واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: اصولا موسيقي در كشور ما، جز هنرهاي فطري و ذاتي مردم ايران زمين است چرا كه بيگمان كشورمان در زمينه شعر يكي از قلههاي ادب كلاسيك جهان به شمار ميرود. مطرح كردن بحث شعر، موازي با مقوله موسيقي به دليل تفكيك اين ژانر (موسيقي) است. چرا كه همواره موسيقي در طول تاريخ دو شاهراه عظيم در نورديده است. شاهراه اول موسيقي بزميك بوده كه در بسياري از موارد به غير از فرم، محتوا (چندان عميق و معناداري نداشته است. اگر چه كه موسيقي بزميك نيز گاهي به سوي محتوايي حماسي و مهيج رفته و بار معنوي خود را پر كرده است اما در بسياري از موارد اين موسيقي روند عادي خود را طي كرده و همواره خوراك بعضي از طبقات جامعه بوده است.
منظور از بعضي از طبقات جامعه گريز از يك موسيقي ملي، آوانگارد، ماندگار و جهاني است.به تعبيري تنها نوعي موسيقي ميتواند ماندگار بماند كه به لحاظ محتواي عميق باشد و به لحاظ ساختاري نيز به جنبههاي زير ساختي توجه كند و خوراك تمام طبقات جامعه باشد . بنابراين اگر چه كه دهههاي 30 و 40 اوج ظهور ستارگان موسيقي سنتي ايران است اما دهه 60 و 70، عرصه درخشش موسيقي سنتي و شكوفايي اين هنر اصيل و گفتمان آن با شعر است. از اين رو چنين دهههايي را ميتوان اوج حركت در شاهراه موسيقي تفكر ناميد. در اين دههها موسيقي ايران نه تنها به لحاظ محتوايي به سوي پر معناترين اشعار كلاسيك فارسي ميرود، بلكه به لحاظ تخصصي و اصول فرميك ملوديك نيز، جريان سازيهاي فراواني در داستگاههاي موسيقي ايراني انجام ميگيرد. پس دهه 60 و 70 نه تنها عرصه توليدات موسيقي بكر و اصيل است بلكه قلمرو بازتاب رسانهاي اين هنر در سطحي بينالمللي نيز به شمار ميرود. تشكيل و حركت اركسترهاي ملي، تهران و ... همواره نمادي از تداوم شاهراه موسيقي تفكر است.
در كنار اين، بسياري از گروههاي موسيقي مانند، شيدا، عارف كارمكارها، عند ليبيها و ... در سطح ملي و بينالمللي به معرفي هويت فرهنگي ايران پرداختند .البته در حين دهههاي اوج درخشش نوابغ موسيقي ايران استاد محمد رضا شجريان، در اين ميان يك تنه بار عظيم از فرهنگ و هويت ايراني را در سطح جهان بر دوش كشيده است. سواي او ظهور ناظري،سراج، افتخاري ، مختاباد، و ... همواره موسيقي ايران را به سمت فضايي چند صدايي هدايت كرده است. بنابراين ايران با شناسنامه تاريخي خود به عنوان يكي از كهن ترين تمدنهاي جهان در رديف كشورهاي تاثير گذار موسيقي، جاي دارد. وجود گونههاي متفاوت موسيقي مانند دستگاههاي رديفي، موسيقي مقامي، نواحي و موسيقي آييني، اين هنر را در ايران از ظرفيتها و قابليتهاي فراواني برخوردار كرده است كه ميتوان ضمن تعامل با ديگر حوزههاي موسيقي جهاني، نيازمنديهاي رو به رشد مخاطبان خود را مرتفع ساخته و در جهت غنا سازي موسيقي جهاني سهم بنيادين را ايفا كند.
اگر چه در بسياري از كشورهاي پيشرفته فرهنگي، سازمانهاي و مؤسسات علمي و پژوهشي متعددي به گرد آوري آمار و اطلاعات در خصوص توليدات آثار هنري و دسته بندي اطلاعات جمع آوري شده جهت تبيين جايگاه هنر در مقولههاي مهم اقتصاد جامعه، توليد ناخالص ملي، اشتغال و درآمد زايي دارند و در برخي از كشورها مذكور در آمد ملي حاصل از گردش اقتصادي فعاليتهاي هنري با صنعت توريسم و گردشگري رقابت ميكند، اما متاسفانه در كشور ما چنين حركت تئوريزهاي ايجاد نشده است. اين در حاليست كه توليدات موسيقيايي ما بعد از انقلاب به رشد درخشان و خيره كنندهاي رسيده است. اگر چه آمار دقيقي از سه، چهار سال اخير دهه 80 تا حدودي نسبي به نظر ميآيد اما در دو دهه اول انقلاب بيش از 4039 حلقه كاست موسيقي در كشورمان توليدات شده است اين تعداد، رقم بالايي است و همواره از شكوفايي توليدات موسيقيايي خبر ميدهد.
با اين حال يكي از مهمترين رويكردهاي جدي موسيقي بعد از انقلاب توجه به موسيقي نواحي، محلي، فولكوريك در ايران است . بيشك اين ژانر نه تنها به لحاظ بررسي محض موسيقي جزو شاهكارهاي فرهنگي مناطق و محلات ايران هستند، بلكه همواره به لحاظ بررسي ديگر ابعاد فرهنگي از جمله، مردم شناسي تيپ شناسي و روان شناسي حائز اهميت بوده و از ثروتهاي فرهنگي به شمار ميروند. بي شك محتواي اين آثار در برگيرنده فرهنگ، ادبيات آداب و رسوم سنتها و خرده فرهنگهاي رفتاري اقصي نقاط كشورمان هستند. از اين رو توجه جدي به اين ثروتهاي ملي از پيامدهاي يكي دو دهه اخير است.
طي سالهاي 1383 - 1361 در مجموع 1835 ساعت، معادل 43/45 درصد از كل توليدات را موسيقي محلي و سنتي (165 ساعت موسيقي دستگاهي) 946 ساعت موسيقي سنتي تحول يافته، 437ساعت موسيقي محلي و 287 ساعت موسيقي مقامي يا نواحي توليد شده است. بيشك اين آمار نسبت به دهههاي گذشته از رشد چشمگيري خبر ميدهد. رشدي كه بيش از ديگر ژانرهاي موسيقيايي از جمله پاپ، پاپ سنتي و پاپ مدرن به موسيقي اصيل ايراني توجه داشته است. بنابراين چنين سياستهايي از نوعي فشردگي تمركز خود مدارانه و در كل تبعيض جلوگيري ميكند. به تعبيري نه تنها موسيقي را در تمام اقشار و تيپهاي اجتماعي ايران زنده ميكند، بلكه به آنها اين امكان را ميدهد كه به عنوان صاحبان و اصحاب جامعه موسيقي ايران، صادر كننده توليدات خود باشند.
بنابراين بسياري از دراويش و حتي تيپهاي ديگر اجتماعي كه در زمان رژيم گذشته پايگاه موسيقيايي رفيع و استواري نداشتند داراي منزلت خاص خود شدند. منزلتي كه كليت فرهنگي ايران را با عوامل از قبيل عرفان، شعر و موسيقي به هم گره ميزند و بين آنها پيوندي لاينفك و جدا ناشدني به وجود ميآورد. اما يكي ديگر از ژانرها و انواع مهم در حوزه موسيقي ايران، موسيقي كودك است. بي شك كودكان سازنده اجتماع و آينده هستند. يكي از مهمترين عواملي كه در كودكان به لحاظ بعد روان شناختي فرهنگي حائز اهميت به شمار ميرود، عامل تخيل است. كودكان بنابراين عامل تخيل سنگهاي زير بنايي نهادهاي از جمله خانواده، مدرسه، سازمانها، و ارگانهاي دولتي در كل جامعه را خواهند ساخت. بنابر نظر بسياري از دانشمندان حوزه روان شناختي و مردم شناسي موسيقي و ادبيات از عوامل مهم در سازندگي تخيل كودكان است. اين در شرايطي است كه مخاطبان موسيقي كودك در كشورمان تعداد كثيري را در بر ميگيرند.
طبق آمارهاي دقيق از سال 1383 - 1361 در مجموع 237 حلقه نوار كاست موسيقي كودك توليد شده است. كه معادل 86/5 درصد كل توليدات است. با اين حال اگر چه كه با توجه به جمعيت زياد كودك و نوجوانان به توليدات بيشتري نياز است اما با اين حال براساس آمار موجود، نزديك به 18 ميليون نفر از سن 3 سالگي تا نوجوانان مخاطب موسيقي كودك هستند كه خود اين رقم اميدوار كننده و قابل توجه است. اما «موسيقي پاپ» همواره يكي از پديدههايي است كه چه در دو دهه اخير و چه در زمان رژيم گذشته در جامعه، مطرح بوده است. در سالهاي قبل از انقلاب موسيقي پاپ به سوي توليد و تكثر زياد رفت. اما بي شك كيفيت اين آثار همواره در بوته نقد بوده و هست. شايد پرداختن به اين ژانر موسيقيايي در يكي دو دهه اخير همواره روند چندان چشمگيري نداشته است.
اما به لحاظ جامعه شناختي و فلسفي اين امر قابل بررسي است. بي شك در جامعه ما همواره در رويارويي با گفتمانهاي سنت و مدرنيته در تضاد و در تقابل بوده است. اين درگيري در 60، 50 سال گذشته بسيار شديدتر بوده است. چرا كه جامعه ما به لحاظ دايره ارتباطي با جهان بسيار محدودتر از يكي، دو دهه اخير بوده است. به تعبيري جامعه ما در آن دوره يك جامعه سنتي محض بوده است. بنابراين پيامدها و دستاوردهاي فكري و فرهنگي جهان را به راحتي جذب كرده است. از اين رو موسيقي پاپ نيز به عنوان يك محصول بومي و كليسايي همواره از جانب فرهنگ مغرب زمين به ما صادر شده است و در ايران نيز توليد و تكثر آثار موسيقيايي پاپ به شدت بالا رفته و ازدياد پيدا كرده است. اما بي شك يكي، دو دهه گذشته عرصه و دايره ارتباطي ما با جهان معاصر گستردهتر شده است.
بسياري از دستاوردهاي فكري و فرهنگي بعد از مدرنيته نيز به ايران راه يافته است. يكي از اين دستاوردها مكتب پست مدرنيسم است. بي شك يكي از مؤلفههاي پست مدرنيسم بازگشت و نگاه به گذشته بوده و همواره هدف از اين كار نيز تعبير تازه و قرائت نوين از سنتهايي بكر و اصيل گذشته است. در نتيجه در كشف ما،بيش از توليدات پاپ و مدرن، موسيقي سنتي با اتكار به شعر و ادب كلاسيك رشد كرده است. در موازي با اين جريان، مسئله مذهب نيز رنگ و رويي جديتري گرفته است. بيشك با ظهور انقلاب اسلامي مسئله مذهب پررنگتر از سالها قبل از انقلاب حضور خود را به رخ ميكشد. طبق آمار دقيق در سال 1383 - 1361 (477) حلقه نوار مذهبي توليدات شده كه 8/11 درصد از كل آثار توليدي حوزه موسيقي ايران را به خود اختصاص داده است.
اما در سالهاي اخير بحثهاي آموزش موسيقي، همواره يكي از پيامدهاي جامعه ما بوده است. در اين ميان صدها كتاب در حوزههاي توليد و ترجمه چاپ و تكثير شده و تعداد دانشجويان موسيقي نيز رشد چمشگيري داشته است. با اين حال بحث اين مقاله ما بيش از هر چيزي، توليدات صوتي است. طبق آمار دقيق 688 ساعت توليد در زمينه آموزشي انجام گرفته است كه 03/17 درصد كل توليدات را شامل ميشود. در اين بررسي اجمالي ما در مييابيم كه همواره موسيقي ملي ايراني روند رو به رشدي داشته است. با اين حال اين امر به تناسب گفتمان فرهنگي جامعه ما با سنتهاي پيشين و ديرين خود و از سوي ديگر پيامدهاي فكري و فلسفي مغرب زمين سمت و سويي خاصي به خود گرفته است كه در كليتي فراگير منجر به رشد هنر موسيقي سنتي ايراني شده و همواره توليدات اين عرصه را بيش از زمان قبل از انقلاب افزايش داده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 260]