تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816409250




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به مناسبت بعثت پيامبر اعظم(ص)پيامبر خاتم(ص) همه مراتب الهي را طي كرد و مرتبه طي نشده‌اي را باقي نگذارد


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: به مناسبت بعثت پيامبر اعظم(ص)پيامبر خاتم(ص) همه مراتب الهي را طي كرد و مرتبه طي نشده‌اي را باقي نگذارد
گروه انديشه: پيامبر اكرم(ص) به چنان قوامي رسيده بود كه به آن حضرت امكان مي‌داد تا همه مراتب ممكن و لازم را براي دريافت وحي الهي طي كند و اصولا خاتم به كسي مي‌گويند كه همه مراتب را طي كرده و مرتبه طي نشده‌اي را باقي نگذارده باشد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، بحث از مسئله نبوت در تمامي اديان، بحثي دامنه‌دار و پر سخن است. از اين در ايام بعثت گل سرسبد خلقت، حضرت ختمي مرتبت، پيام‌رسان كامل معارف الهي حضرت محمد مصطفي(ص) بر آن شديم تا چند سطري را در فلسفه و ضرورت بعثت بيان كنيم.

«نبوت»؛ يعني خبر دادن از حق تعالي، كه اين مسئوليت خطير را شخص نبي به عهده دارد، البته در راستاي اين امر، كسي از بشر ميان خداوند متعال و نبي واسطه نيست. نبي مي‌تواند صاحب شريعت باشد؛ مانند پيامبر گرامي اسلام(ص) يا اين‌كه شريعتي نداشته باشد؛ مانند حضرت يحيي(ع).

در شريعت اسلام اعتقاد به نبي لازم و ضروري است و جزو اصول دين به حساب مي‌آيد و البته اعتقاد نشأت گرفته از يقين و استدلال. به راستي اگر انبياي الهي نبودند، وظيفه بندگان خدا چه بود؟ چگونه به وظايف خود پي مي‌بردند؟ بندگان چگونه از دستورات خالق متعال به ايشان آگاه مي‌شدند؟ و ... خداوند متعال انبيا(ع) را قرار داده است تا از طريق ايشان تكاليف الهي به بندگان ابلاغ شود.

امام علي(ع) فلسفه بعثت پيامبران را اين‌گونه بيان مي‌كنند: «خداوند پيمان وحي را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليت بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روي آوردند و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود.

هر چند گاه متناسب با خواسته‌‌هاي انسان‌ها، رسولان خود را پي‌درپي اعزام كرد تا وفاداري به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمت‌هاي فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهي حجت را بر آن‌ها تمام كنند و توانمندي‌هاي پنهان شده عقل‌ها را آشكار سازند و نشانه‌هاي قدرت خداوند را معرفي كنند.

مانند سقف بلند پايه آسمان‌ها بر فراز انسان‌ها، گهواره گسترده زمين در زير پاي آن‌ها و وسايل و عوامل حيات و زندگي و راه‌هاي مرگ و مردن و مشكلات و رنج‌هاي پير كننده و حوادث پي‌درپي كه همواره بر سر راه آدميان است.

خداوند هرگز انسان را بدون پيامبر، يا كتابي آسماني، يا برهاني قاطع يا راهي استوار رها نكرده است. پيامبراني كه با اندك بودن باران و فراواني انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهي نكردند. بعضي از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخي ديگر را پيامبران گذشته معرفي كردند. بدين گونه قرن‌ها پديد آمد و روزگاران سپري شد، پدران رفتند و فرزندان جاي آن‌ها را گرفتند.»

هم‌چنين مي‌فرمايند: «خداوند متعال حضرت محمد(ص) را به حق برانگيخت تا بندگان خود را از پرستش دورغين بت‌ها رهايي بخشيده به پرستش خود راهنمايي كند و آنان را از پيروي شيطان نجات داده به اطاعت خود كشاند، با قرآني كه معني آن را آشكار كرد و اساسش را استوار فرمود تا بندگان عظمت و بزرگي خدا را بدانند كه نمي‌دانستند و به پروردگار اعتراف كنند پس از انكارهاي طولاني اعتراف كردند و او را پس از آن‌كه نسبت به خداوند آشنايي نداشتند به درستي بشناسند.

پس خداي سبحان در كتاب خود بي‌آن‌كه او را بنگرند، خود را به بندگان شناساند و قدرت خود را به همه نماياند و از قهر خود ترساند و اين‌كه چگونه با كيفرها ملتي را كه بايد نابود كند از ميان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.»

به راستي كه اميرالمؤمنين علي(ع) چه زيبا فلسفه بعثت پيامبران را بيان مي فرمايند: «او خدايي است كه دنيا را مسكن مخلوقات برگزيد و پيامبران خود را به هدايت جن و انس فرستاد تا دنيا را آن‌گونه كه هست بشناسانند و از زيان‌هاي دنيا بر حذر دارند و با مطرح كردن مثل‌ها، عيوب دنياپرستي را نشان دهند و آن‌چه را كه مايه عبرات است تذكر دهند، از تندرستي‌ها و بيماري‌ها از حلال و حرام و آن‌چه را كه خداوند براي بندگان اطاعت كننده و نافرمان از بهشت و جهنم آماده كرده كه وسيله كرامت يا سقوط و پستي است بازگو كنند.

خداوند كه نعمت‌هاي او گران‌قدر است در دوران‌هاي مختلف روزگار و در دوران جدايي از رسالت و بندگاني داشته كه با آنان در گوش جانشان زمزمه مي‌كرد و در درون عقلشان با آنان سخن مي گفت. آنان چراغ هدايت را با نو بيداري در گوش‌ها و ديده‌ها و دل‌ها بر مي‌افروختند. روزهاي خدايي را به ياد مي‌آوردند و مردم را از جلال و بزرگي خدا مي‌ترساندند.

آنان نشانه‌هاي روشن خدا در بيابان‌هايند، آن را كه راه ميانه در پيش گرفت مي‌ستودند و به رستگاري بشارت مي‌دادند و روش آن را كه به جانب چپ يا راست كشانده مي‌شد، زشت مي‌شمردند و از نابودي هشدار مي‌دادند، هم‌چنان چراغ تاريكي‌ها و راهنماي پرتگاه‌ها بودند.»

اما اين نكته كه بايد اين همه سال بگذرد تا كامل‌ترين دين در زمان پيامبر(ص) از طرف خدا بيايد، نشان‌گر آن است كه انسان‌هاي اوليه حق به كمال رسيدن و سعادتمند شدن را نداشتند؟ در پاسخ بايد گفت، اديان توحيدي كه همان اديان آسماني و حقيقي هستند داراي سه اصل كلي مشترك هستند؛ اعتقاد به خداي يگانه، اعتقاد به زندگي ابدي براي هر فردي از انسان در عالم آخرت و دريافت پاداش و كيفر اعمالي كه در اين جهان انجام داده است و اعتقاد به بعثت پيامبران(ع) از طرف خداوند متعال براي هدايت بشر به سوي كمال نهايي و سعادت دنيا و آخرت.

پس روح و حقيقت دين كه همان تسليم شدن در برابر خدا و اطاعت او، در آن‌چه كه از طريق پيامبرانش خواسته است براي همه اقوام و ملل يكسان است؛ چرا كه به تعبير قرآن كريم روح اديان آسماني يك چيز است و قرآن هيچ‌گاه كلمه دين را به صورت جمع (اديان) به كار نبرده است و مقصود قرآن از اين‌كه نام اسلام را بر اين دين مي‌نهد آن نيست كه در همه دوره‌هاي تاريخ، دين خدا به اين نام معروف بوده است بلكه مقصود آن است كه دين حقيقتي دارد كه بهترين تعبير از آن لفظ «اسلام» است.

ديگر آن‌كه همه انسان‌ها در همه شرايط داراي فطرت ثابت و حقيقت واحدي هستند و از آن‌جا كه دين براي تربيت انسان و تأمين سعادت واقعي بشر آمده است، تنوع و تعدد اديان ممكن نيست. از اين رو همه شريعت‌ها در زمان خود بهترين و كامل‌ترين طريق براي تضمين تكامل و سعادت انسان‌ها بوده‌اند.

بنابراين اديان الهي در اصول هيچ‌گونه تفاوتي با هم ندارند و اختلاف آن‌ها تنها در برخي مسائل فرعي بوده است كه بر اساس مقتضيات زمان و ويژگي‌هاي محيط و مخاطبان متفاوت مي‌شده است؛ ثانياً در سطح تعاليمي است كه به موازات تكامل بشر به تدريج و مرحله به مرحله ارتقا يافته است و اين البته تكامل دين است و نه اختلاف اديان.

بعد از روشن شدن اين مطلب، علت عدم نزول شريعت اسلام كه از جامعيت و كمال برخوردار است براي انسان‌هاي نخستين را مي‌توان در سه امر جستجو كرد: عدم آمادگي بشر اوليه براي دريافت طرحي جامع در دوره‌هاي پيش از اسلام بشر به دليل عدم بلوغ فكري، قادر به دريافت يك طرح جامع براي زندگي خود نبوده از اين رو لازم بود با تجديد نبوت‌ها به تدريج و منزل به منزل راهنماياني براي او فرستاده شوند تا وي را در رسيدن به سعادت خويش راه بنموده، و براي دريافت برنامه‌ نهايي مهيا سازند.

علت ديگر تغيير اوضاع است. وضعيت زندگي انسان در دوره‌ها و سرزمين‌هاي گوناگون، يكسان نبوده است. گوناگوني وضعيت‌ها به ويژه پيچيده‌تر شدن زندگي و ارتباطات اجتماعي مي‌تواند در كم و كيف احكام و قوانين اجتماعي دين تأثيرگذار باشد، و روشن است كه اگر پيامبران قوانين پيچيده امروز را هزاران سال قبل براي مردم تبيين مي‌كردند مرتكب كار بيهوده و لغوي شده بودند. علاوه بر آن حفظ و تطبيق آن‌ها بر موارد خاص، در زمان‌هاي بعد، بسيار دشوار مي‌شد.

اما در دوره ظهور اسلام، رشد و بلوغ فكري بشر، او را قادر ساخت كه اولاً برنامه تكاملي جامع خود را يك جا دريافت كند و ثانياً پس از پيامبر اسلام(ص) در پرتو راهنمايي‌ها و دستورات امامان معصوم(ع) و پس از ايشان در زمان غيبت كبري، علماي اسلام‌شناس و متخصص در دين مي‌توانند در پرتو اجتهاد، كليات وحي را تفسير و توصيه كرده و آن را با اوضاع متغير زماني و مكاني منطبق سازند.

از سوي ديگر، ويژگي‌هاي منحصر به فرد پيامبر اسلام(ص) مطرح است؛ زيرا شخصيت معنوي ايشان به چنان قوامي رسيده بود كه به آن حضرت(ص) امكان مي‌داد تا همه مراتب ممكن و لازم را براي دريافت وحي الهي طي كند، به گونه‌اي كه هيچ مرتبه و مرحله كشف ناشده ‌را باقي نگذارد كه پيامبر ديگري پس از ايشان كشف كند. به تعبيري: «الخاتم من ختم المراتب؛ خاتم كسي است كه همه مراتب را طي كرده و مرتبه طي نشده‌اي باقي نگذارده باشد.»*

*منابع: مرتضي مطهري، مجموعه آثار؛ عبدالله جوادي آملي، فلسفه دين؛ محمدتقي مصباح يزدي، آموزش عقايد؛ جمعي از نويسندگان، درآمدي بر مباني انديشه اسلامي؛ هم‌چنين در تهيه مطالب از پايگاه اطلاع‌رساني انديشه قم و مركز نشر اعتقادات بهره برده شده است.
 سه شنبه 8 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن