واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: يادداشتي براي بازي هاي مسخره ميشائيل هانكه دست و پا زدن در گل
اوون گليبرمن
ترجمه؛ حسين عيدي زاده
محمد باغباني؛ ميشائيل هانكه هم به فهرست كارگرداناني پيوسته است كه تاكنون فيلمي از خود را بازسازي كرده اند. بازي هاي مسخره كه يكي از تحسين شده ترين آثار هانكه است، اين بار در امريكا و با حضور بازيگران سرشناس امريكايي بازسازي شده است. اما نكته جالب اين است كه فيلم هانكه هيچ تفاوتي با نسخه اول ندارد و به نوعي او پلان به پلان فيلمش را بازسازي كرده است و تغييرات و تفاوت ها تنها به جزيياتي در صحنه و ميزانسن مربوط مي شوند. اما دليل اين كار چيست؟ شايد بتوان اين طور فكر كرد كه هانكه كار خودش را آسان كرده و پول خوبي براي پروژه هاي ناب بعدي اش به جيب زده، اما حقيقت اين است كه هانكه در ادامه مسيري كه در بازي هاي مسخره (نسخه اول) طي كرده، فيلم خود را تكرار كرده و نه بازسازي. يعني با فيلمي طرف هستيم كه تكرار فيلمي (بخوانيد تكرار چند سكانس) ديگر است. به جرات مي توان گفت فيلم بازي هاي مسخره يكي از مهم ترين آثاري است كه تاكنون درباره سينما ساخته شده است. پس در اينجا تكرار هانكه، طرح سوال ديگر نيست، بلكه تثبيت يك موضوع مهم و خيال انگيز است كه در هنر سينما جاي دارد؛ اينكه آنهايي كه داستان فيلم را مي دانند ولي باز در نقاط مختلف ساختار روايي آن، اسير خشونت و ذات محصور كننده فيلم مي شوند. تنها به خاطر جادوي سينما است كه هانكه در اين فيلم به خصوص (يا بهتر است بگوييم دو فيلم به خصوص)، آن را مطرح و نقد مي كند.
اسلاوي ژيژك مي گويد، سينما آن چيزي را كه دلخواه تو است به تو نمي دهد، بلكه به تو مي گويد و مي فهماند كه چه چيز دلخواه تو باشد.
اما اخيراً فيلمي ساخته شده با نام دختر ديگر بولين، كه داستان و اتفاقات آن دقيقاً برمي گردد به يكي از تحسين شده هاي تاريخ سينما (حداقل در ايران)؛ مردي براي تمام فصول ساخته فرد زينه مان. در اين فيلم، هنري هشتم، معشوقه هايش و زندگي در دربار به تصوير كشيده شده است و برخلاف فيلم زينه مان خبري از سر توماس مور و دادگاهي كه او را محكوم به مرگ كرد، نيست. فيلم عملاً مسيري را نشان مي دهد كه طي آن هنري هشتم عاشق و دلباخته آن بولين مي شود و يك تنه سلطنت انگلستان را به باد مي دهد. فيلم از آن دسته درام هاي لباس است كه غير از برخي جلوه هاي چشم نواز بصري چيزي براي عرضه و ارائه ندارد و بازي بازيگران تنها نقطه قوت فيلم است. با اين حال فيلم دختر ديگر بولين به خوبي نشان مي دهد نزد پادشاهي چون هنري هشتم، چگونه نهاد و اساس خانواده يي چون خانواده سر توماس مور و حتي بولين نابود مي شود. نزد هنري هشتم هر چقدر اخلاق گرا يا فايده باور باشي در نهايت نابود خواهي شد.
---
آيا فيلمي مي تواند در آن واحد هم جذاب باشد و هم آزاردهنده؟ فيلم «بازي هاي مسخره» نگاه طناز و ساديستي ميشائيل هانكه است به خانواده يي از طبقه متوسط كه همچون خوك هاي در گل مانده دست و پا مي زنند و تقلا مي كنند. هانكه در اين فيلم كاراكترها و بينندگانش را در منگنه قرار مي دهد. تماشاي بازي هاي مسخره را به همه كس توصيه نمي كنم، اما منكر ارزش هاي اين فيلم هم نمي شوم. فيلم با مهارت و افسوني خشونت بار به همراه تعليقي بيمارگون ساخته شده است. در منطقه يي ثروتمندنشين و به دور از شهر خانواده يي سه نفره تعطيلات خود را در خانه تابستاني شان كه از تميزي برق مي زند، مي گذرانند كه اسير دو جوان مرفه و تحصيلكرده رواني مي شوند.
آن دو به تحريك خانواده و شكنجه دادن آنها مي پردازند. اين خانواده (نائومي واتس و اريك راث در نقش والدين و دون گيرهارت در نقش پسرك حدوداً 10 ساله شان) انسان هايي نازنين، دوست داشتني و نازپرورده هستند. دو هيولاي جوان نيز لباس سفيد تنيس به تن دارند و دستكش هاي سفيد شعبده بازان. آدم هايي مزاحم و ترسناك كه هيچ گاه لبخند مليح و رفتار محترمانه شان را فراموش نمي كنند بازيچه اصلي اين دو قدرت است.
در ابتدا يكي از اين دو(بردي كوربت) براي قرض گرفتن چند تخم مرغ دم در خانه مي آيد. او مودب و خجالتي است و هنگام خروج از خانه «تصادفاً» تخم مرغ ها را مي اندازد و بعد از خانه بيرون نمي رود و دوستش هم كه بيرون خانه پرسه مي زند به او مي پيوندد. هانكه نماهاي تميز و حساب شده يي گرفته است. گذر زمان در فيلم درست مانند گذر زمان در عالم واقع است و اين يادآور فيلم هاي كوبريك است و تا حدي هم آزاردهنده. اين شيوه تميزي را چندبرابر مي كند و بر هرچيز كثيفي كه در كادر قرار مي گيرد تاكيد مي كند - مثلاً شستن خوني كه گوشه اتاق ريخته است. يكي از طنزهاي گزنده فيلم اين است كه اين تورنمنت چنان تميز است كه به نظر مي رسد اين افراد خانواده هستند كه بويي از ادب نبرده اند.
اين دو ابتدا حق شان را مي خواهند سپس اعتراض مي كنند و بعد خشونت به خرج مي دهند. با چوب گلف محكم به زانوي مرد خانه مي زنند (خيالتان راحت قرار نيست داستان را لو بدهم، اين تازه شروع ماجراست)، اين دو شكنجه را به مراسمي اشرافي تبديل مي كنند. در نهايت اين دو با يادآوري اينكه خانواده ارزش هاي طبقه مرفه را رعايت نمي كنند، بيشترين تمسخر را نثار اين طبقه مي كنند.
هانكه در فيلم هايش چون ويدئوي بني، معلم پيانو و «پنهان» به كنكاشي در ترس و خشونت دست زده است؛ ترس و خشونتي كه به قول هانكه همچون زهري از پشت نقاب پوشالي زندگي بورژوازي بيرون زده است. هانكه فيلمسازي باهوش و فرهيخته است، او همچنين روشنفكري متكبر است كه خاري در چشمان اروپاست. بازي هاي مسخره بازسازي نما به نما و خط به خط فيلم بازي هاي مسخره ساخته سال 1997 هانكه است كه اولريخ موهه (بازيگر نقش جاسوس در فيلم زندگي ديگران) در آن بازي مي كرد. اين نسخه جديد تا حد زيادي همان فيلم پيشين است - اما شايد ديدن نائومي واتس ستاره باكلاس هاليوود كه سر تا پايش را با نوار بسته اند، شوكه كننده تر باشد.
در امريكايي كه مجموعه فيلم هايي چون اره و استراحتگاه كه در آنها ترس يعني تكه تكه كردن بدن قربانيان، ديدن فيلمي چون بازي هاي مسخره در سينماي چندسالنه تفريحي براي جوانان است. اما در اروپا چنين فيلمي، فيلمي هنري محسوب مي شود. نسخه جديد مي خواهد هم هنري باشد و هم تجاري و سرگرم كننده. اگر از ديدن فيلم لذت ببريد، در واقع هانكه به شما اين پيام را مي دهد كه شما تا حدي در اتفاقات فيلم سهيم هستيد. با ديدن فيلم شما هم داريد خشونت را به تفريح تبديل مي كنيد. (در چند جاي فيلم، مايكل پيت ديوار چهارم را مي شكند و به طور مستقيم تماشاگر را خطاب قرار مي دهد.) به من گوش دهيد شايد شما بگوييد كه اين فيلم سراسر بلوف است و بگوييد؛ «اين كه هنر نيست، فقط تصاويري از شكنجه است كه با نماهاي عجيب گرفته شده است،» اما هانكه برنده اصلي است، چون فيلمش دقيقاً تماشاگرش را استثمار مي كند و تماشاگر را دليل اين همه خشونت معرفي مي كند. حتي جزئيات غيرقابل قبولي چون ناتواني نائومي واتس در دست يافتن به تلفن همراه اريك راث يا نداشتن همسايه يي كه از او كمك بخواهند، منطق «اسارت در جهنم» فيلم را كه در واقع منطق فيلم هاي درجه دو است تاييد مي كند. پيت و كوبرت جانوران خوش خط و خال انعطاف پذيري هستند، راث مو بر تن تان سيخ مي كند چون مصداق واقعي رنج و عذاب است و واتس در سكانسي بسيار عالي (نماي تك نفره يي كه 10 دقيقه طول مي كشد) در تلاش است براي بقا ما را به صندلي مان ميخكوب مي كند.
بازي هاي مسخره تجربه يي بسيار ماهرانه هرچند گروتسك است، اما فيلمي بي ريشه و خلق الساعه نيست. از ساديسم طنازانه و لذت بخش پرتقال كوكي تا ظرف آب جوش سگ پوشالي پكين پا تا بازي شكنجه در مراسم مهماني در فيلم كلاسيك بن بست محصول 1966 ساخته رومن پولانسكي همگي اجداد اين فيلم هستند. حقيقت اين است كه هانكه هم مانند گاسپار نوئه در فيلم بازگشت ناپذير مسير نه چندان منطقي و آساني را در پي مي گيرد. اما با وجود اينكه كارش كمي غيرمنطقي است، به سختي مي توان نيش هاي فيلم را انكار كرد. من از بازي هاي مسخره دفاع مي كنم نه به عنوان يك بيانيه (در اين سطح فيلم تا حدودي از مد افتاده است)، بلكه به عنوان يك تجربه؛ كابوس بي رحم پيش پا افتاده يي كه با اتكا به عوامل «ترس ريشه يي»اش مرا به صندلي ام چسباند.
منبع؛اينترتينمنت ويكلي
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]