واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: بهداشت رواني كودكان استثنايي
تشخيص افتراقي
در اوايل كودكي متمايز كردن نشانه هاي كاستي توجه بيش فعالي از رفتارهاي متناسب با سن در كودكان فعال ( مانند جست و خيز و شلوغ كردن ) ممكن است دشوار باشد.
نشانه هاي فقدان توجه در كودكاني كه هوشبهر پايين دارند و در موقعيتهاي تحصيلي اي قرار گرفته اند كه با توانايي ذهني آنان تناسبي ندارد شايع است. اين رفتارها را بايد از نشانه هاي مشابهي كه در كودكان داراي اختلال كاستي توجه بيش فعالي ديده مي شود متمايز كرد. در كودكاني كه عقب ماندگي ذهني دارند تشخيص اختلال كاستي توجه بيش فعالي اضافي تنها زماني بايد داده شود كه نشانه هاي فقدان توجه يا بيش فعالي از حد سن عقلي كودك فراتر باشد . هرگاه كودك بسيار با هوش را در محيطهاي كسل كننده تحصيلي قرار دهند امكان دارد در كلاس فقدان توجه به تنهايي مشاهده شود اختلال كاستي توجه بيش فعالي را بايد از مشكلات مربوط به رفتار گرا در كودكاني كه به محيطهاي نامناسب , نامرتب و آشفته تعلق دارند متمايز كرد . تاريخچه كامل الگوي نشانه ها كه از افراد مطلع ( مانند پرستار بچه , پدربزرگ و مارد بزرگ و والدين همبازيها) به دست مي آيند ممكن است به عنوان مكمل مشاهداتي كه در مورد فقدان توجه بيش فعالي و توانايي خود گرداني متناسب با سطح رشد كودك در موقعيتهاي گوناگون به عمل مي آيند سودمند باشند.
افرادي كه رفتار نافرماني دارند ممكن است براي انجام كارها يا تكاليف مدرسه كه مستلزم پشتكار است به اين دليل مقاومت كنند كه مايل نيستند از خواسته هاي ديگران پيروي كنند اين نشانه ها را بايد از پرهيز از انجام تكاليف مدرسه كه در اختلال كاستي توجه بيش فعالي ديده مي شود متمايز كرد. گاهي تشخيص افتراقي اين اختلال مشكل است زيرا بعضي از افرادي كه اختلال كاستي توجه بيش فعالي دارند اغلب به عنوان دليل تراشي براي ناتواني در انجام تكاليف محوله ممكن است براي كم ارزش جلوه دادن آنها نگرشهاي مخالفت جويانه ثانوي را در خود پرورش دهند. افزايش فعاليت حركتي كه ممكن است در اختلال كاستي توجه بيش فعالي رخ دهد مي بايست از رفتار حركتي تكراري كه مشخصه اختلال حركت كليشه اي است متمايز شود . در اختلال حركت كليشه اي رفتار حركتي معمولا متمركز و ثابت است ( مانند حركت نوساني بدن و گاز گرفتن خود ) در حاليكه بيقراري و نا آرامي در اختلال كاستي توجه بيش فعالي معمولا تعميم يافته است . بعلاوه افراد دچار اختلال حركت كليشه اي معمولا فعاليت افراطي ندارند و در كنار حركت قالبي ممكن است كم تحرك باشند.
اگر نشانه ها براي يك اختلال رواني ديگر ( مانند اختلال خلقي , اختلال اضطرابي , اختلال تجربه اي , اختلال شخصيت , تغيير شخصيت به علت بيماري جسماني و يا يك اختلال مرتبط با مصرف مواد ) توجيه بهتري داشته باشد تشخيص اختلال كاستي توجه بيش فعالي داده نمي شود . در همه اين اختلال ها شروع نشانه هاي فقدان توجه به طور اخص پس از سن هفت سالگي است و سابقه سازگاري در مدرسه معمولا رفتارهاي ايذايي يا شكايات معلم در مورد فقدان توجه بيش فعالي و رفتار تكانشي را نشان نمي دهد . هرگاه يك اختلال خلقي يا اختلال اضطرابي توام با اختلال كاستي توجه و بيش فعالي منحصرا طي دوره يك اختلال فراگير رشد يا يك اختلال روان پريشي رخ دهد تشخيص اختلال كاستي توجه بيش فعالي داده نمي شود . نشانه هاي فقدان توجه بيش فعالي يا تكانشگري مرتبط با مصرف داروها ( مانند داروهاي گشادكننده ريه ها , ايزونيازيد, و بيقراري حركتي ناشي از مصرف دارو هاي نوروليپتيك ) در كودكان پايين تر از 7 سال به عنوان اختلال كاستي توجه بيش فعالي تشخيص داده نمي شود بلكه تشخيص اختلال مرتبط با ساير مواد كه به گونه اي ديگر مشخص نشده است براي آن مطرح مي شود.
مروري بر روشهاي درماني
گوناگوني , تعدد , فراگيري و مزمن بودن مشكلات رفتاري مرتبط با ADHD عرضه خدمات درماني گوناگون در موقعيتهاي درماني متفاوت را توسط متخصصان باليني ايجاب مي كند اين امر ضرورت دخالت متخصصان ساير رشته ها مثل پزشك روان شناس مددكار اجتماعي و مربي آموزش ويژه را طلب مي كند. تا هريك در برخورد با مشكلات خاص مهارتهاي خود را به كار گيرند. بنابراين لازم است تعصبها و ضديتهاي حرفه اي را كنار گذاشت تا بتوان در برابر مشكلات عظيمي كه براي كودك و خانواده اش ممكن است در مسير رشد كودك ظاهر شوند خدمات لازم را عرضه كرد.
درماني براي ADHD وجود ندارد . حتي موثرترين درمانهاي موجود نوعا كوتاه مدت بوده و برنشانه شناسي موضعي تاكيد دارند شناخت مربوط به سبب شناسي اختلال كه اندك هم هست كمك كمي در انتخاب درمان مي كند . در حالي كه قراين جديد حاكي از اين است كه درمانهاي طولاني مدت چند مدلي خطر ابتلا را در نوجوانان و بزرگسالان كاهش مي دهد. اما نتايج بدست آمده از اين مطالعات بهبودهاي طولاني مدت قابل ملاحضه اي را نشان ندادند. راه ديگر كه تاحدي در كاهش كوتاه مدت شدت مشكلات موثر است احتمالا اين است كه ميزان عيب جويي , انتقاد, محروميت , تنبيه و سو» استفاده بالقوه از كودك كاهش يابد. همچنين اين مداخلات مي تواند تا حدي موجب آرامش خانواده ها و معلمان و سبب تقويت و تضمين بيشتر براي استفاده از آنها شود بنابراين هدف درمان , مهار اختلال است نه درمان آن و به مداخله مقطعي براي راهنمايي كودك در خلال سالهاي طولاني رشد مطمئنا نياز خواهد بود.
اهداف عمده عبارت اند از : فراخناي توجه ضعيف كودك , تكانشگري يا فقدان خويشتنداري و نافرماني در برابر دستورات نماد قدرت ( مثل رفتار قاعده مند ضعيف ) مشكلات همراه ممكن است در هر كودك مبتلا به ADHD وجود داشته باشد .
اين تكنيكها امكان شرح اجراي آنها را به تفصيل نمي دهد با وجود اين در ادامه اين فصل مباحث نسبتا كلي مطرح خواهد شد . ضمن مطالعه اين مباحث دانشجو بايد به خاطر داشته باشد كه هدف از معرفي اين تكنيكها ارائه راه ميان بر براي درمان يا جانشين سازي آنها با تجارب عملي باليني نظارت شده نيست.
دارو درماني
استفاده از داروهاي محرك براي درمان ADHD و اختلالات رفتار ايذايي مرتبط با آن تاكنون به طور وسيعي مورد مطالعه قرار گرفته اند . بيش از 70 درصد كودكان مبتلا به ADHD كه از چنين داروهايي استفاده مي كنند بر اساس قضاوت والدين و معلم عملكرد آزمايشگاهي و مشاهدات مستقيم بهبود رفتاري نشان مي دهند. در حالكه تمركز اصلي بحث حاضر بر روي استفاده از محركهاي رواني است پژوهشهاي متعددي كارايي داروهاي ضد افسردگي را در بهبود كمبود توجه همگام با تعديل بي ثباتي خلق نشان داده است. در حقيقت ممكن است زير گروههايي از كودكان مبتلا به ADHD باشند كه با نشانه هاي اضطراب يا افسردگي مشخص شوند و به داروهاي ضد افسردگي پاسخ بدهند.
داروهاي محرك
به طور سنتي تجويز مصرف روزانه داروهاي محرك بر اساس وزن كودك با استفاده از فرمول ميلي گرم براي هركيلو گرم است. مطالعات اخير مربوط به ميزان مصرف و پاسخ به دارو حاكي از اين است كه اثرات رفتاري منيل فنديت( MPH) به مقدار زيادي به مزاج بستگي دارد و برحسب تفاوت در وزن بدن تعديل نمي شود. شواهد قابل توجهي وجود دارد مبني براينكه MPH و ديگر محركها به طور قابل ملاحظه اي فرايندهاي رفتاري شناختي و تحصيلي معيني را افزايش ميدهند. مثلا مشخص شده است كه MPH عملكرد كودكان مبتلا به ADHD را در آزمونهاي آزمايشگاهي حفظ توجه , پاسخ دهي تكانشي , يادآوري كوتاه مدت و يادگري تداعي را بهبود مي بخشد . پيشرفتهاي حاصله ناشي از دارو درماني در زمينه ميزان دقت كودك بر روي تكاليف و امر درسي در كلاس به همراه كاهش همايند در رفتار ايذايي و ناآرامي نيز مشاهده شده است. پيشرفت در بهره وري تحصيلي و يادگيري عمدتا به ارتقاي عمومي فرايند توجه نسبت داده مي شود . تاثيرات رفتاري ديگر اين داروها در ارتباط با افزايش فرمانبرداري انجام بازيهاي مستقل و پاسخگويي به تعاملات اجتماعي با والدين معلمان و همكلاسان است. در واكنش به آن ميزان امر و نهي هاي والدين انتقاد ها و تنبيه و سرزنش در مورد كودك اغلب كاهش يافته است.
برخلاف مطالب فوق نتايج چندين مطالعه پيگري بلند مدت درباره اثرات داروهاي محرك كاملا مايوس كننده بودند . كودكان مي توانند اين داروها را به مدت 2 تا 10 سال استعمال كنند اما بهبود اضافي اندكي را نسبت به شروع درمان بروز مي دهند با وجود اين بايد خاطر نشان ساخت كه نقطه ضعفهاي زيادي در اين پژوهشها وجود دارد ( مثلا شاخصهاي ضعيف پيامدي , شيوه هاي نامرتب تعيين عيار ميزان مصرف دارو) كه احتمال فراهم آوردن يافته هاي مثبت را به حداقل مي رساند.
ادامه دارد
دوشنبه 14 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2262]