تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834905360
سياست - مسئله وحي
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: سياست - مسئله وحي
سياست - مسئله وحي
عبدالرضا تاجيك:دومين «يادمان بعثت» روز چهارشنبه همزمان با روز مبعث در حسينيه ارشاد برگزار شد تا سخنرانان اين مراسم به اين پرسش پاسخ دهند كه «چگونه ميشود ميان فرستنده و گيرنده يك پيام كه در دو افق متفاوت قرار دارند، نوعي مكالمه و در نتيجه مفاهمه برقرار شود؟» به خصوص در جامعهاي كه قرآن و كلام مقدس تاثير دارد و نظام سياسي حاكم بر آن ميكوشد تا همه اعمال، رفتار و سياست خود را با اتكا بر اين كلام، مشروعيت بخشد. بر اين اساس سخنرانان اين مراسم كه به دعوت جمعي از نوانديشان ديني سخن ميگفتند هر يك از زاويهاي خاص به موضوع اصلي اين روز يعني «وحي» پرداختند. موضوعي كه مدتي است به مناقشه كلامي ميان روشنفكران ديني از يك سو و مدافعان سنتي آن از سوي ديگر تبديل شده است. اما جدال روشنفكران و نوانديشان ديني با يكديگر از جنسي ديگر است. آنان هر يك بر اساس سير تحول فردي و فكري خود و چالشها و پرسشهايي كه با آن مواجه بودهاند، به نتايج خاص خود رسيدهاند. زمانيكه در عصر حاضر مهندس بازرگان ديدگاههاي خود را بيان كرد تا روزي كه حبيبالله پيمان نتايج تحقيقات و آراي دينياش را بيان كرد، نشان از آن داشت كه موضوع «وحي و متن مقدس» از جمله موضوعهاي اساسي براي بخشي از روشنفكران وطني بود كه دغدغههاي ديني داشتند. اين در حالي بود كه روحاني نوانديشي چون محمد مجتهد شبستري نيز ديدگاهي متفاوت از ديدگاههاي رسمي رايج در حوزه علميه ارائه داد. اتفاقي كه با ورود عبدالكريم سروش شكل جديدي به خود گرفت و موجب شد تا بار ديگر ضرورت تبيين گفتمانهاي مختلف در خصوص «وحي» با توجه به نقش تعيينكنندهاي كه دين در جامعه اسلامي دارد، مطرح شود. از همين رو بود كه «شوراي يادمان بعثت» كه سال دوم فعاليت خود را آغاز كرده است از سه تن از صاحبنظران حوزه ديني بخواهد تا هر يك با توجه به حوزه تخصصي خود تفسيري تازه از بعثت ارائه دهند. همانگونه كه در سال گذشته و در اولين يادمان بعثت نيز احسان شريعتي، حبيبالله پيمان و محمد مجتهدشبستري ديدگاههاي خود را بيان كردند. اما امسال و در دومين يادمان بعثت مقصود فراستخواه سخن خود را بر محور «عقل عقل و مسئله وحي» قرار داد. مقصود فراستخواه كه به دعوت هاشم آقاجري، حبيبالله پيمان، عليرضا علويتبار، رضا عليجاني، محسن كديور و حسن يوسفياشكوري اعضاي شوراي يادمان بعثت در حسينيه ارشاد سخن ميگفت، بحث خود را در سه حوزه مطرح كرد، «بيان مسئله»، «تعاريف و مفروضات» و «دعاوي اصلي». از همين رو او سخن خود را چنين آغاز كرد: «عقل مدرن، حاصل گذار آدمي از يك نوع شرايط زيست اجتماعي به نوعي ديگر بود و حاوي شأن و اعتبار و حقوق آدمي در مقام فاعل شناسا و نيز كارگزاري جهان بود. در يك چنين بحبوحهاي، دعاوي و معاني منتسب به وحي، عمدتا به آن بخش از نهادها و عاملان اجتماعي تعلق داشت كه به دليل علايق و منافعشان با مطاوي عقل مدرن، ناسازگاري داشتند.» او سپس نتيجه اين وضعيت را چنين شرح داد:
«رابطه عقل مدرن و وحي مناقشهآميز شد، بدين ترتيب عقل مدرن در مواجهه با نهادها و عملكردهاي منتسب به وحي، نقش آزاديبخشي برعهده گرفت و امكان نقد مباني و مدعيات آنها را فراهم آورد. اما حداقل ميتوان فرض كرد وحي داراي ظرفيتهاي معنايي مهمي نيز بود كه در پس سوءتفاهمها و مناقشات اجتماعي پيشگفته به فراموشي سپرده شد، به ويژه آنكه وحي داراي نوعي خصوصيت شطحآميز و پارادوكسكيال شده بود و در آن شرايط، عقل مدرن حوصله تامل در آن را نداشت.» فراستخواه سپس چنين ادامه داد: «اگر اين فرض موجه بوده باشد كه وحيها، حاوي پيامهاي تعيينكنندهاي براي انسانيت بودند، در آن صورت بايد گفت كه انسان مدرن و عقل مدرن در ارتباط با مسئله وحي، دچار خطاي سيستماتيكي شده است و دنياي مدرن در تاريخ فراق از خدا به سر ميبرد.» او سپس به نظر كساني مانند بوبر كه از اين موضوع به عنوان كسوف خدا بحث كردهاند، اشاره و تاكيد كرد كه جا دارد در مسئله وحي و نسبت آن با عقل تامل بيشتري شود. با اين تاكيد بود كه فراستخواه سخن خود را چنين ادامه داد: «پس از توفانهاي اوليه و در مدرنيته متاخر، شاهد فاصلهگرفتن عقل، از خود و تماشا كردن در كار و بار خود هستيم.» به اين ترتيب او پايان گفتار خود را با تاكيد بر اينكه، عقل مدرن بدون اينكه از عقل بودن و خرد ورزيدن دست شويد، به نقد خود و بسط خود ميپردازد، به بحث در خصوص شواهدي از آن اختصاص داد: «معرفتشناسي جديد اصلاح شده»، «توجه به اكسيو ماتيك بودن عقل»، «توجه به سازمندي عقل و درونگفتماني بودن آن»، «جريان فكري پديدار شناسي و خرد انتقادي» و «فلسفه پراكسيس.» با پايان سخنان مقصود فراستخواه نوبت به مهرنوش بستهنگار رسيد تا او به عنوان يكي از زنان منتسب به جريان نوانديشي ديني متني را در خصوص مبعث قرائت كند. متني كه زمينهساز قرائت اشعاري توسط طه حجازي شد تا او نيز با زبان استعاره به تحليل اين روز بپردازد، اما سخنران بعدي اين نشست حسن يوسفي اشكوري بود. او سخنان خود را با عنوان «تاريخمندي وحي و نبوت» چنين آغاز كرد: «يكي از مباحث و پرسشهاي مهم در حوزه وحي و نبوت در مفهوم سامي و توحيدي آن، بحث نوع ارتباط پديده وحي و پيامبري و دين با واقعيتها، تاريخ و فرهنگ زمانه است. در واقع پرسش اين است كه آيا وحي و محصول آن دين متاثر از شرايط و احوال زمانه است و لذا تاريخي است؟» به اين ترتيب او در اين مورد به دو ديدگاه رايج اشاره كرد: «يكي سنتي است و اكثريت مسلمانان تابع آنند و ديگري خيلي جديد و مدرن است كه شماري از متشرقان و اسلامشناسان غربي و شماري از نوانديشان مسلمان از آن دفاع ميكنند. ديدگاه سنتي و رايج پديده وحي و قرآن و مجموعه دين و شريعت را كاملا آسماني و فراتاريخي ميداند و فرهنگ زمانه و مقتضيات عصر نزول و شرايط تاريخي و عيني بشري را در چگونگي فرآيند وحي و تاسيس دين و مضامين و محتوا و اهداف دين و به ويژه احكام شرعي دخيل و موثر نميشمارد. در نقطه مقابل برخي از پژوهشگران غربي و بعضي از متفكران مسلمان اخير وحي و دين را يكسره برآمده از مقتضيات تاريخي و شرايط اجتماعي و ضرورتهاي زمانه ميدانند و معتقدند اين تاريخمندي نيز به وسيله پيامبر و تشخيص او صورت گرفته است.» اما يوسفياشكوري در ادامه نظر سومي كه به نظر او قابل طرح است را بيان كرد: «وحي و نبوت هر پيامبري، از جمله پيامبر اسلام، به لحاظ زبان و ادبيات و جعل احكام و اوامر و نواهي كاملا متاثر از شرايط تاريخي و اجتماعي است و به اصطلاح زبان و بيان گزارههاي ديني و بخش عمده احكام اجتماعي در تختهبند فرهنگ و نيازهاي انساني عصر نزول است، اما اين تاريخمندي به وسيله فرستنده وحي يعني خداوند صورت گرفته است نه پيامبر كه نقشي در چگونگي نزول وحي و فرآيند تبديل وحي به قرآن و دين ندارد.» اينگونه بود كه يوسفياشكوري در خصوص دلايل تاريخمندي وحي و نبوت كه از نظر او متعددند به چهار نكته به عنوان استدلال اشاره كرد. او به عنوان اولين نكته به ضرورت تنزيل از عالم خلق به عالم امر اشاره كرد و گفت: «مفهوم نزول، انزال و تنزيل در ارتباط با مبحث وحي يك اصطلاح كليدي است. معنا و مفهوم فرود آمدن مضمون اصلي و كانوني هر سه واژه است. اگر اندكي در مضمون تنزيل تامل كنيم و به لوازم معنايي و عقلي و تجربي آن بينديشيم، درمييابيم كه متن وحي ملفوظ به شكلگريزناپذيري و به حكم عقل و تجربه، در تختهبند زمان و واقعيت و تاريخ قرار دارد و در يك كلام در قالب ذهن و زبان و فرهنگ زمانه قوم عرب نازل شده و به اطلاع آدميان رسانده و مردمان به قبول دعوت ديني ويژه پيامبر فراخوانده شدهاند.» يوسفياشكوري با تاكيد بر اين نكته كه تامل در زبان و ادبيات و گزارههاي قرآني در تمام موضوعها اين تاريخمندي را تاييد ميكند به استدلال دوم يعني «ضرورت انساني بودن زبان»، پرداخت: «به عنوان يك امر پسيني و تجربي، جاي انكار ندارد كه وحي پيامبر اسلام، قرآن، به زبان «عربي مبين» و «لسان قوم» است و براي همگان قابل درك و مفهوم است، از اين رو زبان وحي و قرآن ضرورتا بشري است و زبان بشري نيز ضرورتا با محدوديتهاي زباني، معنايي، فرهنگي، تاريخي، قومي و منطقهاي مواجه است، يعني زبان به مثابه يك پديده كاملا انساني در تختهبند زمان، مكان، فرهنگ زمانه و تاريخ است.» «ضرورتهاي نبوت و دين»نكته سومي بود كه يوسفياشكوري آن را مورد بررسي قرار داد: «هر تعريفي از دين و شريعت داشته باشيم، در واقعيت تاريخ اديان يك سلسله گزارههاي تحت عنوان عقايد، اصول اخلاقي و احكام عملي ديده ميشود كه مجموعا دستگاه نظري و سلوك تربيتي و عملي دين را تشكيل ميدهند. ممكن است كه شماري از گزارههاي ديني جاودانه و فراتاريخي باشند اما به هر حال بيان و جعل هيچكدام از اين امور، خارج از محدوده انسان و تاريخ و زمان و مكان نيست و نميتواند باشد، از اينرو اين در تحولات اجتماعي و اصلاحي اثرگذار است.» تاكيد يوسفياشكوري بر اين نكته كه «تجديد بعثتها مويد تاريخمندي دين است»، استدلال چهارم او را با عنوان گواهي متن قرآن به همراه داشت: «متن قرآن گواه روشني براي اثبات دعوي است. با تحليل زباني و تاريخي قرآن ميتوان گفت كه آيه آيه قرآن يك رخداد تاريخي است.» به اين ترتيب او در اين مورد به چند نكته اشاره كرد؛ «زبان و اصطلاحات قرآن»، «اسباب النزول آيات»، «احكام امضايي» و «ناسخ و منسوخ». با اين توضيحات بود كه حسن يوسفياشكوري سخن آخر خود را بيان كرد: «تاريخمند بودن وحي و قرآن و دين هيچ از اعتبار قدمي آن نميكاهد، چرا كه همه چيز از خداوند است». قرائت متني توسط مريم باقي از جوانان منتسب به جريان نوانديشي ديني زمينه را براي سخنان هاشم آقاجري فراهم كرد تا او در اين خصوص سخن بگويد كه «چگونه ميتوانيم در عصر حاضر مخاطب پيامبر باشيم؟» تاكيد هاشم آقاجري در آغاز سخناناش بر اينكه «پيامبران و گفتمان آنان يك تيپ و سنخي خاص است»، دليلي بود تا او اين موضوع را از منظر سنخشناسي يا تيپولوژي شخصيتها و گفتمانهاي تاريخ توضيح دهد. از همينرو او در تبيين منظر خود با تاكيد بر اين نكته كه پيامبران و گفتمان آنان با تيپ و گفتمان چهرههايي همچون حكيم كه با مقدمات استدلالي به نتايج ميرسد و يا دانشمند كه تجربه علمي همراه با سعي و خطا ميكند و حتي الهام شاعرانه يا كشف عارفانه متفاوت است، گفت كه «پيامبران مبعوث ميشوند و بعثت حادثهاي ويژه در تاريخ است.» آقاجري در ادامه چنين گفت: «پيامبر با بعثت برانگيخته ميشود و مخاطب عميقترين سطح وجود – خداوند- قرار ميگيرد، تحولي در اعماق هستي او رخ ميدهد و براساس تفسير و اعتقاد مومنانه از سوي خداوند به مقام نبوت و رسالت برانگيخته ميشود. نوعي آگاهي و بيداري را در درون خود تجربه و دريافت ميكند و درصدد انتقال آن به ساير انسانها برميآيد.» او افزود: «بعثت و پيام آن براي تغيير انساني به دست خويش و براي تغييرات جهان براساس تفسيري خاص از وجود و انسان است. تفسيري توحيدي از عالم و آدم و مواجه با بحران واقعيت.» آقاجري سپس در تبيين اين مسئله گفت: «بحران واقعيت ابتدا در وجود خود پيامبر به آگاهي تبديل ميشود و بعثت و ايدئولوژي آن با همان آگاهي تفسيري معطوف به تغيير، پاسخ به همين بحران و چالش است.» او در ادامه بحث خود زمانه و افق تاريخي، اجتماعي و فرهنگي پيامبر را عاري از اين بحران ندانست و در بخش بعدي سخنان خود با بيان اينكه «انسان و جامعه معاصر پيامبر مخاطب مستقيم پيامبر است و ما اكنون در افق تاريخي، اجتماعي و فرهنگي ديگر هستيم»، اين سوال را مطرح كرد كه «چگونه ميتوان بهرغم نبود پيامبر و زيست در افقي ديگر مخاطب پيامبر بود؟». او سپس درصدد پاسخ به اين پرسش برآمد: «روشن است كه پيامبر اكنون در پياماش ميتواند حضورداشته باشد اما اين حضور در گرو مفهوم شدن پيام او توسط انسانهاي عصر و زمانه ماست.» آقاجري در ادامه سخنان خود با تاكيد بر اين نكته كه پيام پيامبر اكنون در قالب قرآن پيش روي ماست، از مخاطبان خود كه در حسينيه ارشاد گرد آمده بودند پرسيد «چگونه بايد با آن پيام، مواجه شويم كه گرفتار عدم فهم و بدتر از آن سوءفهم نشويم؟» از همينرو او بحثهايي كه از قرن دوم هجري درباره «كلام الهي» ميان مسلمانان و در قالب مجادلات كلامي در گرفته است را ناظر بر همين امر دانست: «آن بحثها مباحثي ذهني و ناشي از دلمشغوليهاي مدرسي نبود بلكه خاستگاه و حاصل آن ميتوانست در چگونگي فهم و تلقي پيام يعني قرآن موثر افتد و بيرابطه با واقعيت تاريخي، اجتماعي و از جمله امر سلطه سياسي نبود. چنانكه بحثهاي امروزي هم درخصوص پرسش از كلام الهي يا كلام نبوي نتايج خاص خود را دارد.»
شنبه 12 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 511]
-
گوناگون
پربازدیدترینها