واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: سينماي ما- مدتی است مهران مدیری که میتوان او را سرآمد هنرمندان طنزپرداز دو دهه اخیر معرفی کرد با ارائه کار جدید خود «قهوه تلخ» بار دیگر به عرصه طنز کشور بازگشته و باز هم مخاطبان قابل توجهای را به خود جذب نموده که بخش قابل توجهی از آنان را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند. همین که قهوه تلخ توانسته اوقات فراغات بخش قابل توجهی از نسل امروز را به خود اختصاص دهد پدیدهای مبارک است. با این وجود درباره محتوای طنز جدید مدیری از جهت تاریخی نکاتی وجود دارد که میبایست به آنها توجه شود.
1). واقعیت این است تاریخی که قهوه تلخ روایتگر آن است نه تنها وجهغالب تاریخ ما نبوده بلکه صرفاً روایتی از بخش بسیار کوچک آن است. همانطور که طنز «اخراجیها»ی دهنمکی هم نشاندهنده تمامی وضعیت جبهههای جنگ نبوده بلکه نمایشگر بخش بسیار کوچک آن بود. اگر بخواهیم واقعیتهای قهوه تلخ را به درصد اعلام کنیم شاید 5 درصد آن در تاریخ عینیت داشته و الباقی خیالات نویسندگان محترم ـ الوند و ژوله ـ است. شاید برای همین بود که نویسندگان سریال، زمان وقوع حوادث قهوه تلخ را مقطعی مبهم از تاریخ معاصر قرار داده تا عرصه قابل توجهی برای مانور خیالات خود داشته باشند. مقطعی که میان زوال «زندیه» و برآمدن «قاجاریه» است.
2). با وجود اینکه زمان انتخاب شده برای قهوه تلخ، مقطع قبل از آغاز حکومت قاجار است اما ذهنیت بیشتر مخاطب به سمت حکومت قاجار میرود. اما پرسش اساسی این است که آیا آنچه در این سریال روی میدهد با واقعیتهای تاریخی این سلسه همخوانی دارد؟ برای مثال حاتمبخشیهای «جهانگیرشاه»، در بذل و بخشش خاک ایران با واقعیت تاریخی مطابقت دارد؟ در پاسخ این پرسش باید گفت، آقا محمدخانقاجار برسر حفظ ایران بزرگ ـ ماوراء ارس ـ در لشکرکشی به گرجستان کشته شد و فتحعلیشاهقاجار در یک مقطع 10سال و در زمانی دیگر 2 سال با روسها جنگید تا خاک ایران بیش از این مورد تعرض روسیه قرار نگیرد.
درک جانفشانیها و مبارزات «توده مردم» با روسها آن هم با کمترین امکانات فقط با مطالعه دقیق تاریخ آن دوران میسر است. حتی محمدشاه قاجار هم در قضیه مربوط به هرات، به محاصره این شهر پرداخت اما لشکرکشی انگلیسیها به جنوب و تهدید به اشغال نظامی جزایر ایرانی خلیجفارس سبب عقبنشینی وی از هرات گردید و تمامی این ناکامیها نه بهواسطه بیتوجهی ایرانیان به آب و خاک خود بلکه به دلیل قدرت نظامی برتر روسها و انگلیسها در عرصه پیشرفت تکنولوژی نظامی بود. در حقیقت ضعف بنیه علمی کشور که علاوه بر حاکمان، آحاد ملت نیز در آن دخالت داشتند، علت اصلی شکست ایرانیان بود و نمیتوان شکستها را صرفاً به صاحبان قدرت نسبت داد.
3). اصولاً منطق ما در تحلیل تاریخ اولاً نباید گزینشی باشد. تاریخ را باید با نگرش ترکیبی و یا به تعبیر دیگر همه جانبه دید. نگاه یکبعدی به تاریخ ارزیابی درستی از تاریخ به ما نمیدهد. ثانیاً با منطق امروز بهراحتی دیروز را محکوم نکنیم. برای رعایت قاعده انصاف میبایست خود را در شرایط زمانی و مکانی وقوع یک حادثه قرار دهیم و ثالثاً تاریخ را از اول به آخر بخوانیم نه اینکه از آخر به اول! امروزه بهراحتی میتوان از کاستیها و نواقص گذشتگان سخن گفت اما یک پرسش اساسی «راستی اگر خودمان در برخی مقاطع محکوم شده تاریخی بودیم چگونه عمل میکردیم»؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]