واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: زنان بافنده جاجيم و چادرشب در الموت
سحر افاضلي : گلباجي، جواهر و سيما، سه زن اهل گازرخان الموت اند كه حدود دو سال است كه در كارگاه بافندگي كه به كمك پايگاه ميراث فرهنگي الموت برپا شده مشغول به بافت گليم، جاجيم و چادر شب هستند.سيما الهي 48 ساله است و بافت جاجيم را از 12 سالگي آموخته است. مادر و مادربزرگش هم نسل در نسل بافندگي مي كردند اما حالا كه سال هاست صنايع دستي در منطقه الموت به ويژه گازرخان از ياد رفته بسياري از زنان روستا كه روزگاري كار اصلي شان بافت جاجيم و چادرشب بوده، بيشتر در گيلاس چيني و آبياري باغ به مردان كمك مي كنند.
سيما الهي مي گويد: «بافت گليم و جاجيم كار سختي است و در آمد كمي دارد. از وقتي محصولات ماشيني وارد بازار شده مردم ديگر علاقه اي به اين محصولات ندارند.دو سال پيش پايگاه ميراث فرهنگي الموت براي احياي هنر جاجيم و گليم بافي در اين روستا، يكي از اتاق هاي خانه سيما خانم را به كارگاه بافندگي تبديل كرده است. ديوار و كف اتاق كاه گل شده و دستگاه جاجيم و چادرشب و گليم بافي در گوشه اي از اتاق قرار گرفته است. وسط اتاق، گليم زيباي چهار متري پهن است و اتاق به تكه پارچه هاي چادر شب تزئين شده است. تابلويي بالاي در اتاق نصب شده «كارگاه بافندگي سيما خانم». پايگاه ميراث فرهنگي الموت به اين اتاق سامان داده است تا تعدادي از زنان روستا بتوانند اين صنعت فراموش شده را احيا كنند. پايگاه پشم مورد نياز را از قزوين تهيه مي كند و در اختيار اين زنان قرار مي دهد. زنان بافنده نيز به ازاي بافتن هر متر جاجيم يا چادرشب مبلغي را به عنوان دستمزد دريافت مي كنند. به ازاي بافتن هر متر جاجيم پايگاه ميراث فرهنگي چهار هزار تومان به اين زنان دستمزد مي دهد. سيما خانم مي گويد: «اگر از صبح تا غروب كار كنم مي توانم يك متر و نيم جاجيم ببافم يعني روزي شش هزار تومان اما اين مبلغ بسيار ناچيز است. براي همين ترجيح مي دهم به كار كشاورزي و دامپروري و خانواده رسيدگي كنم.» با آنكه هر سال مسافران زيادي براي ديدن قلعه الموت از روستاي گازرخان عبور مي كنند اما كمتر كسي از وجود كارگاه بافندگي سيما خانم مطلع است. كارگاه او انتهاي يكي از كوچه هاي روستاست و امكاني براي عرضه اين محصولات در اختيار ندارد. خودش مي گويد: «مشتريان جاجيم وچادر شب كم هستند و اين امكان وجود ندارد تا بتوانم به تنهايي نخ و پشم تهيه كنم و بدون كمك پايگاه ميراث فرهنگي اين محصولات را بفروشم.» سليماني مسوول صنايع دستي پايگاه پژوهشي الموت نيز از دلسردي اين زنان براي كار مي گويد: «با آنكه پايگاه تلاش خود را براي احياي صنايع از يادرفته منطقه الموت مي كند اما اين زنان از ميزان دستمزد خود راضي نيستند. در مدت زماني كه كارگاه داير شده است تنها 30 متر جاجيم بافته شده كه اين حجم از كار اصلاً راضي كننده نيست.» به جز كارگاه سيما خانم در محله پايين روستا نيز كارگاه فريباخانم به تازگي راه اندازي شده است اما هنوز به طور كامل به بهره برداري نرسيده است. اين كارگاه ها با هدف احيا و توسعه صنايع دستي ايجاد شده است اما سيماخانم و همكارانش از ميزان دستمزدشان ناراضي اند. سليماني مي گويد: «قرار است طرحي به اداره ميراث فرهنگي قزوين ارائه شود تا بتوان براي اين زنان حقوق ماهانه در نظر گرفت.» دخترهاي جوان روستاي گازرخان علاقه اي به بافت سنتي ندارند. سيما خانم مي گويد: «اين كار برايشان درآمدي ندارد به همين دليل ترجيح مي دهند وقت شان را با گيلاس چيني بگذرانند.» هرچند كه گيلاس چيني هم فصلي است اما در مقايسه با بافت جاجيم و چادرشب راحت تر است.صنعت چادرشب بافي بيش از ديگر صنايع دستي روستا از ياد رفته است. كمتر جواني در روستا بلد است چادرشب ببافد اما بعضي از دختران جوان مثل دختر كوچك سيما خانم به جاجيم بافي علاقه مند اند. سليماني مي گويد: «با فعال شدن كارگاه فريبا خانم و راضي كردن زناني كه در اين كارگاه ها مشغول به كار مي شوند مي توان جوان ترها را به انجام اين كار تشويق كرد.» خود اهالي روستا نيز ديگر از جاجيم و چادرشب استفاده نمي كنند. با آمدن فرش ماشيني ديگر كسي رغبتي به بافت گليم ندارد: «براي بافت يك گليم چهارمتري يك سال وقت لازم است.» سيما خانم با اشاره به اين نكته مي گويد: «همين گليم را فقط مي توان 100هزار تومان فروخت. با همين پول مي توان فرش ماشيني بزرگ تري خريد.» در گذشته در جهيزيه همه دخترهاي گازرخان گليم و چادرشب بود هنوز هم بعضي ها از جاجيم به جاي روانداز استفاده مي كنند يا با آن لحاف مي دوزند اما اين سنت نيز كم كم فراموش مي شود. هيچ يك از اين زنان كه در كارگاه سيما و فريبا خانم كار مي كنند بيمه نيستند. البته سيما خانم در حال انجام مقدمات اداري براي بيمه است: «من اطلاعات اداري ندارم و نمي دانم بايد دقيقاً براي بيمه شدن چه كار كنم. بقيه زنان هم منتظرند تا كار من انجام شود و بعد بقيه آنها نيز اقدام كنند.» او معتقد است: «با درآمد فعلي نمي توان به فكر توسعه كارگاه باشد يا به شكل مستقل كار بافندگي را اداره كند.» سليماني مسوول صنايع دستي پايگاه پژوهشي الموت نيز مي گويد: «محصول اين كارگاه در اين مدت آنقدر نبوده كه حتي قشر فرهنگي كه از پايگاه ميراث فرهنگي ديدن مي كنند بتوانند از اين صنايع دستي خريد كنند.» اين زنان انگيزه اي براي كار ندارند و تا حدي هم حق دارند. او معتقد است: «در منطقه اي چون الموت كه هنر جاجيم و چادرشب بافي به طور كلي فراموش شده است، لازم است دولت براي احياي آن كمك كند تا زنان بتوانند بعد از گذشت مدتي به شكل خودكفا كار را ادامه دهند.» در اين منطقه هم گياهان مختلف وحشي براي رنگ آميزي پشم وجود دارد و هم دام كافي براي تهيه پشم. براي همين قرار است چند كارگاه رنگرزي هم در روستا برپا شود تا زنان علاقه مند بتوانند با كمك هم اين صنعت از يادرفته را زنده كنند.
سه شنبه 8 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1595]