واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مشاهدات فارس از اولين روز جمعآوري فرم اطلاعات اقتصادي خانوار فرم اقتصادي خود را با كمال صداقت پر كردهايم
خبرگزاري فارس: گزارش از اولين روز جمع آوري فرم اطلاعات اقتصادي خانوار در مدارس حاكي است، هر چند اطلاع رساني مناسبي درباره اين طرح صورت نگرفت، استقبال در حد معمولي بوده و مراجعان تاكيد مي كردند، فرم اطلاعات اقتصادي خود را با كمال صداقت پر كردهاند.

به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس، بر اساس اطلاعيههايي كه در روزهاي گذشته منتشر شد، امروز اولين روز دريافت فرمهاي تكميل شده اطلاعات اقتصادي توسط مردم است. خانوارهاي تا 3 نفره ميتوانند از امروز تا 16 مرداد ماه با مراجعه به مدارس نسبت به تحويل فرمهاي خود اقدام كنند.
براي بررسي ميزان استقبال مردم از اين فرمها و تصوراتي كه در اين مدت براي آنها از طرح تحول اقتصادي ايجاد شده است به برخي از مدارسي كه وظيفه جمعآوري آمارها را برعهده داشتند سر زديم.
براي اين كار به اولين چيزي كه احتياج داشتيم، آدرس مدارس بود كه البته اطلاعرساني قابل توجهي در خصوص آن صورت نگرفته و باعث به دردسر افتادن تعدادي از مراجعهكنندگان شده بود.
دبستان شهيد بهشتي اولين مدرسهاي بود كه به آن وارد شديم. در اين مدرسه علاوه بر مسئولي كه وظيفه هماهنگي با كارشناس مسئول مستقر در منطقه را داشت، 8 نفر مشغول جمعآوري آمار بودند و گهگاه مشكلات و سوالات پيش آمده را براي مسئول خود مطرح ميكردند.
هريك از آمارگيران در اتاقهاي جداگانه نشسته بودند و مراجعهكنندگان به ترتيب وارد اتاقها ميشدند. البته به هر اتاق كه وارد ميشدي گرمتر از ديگري بود و به نظر ميرسيد كه نشستن در اين اتاقها براي افرادي كه به منظور تحويل فرم شماره يك و تكميل فرم شماره 2 ميبايست حداقل 20 دقيقه در اتاق حضور داشته باشند كمي دشوار باشد، چه رسد به مسئولان آمارگير كه ساعت كاري آنها از ساعت 8 صبح تا 7 شب تعيين شده است.
در اين مدرسه با وجود اينكه تمام مسئولان آمارگير مشغول به تكميل فرم مراجعهكنندگان بودند، خبري از صف و يا ازدحام جمعيت نبود و كار با سرعتي مناسب پيش ميرفت.
پس از هماهنگي با مسئول مدرسه به چند اتاق وارد شده و با تعدادي از افرادي كه براي ارائه اطلاعات اقتصادي خود روي صندليهاي كوچك دبستان نشسته بودند به گفتوگو نشستيم.
* چون ارتشي هستم فرم خود را سر وقت آوردهام
اكبر، مرد ميانسالي بود كه با ديدن خبرنگار فارس به گمان اينكه از راديو يا تلويزيون آمدهايم، در ابتدا از صحبت كردن خودداري كرد و بعد با اطمينان از اينكه صدا يا تصوير او منتشر نميشود، در پاسخ به سوال فارس مبني در خصوص انگيزهاش از تكميل فرم و ارائه آن در اولين زمان ممكن، گفت: چون يك ارتشي هستم به نظم عادت كردهام و تنها همين امر سبب شد كه فرم خود را صبح اول وقت به مدرسه بياورم.
به او گفتم: ارزيابي شما از سرانجام اين طرح چيست كه در پاسخ گفت: ارزيابي ندارم ولي همانطور كه تاكيد شده بود با كمال صداقت فرم خود را پر كردهام. اين كاري است كه دولت گفته بايد بشود. ما هم احتمالي را هم براي اجرايي شدن آنچه اعلام شده قائل شديم و خود را موظف به شركت در طرح ديديم.
* هيچ اطلاعي از آينده طرح ندارم
زن مسني كه به واسطه اينكه سرپرستي خانواده را برعهده داشت خود به مدرسه آمده بود. از او در مورد علت تكميل فرم و مراجعه براي تحويل آن پرسيدم كه وي علت اين كار را تاكيد فرزندان خود عنوان كرد و با لبخندي گفت: اميدواريم كه دولت بتواند براي خارج شدن ما از اين وضعيت كاري بكند.
از وي پرسيدم كه آيا تمام اطلاعاتي را كه در فرم از شما خواسته شده بود، يادداشت كردهايد؟ پاسخ داد: بله. فرزندانم به من ميگفتند كه بايد هر اطلاعاتي كه خواسته شده به صورت كامل و درست بنويسم كه من هم همين كار را كردم.
* ماه آينده كيسهام پر از دلار است
يك مرد نسبتا مسن مسيحي با قد و هيكلي تنومند و تا حدودي چاق كه با وجود سن بالايي كه داشت با صدايي بلند و رسا صحبت ميكرد.
او ميگفت: همه جاي دنيا اين جوري است. اصلا بايد از آنها كه دارند بگيرند و به آنهايي كه كمتر دارند بدهند. يارانه بايد به نحوي توزيع شود كه پولدارترها سهم بيشتري از آن داشته باشند؟
از او پرسيدم: آينده طرح را كه از آن به عنوان انقلاب اقتصادي ياد ميشود چگونه ارزيابي ميكنيد؟ كيسهاي را كه مداركش را درون آن گذاشته بود به من نشان داد گفت: اميدوارم ماه آينده اين كيسه را پر از دلار كنند و به من بدهند.
بعد با لحني جديتر ادامه داد: من فكر ميكنم دولت در حال حاضر كارتهاي هوشمندي دارد كه ميتواند بوسيله آنها تمام دارائيهاي افراد را نشان دهد و اگر دروغ گفته باشند با آنها برخورد كند.
كمي جديتر شد و اخمهايش در هم رفت. انگشت سبابهاش را بالا آورد و در حالي كه جوهر ناشي از ثبت اثر انگشت را به من نشان ميداد، با صدايي بلند گفت: البته خدا هم به ما كارتهاي هوشمندي داده است كه الان دارم كاركرد آن را به وضوح ميبينم. زماني كه پاي فرم تحول اقتصادي اثر انگشت زدم اطلاعات كارت هوشمندم را براي دولت فعال كردم.
پس از دبستان شهيد بهشتي نوبت مدرسه شهيد پندي بود كه سري به آن بزنم. وارد مدرسه كه شدم با جمعيتي حدود 15 نفر مواجه شدم كه با ديدن من كه داخل راهرو ميرفتم با حالتي شكايتاميز خواستند كه در انتهاي صف بايستم. بعد از اينكه متوجه شدند كه براي تهيه گزارش به اين مكان آمدهام سر و صداها خوابيد و زن مسني با حالتي خميده به سمت من آمد و گفت: تا امروز صاحبخانه ما هرچقدر كه ميخواست از ما اجاره ميگرفت. ولي خدا را شكر كه دولت دارد كاري ميكند كه همه چيز بر اساس اصول و قانون خودش پيش برود. اگر مقداري پول به ما كه جزء اقشار كمدرآمد هستيم پرداخت شود، بخشي از مشكلاتمان حل خواهد شد. تازه دولت با اجراي اين طرح از آن صاحبخانه ما كه چندين خانه دارد ماليات گرفته و به ما كمك خواهد كرد.
پس از هماهنگي با مسئول مدرسه وارد يكي از اتاقها شدم كه مرد جواني مشغول ارائه اطلاعات خود بود.
* قطعا رفتار مصرفي خود را تغيير خواهيم داد
محمد اطمينان خود را از تحقق وعدههاي دولت 80 درصد عنوان كرد وگفت: با اين وجود تمام اطلاعات را به صورت دقيق نوشتهام.
زماني كه با اين پرسش كه "وضعيت خود را بعد از اجراي طرح چگونه ارزيابي ميكنيد" مواجه شد، كمي تامل كرد و پاسخ داد: در حال حاضر كه درآمد من در حداقل است و كفاف خودم و همسرم و تنها فرزندم را نميدهد. من به اين اميد اينجا آمدهام كه وضعيتم در آينده تا حدودي بهتر شده و خانوادهام از رفاه بيشتري برخوردار شوند.
- دولت اعلام كرده كه يارانهاي را كه در حال حاضر مصرف ميكنيد، همزمان با واقعي شدن قيمت حاملهاي انرژي به صورت نقدي به شما پرداخت خواهد كرد. به اين ترتيب شما چگونه ميخواهيد رفاه خانواده خود را افزايش دهيد؟
- خوب من و خانوادهام به طور كلي سعي ميكنيم در مصرف آب و برق و گاز صرفهجويي كنيم. بعد از اجراي طرح هم با تغيير دادن روش مصرف، ميتوانيم اضافه درآمدي داشته باشيم و آن را صرف بقيه مخارج زندگي كنيم.
* دست احمدينژاد باشد، طرح را اجرا ميكند
وارد اتاق ديگري شدم كه مردي مسن پشت ميز نشسته بود و به سوالاتي كه گهگاه ضمن تطبيق اطلاعات مندرج در فرم با مدارك، براي مسئول آمارگير پيش ميآمد پاسخ ميداد. نام او سعيد بود. از او پرسيدم: پدر جان انگيزهاي كه به اين زودي شما را براي ارائه فرم اطلاعات اقتصادي به مدرسه كشانده چه بوده؟
گفت: مگر سهام عدالت كه گفتند ميدهند چه شد كه اين بخواهد براي ما چيزي بشود. اجراي اين طرح هم نان را ميكند دانهاي 500 تومان.
ناگهان لبخند كوچكي بر لبانش نشست و ادامه داد: ولي من به همه اينها اميدوارم. بالاخره سهام عدالت هم ميدهند. اين طرح هم با تمام نكات مثبتي كه در موردش گفتهاند اجرايي ميشود...اگر احمدينژاد باشد، طرح را اجرا ميكند.
بعد دستش را كه همراه با ارتعاشات صدايش ميلرزيد بالا آورد و گفت: خدا شاهد است الان كه هنوز بيش از 12 روز از ماه نگذشته 4 هزار تومان بيشتر ندارم. خوب بالاخره روزي بايد كسي به داد بازنشستهها برسد ديگر.
از اين مدرسه هم خارج شدم و به سمت مدرسه شهيد باهنر حركت كردم. با ورود به اين مدرسه متوجه صحبت دو نفر شدم كه از نبود ناهار براي مسئولان آمارگيري ميگفتند. پيگيري كه كردم گفتند كه فعلا بايد براي ناهار همكاران از بودجه مدرسه خرج كنيم و دولت بعدا اين پول را پرداخت خواهد كرد. مسئول مدرسه ميگفت: بر خلاف روالي كه براي انتخابات بود هنوز هيچ چيز در مورد خدمات پشتيباني معلوم نشده است. ولي بخشي از دستمزد همكاران را كه در كل حدود 300 هزار تومان خواهد بود آخر اين هفته پرداخت ميكنند.
در اين مدرسه نيز تعداد كمي از مردم حاضر شده بودند و 6 نفر مسئوليت جمعآوري آمار را به عهده داشتند. به مردي كراواتي برخوردم كه خود را استاد دانشگاه معرفي كرد.
* براي اينكه هر روز به فكر طرح تحول نباشم امروز آمدم
حسين انگيزه خود را از حضور در مدرسه اين گونه بيان كرد: براي اينكه هر روز مشغله فكري نداشته باشم و به فكر اين طرح نباشم امروز آمدم.
او با تاكيد بر اينكه تمام مسائلي كه مردم به آن احتياج دارند در قرآن آمده است، گفت: اميدواريم كه با حسن نيت مسئولان وضعيت ما در آينده بهتر از وضعيت فعلي شود.
از اين مدرسه نيز به قصد دبستان شهيد مطهري خارج شدم. ولي با كمال ناباوري در هنگام ورود به اين مدرسه با تعداد زياد مسئولان منتظر مواجه شدم كه با ديدن من به شوخي به هم گفتند: بچهها بالاخره يكي آمد.
مسئولان اين مدرسه با بيان اينكه از صبح تعداد كمي مراجعهكننده داشتهايم، گفتند: متاسفانه اطلاعرساني به نحوي بوده است كه برخي مراجعات به منظور دريافت فرم شماره يك به اينجا صورت ميگيرد در صورتي كه اين فرم توسط ادارات پست انجام ميشود.
گزارش از محمد رضائي
انتهاي پيام/
شنبه 12 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 473]