واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: به دلیل پهناوری ایران و رواج خرده فرهنگ های گونه گون در این گستره پهناور گاهی به آدابی بر می خوریم كه فقط ویژه یك منطقه خاصند. مثلا در گیلان «آوكونوس» میوه ای است كه حتما در شب چله مصرف می شود و روش تهیه آن هم به این شرح است كه در فصل پاییز ازگیل خام (چند روز مانده به ریختن و رسیدن كامل) را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می كنند و كمی نمك هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه ای خارج از هوای گرم اطاق می گذارند.
آیین های مخصوص قوم های ایرانی درشب یلدا
ازگیل سفت و خام، پس از مدتی، پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوكونوس ازگیل در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده پیدا می شود و هر وقت هوس كنند ازگیل تر و تازه و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمك در سینه كش آفتاب می خورند.
در تبریز نیز در موسم یلدا «عاشیق ها» می نوازند. عاشیق ها خنیاگران محلی هستند كه اشعار و موسیقی آنها برگرفته از موسیقی مردمی است، آنها در حین اجرای برنامه، داستان می خوانند، فی البداهه شعر می سرایند و ساز می زنند. قصه هایی كه عاشیق ها در شب یلدا می گویند ریشه در افسانه های كهن ایرانی دارد. قصه های قهرمانی مثل «كوراوغلو» و قصه های مهر و محبت شبیه «قربانی و پری» از قصه های مشهور عاشیق هاست.
در لرستان مردم در شب چله «گندم شیره» می خورند كه گندمی است كه در شیره می خیسانند و زردچوبه و نمك را با آن مخلوط می كنند سپس آن را روی ساج برشته می كنند و همراه خلال بادام، گردو، كشمش، سیاه دانه و كنجد مخلوط می كنند و می خورند. یكی دیگر از رسوم زیبای لرها به این شكل بوده كه پسران كوچك و نوجوان، شب یلدا بر پشت بام خانه ها می رفتند و كیسه ای را به همراه طنابی از سوراخ دودكش خانه ها به داخل خانه آویزان می كرده اند و شعری محلی می خواندند با این مضمون كه صاحب خانه، انشاالله خیر به خانه ات ببارد و كدخدای خانه ات نمیرد چیزی بده این پسر كوچك بیاورد. صاحبخانه از تنقلاتی كه برای شب چله تدارك دیده بود، داخل كیسه می گذاشت و گاهی پیش آمده كه صاحبخانه برای مزاح، دختر خردسال كوچكش را در كیسه گذاشته و آن پسر كیسه را كشیده بالا و این آشنایی در خیلی از موارد باعث ازدواج در بزرگسالی می شده است.
کرمانیها معتقدند که در این شب گنج قارون بوسیلة شتر در حرکت است و ممکن است احیاناً ساربان آن قافله با برخورد به یکی از افراد خانواده مقداری از آن گنج را به او بدهند.
یكی از اعتقادات مردم قدیم تهران كه در شب یلدا نمود بیشتری پیدا می كرد اعتقاد به «بخت گشایی» بوده. آنگونه كه می گویند كاروبار شغل «پنبه زنی» و افراد پنبه زن در چند روز مانده به این شب كاملا رونق پیدا می كرده. حكایت جالبی كه در این باره نقل شده این است كه خانواده های دارای دختر دم بخت علاوه بر سپردن تشك و متكاهای خود به پنبه زن هدف خاصی را دنبال می كرده اند. آن هدف هم چیزی به جز اعتقاد به رسم بخت گشایی نبوده. نقل است كه والدین دختران دم بخت هنگامی كه پنبه زن به هر دلیلی دست از كار می كشیده و آنها كمان پنبه زنی را تنها می یافته اند فورا دختر موردنظر را از میان كمان عبور می داده اند و معتقد بوده اند كه بخت دختر همانند زه كمان به زودی گشوده خواهد شد. چون طبعا زه كمان به محض ورود دختر از آن پاره می شده است.
طبیعی است كه پاره شدن چله كمان آن هم در شبی چون شب «چله» كه كاروبار سكه است برای پنبه زن ها به عنوان یك مصیبت قلمداد می شده و آنان معمولا سعی می كرده اند كه چهارچشمی مواظب كمان خود در خانواده های دارای دختر دم بخت باشند یا پیشنهاد كار از سوی آنان را نپذیرند.
یكی از سرگرمی های مردم تهران در دوران قدیم حضور در قهوه خانه ها و گوش سپردن به اوراد نقالان و تماشای تردستی وشعبده بازی بوده. كسانی دیگر هم گاه به گاه به خانه همدیگر می رفته اند و تا پاسی از شب گل گفته و گل می شنیده اند.
اما این حكایات در شب یلدا دامنه گسترده تری پیدا می كرد و مثلا قهوه خانه های پر از مشتری تا صبح باز بوده و قل قل قلیان و سماور این شب نشینی را با شكوه تر می كرده.
در شب یلدا اكثر مردم تهران قدیم ترجیح می داده اند كه شام را در یكی از همین قهوه خانه ها صرف كنند و بعد برای همدیگر قصه بگویند و یا همگی به مراسم شاهنامه خوانی یك نقال گوش بدهند.
مجالس مشاعره و معماگویی در این شب به اوج خود می رسیده و شرط بندی های مختلف برای سپری كردن طولانی ترین شب سال رواج خوبی داشته است. یكی دیگر از كارهای جالب مردم تهران حضور دسته جمعی مردان در حمام های عمومی بود.
استحمام دسته جمعی در هوای سرد با آب گرم گروهی از تهران نشینان را به ضیافت شب یلدا می برده و كیسه كشی و مشت و مال انگار تمام خستگی یك سال كاری را از تن قشر زحمتكش بیرون می كرده. ظاهرا در محیط حمام هم یك یا چند نفر به نوبت مسوولیت سرگرم كردن دیگران را به عهده می گرفته اند و با نقل لطیفه های گوناگون به سپری كردن اوقات خوش كمك می كرده اند.
روحانیان تهران قدیم در شب یلدا مسوولیت سنگینی را بر عهده داشتند. آنان با فرارسیدن سپیده صبح و شنیدن صدای اذان به پشت بام ها می رفتند وبا دعوت مردم به تقوی تا طلوع آفتاب به خواندن اشعار مذهبی و ادعیه می پرداختند و دعا می كردند. در آن زمان روی بام اكثر خانه ها چارطاقی مخصوص شب خوان ها وجود داشته كه مخصوص مراسم های گوناگون بوده است.
یكی دیگر از زیبایی های صبح شب یلدا آب و جاروی جلوی خانه ها توسط تهرانی های قدیم است. تهرانی های قدیم معتقد بوده اند كه هر كس چهل صبح بعد از شب یلدا جلوی خانه خود را آب و جارو كند سعادت رسیدن به خدمت حضرت خضر را خواهد یافت و هر حاجتی داشته باشد به آن خواهد رسید.
یكی دیگر از مراسم های مخصوص شب یلدا همان گونه كه گفته شد بیدار ماندن تا صبح بوده و كسانی كه موفق به این كار می شده اند صبح روز بعد با انرژی تمام صبحانه مفصلی نوش جان می كرده اند. صبحانه ای كه در صبح روز بعد یلدا در خانه ها رواج پیدا می كرده شامل چای، چای دارچین، شیر چای، كله پاچه، عدس پخته، حلیم، آب لبو و لبو بوده كه این نوع غذایی تا آخر زمستان در اكثر جاها ادامه پیدا می كرده و هم اكنون نیز اكثر قهوه خانه ها و رستوران ها امروزی از آن پیروی می كنند.
از این گونه آیین های خاص در برگزاری یلدا فراوان می توان شمرد، ایران كشوری با فرهنگی غنی است كه مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه ای كه در آن زیست می كنند هر یك برای برگزاری سنت های كهن آداب خاص خود را دارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]