تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق، شمشير بُرَّنده اى است بر ضد اهل باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804816667




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ستایش محض


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: گرایش شاعران جوان ایران به شعر آیینی‌، گرایشی است نیکو و بابرکت و حتی تا حدّی غیرقابل پیش‌بینی‌. به واقع پس از سالهای جنگ و رحلت حضرت امام‌(ره‌) و در تنگنای مضمونی که شاعران انقلاب دچارش آمده بودند، در نهایت سه گرایش در شعر جوان این مملکت پدید آمد:
۱) شعر عاشقانه ۲) شعر اعتراض ۳) شعر آیینیاین که گفتم غیر قابل پیش‌بینی‌، بدین واسطه است که گمان نمی‌رفت شعر آیینی در میان جوانان این سالها به اندازه آن دو شاخه دیگر، به‌ویژه شعر عاشقانه خریدار و طرفدار داشته باشد و مسیری روی به بالندگی را بپیماید. وجود شاعرانی همچون سید حمیدرضا برقعی ‌، بر این بالندگی گواهی می‌دهد.
یک‌

خلاّقیت و نوجویی برقعی‌، غیر قابل انکار است‌. او گاهی مضامینی تازه و ابتکاری می‌آورد که نشان از دقت نظر او در جوانب مختلف واژگان و اشیأ دارد. این بیت را ببینید.
این قصه آب می‌خورد از چشم شور ماه‌ /نسبت به ماه طایفه از بس حسود بود
در اینجا ایهام خوبی در «آب می‌خورد» دیده می‌شود که متناسب است با یک شعر عاشورایی‌. از طرفی میان «چشم‌» و «آب‌» تناسبی است و میان «آب‌» و «شور» نیز. «ماه طایفه‌» هم که می‌دانیم چه کسی است‌. گویا شاعر شهادت حضرت اباالفضل‌(س‌) را حاصل حسادت و چشم‌زخم ماه دانسته است‌.
همین طور است استفاده هنری از «آب از سر گذشتن‌» در این بیت‌:
گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات‌ /وقتی گذشته بود دگر آب از سرش‌
و ایجاد تناسب میان نامهای جنگ‌افزارها در این بیت‌:
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش‌ /یک دم سپر شوند برای برادرش‌
در بعضی موارد هم اغراق‌هایی لطیف در کار است‌، چنان که شاعر در توصیف‌ِ کنده‌شدن در قلعه خیبر به دست امیرالمؤمنین‌(ع‌) می‌گوید:
طوری ز چهارچوب‌، در قلعه کنده شد /انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است‌
و یا نفرت خویش را از حرمله را با چنین ظرافتی بیان می‌کند:
مرا ببخش که مجبور می‌شوم در شعر /بیاورم کلماتی شبیه حرمله را
در مجموع‌، برقعی را توانا و مسلط بر زبان شعر می‌بینیم‌. البته بعضی خلل‌های زبانی و موسیقیایی در کارش دیده می‌شود، مثل کاربرد «ز» به جای «از» در بعضی جایها و یا «که‌» و «چه‌» را در وزن شعر، هجای بلند دانستن‌. ولی اینها بسیار نیست‌.
آنچه به گمان من تا حدودی به چشم می‌زند، تضمین‌هایی است که غالباً از آثار شاعر ارجمند، استاد محمدعلی مجاهدی شده و شاید بیشتر جنبه ادای دین و احترام داشته باشد، تا یک هنرمندی خاص‌.
باری دیگر هم اشاره کردم که یک تضمین خوب‌، آن است که شاعر به وام‌گرفتن ساده از دیگران بسنده نکند، بلکه آن بیتها یا مصراعها را از یک فضا برداشته و با نوعی آشنایی‌زدایی‌، در فضایی دیگر بگذارد، چنان که مثلاً یک بیت جدّی در شعر طنز تضمین شود یا یک بیت عاشقانه در شعری حماسی‌.
دو

ستایش محضپیشتر، از گرایشهای سه‌گانه عاشقانه‌، اجتماعی و مذهبی در شعر جوانان امروز سخن گفتیم‌. به گمان من در این میان آنهایی بیشتر موفق بودند که توانستند بین یک یا دو گرایش جمع کنند. مثلاً اثری پدید آورند که در عین مذهبی‌بودن‌، از روحیه انتقادی هم خالی نباشد و یا شعر عاشقانه‌ای بسرایند که قابلیت تأویل مذهبی هم داشته باشد، یعنی به شعر ولایی نزدیک شود.
به واقع شعر آیینی بدون حضور انسان امروز و خواستهای او، در همان افق شعر مذهبی دوره صفوی و قاجاری باقی می‌ماند و از آن فراتر نمی‌رود. گویا شاعر مسیری را که به دست کسانی همچون م‌. آزرم ‌، طاهره صفارزاده‌ ، سید علی موسوی گرمارودی ‌، علی معلم و بالاخره سید حسن حسینی کشیده شد، دوباره بر می‌گردد و این هیچ خوب نیست‌.
بحث مهم دیگر این است که ما به راستی تا چه حد اجازه اغراق در ستایش شخصیتهای مذهبی را داریم‌. شاید کسی بگوید «ما درباره این بزرگان هرچه بگوییم اغراق نکرده‌ایم‌.» ولی من فقط به این اشاره می‌کنم که یکی از گروههایی که از سوی شیعیان مذهب جعفری عملاً «کافر» دانسته می‌شوند، غلوکنندگان درباره حضرت علی‌(ع‌) اند، تا حدّی که به حضرت مقام خدایی قایل می‌شوند; و این گروه به «غالی‌» معروف‌اند یعنی «غلوکننده‌».
بحث بعدی این است که به راستی یک مسلمان در جامعه امروز، از این تجلیل‌های بی‌حدّ و بی‌نهایت در مورد بزرگان دین خویش‌، چه بهره‌ای خواهد برد، جز این که عملاً فاصله خود را با آنان چنان زیاد پندارد که دیگر امکان سرمشق‌گیری منتفی شود.
ببینید، ما از کسی که در حدّ خود ماست یا ما چنین می‌پنداریم‌، نمی‌توانیم چیز بسیاری فراگیریم‌. ولی از آن سوی‌، از کسی که بیش از حد از ما فاصله دارد یا ما چنین می‌پنداریم نیز چیزی یاد نمی‌گیریم‌. این فاصله باید در حدّ معقولی باشد. در متون دینی ما ـ البته آن متونی که اعتبار و استناد کافی دارد ـ همواره تجلیل‌هایی که از بزرگان شده است‌، در همین حدود است‌. مثلاً حضرت پیامبر اکرم‌(ص‌) خود را شهر علم و علی‌(ع‌) را درِ آن شهر می‌دانند. هیچ یک از این دو تشبیه‌، سخنی گزاف و غیرمعمول نیست‌.
وقتی ما این سخن حضرت پیامبر را می‌پذیریم که «من بشری همانند شمایم‌» می‌توانیم با خود به این نتیجه برسیم که یک بشر از جنس خودِ ما به چنین مرتبه‌ای رسیده است‌. پس معلوم می‌شود که حرکت در این مسیر تعالی‌، برای دیگر آدمیان هم ناممکن نیست و البته ظرفیتهایی را می‌طلبد که آنان باید در خود ایجاد کنند. آنگاه است که این آدمیان در پی این ظرفیتها برمی‌آیند و می‌بینند که آن بشری که به چنین مقام رفیعی رسیده است‌، چه کرده است‌. این یک ارتباط معقول با موضوع است‌.
ولی اگر ارتباط با شخصیتی مثل حضرت فاطمه معصومه‌(س‌) از این دست باشد که در این بیت می‌بینیم‌، به گمان من انسان آن‌قدرها که انتظار می‌رود نخواهد توانست از شخصیت ایشان الگوبرداری کند:
بانو، تمام کشور ما خاک زیر پات‌ /مردان شهر، نوکر و زنها کنیزهات‌
به بیان دیگر، باید رابطه ما با بزرگان دین‌، از نوعی دیگر باشد. از نوع نوکری و کنیزی نباشد. یا از نوع شاگردی باشد و یا از نوع پیروی‌.
با این وصف‌، به گمان من جنبه آموزندگی و عملی بیتهایی از این دست‌، برای انسانهای امروز بسیار نیست‌. توجه داشته باشید که بحث ما، رد یا قبول این باورها نیست‌، بلکه میزان سودمندی‌شان برای جامعه است‌.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن