واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک:
![[تصویر: 137247253189642201502375514413349194197192204.jpg]](http://img.tebyan.net/big/1387/11/137247253189642201502375514413349194197192204.jpg)
برخی از دانشمندان، فیض را صوفی مشرب قلمداد کرده، و مورد انتقاد قرار داده اند. مولف ” روضات الجنات“ معتقد است که بدون تردید این نسبت به فیض ناروا و بی اساس است و می گوید: فیض درکتاب ” کلمات طریفه“ که بمراتب ا ز” مقامات حریری“ بهتر است، تا چه رسد به سایر کتب مشابه خود فرقه های صوفیه را سخت مورد نکوهش قرار داده، و مردم را از مراسم ناشایست و ساختگی آنها بر حذر داشته است.
از جمله فیض در کتاب مینویسد:
بعضی از مردم می پندارند در تصوف بجائی رسیده اند که هرکاری خواستند می توانند انجام دهند. دعاهای آنها درملکوت شنیده می شوند. و پاسخ آنرا در جبروت می دهند. اینان از ” شیخ“ و ” درویش“ می خوانند. ( و امروز قطب و سالک) و از این راه مردم را در تشویش قرار می دهند. اینان چندان در این خصوص راه افراط و تفریط می پیمایند که خود را از مرز بشر بودن بالاتر می برند. و دعوی غیبدانی می کنند. یکی می گوید : دیشب قیصر روم را کشتم، و دیگری می سراید که سپاه عراق را یاری نمودم، و سومی نغمه سر می دهد که پادشاه هند را شکست دادم، فلان شیخ صوفی مخالف خود را دیوانه کردم، و بهمان رقیب خویش رانابود ساختم. گاهی می بینی فلان شیخ صوفی چهل روز در خانه تاریکی بسر می برد، و مدعی است که در آن مدت روزه می گیرد، و گوشت حیوانی نمی خورد، و اصلا نمی خوابد،و زمانی ادعا دارد که به تسخیر گروهی از جن نائل آمده و خود و دیگران را بوسیله آنها از خطرات حفظ می کند. آیا اینها دروغ به خدا یا دیوانگی نیست؟ دسته دیگراز اینان خودرا ” اهل ذکر“ و ” تصوف“ می نامند ودعوی دارند که از تصنع و تکلف بیزارند. خرقه میپوشند، و حلقه وار جلسه می گیرند، و اذکار اختراع می کننند وبا اشعار غنائی تغنی می نمایند. عربده می کشند و فریاد سر می دهند، و رقص و تصنیف به راه می اندازند. در فتنه و فساد فرو می روند، و بر خلاف دستور شرع بدعتها می نهند. داد و فریادشان بلند است. کسی نیست از آنها سوال کند، شما را کتک زده اند؟ یا از کسی با خدا تکلم می کنید؟ یا با همفکران خود حرف می زنید؟ خداوند داد و فریاد بی مورد را نمی شنود، پس کمتر فریاد کنید. آیا کسی را از دور صدا می زنید، یا خواب رفتهای را بیدار می کنید؟ خدا که هیچ کدام اینها نیست؟ بیائید همچون ماهیان رودخانه خدا را بخوانید، آهسته و با التماس و پنهانی نه با داد و فریاد. چون او ا زشما دور نیست، بلکه از بند گوشتان به شما نزدیکتر است. برخی دیگر مدعی ” علم معرفت“ و مشاهده معبود، و نزدیکی با مقام محمود وملازمت عین شهود هستند، ولی چیزی جز اسامی آنها نمیدانند. با این وصف ادعاها دارند، و برای خود کرامت ها بر می شمارند. فلان عارف مدعی است که به او وحی می شود و از آسمان خبر میدهد. مریدان نادان هم باور می کنند، و گاهی در برابر آنها به سجده می افتند، گوئی آنها را معبود خود می دانند، دست آنها را می بوسند.و خود را به پای آنان می اندازند. از آنها اجازه می گیرند که در انجام هر کاری آزاد باشند ( چون بحق واصل شده اند) و از حلال و حرامی ملاحظه نکنند، و آنها نیز برای پیشرفت کار خود و مریدان احمق به آنها این اجازه را می دهند… .
سوالی از فیض درباره صوفیه
مولف روضات یک صفحه بعد، ازمحدث عالیقدر سید نعمت الله جزائری شاگرد دانشمند فیض، در کتاب ” مقامات“ که شرح اسامی خداوند است، در لفظ ” شهید“ سوال و جوابی راجع به صوفیه نقل می کند که مناسب است در پایان این بحث بیاوریم.
سید جزائری مینویسد:
از مشهد مقدس رضوی درباره آگاهی از حال صوفیه سوالی به فارسی از استاد علامه ما بدینگونه نمودند: « محمد مقیم مشهدی، به عرض میرساند که صلاحیت آثار مولانا محمد علی صوفی مشهور به ”مقری“ تا از دار السلطنه اصفهان به مشهد مقدس مراجعت نموده، مکرر در محافل و مجالس اظهار می کند که درباب ” ذکر جلی“ و در اثنای تکلم به کلمه طیبه، اشعار عاشقانه خواندن و وجد نمودن و رقصیدن و حیوانی نخوردن، و چله داشتن و غیر ذلک از اموری که متصوفه به رسم عبادت می آورند، از عالیجناب معلی القاب دام ظله ، مرخص و ماذون شده، بلکه مسمای مذکور را در مجلس رفیع الشان نیز گاهی امثال اینها واقع نمود. استدعا چنانست از حقیقت ماجرا شیعیان اینجا را اطلاع بخشند که آیا آنچه صلاحیت آثار مذکور به خدام گرام ایشان اسناد می کند، وقوع دارد یا نه تا اگر خلاف واقع، مذکور ساخته است، دست از این قسم حرکات بکشند.»
پاسخ فیض راجع به صوفیه
بسم الله الرحمن الرحیم. سبحانک هذا بهتان عظیم. حاشا که بنده تجویز کنم تعبدی را که درقران و حدیث اذنی در آن وارد نشده باشد، و تعبد رسی که از ائمه معصومین صلوات الله علیهم، خبری در مشروعیت آن نرسیده باشد، بلکه نص قرآن به خلاف آن نازل باشد. قال الله تعالی: ادعوا ربکم تضرعا و خفیه، انه لا یحب المعتدین. یعنی : بخوانید پروردگار خود را از روی زاری و پنهانی، بدرستی که خدای سبحانه و تعالی دوست نمی دارد آنانی را که از حد اعتدال بیرون می روند. و در جای دیگر میفرماید: ادعوا ربکم تضرعا و خفیه و دون الجهر من القول. یعنی: بخوانید پروردگار خود را از روی زاری و ترس و پست تر از بلند گفتن. و در حدیث نیز وارد است که حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله اصحاب را منع فرمودند از فریاد به تکبیر و تهلیل، منع بلیغ، و فرمودند: ندا نکنید کسی را که نشنود یا دور باشد، و سایر امور مذکوره مانع از آن بخصوص وارد است، یا اذن در آن وارد نیست.یعظکم الله انن تعودوا لمثله ان کنتم مومنین. و کتب محمد بن مرتضی المدعو به محسن.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]