واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي «قدرت مطلق و فهم عقلاني دين» در آخرين شماره از ماهنامه «اطلاعات حكمت و معرفت»
گروه انديشه: مقاله «قدرت مطلق و فهم عقلاني دين»، توسط دكتر «انشاءالله رحمتي»، مدير مسئول و سردبير مجله اطلاعات حكمت و معرفت نوشته شده و در آخرين شماره از ماهنامه «اطلاعات حكمت و معرفت» منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، نويسنده در مقاله سؤالي را با اين مضمون كه اگر دو عضو دين واحد تحليلهاي فلسفي متفاوتي از قدرت مطلق خداوند داشته باشند، اين تفاوت چه تأثيري به حال موضع ديني و حتي فكري آنان خواهد داشت؟ را مطرح ميكند و در صدد پاسخگويي به اين سرال است.
رحمتي طي اين نوشتار از تحليلي درباره قدرت مطلق دفاع ميكند كه ميان خداوند و حقايق سرمدي و حقايق اخلاقي، نسبتي ضروري فرض ميكند و در نتيجه خداوند قادر به تغيير دادن اين حقايق نيست.
تحليل متفاوتي كه در مقابل اين تحليل قرار ميگيرد، اين است كه بگوئيم نسبت خداوند با اين حقايق نسبتي امكاني است و بنابر اين خداوند قادر به تغيير دادن اين حقايق است. قبول هر يك از اين دو تحليل هم در حيات نظري و هم در حيات عملي ما، ميتواند تأثيرهاي كاملا متفاوتي داشته باشد.
در ادامه خلاصهاي از مقاله ارائه ميشود: ضروري دانستن نسبت خداوند با حقايق سرمدي، ميتواند يك فرد ديندار را در مقام تعقل، تدبر و كشف حقيقت ثابتقدم سازد. وقتي فرض بر اين است كه تمامي افعال خداوند تابع قوانيني معقول و محتوم است، البته آدمي نظام عالم را نظامي سنجيده و هدفمند مييابد و اين اطمينان خاطر برايش حاصل ميشود كه با پيگرفتن مقدمات، دستيابي به نتيجه قطعي است.
بنابراين رازهاي عالم (لااقل به اندازه توان و طاقت بشري) گشودني است، اگر حقايق سرمدي را چنان تلقي كنيم كه نه تنها خداوند در آنها تغييري ايجاد نميكند، بلكه اصولا تغييرپذير نيستند، به راحتي نميتوان هر معضل فكري را كه پيش رويمان قرار ميگيرد، به قدرت خداوند حواله كرد و خيال خويش از بابت آن آسوده داشت. بر مبناي چنين تحليلي، دينداران درمييابند كه بيش از آنكه به قدرت خداوند استناد كنند، بايد به حكمت او متوسل شوند، چرا كه يقين دارند هيچ فعلي جز از روي حكمت از خداوند صادر نشده است. ولي تحليل مقابل، با كنار گذاشتن حكمت و متوسل شدن به قدرت، در حقيقت باب تنبلي و تنآساني فكري را به روي دينداران ميگشايد.
آدمي براي تن زدن از وظيفه تأمل درباره حقايقي كه در امر دنيا و آخرت او بسيار سرنوشتسازاند، ولي در عين حال انديشيدن درباره آنها دشوار است، بهترين دستاويزي كه ميتواند داشت استناد به قدرت خداوند است، آن هم قدرتي كه از هر قيد و شرط عقلي و منطقي آزاد است و ميتواند هر محالي را ممكن سازد.
در حيات عملي نيز، هر يك از اين دو تحليل ميتوانند تأثيرات متفاوتي بر جاي بگذارند. بر طبق تحليل نخست، به معنايي مسامحي ميتوان گفت خداوند همواره در مقام پاسخگويي قرار دارد. دينداراني كه اين تحليل از قدرت را مبنا قرار ميدهند و در حقيقت به خداوند در پرتو حكمتاش نظر ميكنند، به خود حق ميدهند كه درباره ريز و درشت اعمال حضرتش پرسوجو كنند، حال وقتي از خداوند با تمام عظمتاش ميتوان پرسوجو كرد، ناگزير روحيه پرسشگري از سويي و روحيه مسئوليتپذيري از سوي ديگر، در ميان دينداران رواج پيدا ميكند. در نتيجه هيچ كس نميتواند به اعتبار موقعيت و منصباش، حتي موقعيت ديني و معنوياش، خويش را مصون از نقد بداند.
از سوي ديگر اگر تحليل دوم را مبنا قرار دهيم كه خداوند را فوق حقايق سرمدي يا فوق منطق و اخلاق ميداند، ديگر نميتوان درباره اعمال او پرسوجو كرد. چنين خدايي، خداي مسئول و پاسخگو نيست. در نتيجه روحيه پرسشگري و نقادي اجتماعي در ميان دينداران معتقد به اين تحليل فرو ميميرد و به علاوه ممكن است در چنين شرايطي فرصتطلباني هم پيدا شوند و در عين تصاحب مناصب ديني و دولتي، در تشبه به خداوند، خويش را فوق چون و چرا و سؤال و جواب قرار دهند.
در تاريخ تمدن اسلامي از جمله دلايل افول مكتب اعتزال با ديدگاهي نزديك به تحليل نخست و رونق گرفتن مكتب اشاعره با ديدگاهي نزديك به تحليل دوم را اين دانستهاند كه مكتب اشاعره با طبع خودكامه حاكمان جور سازگارتر ميكرده است، حال آن كه آن چنين حاكماني مكتب معتزله را مانعي بر سر راه مقاصد خويش ميدانستهاند.
ماهنامه اطلاعات حكمت و معرفت به صاحب امتيازي مؤسسه اطلاعات و مدير مسئولي و سردبيري «انشاءالله رحمتي» هر ماه منتشر ميشود كه اين شماره ويژه «عقلانيت و معتزله» است.
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]