واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سينما - زندگي دوگانه سينماي ايران
سينما - زندگي دوگانه سينماي ايران
نسرين شريف : 1 ـ در سينماي ايران همه چيز موقعيتي دوگانه دارد. سينماي خصوصي همچنان از وام دولتي استفاده ميكند و تنها راهنماي «بخش خصوصي» ميزند و همه از خصوصيسازي حرف ميزنند اما تمام سختافزار سينما را در انحصار دارند. ستارههايش در اوج موفقيت از عنوان«ستاره» فرار ميكنند و به خيال «بازيگري» دست به انواع تجربهها ميزنند، كارگردانها از وضع بد سينما مينالند، اما خودشان در تلويزيون تله فيلمهاي معمولي و خنثي ميسازند و... اين قصه را ميتوان تا مدتها ادامه داد. اين موقعيت دوگانه به اين راحتيها حل نميشود. اما اين روزها اوضاع جور ديگري است. معلوم نيست بابت فروش فيلمها بايد خوشحال بود و از اينكه هنوز سينما ورشكسته نشده ذوق كرد يا اينكه از ديدن فروش فيلمهايي با كيفيت ساختاري پايين، قصههاي تكراري، كليشه و... غصه خورد و ناراحت شد.
2- واقعيت اين است كه سردرگمي همه بخشها را فراگرفته؛ هم سينماي بدنه و تجاري و هم سينماي هنري و روشنفكرانه. در اين بازي عجيب هركس گناه را به گردن ديگري مياندازد. بعضي دولتمردان را مسبب اين اوضاع ميدانند و برخي هم اهالي سينما را. جشنواره قبل نشان داد اوضاع سينما در همه بخشها آشفته است. شايد بتوان علت اين آشفتگي را در سياستهاي سابق ديد. اينكه در دهه 60 اصرار زيادي بر توليدات ارزشي و فرهنگي شد و فيلمهاي بدنه سينماي ايران در نظام ارزشيابي درجههاي ب ستارهدار و ج دريافت كردند و از امكانات محروم شدند. همان زمان بود كه تهيهكنندگان سينماي بدنه به فكر ساز و كاري براي خودشان افتادند. هم صنف قوي ساختند كه از منافع در خطرشان دفاع كند و هم با سازماندهي خودشان توانستند بازار را در اختيار بگيرند. فيلم«بگذار زندگي كنم» در همان ايام درجه«ج» گرفته بود و در بدترين سينماها اكران شد. اما توانست فروش كمنظيري كند و به راحتي يكي از آثار موفق دهه 60 بشود. تهيهكنندگان سينماي بدنه توانسته بودند سينماي شهرستانها را به دست بياورند و با اكران گسترده در شهرهاي مختلف بازار را از آن خودشان كنند. در مقابل حلقه حمايتي دولت، سليقهاي باز و بسته ميشد. فيلمهاي هنري و فرهنگي كه قاعدتا تحت حمايت دولت ساخته و اكران ميشدند دچار مشكلات فراوان شدند و بعد آرام آرام كارگردانهاي اين جريان وابستگيشان را از دولت كم كردند. با اين همه آنها چارهاي جز كمكاري نداشتند و اصرار دولت براي سازماندهي سينماي فرهنگي از همان دوران به بنبست رسيد. سينماي بدنه به مرور توانسته بود به عامه مردم نزديك شود و با سليقه آنها و تجربه خودش فيلم بسازد و به سود برسد، اما سينماي فرهنگي همچنان در پي حمايتهاي دولتي بود. اگر چه در دورههايي فيلمهايي ساخته شدند كه توانستند به بخش فرهنگي كمك كنند اما سينماي تجاري كه مبتني بر بازار بود، وام نميگرفت، سينما داشت و پيچ و خم مميزي را هم ميدانست، توانست به راحتي در طي 20 سال گذشته حضور پررنگي داشته باشد.
3ـ در اين سالها اوضاع جور ديگري هم شده است. دولت به عنوان كمكي به جمع ياران سينماي بدنه پيوسته و بيشتر از استقبال از فيلمها دفاع ميكند. آمارهاي وزارت ارشاد بيش از هر چيز متكي بر افزايش مخاطبان سينماست. اگر به فيلمهاي توليد شده نگاه كنيم متوجه ميشويم كه در سه سال گذشته بيش از هر دورههاي فيلمهاي تجاري ساخته شده. فيلمهايي كه بعضا قصههاي طنز دارند، موضوعات ممنوعه را با پوششهاي مختلف اخلاقي مطرح ميكنند و در نهايت ميتوانند بيش از ساير آثار برپرده سينماها بمانند. اگر در اواخر دهه 70 از فيلمهايي مانند «زير پوست شهر» «شوكران»، «عروس آتش» و «متولد ماه مهر»حمايت ميشد و مورد استقبال قرار ميگرفت الان نمايش فيلمهاي تلويزيوني در جشنواره فجر و الگوهاي مطرح شده توسط آنها مورد نظر است. در اين بين تنها فيلمهاي هنري و فرهنگي (اگر اصطلاح درستي براي فيلمها باشد) ضرر نديدهاند. بخشي از سينماي بدنه كه حد واسط آثار سطحي و فيلمهاي فرهنگي بود، ساختار و قصه مناسبي داشت و ميتوانست تماشاگر را به سالنها بياورد، سليقه او را تنزل ندهد و اتفاقا توقع او از فيلمها را بالا ببرد هم دچار مشكل شد. فيلمهايي كه ميتوانستند نشان دهند هر فيلمي كه زمانش 90 دقيقه است نبايد در سالنهاي سينما نمايش داده شود و نميشود با كيفيت پايين تله فيلمها در ايران، به داد سينما رسيد.
در اين سالها فيلمهاي فرهنگي و تاثيرگذار كم ساخته نشده است. اما حالا مشكل تنها ساخت فيلم نيست. سينماي بدنه خرجش را جدا كرده و بيتوجه به اوضاع سينما فيلم ميسازد و سر فرصت اكران ميكند و سراغ پروژه بعدي ميرود. اما فيلمهاي ديگر بايد مدتها پشت درهاي بسته بمانند تا شايد در بدترين زمان ممكن امكان نمايش پيدا كنند. نكته جالبتر اينكه حتي فيلمهاي مورد تاييد دولت هم وضع بهتري پيدا نميكنند. نمونه آن «به همين سادگي»است كه هم منتقدان و هم دولتمردان آن را ستايش كردند اما در اكران نتوانست حال و روز خوبي پيدا كند. اگر چه ميشود توجيه كرد كه اين فيلم مخاطب وسيعي پيدا نميكرد و ممكن بود وضع سينما را به هم بريزد. اما اگر به ياد بياوريم كه همزمان با اين فيلم، «دايره زنگي» و«مجنون ليلي»هم روي پرده بود و براي هر سليقهاي- از عامي تا روشنفكر- اثري وجود داشت، آن وقت راحتتر ميشد درباره اتفاقات سينما حرف زد.
4- موقعيت دوگانه هم حاصل همين فرآيندهاست. سياستگذاران هنوز تكليفشان با سيستم حمايتي روشن نيست. مشخص نيست كه اصلا قصد «حمايت» دارند يا «هدايت»، خط قرمزها كجاست، چه قصههايي را ميشود ساخت، اصلا از شرايط فعلي ناراضياند يا... ازآن طرف بخش خصوصي فرهنگيساز هم تكليفش مشخص نيست. آيا ميخواهد با وامهاي دولتي، حمايت سازمانها و نهادها ادامه دهد يا اينكه به چرخه بازار اعتقاد پيدا كرده و ميخواهد با ساخت فيلمهايي خوش ساخت و انتخاب روايتهاي نو، خودش را بازسازي كند. تاكنون تنها تكليف سينماي بدنه مشخص است. بيسرو صدا فيلمها را اكران ميكند و مدعي است كه سينماي نيمه جان ايران را سرِ پا نگه داشته.
5- فيلمهايي كه در ابتداي سال روي پرده سينماها رفتند، خيليها را اميدوار كرد كه لااقل فيلمهاي بدنه ساختار خوبي دارند و طنز آنها آزاردهنده و لوده نيست. «دايره زنگي» يكي از آنها بود كه نشان ميداد چگونه ميشود در اين اوضاع هم فيلمي با دغدغههاي روز و شوخيهاي دست ِاول ساخت. اگر چه بايد يادمان باشد كه همين فيلم هم در دوران جشنواره با چه دردسرهايي روبهرو شد. اما اوضاع بعد از اكران نوروز اميدواركننده نبوده است. فيلم «زن دوم»ساخته سيروس الوند چندگام عقبتر از فيلمهاي سابقش بود. «زنها فرشتهاند»مانند «كلاغپر» فيلم خوش آب و رنگي است كه با قصه عجيبش همه را شوكه كرده. «تلافي»ربطي به ايدهآلهاي كارگردانش و شناختي كه از او داريم ندارد. «ده رقمي» نمونه يك فيلم تلويزيوني است كه از سينما سردرآورده و البته ساختش ازكارگرداني مانند همايون اسعديان بعيد بوده است. همه اينها فيلمهاي پرفروش امسال بودهاند و احتمالا در ماههاي بعد نمونههاي ديگري هم به آنها اضافه ميشود. در حالي كه فيلمهايي مانند«تنها دوبار زندگي ميكنيم»، «در ميان ابرها»، «خاك آشنا»و... هنوز فرصت اكران پيدا نكردهاند. فيلمهايي كه شايد ميتوانستند تماشاگران سينما را به فيلمهاي ايراني اميدوار كنند و از سقوط سليقهها جلوگيري كنند. اما فعلا خبري نيست. سينما هنوز برپاشنه قبلي ميچرخد و همه چيز معلق است. شايد در ماههاي آينده همه اميدوارتر شوند.
يکشنبه 13 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]