واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: گشايش فصلي نوين در سياست خارجي تركيه

علي باباجان، وزير امور خارجه تركيه به تازگي در جمع سفراي اين كشور كه از سراسر جهان به آنكارا فرا خوانده شدند، گفت: تركيه فصل نويني را در سياست خارجي خود گشوده است.
وزير امور خارجه تركيه در نطق افتتاحيه اين نشست با تاكيد بر عزم تركيه به توسعه مناسبات با آمريكا و اتحاديه اروپا گفت: حس بياعتمادي نسبت به اتحاديه اروپا در مردم تركيه افزايش يافته و مسبب اصلي آن نيز خوداتحاديه اروپاست كه بايد براي رفع اين بياعتمادي اقدامهايي انجام دهد.
باباجان با تاكيد بر مناسبات خوب تركيه با همسايگانش افزود: تنها كشور همسايهاي كه تركيه با آن مساله دارد، ارمنستان است و آنكارا در اين زمينه نيز قصد دارد ابتكار عمل را براي بهبود مناسبات بدست بگيرد. مطلب حاضر نگاهي به دورنماي راهبرد جديد سياست خارجي تركيه دارد كه در پي از نظر خوانندگان گرامي روزنامه اطلاعات ميگذرد:
***
در سخنان باباجان سه نكته وجود دارد كه نيازمند تامل و بررسي است: اولين نكتهاي كه باباجان به آن اشاره كرده است، گشايش فصل نوين در سياست خارجي تركيه است و دومين مورد نيز ايجاد حس بياعتمادي مردم تركيه نسبت به اتحاديه اروپا و آخرين نكته هم بهبود مناسبات با كشوري مانند ارمنستان است كه روابط تركيه با اين كشور، سالهاست كه بر سر ماجراي قتل عام ارامنه در دوران عثماني، سرد و تا حدودي منجمد است.
هر چند آثار و نشانههاي زيادي وجود دارد كه نشان از شكلگيري نوعي رويكرد در سياست خارجي تركيه دارد، اما اين نشانهها تا پيش از اعلام رسمي آن از سوي وزير امور خارجه اين كشور، تنها در حد گمانه زني و پيش بينيبود اما اينك و بر مبناي سخنان باباجان، مستنداً به نظر ميرسد كه آنكارا تحركات گستردهاي را براي پيشبرد ديپلماسي نوين منطقهاي و فرامنطقهاي خود آغاز كرده است كه اين موضوع، نشان از تغيير و يا تحول درسياست خارجي اين كشور دارد.
از ميانجي گريهاي منطقهاي گرفته تا مشاركت در اتحاديههاي بزرگ بينالمللي و حضور در مجامع جهاني، همگي نشان از تلاش تركيه در رويكرد جديد سياست خارجي اين كشور دارد، به خصوص اين كه به نظر ميرسد آنكارا اين تلاشها را به نوعي براي خود يك ماموريت تعريف شده قلمداد ميكند.
تلاش براي رفع مسائل مربوط به قبرس و به تبع آن، گام برداشتن براي نزديكي با يونان و به تازگي نيز موضوع بهدست گرفتن ابتكار عمل براي آشتي با ارمنستان از جمله نشانههاي ديگر رويكرد اخير آنكارا در سياست خارجي تركيه است.
* چرا در اين مقطع؟
اما به راستي چه اتفاقي در تركيه رخ داده كه اين كشور قصد دارد به سرعت، نه تنها اهم مشكلات منطقهاي خودرا مرتفع كند، بلكه به چارهانديشي و وساطت ميان كشورهاي ديگر افتاده است و چرا دستگاه ديپلماسي تركيهمقطع كنوني را كه دولت آنكارا در مسائل داخلي گرفتار برخي ناملايمات سياسي است، براي رويكرد سياستخارجي خود انتخاب كرده است ؟ پاسخ به اين پرسش گرچه بسيار سخت و پيچيده است، اما اگر در حدانتظارات و مقدورات رسانهاي بتوان جوابي براي آن يافت، ميتوان روند جايگيري تركيه را در مناسباتمنطقهاي و بخصوص نقش اين كشور را در تحولات آينده خاورميانه به عنوان يكي از بازيگران اصلي آن، تعيينكرد.
آيا تركيه به دنبال احياي اقتدار دوران عثماني است؟
تركيه از گذشتههاي دور، يكي از موثرترين كشورها در تعيين سياستهاي راهبردي منطقهاي بوده است.
اين كشور در زماني نه چندان دور، يكي از مقتدرترين امپراتوريهاي جهان را در دوران عثمانيها در خود جاي داده بود.
شايد به دليل همين پيشينه است كه امروزه نيز طيف گستردهاي از سياستمداران و حتي روشنفكران تركيه بهدنبال احياي اقتدار دوران عثماني تحت نام وانديشه نئوعثمانيسم هستند و تلاشهاي تركيه را در منطقه، در راستاي احياي اقتدار عثمانيها ارزيابي ميكنند.
اما شواهد و دلايل زيادي وجود دارد كه اين نظريه را مخدوش ميسازد و ماهيت وجودي آن را به عنوان يكساختار سياسي و اجتماعي زير سؤال ميبرد.
دو عنصر بسيار قوي در تركيه وجود دارد كه مانع از شكلگيري انديشه نئوعثمانيسم در اين كشور ميشود كه موضوع اول دين و موضوع دوم نيز مليت است.
هر دو عنصر ياد شده، به نوعي در عصر حاضر، براساس ساختار جوامع مرتبط با آنها دچار دگرگوني شدهاند و نميتوان بدون درنظر گرفتن تغييرات جوامع كاركرد اين دو عنصر را در بطن جامعه هدف تضمين كرد.
اما به نظر ميرسد مروجان انديشه نئوعثمانيسم، فارغ از اين دو عنصر، به دنبال عنصر سومي هستند كه در دوران عثماني بسيار كارآمد بود و آن هم موضوع اقتدار است.
هر چند سياستمداران تركيه به خوبي دريافتهاند كه در قرن حاضر، معناي اقتدار نيز به كلي تغيير يافته و نميتوانآن را با اقتدار قديم مقايسه كرد.
بنابراين فرضيهاي كه مطرح ميشود، تركيه در حال حاضر به دنبال يافتن گمشدهاي به نام اقتدار، آن هم به سبك دوران عثماني است كه به نظر ميرسد بياساس باشد.
اتحاديه اروپا، آرمان يا ابزار؟
موضوع پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا سالهاست كه مطرح شده و اين كشوربه همين دليل تمام سعي و تلاش خود را براي پيوستن به اين همگرايي منطقهاي به كار بسته است.
تركيه در راه پيوستن به اتحاديه اروپا تقريبا همه كار كرده است.
بسياري از ساختارها و قوانين اين كشور در روند عضويت در اتحاديه اروپا دستخوش تغيير شدهاند و اينتغييرات به حدي بوده كه حتي فرهنگ عموم مردم را هم تغيير داده است.
بسياري از گردشگران و كساني كه سفرهاي متعددي را در سالهاي اخير به تركيه داشتند، به خوبي اين تغيير راحس كردهاند.
به همين دليل به نظر ميرسد پيوستن به اتحاديه اروپا و يا به عبارت سادهتر، اروپايي شدن، جزيي از آرمانهاي عمومي شده است كه البته دستگاه عظيم تبليغاتي اين كشور نيز در ترويج اين آرمانگرايي در جامعه به اندازه يك رسانه وظيفهشناس تاكنون كوتاهي نكرده است!
اما در آن روي سكه، به نظر ميرسد اروپاييان به گونهاي ديگر ميانديشند؛ بهطوري كه نه تنها پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا را آرمان تلقي نميكنند، بلكه علاوه بر سنگاندازي در روند اين عضويت، برخي از آنها از اين اشتياق به عنوان ابزاري براي پيشبرد اهداف خود استفاده ميكنند.
با نگاهي عميقتر ميتوان دريافت كه آنكارا فارغ از اين دو موضوع، رويكرد جديد سياست خارجي را در دستور كار خود قرار داده است.
چرا كه اگر اينگونه نبود، آنكارا پيش از اينها ميبايست دستكم درباره بعضي از موارد، از جمله موضوع ارمنستان و قبرس، توصيه اروپاييان را عملي ميكرد. به همين دليل است كه نميتوان رويكرد سياست خارجي تركيه را حداقل در شرايط كنوني، ناشي از روند عضويت اين كشور در اتحاديه اروپا ارزيابي كرد.
آنكارا و سياست درهاي باز
بنابراين، تنها موضوعي كه باقي ميماند اين است كه آنكارا پس از اتخاذ سياست درهاي باز كه مقدمات آن از سال 1980 و در پي كودتاي نظامي در اين كشور پيريزي شد و دو سال بعد از كودتا، با روي كار آمدن كلنگ آن بر زمين خورد، تلاش گستردهاي را براي بازسازي اقتصاد خود آغاز كرد و ادامه اين روند، مسير سياست خارجي اين كشور را به خصوص با بزرگترين همپيمانش يعني آمريكا، وارد دور تازهاي كرد.
تركيه در سالهاي اخير تلاش بسياري را انجام داده است تا براساس متغيرهاي سياسي و اقتصادي مدنظرايالات متحده برنامههاي خود را تنظيم كند.
براين اساس قبل از آنكه اين سؤال را مطرح كنيم كه در تركيه چه اتفاقي رخ داده، بايد ديد كه در آن سوي كره خاكي چه اتفاقاتي در شرف تكوين است.
همانگونه كه ذكر شد، تركيه سالهاست كه وارد مسيري شده كه تقريبا بازگشت از آن، اگر نگوييم غيرممكن، اما بسيار دشوار است.
اصلاحاتي را كه اين كشور به خصوص در بخشهاي اقتصادي خود انجام داده، تركيه را در زمره كشورهاي موفق بازارهاي جهاني در مهار تورم و استفاده بهينه از منابع و امكانات موجود قرار داده است و به همين دليل، سياستهاي اين كشور نيز در راستاي تقويت نظام مبتني بر اقتصاد آزاد تعيين و اجرا ميشود.
تركيه تلاش ميكند براي پيشبرد اهداف بلندپروازانهاش، در مرحله نخست، كمربند حضور خود را در منطقه خاورميانه، آسياي ميانه، قفقاز و جنوب غرب آسيا تكميل كند.
اگر اين تحليل درست باشد، در آن صورت رويكرد سياست خارجي تركيه را به رغم تمام مشكلات و مسائل موجود، بايد امري ضروري و اجتنابناپذير دانست.
امري كه امروزه نشانههاي آن به وضوح مشخص شده و در آيندهاي نه چندان دور نيز نشانههاي آن وضوح بيشتري خواهد داشت.
* خبرگزاري جمهوري اسلامي
شنبه 12 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]