واضح آرشیو وب فارسی:قدس: متهم: مي خواستم با اسيدپاشي او را وادار به ازدواج كنم!
گروه حوادث - مصدق: جوابم نه است. هرگز همسرت نمي شوم، چون نه تنها هيچ احساس و علاقه اي نسبت به تو براي ازدواج
ندارم، بلكه از لحاظ فرهنگي و اقتصادي در شرايط يكساني نيستيم. بنابراين رهايم كن و ديگر مزاحم نشو.
مجيد عصر هفدهم ماه رمضان 83 وقتي «آمنه» دختر رؤياهايش به دروغ به او گفت كه ازدواج كرده و عاشقانه شوهرش را دوست دارد، دست از خواسته اش برنداشت و براي جلب رضايتش و به تصور واهي به عنوان آخرين راه حل ممكن او را تهديد به اسيد پاشي كرد.
البته اين جوان كه آن موقع 21 ساله و دانشجوي رشته الكترونيك بود، كمتر از دو روز به انتظار نشست و وقتي آمنه قصد مراجعه از محل كارش واقع در خيابان رسالت به خانه اش را داشت ظرف سرخ رنگ حاوي اسيد را به صورت آمنه پاشيد و بلافاصله آنجا را ترك كرد.
در پي اين حادثه آمنه كه بشدت از ناحيه صورت، چشم و دست احساس سوختگي مي كرد، به كمك يك راننده پيكان به بيمارستان رسالت انتقال يافت و از آنجا به بيمارستان شهيد مطهري و سپس به بيمارستان لبافي نژاد منتقل شد.
اين دختر دانشجو كه در رشته الكترونيك تحصيل مي كرد همكلاسي خواستگار كينه جويش بود. او در همان اولين روزهاي پس از حادثه چشم راستش را براثر شدت آسيب وارده از دست داد و چشم چپش نيز بشدت آسيب ديد. به گونه اي كه كميسيون پزشكي پس از بررسي وضعيت نامبرده با اعزام وي به كشور اسپانيا براي درمان چشم چپش موافقت كرد.
بدين ترتيب اين دختر جوان كه زمان وقوع حادثه 26 ساله بود، با كمك 9 هزار يورويي دولت به بارسلونا اعزام شد و 17 بار تحت عمل جراحي قرار گرفت، اما همان طور كه پزشكان از ابتدا پيش بيني كرده بودند وي به خاطر تخريب اسيد اندك بينايي چشم ديگرش را از دست داد و به ايران بازگشت.
از سوي ديگر، با بازگشت آمنه به تهران آخرين جلسه بازپرسي از متهم كه مدت كمي پس از جنايت از سوي پليس شناسايي شده بود، صبح ديروز در شعبه ششم بازپرسي دادسراي جنايي برگزار شد.
در ابتداي اين جلسه، شاكي به تشريح ماجرا پرداخت و گفت: با اينكه متهم همكلاسي ام بود حتي اسم او را نميدانستم تا اينكه دو ماه قبل از حادثه مادرش به خانه ما زنگ زد و اجازه خواست تا براي پسرش به خواستگاري من بيايد. قبول نكردم. با اين حال وقتي پي برد سنم پنج سال از مجيد بيشتر است، گفت، اگر حاضر شدند بار ديگر تماس مي گيرند.شاكي ادامه داد: صبح روز بعد وقتي با يكي از دوستانم موضوع را مطرح كردم و از وي پرسيدم «مجيد» چه كسي است، پاسخ داد، وي همان دانشجويي است كه مدتي قبل در كارگاه مزاحمت شده بود. بر اين اساس وقتي خواستگارم را شناختم بدون هيچ ترديدي در تماس بعدي به مادرش جواب رد دادم.
با اين حال متهم دست بردار نبود و هراز گاهي برايم در دانشگاه و محل كارم ايجاد مزاحمت مي كرد تا اينكه به توصيه يكي از دوستانم تصميم گرفتم با او رو به رو شوم و نظرم را بگويم. از اين رو دو روز قبل از حادثه وقتي وي را مقابل شركت ديدم، پيش او رفتم و گفتم جوابم نه است و هيچ علاقه اي به تو ندارم و حتي به دروغ گفتم كه ازدواج كردم و همسرم را هم خيلي دوست دارم، اما اين حرفها به گوشش فرو نرفت و با بي شرمي تمام خطاب به من گفت بايد از همسرت جدا شوي و به عقدم دربيايي و گرنه به صورتت اسيد خواهم پاشيد.
آمنه با اشاره به اينكه تهديدش را جدي گرفته و موضوع را با پليس 110 در ميان گذاشتم اما نهايتا كلانتري محل گفت تا جرحي انجام نشود قادر به پيگيري نيستند، افزود: دو روز بعد از اين ماجرا مجيد به مقابلم آمد و محتواي ظرف سرخرنگي را به صورتم پاشيد.
ابتدا گمان كردم آب جوش است، اما وقتي ديدم چشمم و صورتم مي سوزد فهميدم كه اسيد است.
وي ادامه داد: در پي التماسهايم يك راننده پيكان مرا به بيمارستان رسالت برد، آنجا گفتم كه چشمم مي سوزد اما كسي توجهي نكرد و از آنجا به بيمارستان مطهري انتقالم دادند. به پرستاران اين بيمارستان هم گفتم كه چشمم به شدت مي سوزد، اما آنان فقط صورتم را شستشو مي دادند نهايتاً وقتي مرا به بيمارستان شهيد لبافي نژاد انتقال دادند كه ديگر به گفته پزشكان شستشوي چشمم دير شده بود و چشم راستم تخليه شد و چشم چپم نيز كه اندك نور داشت پس از مدتي در بارسلونا تخليه شد.
اظهارات آمنه كه اشك خبرنگاران و حاضران در جلسه را نيز درآورده بود، در ادامه با اشاره به اينكه اگر قولي مبني بر ازدواج به متهم داده بود، اينقدر نمي سوخت، افزود: من الآن نبايد آفتاب را ببينم، كمي گرما صورتم را مثل لبو سرخ مي كند.
وي افزود: در حال حاضر جرأت ندارم جلوي در خانه بنشينم، زندگي برايم پوچ شده است.
وي در پايان با تأكيد بر اينكه فقط خواستار قصاص متهم است، گفت: من آدم سنگدلي نيستم، اما اعدام براي مجيد كه باعث نابودي من و خانواده ام شده خيلي كم است. با اعدام، متهم زجري را كه من كشيدم درك نمي كند. براي اينكه درس عبرتي براي ديگران باشد، او بايد مثل من شود.
در ادامه متهم پس از آنكه از سوي بازپرس قيصري تفهيم اتهام شد، گفت: اتهام وارده را مي پذيرم. من جنايت كردم و هيچ دفاعي از خود ندارم.وي با اشاره به اينكه فكر اسيدپاشي يك لحظه به ذهنش خطور كرد، گفت: ميخواستم با اين كار آمنه را به ازدواج با خودم وادار كنم.
وي با اظهار تأسف از وقوع اين حادثه گفت: پشيمانم.
گفتني است، با اخذ آخرين دفاع از متهم پرونده اين خواستگار كينه جو با صدور قرار مجرميت براي رسيدگي كيفري به دادگاه كيفري استان تهران ارجاع شد.
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]