تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى‏گويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837995134




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشمندان و فقهاي شيعي؛فلسفه و نظام سياسي فارابي - احمد موسوي‌بجنوردي


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: انديشمندان و فقهاي شيعي؛فلسفه و نظام سياسي فارابي - احمد موسوي‌بجنوردي


حكيم ابونصر فارابي نخستين كسي است كه با تاليف نخستين دايره‌المعارف را پديده آورد و پيش از او كسي در جمع‌آوري تمامي معارف انساني زمان خود شناخته‌نشده است. (عقاد، الخالدون‌العرب / 85) ‌ امتياز ديگر فارابي در بين فلا‌سفه اسلا‌م به اين است كه در سياست از جنبه فلسفي خالص وارد بحث شده و تمامي مباحث حكومت مطلوب جامعه ايده‌آل يا حكومت نامطلوب جامعه‌اي كه به سوي شرور و مفاسد كشانده شده همگي بيانگر قدرت ذاتي، بينش منطقي و تفكر فلسفي او است. (نعمه، فلا‌سفه شيعه / 530)

كتاب او، مشتمل بر روش فلسفي او در تمامي جهات است. آراي او درباره الهيات و نفس انساني و قواي متعدد انسان و اخلا‌ق و سياست است. (عقاد / 83) او هنگامي كه طرح و نقشه مدينه فاضله خود را بيان مي‌كند و نظامات مدينه فاضله خود را به تمام آن امور مربوط مي‌سازد، يك نقطه معين و هدفي و منظور از بياناتش نمودار است و آن توجه و ميل او به حفظ مقررات اسلا‌مي، خاصه مذهب شيعه است. در بيان حدود و صفات حاكم و رئيس مدينه فاضله مسائلي را مطرح مي‌كند كه در رهبري به روش و راهبرد شيعي مطرح است و منطبق بر منطق امامت است. همچنين در مورد علم رئيس مدينه نيز با فكر شيعه امامي در باب توافق دارد و همچنين است نظر او درباره صفات رهبر مدينه كه كاملا‌ منطبق با صفات امام است تا آنجا كه دكتر عمر فروخ در كتاب خود مي‌گويد: تمامي شرايطي را كه فارابي براي رئيس مدينه فاضله بيان كرده و تئوريزه كرده است، انديشه و تفكر شيعي در باب امامت و ولا‌يت است. علا‌وه بر اين فارابي رهبر مدينه را به قلب و مردم را به ساير اعضاي يك بدن تشبيه كرده و اين انطباق كامل دارد با آنچه در مناظرات خود با معتزلي در مورد امام تقرير كرده است. دقت و توجه به برخي آرا و نظريات كلا‌مي و غيركلا‌مي فارابي نشانگر مشرب شيعي اين حكيم بزرگ است و بر همين اساس مرحوم شيخ آقابزرگ طهراني در كتاب مشهور خود او را در شمار مولفان شيعه آورده و تمامي تصانيف او را نيز برشمرده است. فارابي اين نكته را تاكيد مي‌كند كه عقل بين خير و شر حكومت مي‌كند و در اين بيان به خوبي مي‌فهميم كه نظر او همان نظريه شيعه و معتزله است كه مي‌گويند حسن و قبح عقلي است و اعمال و افعال ذاتا قبيح يا نيكوست و عقل مي‌تواند هر دو را درك كند بدون آنكه تابع عرف عام يا عرف خاص باشد. اين نظريه در برابر گفتار اشاعره قرار دارد كه گفته‌اند حسن و نيكي آن است كه خدا آن را نيكو نموده و امر به انجام داده و قبيح و شر آن است كه خدا آن را قبيح و شر دانسته و از آن نهي نموده است و اين فكر به آنجا منتهي مي‌شود كه خير ذاتي، شر ذاتي را به كلي نفي مي‌نمايد. (فلا‌سفه شيعه / 548) فارابي فيلسوفي غايتگرا است و فلسفه او بر مبناي غايات استوار شده است. او در كنار اهميتي كه به علت فاعلي براي مبدا‌شناسي و سبب‌شناسي و همچنين به علت صوري و علت مادي مي‌دهد و آنها را جزو شرايط يقين مي‌شمارد به علت غايي توجه ويژه‌اي دارد و در وراي ظواهر مادي اين عالم به حقايقي مانند ، ، و اعتقاد دارد و در نظام هستي همه چيز را هدفمند مي‌بيند كه به سوي غايتي در حركت است. معلم ثاني با استناد به آيه 43 سوره نجم كه خدا را منتهي‌اليه و غايت همه چيز مي‌داند، مي‌گويد: خداوند كه ذات واجب است، به خاطر ذاتش غايت همه چيز است زيرا همه چيز به آن منتهي مي‌شود؛ همان‌طور كه خودش فرمود و چون هر غايتي خير است پس خدا خير مطلق است. (تعليقات / 46) ‌

اين غايت انگاري در همه منظومه فكري به ويژه در بخش از شكل‌گيري اجتماعات تا استقرار نظام سياسي همه جا ديده مي‌شود و هدف از استقرار مدينه فاضله و رياست رهبران و حاكميت و تدبير مدن، به سعات رساندن خود و اهل مدينه است. كمال، سعادت، فضيلت و خير چهار عنصر غايي در منظومه فكري و فلسفي او است. كمال را امري نسبي دانسته و تكوين هر موجودي براي رسيدن به نهايت كمال را شايسته و مقام و مرتبه وجودي آن مي‌داند و از نظر او انسان‌ها اگرچه بر فطرت كمال‌خواهي خلق شده‌اند، اما كمال بالفعل ندارند و آن را امري اكتسابي مي‌داند كه براي رسيدن به آن تمسك به عقل فعال، يادگيري و بهره جستن از علوم معارف و عضويت و حضور در اجتماعات و جوامع مدني و بالا‌خره تعاون، مشاركت و همكاري گروهي را از راه‌هاي اكتسابي به جهت رسيدن به كمال مطلق مي‌داند و همين سامانه فكري را براي حصول سعادت، كسب فضيلت و رسيدن به خير مطلق نيز توسعه بخشيده است. ‌

فلسفه و نظام سياسي فارابي

اصطلا‌ح فلسفه سياسي، اولين بار در جهان اسلا‌م توسط حكيم فارابي مطرح شد و مي‌گويد: عبارت است از شناخت اموري كه به واسطه آنها زيبايي‌ها براي اهل مدينه به دست مي‌آيد و قدرت بر تحصيل آن زيبايي‌ها براي آنها و نگهداري آن بر ايشان امكان‌پذير مي‌شود. (التنبيه علي سبيل السعاده / 66) ‌ يكي از موضوعاتي كه فارابي بدان توجه بسيار كرده است پديده قدرت، به ويژه قدرت سياسي است. او قدرت را به معنا مي‌كند. هر كس بتواند اراده خود را در جامعه محقق سازد و آن را استمرار بخشد، داراي قدرت سياسي است. او قدرت را ذومراتب مطلقه و قدرت ناقصه مي‌داند. قدرت مطلقه را براي زمامداراني كه با مشروعيت الهي‌اند مي‌داند و مقبوليت اجتماعي را در ثبوت ولا‌يتشان موثر نمي‌داند. آنان از سوي خداوند منصب ولا‌يت دارند، خواه مقبول عامه باشند و پذيرفته شوند يا نشوند. كسي اطاعت كند يا خير، آنها را ياري كنند يا نكنند. در هر صورت، آنان ولا‌يت دارند. (تحصيل‌السعاده / 97) اينگونه انسان‌ها متصل به منبع فيض‌الهي هستند و از طريق جبرئيل و عقل فعال بدان‌ها وحي مي‌شود و آنان واضع ناموس و شريعت هستند. چنين رهبري از نعمت برخوردار است و متصف به چهار فضيلت نظري، فكري، خلقي و عملي است اما در زمان فقدان رهبري امام و فيلسوف و رئيس اول متصل به فيض وحياني، حاكميت به حاكماني سپرده مي‌شود كه پيرو سنت رهبري گذشته هستند و از اختيار جعل شريعت و وضع ناموس و تغيير آن محرومند. اينگونه رهبران از اقتدار تام برخوردار نيستند و قدرتشان ناقصه است. (تحصيل‌السعاده / 93)

بنابراين رويكرد علم مدني، از ديدگاه فارابي سعادت‌گرايانه است و طبعا وظايف و عملكرد حكومت‌ها و دولت‌ها بر اساس اين نگرش پايه‌ريزي شده است:

1- دولت‌ها موظفند اخلا‌قيات مردم را اصلا‌ح كنند و براي ترويج ارزش‌ها در جامعه بكوشند. (فصول منتزعه / 41-30)

2- دولت بايد همه شهروندان و جامعه را به سوي سعادت سوق دهد. (آراي اهل المدينه الفاضله / 118)

3- تدوين، استنباط و تغيير قوانين بر عهده دولت‌ها است. (السياسه المدينه / 80)

4- ايجاد و گسترش عدالت، وظيفه دولت‌ها است. (آراي اهل... / 158)

5- دولت‌ها موظف هستند همه شهروندان را ارشاد و هدايت كنند. (آراي .../ 129)

6- حفظ و كنترل سلسله مراتب جامعه برعهده دولت‌ها است. (تحصيل‌السعاده / 87)

7- تعليم و تربيت اهل مدينه، وظيفه همه دولت‌ها است. (آراي... / 129)

8- دولت‌ها موظفند قدرت را در بين اجزاي جامعه توزيع كنند. (المله / 56)

9- حفظ مصالح نظام و منافع ملي يكي از وظايف مسلم همه دولت‌ها است. (آراي ... / 129)

10- دولت‌ها بايد در جامعه، امنيت فردي و اجتماعي ايجاد كنند. (تحصيل‌السعاده / 80)

11- تقسيم كار و توزيع كالا‌هاي اجتماعي برعهده دولت‌ها است. (فصول منتزعه / 74)

12- در جامعه با حفظ ارزش‌ها، از تنوع و تكثر فكري و اعتقادي حفاظت كنند. (آراي.../ 148)

13- دولت‌ها موظفند براي دفع آفات و شرور از جامعه، تلا‌ش كنند. (السياسه‌المدنيه / 104)

14- دولت‌ها موظفند با ايجاد قواي نظامي و تجهيز آنها به آلا‌ت جنگي از مملكت دفاع كنند. (تحصيل‌السعاده / 74)

15- تاديب و مجازات افراد شرور و ناسازگار و مجرم وظيفه دولت است. (السياسه‌المدنيه / 106)

جامعه مدني

يكي از مباحث قديمي و ريشه‌دار در حوزه تفكر سياسي، تبيين اين اصل است كه آيا انسان مدني بالطبع است و در وضعيت طبيعي گرايش به اجتماع دارد يا آنكه فطرتش فردگرا است ولي ضرورت‌هاي زندگي او را به اجتماع سوق داده است و بر اساس همين ضرورت، بعد از اجتماع با ديگران، با نوعي قرارداد اجتماعي، به حكومت تن داده است. با توجه به ديدگاه‌هاي چهارگانه در اين خصوص، يعني1- ديدگاه ضرورت و اضطرار، 2- ديدگاه طبيعي- غريزي، 3- ديدگاه طبيعي- عقلا‌ني و 4- ديدگاه طبيعي رواني، فارابي در نگاه خود به‌گونه‌اي چهار ديدگاه گفته‌شده را نقد مي‌كند و معتقد است همه آنها آراي جاهله و فاسده هستند. او در ديدگاه خويش بر اين باور است كه انسان افضل موجودات در نظام هستي است و بايد بتواند به بالا‌ترين مراتب كمال و سعادت نائل شود و چون انسان موجودي است دوبعدي، به تبع آن، دو نوع حيات دارد كه يكي قوامش به ديگران و ديگري قوامش بذاته است، بدون اينكه نيازي به ديگر اشياي خارج از خود داشته باشد. او روي سه عنصر ، و و غريزه مادي تكيه دارد و مي‌گويد: فطرت هر انساني به صورتي است كه در برآوردن نيازهايش مرتبط با ديگران است و همچنين براي رسيدن به كمال خود نيازمند مجاورت و اجتماع با ديگران است. همچنين فطرت طبيعي او در پناه بردن و مسكن گزيدن با نوع انسان‌هاي ديگر است. (السياسه‌المدنيه/69-61) از نظر فارابي جامعه مدني اجتماعي است كه اجزاي آن در فطرت مختلف و در هيئت متفاضل و در عين حال داراي ائتلا‌في منظم و طبعا مرتبط به هم هستند. (آراي اهل‌المدينه الفاضله / 119) ‌

فارابي علا‌وه بر عنصر ائتلا‌ف، انتظام، ارتباط و سلسله مراتبي بودن اجزاي مستقل، روي دو ويژگي و در انواع اجتماعات خويش، تاكيد خاصي دارد و آن را ويژگي اجتماع فاضل مي‌داند. او اجتماعات را از دو منظر كمي و ارزشي مورد ارزيابي و رده‌بندي قرار مي‌دهد و اجتماع فاضل كه اجتماعي است تحت رياست رئيس اول (فاضل) در برابر خود چهار نوع اجتماع غيرفاضل؛ اجتماع جاهله، اجتماع ضاله، اجتماع مبدله و اجتماع فاسقه دارد. (السياسه‌المدنيه/80) وي سپس هر كدام از اين جوامع غيرفاضله را به شش گروه تقسيم مي‌كند و جمعا به 24 مدينه غيرفاضله مي‌رسد. در منظومه فكري فارابي، امت و نظام جهاني نيز داراي تقسيم‌بندي فاضله و غيرفاضله است و امت را زيرمجموعه نظام جهاني مي‌داند. (السياسه المدنيه / 131) سياست نيز از ديدگاه فارابي داراي دو تقسيم‌بندي فاضله و غيرفاضله است و به نظام سياسي مدينه فاضله، نظام سياسي امت فاضله و نظام سياسي جهاني (معموره) فاضله كه در آن مجموعه‌اي از امت‌ها هستند كه پيروي سياست فاضله‌اند (الا‌مم المنقاده‌لهذه السياسه) اعتقاد دارد. در مورد خاستگاه حكومت‌ها، فارابي علا‌وه بر خاستگاه تاريخي با تاكيد بر نقش اساسي مردم در تحقق نظام سياسي، خاستگاه آن را به دو بخش مشروعيت الهي و مقبوليت اجتماعي تقسيم مي‌كند.

ساختار نظام سياسي فارابي

در اينجا براي تبيين ساختار نظام سياسي فارابي به شرح و بسط مختصري از ديدگاه‌هاي او درباره رهبري (كيفيت، شرايط و سطوح آن)، نهادهاي حكومتي (گروه‌ها، بخش‌ها، سلسله مراتب و ويژگي‌هاي آنها) و به گروه‌هاي مخالف نظام مي‌پردازيم.

1-‌رهبري

فارابي اعتقاد به ائتلا‌ف، انتظام و ارتباط طبيعي بين اجزاي مدينه داشته و آن را به ارگانيسم بدن تشبيه مي‌كند و باور او بر اين پايه استوار است كه اجزا و مراتب مدينه، به واسطه محبت بعضي با بعضي ديگر، مرتبط شده‌اند و پيوند خورده‌اند و از راه عدالت و اعمال عادلا‌نه، محفوظ و باقي مي‌مانند. اين محبت گاهي طبعي و گاهي ارادي است و محبت ارادي را بر سه‌گونه: 1-‌محبت ناشي از اشتراك در فضيلت 2-‌محبت ناشي از منفعت 3-‌محبت ناشي از لذت دانسته و عدالت را تابع محبت دانسته است. (آراي اهل المدينه الفاضله / 146.) در نظام سياسي فارابي، رهبري مهم‌ترين ركن را احراز كرده و در بالا‌ي هرم سياسي قدرت قرار مي‌گيرد و مطابق تقسيم‌بندي‌هاي او در سه مقوله نظام سياسي مدينه، نظام سياسي امت و نظام سياسي جهاني (معموره) او 15 نوع رهبري فاضله را دسته‌بندي مي‌كند. نوع اول رهبري، رئيس اول است كه بر هر سه نظام سياسي مدينه، امت و معموره مي‌تواند رهبري كند و داراي حاكميت برتر بوده و با تعابيري از قبيل ، ، ، و ياد مي‌كند. چنين رهبري يك انسان استثنايي است كه با عوالم بالا‌ در ارتباط است و از دو امر فطري و طبعي و ملكات و هيئات ارادي بهره گرفته و مراحل كمال را پيموده و كامل شده و به مرتبه عقل بالفعل و معقول بالفعل رسيده است و در همه حالا‌ت خويش آمادگي دريافت فيوضات وحياني را از طريق دارد و مورد عنايت الهي است. (تحصيل‌السعاده / 95-92)

چنين رهبري، حكيم است، از ويژگي اقناع برخوردار است، از ويژگي تجهيز و بسيج منابع برخوردار است، از ويژگي قدرت جهاد برخوردار است و داراي سلا‌مت بدني است. او همچنين خوش‌فهم و سريع‌الا‌نتقال است، خوش‌حافظه و با درك بالا‌ است، هوشمند و تحليلگر است، خوش‌بيان است، دوستدار تعليم و تربيت است، به مال و مظاهر دنيوي وابستگي ندارد، بزرگ‌منش و با كرامت است، دوستدار عدالت و راستي و دشمن ظلم و دروغ است، شجاع و مصمم و بااراده است، با مرام و به اهداف خود ايمان دارد، به ارزش‌ها و فضايل پايبند است و به آنها التزام عملي دارد و... (اهل‌المدينه الفاضله / 128 و تحصيل‌السعاده / 95)

نوع دوم رهبري، رياست تابعه مماثل است كه در زمان فقدان و نبود رئيس اول، فارابي او را مطرح مي‌كند. در اينجا او بيشتر از منظر كلا‌م شيعي به تبيين رهبري مماثل مي‌پردازد و با ويژگي‌هايي كه براي آن ارائه مي‌دهد، فلسفه امامت را در تشيع به نمايش مي‌گذارد. او براي رئيس اول و رئيس مماثل كه آنها را در شخصيت پيامبر و ائمه معصومين عليهم‌السلا‌م متجلي مي‌بيند، به‌واسطه ملكه نبوت و امامت، براي آنها اصالت و حقانيت قائل است. خواه مقبول عامه مردم باشند يا نباشند، مطاع باشند يا نباشند، كساني آنها را ياري كنند يا نكنند، به‌واسطه عدم مقبوليت و اطاعت و ياور، رياست و امامت آنها زايل شدني نيست. ‌ نوع سوم رهبري، ولا‌يت فقيه (رياست سنت) است. ضرورت ادامه حيات سياسي، اجتماعي و حفظ آيين و شريعت، بعد از رئيس اول و رئيس مماثل، اقتضا مي‌كند كه نظام سياسي، بدون رهبري رها نشود و چون در عصر غيبت رئيس اول و امام، شرايط رهبري به مراتب دشوارتر مي‌شود و (رئيس المدينه الفاضله ليس يمكن ان يكون اي انسان اتفق) هر كسي نمي‌تواند متولي اين مسووليت شود، لذا معلم ثاني با جامع‌نگري واقع‌گرا مبتني بر تفكر شيعي خود را پيشنهاد مي‌دهد و با شرايط و ويژگي‌هايي كه براي آن بيان مي‌كند، اين نوع رهبري را به فقيهاني اختصاص مي‌دهد كه سيره و سنت و شريعت گذشته را تثبيت و تحكيم مي‌كنند و براساس آن، نيازهاي زمان خويش را استنباط و جامعه را به سوي سعادت، هدايت و ارشاد مي‌كنند. (السياسه‌المدنيه / 81) او براي رهبري شرط حكمت، شرط فقاهت (شناخت شريعت، آگاهي فقهي و منابع اجتهاد فقهي، شناخت مقتضيات زمان، شناخت ناسخ و منسوخ براي استنباط و اجتهاد، آشنايي با زبان و لغت فهم متون فقهي و اصولي، آشنايي با مدل‌ها و متدولوژي فهم و درك ديني جهت استنباط احكام، آشنايي با روايت و درايت و...)، شرط دين‌شناسي، شرط زمان‌شناسي، شرط قدرت بر ارشاد و هدايت و شرط قدرت بر جهاد را قائل بود. نوع چهارم رهبري، روساي سنت است كه در صورت نبود انسان واجد شرايط رياست سنت، فارابي پيشنهاد رياست دو نفري را مطرح مي‌كند. او چون روي شرط ترجيحي حكمت، اصرار دارد، مي‌گويد: اگر يك نفر از اعضاي رهبري، حكيم باشد و نفر دوم، شرايط پنج‌گانه ديگر را داشته باشد، به شرط همكاري و سازگاري آنها، رهبري سياسي را در يكي از سه نظام سياسي (مدينه، امت و معموره) برعهده مي‌گيرند. نوع پنجم رهبري، روساي افاضل است و اين در عرف امروزي همان شوراي رهبري است.

2-‌نهادهاي حكومتي

فارابي در كتاب اين نهادها را ناميده است و مي‌گويد: كه اين پنج جز تحت رياست رئيس و حاكم مدينه عمل مي‌كنند. 1-‌نهاد افاضل: كه در حقيقت بخش علوم، آموزش و تعليم و تربيت است كه در آن تمامي دانشمندان و كارشناسان و نخبگان علوم و فنون و مهارت‌هاي بشري گرد آ‌مده‌اند. 2-‌نهاد ذووالا‌لسنه كه در حقيقت همان بخش فرهنگ است. فارابي اين نهاد را مشتمل بر گروه‌هايي از قبيل مفسران، خطيبان، شاعران، بلغا، هنرمندان، خوانندگان، موسيقيدانان و نويسندگان مي‌داند. (فصول منتزعه / 65) كه حاكم مدينه را در بخش فرهنگي ياري مي‌رساند. 3-‌نهاد مقدرون يا كارگزاران: اين بخش متصدي سامان دادن و تنظيم و تقرير امور داخلي جامعه براساس عدالت هستند و خواجه نصيرالدين طوسي در بيان اين بخش ابداعي فارابي مي‌گويد: جماعتي كه قوانين عدالت در ميان اهل مدينه نگاه مي‌دارند و در اخذ و اعطاي تقدير واجب رعايت مي‌كنند و بر تساوي و تكافي تحريض مي‌دهند و علوم حساب و استيفا و هندسه و طب و نجوم، صناعت ايشان بوده و ايشان را گويند. (اخلا‌ق ناصري / 286) ‌

اجراي صحيح عدالت، توزيع عادلا‌نه امكانات و منابع و برقراري امنيت كار ويژه اين نهاد است. فارابي حقوق شهروندان را به‌طور گسترده مي‌پذيرد و در اين حوزه به 4 مورد اشاره مي‌كند: 1-‌حقوق اقتصادي و مالي 2-‌حقوق بهزيستي و برخورداري از سلا‌مت روحي و جسمي 3-‌حقوق مربوط به شخصيت و كرامت و عزت انساني 4-‌حقوق مربوط به جايگاه و مرتبه اجتماعي و شغلي. (فصول منتزعه / 71)

4-‌نهاد ماليون يا بخش اقتصاد، دغدغه اصلي انديشه فارابي را تشكيل مي‌دهد. فارابي در اين بخش با دقت روي مسائل توليد، توزيع و مصرف تكيه مي‌كند و تمامي موضوعات مربوط به خراج و زكات، نحوه اداره بيت‌المال و مصارف آن، توجه به مكاسب و صناعات اقتصادي و تجاري و ايجاد اشتغال و عدالت اقتصادي و... را بررسي مي‌كند. در همين‌‌جا ذكر اين نكته جالب خواهد بود كه برخي مدينه فاضله فارابي را به‌دليل اهداف والا‌ و ابعاد ارزشي آن دست‌نيافتني و غيرعملي مي‌دانند، در حالي‌كه منظومه فكري فارابي ناظر بر يك كل و ساختاري كاركردگرا است و در مدينه فاضله تمامي ابعاد معيشتي، رشد و توسعه و نيل به كمال را پيش‌بيني و برنامه‌ريزي مي‌كند و با اين رويكرد، مدينه را عملي، دست‌يافتني و قابل اجرا مي‌سازد. ‌

5-‌نهاد مجاهدون يا بخش دفاع و جهاد وظيفه تحكيم و تثبيت فضايل و ترويج ارزش‌ها و تقسيم كارها و صنايع و توزيع قدرت و امكانات در داخل و هم حفاظت از كليت نظام در برابر دشمن خارجي را برعهده دارد. فارابي در مورد ماهيت اقتدار نظاميان بر اين باور است كه سه عامل موجب قدرتمندي سربازان و سپاهيان مي‌شود: 1-‌قدرت سپاه در وهله نخست، وابسته به قدرت و اقتدار رهبران سياسي است. 2-‌داشتن استراتژي و تدابير و تاكتيك‌هاي نظامي براي زمان‌هاي جنگ و صلح 3-‌برخورداري از فضايل فكري براي آن بخش كه وظيفه حفظ و حراست و انتظام و برقراري قانون در جامعه را برعهده دارند. فارابي در ادامه و در درباره انواع و شيوه‌هاي جنگ‌هاي داخلي و خارجي و به دوگونه عادلا‌نه و ظالمانه و تقسيم‌بندي آنها سخن گفته است.

3-‌گروه‌هاي مخالف

ما بر اين باوريم كه نظام سياسي و به‌اصطلا‌ح فارابي نظامي پويا و ديناميك و در درون خود، از تعامل و بالندگي جهت رشد و سعادت برخوردار است. او چون استعدادها را مختلف و شيوه ادراك آرا و امور مشترك در مدينه فاضله را متفاوت مي‌داند، لذا بر اين باور است كه در جامعه ممكن است معرفت‌هاي مختلفي ايجاد شود و آيين‌ها و مسلك‌هاي متعددي در مسير سعادت به‌وجود آيد و در مشتركات فاضله، شبهه و تشكيك شود و چون او در اين مدينه، حقوق شهروندي را پذيرفته است، علي‌رغم انتقاد از گروه‌هاي سوفسطايي و شكاكان و جدليان حقوق آنان را در نظام سياسي به رسميت مي‌شناسد و هيچ‌گاه خواستار برخورد دولت با آنان نمي‌شود، اما در عين تسامحي كه در برابر تنوع، دگرانديشي و انتقاد دارد، به هيچ‌وجه، دشمني و ستيزه‌جويي با آراي فاضله را در مدينه برنمي‌تابد. (الخطابه / 16-14) و در كالبدشكافي معرفت‌شناسانه، بر اين باور است كه انكار و عناد با آرا و معارف مشترك، به دو صورت ممكن است انجام گيرد: 1-‌اگر از راه برهان و استدلا‌ل كسي در صدور دشمني با محورهاي مشترك مدينه برآيد، اين روش به دليل پذيرش عمومي مشتركات وجهي قانوني ندارد. 2-‌اگر شيوه فهم امور و آراي مشترك مورد ملا‌ك قرار گيرد و برخي مصاديق مورد نقد قرار گيرند، در اين‌صورت امكان نقد و شبهه و مخالفت و تشكيك وجود دارد و عناد و مخالفت در برخي از‌آرا به‌طور روشن و در برخي به صورت پنهان امكان‌پذير است.

محسن مهاجرنيا، انديشه سياسي فارابي، بوستان كتاب - قم

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
 يکشنبه 13 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن