پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851835648
نويسنده: احمد فريدوني امام (ره) و چرايي پايان جنگ تحميلي با قطعنامه 598
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: احمد فريدوني امام (ره) و چرايي پايان جنگ تحميلي با قطعنامه 598
خبرگزاري فارس: ايران قطعنامه را رسما نپذيرفت ولي آن را رد نيز نكرد و عملا همكاري با دبيركل سازمان ملل را آغاز كرد. تا علاوه بر چانهزني براي جابجايي بندهاي قطعنامه، اجرا شدن آن را ممكن سازد.
پرسش از پايان جنگ در واقع به علت آن معطوف نميباشد؛ زيرا هر جنگي در نهايت به پايان ميرسد. اين پرسش از ملاحظات ديگري از جمله نحوه پايان جنگ و مقايسه آن با وضع ديگري ، كه ميتوانست جنگ در بستر آن به پايان برسد متأثر است. اينگونه استدلال ميشود كه اگر قرار بود جنگ با راه حل سياسي پايان پذيرد، چرا اين اقدام پيش از اين ، به ويژه پس از فتح خرمشهر انجام نشد؟ هچنين تغيير موقعيت نظامي ايران در ماههاي پاياني جنگ و پذيرش قطعنامه 598 يك سال پس از تصويب آن ، اين سؤال را مطرح كردكه چرا قطعنامه 598 همزمان با تصويب آن در تيرماه 1366 پذيرفته نشد؟
به اين سئوال بدين گونه ميتوان پاسخ گفت كه، پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران اساسا متأثر از تحولات نظامي در ماههاي پاياني جنگ بود، كه به نحو غير منتظرهاي موازنه را به زيان ايران و به نفع عراق تغير داد. اين موضوع به همان اندازه كه در تغيير موضع ايران براي پايان دادن به جنگ تأثير داشت در مطرح كردن پرسش درباره نحوه پايان جنگ نيز اثر گذاشت. منش و بينش سياسي امام خميني (ره) و فرصت شناسي ايشان، با توجه به اوضاع داخلي و بينالمللي ، در پذيرش قطعنامه از مهمترين علل قبول قطعنامه 598 بود. نظر به اينكه ماهيت سياست عراق و حاميانش خنثي سازي و مهار تهاجمات ايران بود. در نتيجه، به هر نحو از پذيرش برتري ايران و ارائه امتياز به آن خودداري ميكردند. و همين سياست تا اندازهاي در طولاني شدن جنگ مؤثر بود. در حاليكه امتياز دادن به ايران و متقاعد ساختن اين كشور ميتوانست براي پايان بخشيدن به جنگ كمك نمايد، چنان كه تصويب قطعنامه 598 واكنش مثبت ايران را به دنبال داشت.1
ايران قطعنامه را رسما نپذيرفت ولي آن را رد نيز نكرد و عملا همكاري با دبيركل سازمان ملل را آغاز كرد. تا علاوه بر چانهزني براي جابجايي بندهاي قطعنامه، اجرا شدن آن را ممكن سازد. حاصل اين همكاري اين بود كه به محض آنكه ايران قطعنامه 598 را پذيرفت امكان اجراي آن فراهم شد و تنها ترديد عراق در پذيرش قطعنامه و حمله مجدد به ايران اجراي آن را به تأخير انداخت.
زمينههاي صدور قطعنامه:
در 21 بهمن 1364 رزمندگان اسلام در يك حمله غافلگيرانه، فاو را تصرف كردند، كه اين امر باعث نگراني شديد جهان غرب، شوروي سابق و كشورهاي ساحلي خليجفارس گرديد. آمريكا كه به پايداري جمهوري اسلامي ايران مطمئن شد، تصميم گرفت به هر شكل ممكن خود را به ايران نزديك كند، از اينجا بود كه حادثه رسوايي ايران ـ كنترا اتفاق افتاد. با وجودي كه دولت آمريكا به منظور تحريم تسليحاتي ايران، بر كشورهاي ديگر فشار وارد مي آورد اما مخفيانه به ايران سلاح ارسال ميكرد، آمريكاييان دلايل اين اقدام را كمك به آزادي گروگانهاي آمريكايي در لبنان، نزديكي به دولت ايران، و خاتمه دادن به جنگ ايران و عراق عنوان كردند. لكن اين امر بر روابط آمريكا با ديگر كشورها، خصوصا كشورهاي عرب منطقه، تأثير نامطلوبي گذاشت و آمريكا نيز كه از نزديكي به دولتمردان ايران نااميد شده بود در سياست خود يك چرخش تند و سريع به وجود آورد و سياست حمايت قاطع از عراق و اعراب ، و مخالفت خصمانه با ايران را پيش گرفت.
آمريكا در همين راستا در دو جبهه وارد عمل شد:
الف) در جبهه نظامي، با تقويت ناوگان خود در خليج فارس و تشويق متحدان خويش به اعزام ناوهاي بيشتر به منطقه، عملا دشواريهايي را براي عمليات ايران بوجود آورد؛ و از سوي ديگر دست عراق را براي هر گونه اقدامي در خليج فارس باز گذاشت و ا طلاعات نظامي آواكسها و ماهوارهها را از وضع جبههها در اختيار عراق قرار داد.
ب) در جبهه سياسي نيز به دولتها فشار فزاينده وارد كرد كه از فروش اسلحه به ايران جلوگيري كنند، و در شوراي امنيت نيز كوشيد كه كشورهاي عضو را به تصويب قطعنامهاي درباره تحريم فروش اسلحه به ايران موافق سازد.2
در 16 دي 1365 ايران حمله بزرگ خود را به جنوب بصره در قالب عمليات كربلاي 5 آغاز كرد و فشارهاي فوقالعاده سنگيني را به ماشين جنگي دشمن وارد آورد. دكوئيار، دبير كل سازمان ملل، متعاقب اين عمليات از اعضاي دائمي شوراي امنيت خواست كه براي خاتمه دادن به جنگ با يكديگر همكاري كنند كه اين امر با پاسخ مثبت سفراي اين كشورها روبرو شد. در اين مذاكرات، آنها در احتمال اين كه جنگ تهديدي عليه صلح باشد» را مورد بررسي قرار دادند تا بدين وسيله راه را براي استفاده از اختيارات مندرج در فصل هفتم منشور ملل متحد هموار كنند».3
پس از شروع مذاكرات، اعضاي شوراي امنيت در مورد صدور قطعنامهاي در راستاي فصل هفتم، كه چارچوب جديدي را براي فعاليتهاي دبيركل و اقدامات پيگيرانه وي از جمله تحريمهاي اقتصادي فراهم ميكرد، به توافق رسيدند.
از طرفي، وزارت خارجه ايران از پاييز 1365 تا تصويب قطعنامه ، هيأتهاي مختلفي را جهت تأثيرگذاري بر طرح اين قطعنامه به كشورهاي مختلف اعزام كرد. تا جايي كه تهيه كنندگان پيش نويس قطعنامه مجبور شدند در مقابل ديپلماسي فعال ايران بندهاي 6، 7 و 8 را در آن بگنجانند، كه تا اندازهاي متضمن نظرهاي ايران بود.4
اما بايستي خاطرنشان ساخت كه عامل مهم صدور قطعنامه 598، عملياتهاي متعدد رزمندگان اسلام در خاك عراق بود كه شامل مجموعه زنجيرهاي عمليات كربلا ، فتح و نصر ميشود.
اگرچه قطعنامه 598 انتظار كامل جمهوري اسلامي ايران را برآورده نكرد، اما در مقايسه با قطعنامههاي قبلي سازمان ملل از ويژگيهاي خاصي برخوردار بوده است. مخصوصا بند شش قطعنامه كه در باب تعيين آغازگر جنگ است، با توجه به اهداف اوليه شوراي امنيت در جنگ، براي جمهوري اسلامي ايران پيروزي نسبتا بزرگي به حساب ميآيد؛ زيرا در سايه مقاومت رزمندگان و حركت ديپلماسي فعال توانسته است شوراي امنيت را متقاعد سازد كه صلح بدون تعيين متجاوز بر خلاف عدالت و امنيت، و در واقع عين ظلم ميباشد(متن كامل قطعنامه در پايان مقاله آمده است).
نگاه تحليلگران سياسي و نظامي به قطعنامه 598
نگاه تحليلگران و كارشناسان مسائل سياسي و نظامي را ميتوان به دو نگاه مثبت و منفي تقسيم نمود.
الف) نگاه مثبت
تحليلگران مسايل سياسي و نظامي كه به قطعنامه نگاه مثبت داشته و آن را از نظر شكلي و ماهوي برخاسته از اعتقاد شوراي امنيت دانستهاند، اهم اظهاراتشان عبارتند از:
• قطعنامه 598 تحت عنوان «منازعه بين ايران و عراق» صادر شده است و بر خلاف قطعنامههاي قبلي اعلان «وضعيت مابين ايران و عراق» نميباشد.
• قطعنامه 598 مفصلترين قطعنامه، و از نظر حجم و عبارت دقيقترين آنها ميباشد.
• قطعنامه فوق برخاسته از نظر حاكم در شوراي امنيت و نگراني عميق آن به ادامه جنگ بين ايران و عراق است.
• قطعنامه 598 توصيه نامه نيست بلكه حالت آمرانه بودن آن غالب و قوي است.
• قطعنامه 598 به اتفاق آرا صادر شده است.
• اين قطعنامه راه حل جامع بينالمللي براي برقراري صلح عادلانه و شرافتمندانه در منازعه ايران و عراق است.5
ب) نگاه منفي
اهم اظهارات تحليلگراني كه به قطعنامه نگاه منفي دارند عبارتند از:
الف: اگر قطعنامه 598 از اعتقاد اعضاي شوراي امنيت برخاسته، چرا اين اعتقاد در سالهاي اوليه تجاوز، كه افكار جهاني در انتظار تصميم جدي شوراي امنيت بود، برنخاست؟
ب: اگر قطعنامه 598 ناشي از نگراني عميق شوراي امنيت از ادامه جنگ ايران و عراق است، موقعي كه رژيم عراق از زمين و هوا و دريا به خاك كشور ما حمله ميكرد و زنان و كودكان بيدفاع مناطق مرزي ما را به خاك و خون ميكشيد، اين نگراني عميق بوجود نيامد؟ و چرا هنگامي كه رزمندگان اسلام در خاك دشمن با عملياتهاي پي در پي خود در صدد تنبيه متجاوز برآمدند، نگراني شوراي عميق ميشود؟
ج: اگر قطعنامه 598 پيام آور صلح عادلانه و شرافتمندانه بود، چرا امام راحل (ره) پذيرش آن را به منزله جام زهر دانست؟ اگر صلح عادلانه است چرا زهر است؟ آيا تحليلگران خوش بين متوجه اين تناقض شدهاند؟
گروهي هم هدف شوراي امنيت را در صدور قطعنامه 598 اين چنين بيان ميكنند:
1ـ اعاده حيثيت سازمان ملل متحد در درجه اول به عنوان نهاد حافظ صلح بينالمللي .
2ـ جلوگيري از سقوط صدام؛ حاميان بينالمللي صدام به خوبي دريافتند كه ايران با تصميمات تهاجمي خود در جنگ ممكن است رژيم صدام را به سقوط بكشاند، لذا به اين نتيجه رسيدند كه ايجاد حركت سياسي تازهاي در منطقه ضروري است تا نقش عمليات رزمندگان ايران را در ايجاد تحولات سياسي منطقه بياثر نمايد.6
جمهوري اسلامي ايران و قطعنامه 598
جمهوري اسلامي ايران در روز صدور قطعنامه طي نامهاي كه دبيركل سازمان ملل براي وزير امور خارجه ارسال كرد ، به طور رسمي از قطعنامه و مفاد آن مطلع شد.
ايران قطعنامه را نه رد كرد و نه پذيرفت. در اين راستا، هاشمي رفسنجاني ، جانشين فرماندهي كل قواي وقت، چنين اعلام كرد:
«ما خواستار آن هستيم كه اول متجاوز معرفي، و بعد راه براي حل مسائل جدي هموار شود. معلوم است كه محاكمه و تنبيه متجاوز و بازپرداخت غرامت از همين اقدام آغاز خواهد شد. اگر اين جابجايي دربندها انجام گيرد، راه هموار خواهد شد».
علياكبر ولايتي، وزير خارجه وقت، نيز عدم مشورت با ايران در مورد تصويب قطعنامه و عدم اعلام عراق به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ را از دلايل عدم پذيرش قطعنامه ذكر كرد و آن را نشان دهنده خط مشي غير عادلانه و يك طرفه شوراي امنيت دانست. تهران اعتقاد دارد حضور نظامي گسترده آمريكا در خليجفارس و اسكورت كشتيهاي كويتي، با بند پنجم قطعنامه، كه از كشورهاي جهان خواستار خويشتنداري شده بود، تناقض آشكار دارد.
ولايتي تصريح كرد كه ما دليلي نميبينيم قطعنامهاي را كه براي تحميل عقايد ناعادلانه و غير منصفانه است، بپذيريم. او صريحا گفت: «قطعنامه شوراي امنيت مود قبول ما نيست».
با توجه به اين اظهار نظرها، در بررسي موضع جمهوري اسلامي ايران به اين نتيجه مي رسيم كه دو نوع برخورد با قطعنامه كاملا قابل تمايز ميباشد. يك گروه از افراد اعتقاد داشتند كه قطعنامه را بايد صريحا و كلا رد كرد، يعني همان رويدادي كه در مورد ديگر قطعنامههاي شوراي امنيت اتخاذ كرده بودند. ولي گروه ديگري به سياست نه رد و نه قبول اعتقاد داشتند. اين گروه با توجه به آمريت قطعنامه و صدور آن بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد و لازم الاتباع بودن آن و نيز سياستهاي هماهنگ شرق و غرب در جهت پايان بخشيدن به جنگ ايران و عراق ، اين موضع را نسبت به قطعنامه 598 اتخاذ كرده بودند؛ تا از طرفي با تبليغات شديدي كه بر اثر رد كردن قطعنامه ناشي ميشد، مواجه نشوند و از طرف ديگر با تمسك به تقدم بخشيدن به اجراي بند 6 قطعنامه بر ديگري بندهاي آن مستمسكي بر عدم پذيرش قطعنامه داشته باشند. مهمترين دليل اتخاذ اين سياست نسبت به قطعنامه 598، اولا، بدبيني شديدي بود كه ايران به علت سابقه عملكرد شوراي امنيت، نسبت به آن داشت؛ به طوري كه سكوت معنيدار شورا پس از گذشت 7 سال از جنگ تحميلي، عامل مهمي در تشديد اين بدبيني بود. ثانيا، به دليل موقعيت برتر نظامي خود در جبهه ها در زمان صدور قطعنامه، سعي داشت امتيازات بيشتري به دست آورد.
امام خميني (ره) و تعيين استراتژي دفاع
پذيرش قطعنامه 598 و تغييرات استراتژي دفاع از داخل كه اتخاذ آن حتمي مينمود، مقولهاي بود كه اعلام آن براي افكار مردم، خصوصا احساسات پاك و پر شور رزندگان ما كاملا قابل توجيه نبود و به زمينهسازي در فاصله زماني مناسب نياز داشت، و از طرف ديگر نيز به لحاظ شرايط منطقهاي و بينالمللي ايجاد شده ، ولي تطويل زمان ميتوانست هر روزش به ضرر ما باشد، مضافا اينكه امام در بيان سياستهاي عمومي و كلان خود پيرامون انقلاب اسلامي هيچ ملاحظه و رودربايستي با كسي نداشت. در چنين اوضاع و احوال امام خميني(ره) كه تعيين كننده خط مشي دفاعي در طول هشت سال دفاع مقدس بود، تصميم گرفت پس از اعلان پذيرش رسمي قطعنامه از سوي مسوولين حرف آخر با مردم را در مورد جنگ نيز خود بزند.
دفاع از ديدگاه امام راحل (ره) را ميتوان به دو نوع دائمي و غير دائمي تقسيم كرد:
استراتژي «دائمي» يا «كلي» كه حفظ اسلام و مصالح مسلمين ميباشد، استراتژي «غيردائمي» كه اتخاذ شيوه دفاع در جهت حفظ اسلام است، يعني اگر دشمن با ابزار نظامي به جنگ ما ميآيد، لزوما ما هم بايد با ابزار و ادوات نظامي دفاع كنيم؛ يا اگر دشمن با ابزارهاي فرهنگي و سياسي به ميدان ميآيد ما هم بايد با ابزار فرهنگي و شيوههاي سياسي مناسب از خود دفاع كنيم و همه اين شيوهها بايد در راستاي استراتژي كلي حفظ اسلام و مصلحت جامعه باشد. از اين رو دشمن تا زماني كه در جبهههاي نظامي به ما حمله ميكرد، وظيفه ما دفاع نظامي بود و هنگامي كه پس از صدور قطعنامه 598 استراتژي ضربه را از جبهه نظامي به جبهه سياسي كشاند ما هم لازم بود متناسب با اين جبهه، شيوه دفاعي اتخاد ميكرديم. به همين دليل امام راحل (ره) فرمود كه من به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده تا چند روز قبل معتقد بودم و اكنون به دليل حوادث پيش آمده و ... با قبول قطعنامه موافقت ميكنم.8
اگرچه امام (ره) با قبول قطعنامه، موقعيت نظام جمهوري اسلامي را در شرايط بوجود آمده حفظ كرد و پس از هشت سال مبارزه، دشمن را از اشغال حتي يك وجب خاك ايران نااميد كرد كه در تاريخ جنگها بيسابقه است، لكن اين تصميم به منزله پايان مبارزه نبود، بلكه تغيير استراتژي و اتخاذ شيوه جديدي از مبارزه در جبهه سياسي بوده است. به طوري كه ايشان در اين زمينه فرمودند: «قبول قطعنامه از طرف جمهوري اسلامي ايران به معنا حل مسأله جنگ نيست. با اعلام اين تصميم، حربههاي تبليغاتي جهانخواران عليه ما كند شده است».9
علل قبول قطعنامه از سوي امام (ره)
امام خميني (ره) پس از قبول قطعنامه 598 در جهت حفظ و استحكام نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران ، خطاب به ملت ايران در رابطه با اتخاذ اين تصميم، اينچنين فرمودند:
در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتا مسأله بسيار تلخ و ناگواري براي همه و خصوصا براي من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراي آن ميديدم؛ ولي به واسطهي حوادث و عواملي كه از ذكر آن فعلا خودداري ميكنم، و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامي كارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي كشور، كه من به تعهد و دلسوزي و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام ميدانم. و خدا ميداند كه اگر نبود انگيزهاي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود، هرگز راضي به اين عمل نميبودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود. اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالي گردن نهيم ....
من در اينجا از همه فرزندان عزيزم در جبهههاي آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوي در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نمودهاند، تشكر و قدرداني ميكنم. و همه ملت ايران را به هوشياري و صبر و مقاومت دعوت ميكنم. در آينده ممكن است افرادي آگاهانه يا از روي ناآگاهي در ميان مردم اين مسأله را مطرح نمايند كه ثمره خونها و شهادتها و ايثارها چه شد. اينها يقينا از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بيخبرند و نميدانند كسي كه فقط براي رضاي خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگي نهاده است حوادث زمان به جاودانگي و بقا و جايگاه رفيع آن لطمهاي وارد نميسازد....
خداوندا ، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نيازمند به مشعل شهادت؛ تو خود اين چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاي معظم شهدا! و بدا به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهر آلود قبول قطعنامه را سركشيدهام، و در برابر عظمت و فداكاري اين ملت بزرگ احساس شرمسازي ميكنم ....
اكيدا به ملت عزيز ايران سفارش ميكنم كه هوشيار و مراقب باشيد، قبول قطعنامه از طرف جمهوري اسلامي ايران به معناي حل مسأله جنگ نيست، و هنوز دشمن از شرارتها دست بر نداشته است؛ و چه بسا با بهانهجوييها به همان شيوههاي تجاوزگرايانه خود ادامه دهد. ما بايد براي دفع تجاوز احتمالي دشمن آماده و مهيا باشيم، و ملت ما هم نبايد فعلا مسأله را تمام شده بداند... در هر شرايطي بايد بنيه دفاعي كشور در بهترين وضعيت باشد ....
من باز ميگويم كه قبول اين مسأله براي من از زهر كشنده تر است؛ ولي راضي به رضاي خدايم و براي رضايت او اين جرعه را نوشيدم. و نكتهاي كه تذكر آن لازم است اين است كه در قبول اين قطعنامه فقط مسئولين كشور ايران با اتكاي خود تصميم گرفتهاند و كسي يا كشوري در اين امر مداخله نداشته است .... 10
امام(ره) در ادامه ميفرمايند: ما در چارچوب قطعنامه 598 به صلحي پايدار فكر ميكنيم و اين به هيچ وجه تاكتيك نيست، ولي سلحشوران ارتش اسلام بايد خود را آماده كنند كه اگر دشمن دست به حملاتي زد، جواب مناسبي به آن بدهند.11
همانطور كه ذكر گرديد امام خميني (ره) با درايت و هوشياري و بصيرت و آگاهي كامل از مسائل داخلي و بينالمللي قطعنامه 598 را بر خلاف قطعنامههاي قبلي شوراي امنيت در مورد پايان جنگ و برقراري آتش بس، پذيرفت. قبول اين قطعنامه فقط با هدف حفظ اسلام و نظام جمهوري اسلامي ايران در برابر حملات و آسيبهاي دشمنان اسلام و مستكبرين بود. درك و فهم اتخاذ چنين تصميمي از سوي امام (ره) تنها با قرار گرفتن در ظرف زماني تصويب قطعنامه و اوضاع داخلي و بينالمللي آن زمان اماكن پذير ميباشد.
متن قطعنامه 598
قطعنامه 598 داراي يك مقدمه و ده بند است كه در جلسه 2570 شوراي امنيت با اتفاق آراء به تصويب رسيد. بندهاي قطعنامه بر اساس مواد 39 و 40 منشور سازمان ملل متحد به شرح زير ميباشد:
1ـ مطالبه ميكند كه به عنوان اولين قدم به سوي يك حل و فصل از طريق مذاكره، ايران و عراق به يك آتش بس فوري اقدام كنند و تمام عمليات نظامي را در زمين، دريا و هوا متوقف كنند و همچنين تمام نيروها را بيدرنگ تا سرحدات شناخته شده بينالمللي باز گردانند.
2ـ از دبيركل درخواست ميشود كه گروهي از ناظران سازمان ملل متحد را براي تأييد، تحكيم، نظارت بر آتشبس ، و عقبنشيني به مرزها اعزام كند. به علاوه از دبيركل درخواست ميشود كه ترتيبات ضروري را براي مشاوره با طرفين انجام دهد و گزارش آن را به شوراي امنيت تسليم كند.
3ـ شورا اصرار دارد كه پس از توقف مخاصمات فعال، بلادرنگ اسراي جنگي را بر اساس كنوانسيون سوم ژنو در 12 اوت 1949 آزاد كند و عودت داده شوند.
4ـ از ايران و عراق دعوت ميشود كه با دبيركل در خصوص به اجرا در آوردن اين قطعنامه و در كوششهاي ميانجيگرانه براي كسب يك حل و فصل جامع، عادلانه ، شرافتمندانه و مورد قبول طرفين در مورد تمام موضوعات مهم، بر اساس اصول مندرج در منشور ملل متحد همكاري كنند.
5ـ از تمامي دولتهاي ديگر دعوت ميشود كه حداكثر خويشتنداري را به عمل آورند و از هر اقدامي كه ممكن است به تصاعد و گسترش بيشتر مخاصمه منجر شود، احتراز جويند و بدين گونه به اجرا در آوردن قطعنامه حاضر را تسهيل كنند.
6ـ از دبيركل درخواست ميشود كه ضمن مشورت با ايران و عراق، مسأله تفويض كار تحقيق در باب مسئوليت مخاصمه به هيأتي بيطرف را بررسي كند و در حداقل مدت ممكن به شورا گزارش دهد.
7ـ عظمت خسارات وارده در خلال مخاصمه و نياز به كوشش در جهت نوسازي با امدادهاي بينالمللي درخور، زماني كه مخاصمه پايان پذيرد، تصديق ميشود و در همين خصوص از دبيركل درخواست ميشود كه هيأتي از كارشناسان را براي پژوهش در باب مسأله نوسازي تعيين كند و به شوراي امنيت گزارش دهد.
8ـ به علاوه از دبيركل درخواست ميشودكه با مشورت با ايران و عراق و ساير كشورهاي منطقه، طرق افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.
9ـ از دبيركل درخواست ميشود كه شوراي امنيت را در مورد به اجرا در آوردن اين قطعنامه به طور مداوم مطلع كند.
10ـ شوراي ا منيت تصميم دارد كه براي در نظر گرفتن اقدامات بيشتر و تضمين اجراي اين قطعنامه، در صورت ضرورت جلساتي تشكيل دهد.12
پي نوشتها:
1- جهت مطالعه بيشتر رجوع كنيد به:
محمد دروديان ، پرسشهاي اساسي جنگ، تهران : مركز مطالعات و تحقيقات جنگ ، 1380.
2 - منوچهر پارسا دوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ايران، تهران: شركت سهامي انتشار، بهار 1371 ، ص 674.
3 - كامرون هيوم ، سازمان ملل متحد، ايران و عراق، ترجمه هوشنگ راسخي عزمي ثابت ، تهران: دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه 1376، صص 15-214.
4 - علياكبر ولايتي، تاريخ سياسي جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1376، ص 204.
5 - اسماعيل منصوري لاريجاني ، تاريخ دفاع مقدس ، تهران : انتشارات اسليمي ، 1380، صص 210-211.
6 - همان ، ص 212.
7 - علياكبر ولايتي ، پيشين ، ص 221.
8 - اسماعيل منصوري لاريجاني ، پيشين ص 218.
9 - روزنامه اطلاعات ، 30/3/1367.
10 - پيام به ملت ايران ، 29/4/1367 ، صحيفه امام ، جلد 21 ، صص 92-96.
11 - بيانات خطاب به فرمانده سپاه ، 31/4/1367 ، صحيفه امام ، جلد 21 ، ص 101.
12 - اسماعيل منصوري لاريجاني ، پيشين ، صص 209-210.
....................................................................................
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-