واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: جواهرات بدلي زوج جوان را به دادگاه خانواده كشاند مردي براي اثبات عشق خود براي همسرش يك كيلوگرم جواهرات قلابي خريد
گروه حوادث،محمد جعفري؛ زن جواني كه به تازگي با پسر مورد علاقه اش ازدواج كرده بود پس از آنكه متوجه شد تمام جواهراتي كه او برايش خريده بدلي است به دادگاه خانواده مراجعه و درخواست طلاق كرد. به گزارش خبرنگار ما اين زن كه ليلا نام دارد و چند ماه قبل با شوهرش آرمان ازدواج كرده است صبح ديروز به شعبه 268 مجتمع قضايي خانواده مراجعه كرد و با ارائه دادخواست طلاق از قاضي حسن عموزادي خواست به خاطر فريبكاري شوهرش حكم بر جدايي آنها بدهد. اين زن 22 ساله در مورد علت اين تصميمش گفت؛ من و آرمان زندگي مان را با عشق آغاز كرديم و شوهرم بيش از حد به من ابراز علاقه مي كرد.
به ياد دارم تنها چند روز از زندگي مشترك مان گذشته بود كه او با وجود جواهرات زيادي كه قبل از جشن عروسي برايم خريده بود به من پيشنهاد كرد به اتفاق به طلافروشي برويم تا او برايم يك گردنبند طلا بخرد. من كه مي دانستم آرمان بابت هزينه هاي برگزاري مراسم عروسي مبلغ زيادي پول قرض كرده با پيشنهادش مخالفت كردم اما او با اصرار مجدداً پيشنهادش را تكرار كرد و من هم كه نمي خواستم وي از من برنجد به اجبار و به رغم ميل باطني ام با او به طلافروشي رفتم. در آنجا شوهرم يك گردنبند گران قيمت را به من پيشنهاد كرد و گفت دوست دارد با خريدن اين گردنبند من را خوشحال كند.به ناچار هديه اش را پذيرفتم اما آرمان گفت چند روز بعد آن گردنبند زيبا را برايم مي خرد.
ليلا ادامه داد؛ سرانجام پس از سه روز آرمان به وعده اش عمل كرد و روزي با آن گردنبند وارد خانه شد. آن روز يكي از بهترين روزهاي زندگي ام بود و اين هديه شوهرم من را ذوق زده كرد. در حالي كه چند هفته از اين ماجرا گذشته بود روزي آرمان به خانه آمد و گفت براي بيرون رفتن آماده شوم. من كه از نقشه همسرم بي اطلاع بودم به گمان اينكه قرار است با هم به پارك برويم، آماده شدم اما وقتي از خانه بيرون رفتم او مرا به يك طلافروشي بزرگ در مركز شهر برد و گفت قصد دارد برايم يك دستبند طلا بخرد.
ابتدا تصور كردم مي خواهد با من شوخي كند اما وقتي متوجه شدم حرف او جدي است بسيار حيرت كردم و مثل دفعه قبل از او خواستم از خواسته اش منصرف شود اما آرمان گفت علاقه اش به من به حدي است كه دوست دارد همه دارايي اش را به پاي من بريزد.
همسرم اين بار نيز پس از انتخاب دستبند موردنظر به من گفت چند روز بعد با نقد كردن چكي كه دارد آن را برايم مي خرد و چهار روز بعد به وعده اش عمل كرد. ليلا افزود؛ درست يك هفته بعد از خريد دستبند او اين بار بدون اينكه به من اطلاع دهد 6 حلقه النگوي طلا برايم خريد. خريدهاي گاه و بيگاه آرمان همچنان ادامه داشت و او هر هفته انواع و اقسام جواهرات را به من هديه مي داد به گونه يي كه پس از گذشت چند ماه از ازدواج مان صاحب حدود يك كيلو طلا شدم. من از اينكه همسرم تا اين حد به من علاقه دارد خوشحال بودم اما از آنجا كه آرمان شغل پردرآمدي نداشت اين موضوع كه او پول خريد جواهرات را از كجا تامين مي كند برايم به يك معما تبديل شده بود تا اينكه روزي همراه با خواهرم يكي از اين جواهرات را به يك طلافروشي برديم تا آن را قيمت كنيم. صاحب طلافروشي با دقت زيادي آن را نگاه كرد و گفت حاضر است گردنبند طلاي چند ميليون توماني من را 20 هزار تومان بخرد.
فكر كردم او قصد دارد من را دست بيندازد يا سرم كلاه بگذارد اما آن مرد گفت گردنبند بدلي است و ارزش چنداني ندارد. من كه از شنيدن اين خبر شوكه شده بودم خيلي سريع به خانه برگشتم و بقيه جواهراتم را نيز به طلافروشي بردم و به مرد زرگر نشان دادم ولي او با ديدن طلاها گفت همه آنها بدلي است. وقتي از قلابي بودن جواهراتي كه آرمان به من هديه داده بود مطلع شدم ديگر معمايي كه در ذهن داشتم برايم حل شده بود.
بعدازظهر آن روز وقتي آرمان به خانه آمد موضوع را به او گفتم و در مورد اين رفتارش از او توضيح خواستم ولي وي كه دست و پايش را گم كرده بود، هيچ توضيحي در اين باره نداد و گفت به خاطر علاقه اش به من اين كار را كرده است. همان شب بعد از اينكه با شوهرم مشاجره كردم به خانه پدرم رفتم و تصميم گرفتم به خاطر فريبكاري آرمان از او جدا شوم.
پس از اعلام شكايت اين زن آرمان در مورد اظهارات همسرش گفت؛ من واقعاً عاشق ليلا هستم و تمام اين كارهايم به خاطر خوشحال كردن او بود. من حتي هرازچندگاهي براي اينكه علاقه ام را به ليلا نشان دهم براي او در روزنامه ها آگهي هاي عاشقانه و مهرآميز چاپ مي كردم. او سپس در مورد چگونگي اجراي نقشه خريد بدليجات نيز گفت؛ وقتي همسرم طلاي مورد علاقه اش را انتخاب مي كرد من به اين بهانه كه چند روز بعد طلبم وصول مي شود از او مهلت مي گرفتم و در اين چند روز بدل آن جواهر را تهيه مي كردم.
در ادامه اين جلسه ليلا با تكرار درخواستش گفت چون آرمان به او دروغ گفته ديگر قصد ندارد با او زندگي كند، اما حاضر است مهريه اش را كه 800 سكه بهار آزادي است، ببخشد. پس از اظهارات زوجين قاضي حسن عموزادي با تعيين وقت جديد، رسيدگي به اين پرونده را به جلسه بعدي موكول كرد.
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]