولتي كه در حقيقت متعلق به خود آنهاست، بهرهمند شوند. وظيفه ما هم ارشاد و هدايت آنهاست، نه سرخورده كردنشان و ترغيب آنها براي فعاليت زيرزميني.» مهدوي از زمان تصدي رياست مركز موسيقي حوزه هنري چنين سياستي را در پيش گرفت. او با ميداندادن به جواناني كه از مجوز گرفتن نااميد شده بودند، آنها را بهسوي حوزه جذب كرد و در همين راستا آلبوم «ترنج» محسن نامجو را هم منتشر كرد. آلبومهاي محسن چاوشي و محسن يگانه هم با اصلاح ترانههايشان و تغييراتي در موسيقي (از جمله اضافهكردن سازهاي ايراني به آنها و...) در نوبت انتشار حوزه قرار داشت كه دفتر موسيقي ارشاد طرز فكر و رفتارهاي مهدوي را برنتابيد و در نهايت طي يك پروسه بلند مدت، او از رياست مركز بركنار شد!
سبكهاي ديگري نظير راك، رپ و... نيز سرنوشت مشابهي از سوي ارشاد داشتهاند. تخطئه بيبرو برگرد دو سبك موسيقي بيشتر به پاككردن صورت مسئله شبيه است تا حل آن! قابل انكار نيست كه كارهاي نامناسبي در اين سبكها بعضا به گوش رسيدهاند. اما بستن كامل همه درها به روي آثار راك و رپي كه ميتوانسته خوب باشند، مساوي است با ميداندادن به آثار بيمحتوا و نامطلوب خارجي يا زيرزميني. اتفاقا اگر از رواج چنين آثاري بيم داريم، بايد از آثار راك و رپ با محتوا و مضمون مناسب حمايت كنيم تا علاقهمندان اين سبكها به سمت نمونههاي نامطمئن آنها جذب نشوند. اگر بپذيريم كه سبكها تنها زبانها و گويشهاي متفاوتي براي بيان موسيقي هستند، خواهيم ديد كه انكار آنها چندان عاقلانه نخواهد بود مثل اين است كه بگوييم از امروز همه مردم دنيا به يك زبان سخن بگويند و يا ديگر كسي حق ندارد از گويش آذري يا كردي استفاده كند! انتشار مجاز آلبوم محسن يگانه، اتفاق مثبتي است، خيلي مثبت. روز به روز بايد از تعداد اين خوانندگان زيزميني كاسته و به تعداد روزمينيها بيفزاييم. شنيده ميشود كه آلبوم محسن چاوشي هم در دست انتشار است و اينها هم خبرهاي خوبي هستند. قبول كه شايد اينها بهترين نمونه موسيقي- و موسيقي پاپ- نباشند. قبول كه شايد كاستيهايي داشته باشند. اما مگر همه اساتيد بزرگ موسيقي ايران، كار ضعيف ندارند؟ اصلا كداميك از آلبومهاي چند سال اخير شجريان، عليزاده، لطفي، مشكاتيان و... در حد شأن و نام آنها بود؟ بپذيريم كه اين جوانان نيز حق خواندن دارند، هر چند خام، هر چند ناپخته، هرچند نيازمند هدايت و... نيازمند هدايت، نه...!
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]