واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: تهران- خبرگزاری ایسکانیوز: مردی که خواهر زنش را درتهران، قربانی کینه ونفرت کرد و جنازهاش را درون گونی گذاشت روز چهارشنبه در دادگاه کیفری تهران به تشریح جزییات جنایت تکان دهندهاش پرداخت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران "ایسکانیوز"، علیرضا 27 ساله پس از کشتن فاطمه – ر 25 ساله، در مراسم عزاداری گریه کرده و لباس سیاه پوشید تا کسی به راز شومش پی نبرد. جنازه گونی پیچ فاطمه، بیست وچهارم مهر امسال در کانال آب فیروزآباد – محور ورامین – کشف شد.
چند روز بعد که پیکر قربانی در سردخانه پزشکی قانونی نگهداری می شد خانواده او با دیدن عکسهایی، دخترشان را شناسایی کردند اما اثری ازآدمکش نبود. مردی آشنا اماعجولانه برای فروش طلاهای فاطمه به یک زرگری در اتابک رفت و بهترین سرنخ معما را با دستان خودش به پلیس جنایی تهران داد.
علیرضا 16 ماه پیش سر سفره عقد با دختر مورد علاقهاش نشست اما ...
به همسرت علاقه داری؟
دلباختهاش بودم و هستم خیلی سختی کشیدم تا توانستم بااو عروسی کنم اما انگار خوشبختی با من سر سازگار ندارد. هنوز ازدواجم به شش ماه نرسیده بود که با دختر دیگری آشنا شدم و همین آشنایی زندگیام را نابود کرد.
بیشتر توضیح بده.
نامههایش لو رفت و زنم آن رادید. از همان روز به بعد بدبخت شدم.
همسرت طلاق خواست؟
وقتی قسم خوردم دیگر آن دختر را فراموش میکنم پذیرفت و مرا بخشید.
من هم واقعا این کار را کردم، چون همسرم زن دلسوز و مهربانی است اما یک اشتباه کرد.
همسرت اشتباه کرد؟
بله، او ماجرای نامهها را به خواهر بزرگش که همین فاطمه بود گفت و خانه خراب شدم. فاطمه دست از سرم برنداشت و برای هر اختلافی که باهمسرم داشتم پا برهنه داخل زندگیام می پرید و میگفت مساله نامهها را به پدرش میگوید چون میدانستم پدر زنم با پی بردن به این راز بیچارهام میکند همیشه کوتاه میآمدم ولی یک عقده در دلم داشتم. هر وقت خواهرزنم رامیدیدم کینه و نفرت، وجودم را میسوزاند.
بهانه دیگری داشت که تو را اذیت میکرد؟
چون کارم در صحافی سنگین بود مدتی سرکار نرفتم و دنبال شغل راحتتری بودم. فاطمه در آن مدت تهدید هایش را بیشتر کرد و گفت: باید سر کاربروم وگرنه پدرش را درجریان قرار میدهد. همین بود که تصمیم گرفتم با او قاطعانه حرف بزنم. همسرم را 25 روز پیش از کشف جنازه به خانه برادرم فرستادم و به خانه پدر زنم در شهرک فرهنگیان رفتم.
فاطمه را آنجا کشتی؟
نه؛ به بهانه مریض بودن زنم از فاطمه که در خانه تنها بود خواستم همراه من به اتابک بیاید. وقتی داخل خانهام شدیم سراغ خواهرش را گرفت که گفتم هم اینها بهانه بود. ناراحت نشد و خواست حرفهایم را بشنود.
خیلی جدی حرف زدم و تاکید کردم دست از زندگیم بردارد.
نمیخواستم او را بکشم، خودش تحریکم کرد. به طرفش حمله کردم و با گره زدن روسری دور گلویش خفهاش کردم. بعد با صحنهسازی دست وپاهایش را بستم، جنازه را داخل گونی گذاشتم. با موتور به مشیریه بردم و در کانال آب انداختم.
عذاب و جدان نداشتی؟
خیلی خیلی پشیمان بودم. در مراسم عزاداری گریه امانم نمیداد اما قابل جبران نبود. همهاش خواب فاطمه را میدیدم. نه میتوانستم کاری کنم و نه حرفی بزنم. زندگی ام از هم پاشید وبا دست خودم به روز سیاه نشستم. علیرضا سپس به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و پرونده اش با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری تهران فرستاده شد.
در نشست رسیدگی به این پرونده که امروز در شعبه 74 به ریاست قاضی کوه کمره ای و با حضور چهار مستشار برگزار شد نماینده دادستان، علیرضا را گناهکار نامید و برایش درخواست صدور حکم قانونی کرد.
سپس پدر و مادر دغدار در جایگاه ویژه قرار گرفتند و برای دامادشان حکم مرگ خواستند مادر قربانی در حالی که اشک می ریخت گفت: حاضرم تفاضل دیه و سهم نوه هفت ساله ام را بپردازم تا قاتل فاطمه اعدام شود.
وقتی متهم رو به روی پنج قاضی شعبه ایستاد جنایت را گرن گرفت و گفت: دخالت های بی جای فاطمه دستم را به خون آلوده کرد. زنم مرا بخشیده بود اما خواهرش دست بردار نبود.
قاضی: چرا النگوها را دزدی؟
متهم: بعد از آنکه او را کشتم، چشمم به طلاهایش افتاد. 20 النگو را از دستش در آوردم اما وقتی برای فروش به یک زرگری رفتم...
گزارش ایسکانیوز می افزاید، با پایان حرف های علیرضا رییس و چهار مستشار شعبه 74 وارد شور شدند تا با توجه به مدرک های موجود در پرونده حکم صادر کنند. صدور حکم مرگ قطعی به نظر می رسد./120
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]