تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837063091
تعريفهاي تازهاي از كارآفريني از زبان جليل مكينهچي يك صاحب صنعت موفق هم فرصت طلب هستم هم صودجو!
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تعريفهاي تازهاي از كارآفريني از زبان جليل مكينهچي يك صاحب صنعت موفق هم فرصت طلب هستم هم صودجو!
ماهنامه اقتصاد و زنگي كه نشريه پشتيبان جامعه كارآفرينان و فعالان اقتصادي ايران است و فرهنگسازي در جهت ترويج فرهنگ ارج نهادن به خدمات و دستاوردهاي كارآفرينان و فعالان اقتصادي را بهعنوان هدف اصلي اين نشريه اعلام كرده است، در شماره جديد خودگفت و گويي با آقاي جليل مكينهچي مديرعامل گروه صنعتي جم انجام داده است كه مطالعه ماجراي زندگي اين كارآفرين با توجه به مسير دشواري كه او براي بالاكشيدن خود از پايينترين طبقه اجتماعي به بالاترين طبقات اجتماعي پيموده است، براي افراد مختلف بهويژه نسل جوان بسيار آموزنده ميتواند باشد. شما را به مطالعه اين گزارش دعوت مي كنيم:
كار آفرين هيچ فرصتي را براي پيشرفت از دست نمي دهد همچنان كه كاري را كه سودي نداشته باشد انجام نمي دهد.
جلب اعتماد مشتريان، به معناي افزودن برتقاضا، رسيدن به توليد انبوه و كاهش قيمت تمام شده كالا و خدمات توليدي است.
يك كارآفرين واقعي هميشه موفق است و در هيچ زمينه مشكل غيرقابل حلي در برابر خود نميبيند.
در فرهنگ رايج سرزمين ما، نگاه متفاوتي به صاحبان سرمايه وجود دارد. به همين خاطر هم در عين حالي كه به استقبال سرمايه گذاران داخلي و بين المللي ميرويم و در زبان و گفتار از تاثير آنان در رشد و شكوفايي اقتصاد كشور سخن ميرانيم، بعضاً اظهار نظرهايي نيز درباره فعالان موفق بخش صنعت و معدن و بازرگاني مطرح ميشود كه كليشههايي مانند سودجويي و فرصت طلبي از عبارتهاي تكراري آنهاست. اين در حالي است كه افراد سرشناس صنعت و بازرگاني در همه جاي عالم مورد تقدير و تحسين قرار ميگيرند و برصدر مينشينند. با اين مقدمات به طرح ديدگاههايي از يك صاحب صنعت موفق كشورمان ميپردازيم كه برخلاف معمول از عبارتهاي مزبور برداشتهاي نامناسبي ندارد و ضمن آن كه تاكيد ميكند – هم فرصت طلب است و هم بسيار سودجو – ميگويد كه استفاده درست از فرصتها و سودسازي هيچ ايرادي ندارد و هردوي اين كارها به توليد اشتغال و ثروت عمومي كمك ميرساند و بنابراين نه تنها نبايد به اين صفتها معنايي توهين آميز و نامناسب ببخشيم بلكه بايد كوشش كنيم قبح كاذبي را هم كه در جامعه براي اين واژهها ساخته شده است از ميان برداريم.
كارآفرينان و فعالان اقتصادي همواره بهعنوان محرك اقتصادي جامعه نقش اساسي در زندگي روزمره مردم دارند و علاوه بر كسب درآمد براي خود بسياري ديگر را نيز به كار گمارده و شرايط گذران زندگي ايشان را فراهم ميآورند. آشنايي با اين افراد و آگاهي از مسيري كه براي به دست آوردن موقعيت كنونيشان پيمودهاند، براي آحاد جامعه خصوصاً جواناني كه هنوز در جستجوي موقعيت اجتماعي هستند ميتواند بسيار مثمر فايده و الهام بخش باشد. به همين خاطر هم هست كه نشريه اقتصاد و زندگي علاوه بر اختصاص فضاي مناسب براي انعكاس فعاليتهاي اين عزيزان تا آن جا كه امكانات اجازه دهد پاي گفت و گوي آنان مينشيند و ميكوشد تصويري از زندگي آنان را در اختيار مخاطبان خود قرار دهد. همكاران نشريه اعتقاد دارند كه هيچ يك از فعالان موفق اقتصاد كشور از مسيرهاي مشابهي به اوج نرسيده اند و موفقيت آنان غالبا مرهون ابتكارات و استعدادهايي است كه براي رفع موانع و مشكلات به كار گرفته اند. نگاهي به برخي از گوشههاي زندگي آقاي جليل مكينهچي هم نشان ميدهد كه اين مسيرها تا چه حد متنوع و درعين حال اختصاصي است و آگاهي از آنها تا چه حد ميتواند در ترسيم مسيرهايي مناسب در جهت رشد و پويايي براي جواناني كه در آغاز راه هستند سودمند افتد.
برداشتهايي متفاوت از تعاريف كارآفريني
يكي از مهم ترين نكات مشترك در همه سرگذشتهايي كه تاكنون در ماهنامه اقتصاد و زندگي به چاپ رسيده است، خصلت كارآفريني چنين شخصيتهايي است. در واقع كوشش آنان موجب وسعت بخشيدن به كارهايي ميشود كه نتيجه آن ايجاد اشتغال براي ديگران است. بنابراين در گفت و گو با آقاي مكينه چي هم اولين سئوالي كه به ذهن ميآيد درباره تفكرات ايشان در مورد كارآفريني است. از ديدگاه آقاي مكينهچي، كارآفرين كسي است كه بدون تقليد از ديگران بتواند از هيچ، چيزي بسازد. اين تعريف ساده درموارد بسياري مصداق دارد و شايد بديهي ترين راز طبيعت اطراف ما هم باشد كه مرتبا سرگرم ايجاد ارزش افزوده از امكاناتي است كه در كنارش وجود دارد. مثلاً همين امكاناتي كه در مرتع و جنگل به صورت خود به خود و در مزرعه و محيطهاي مستعد كشاورزي با دخالت انسان به توليد ارزش افزوده منتهي ميشود. آقاي مكينه چي اين كار را استفاده درست از فرصتها معني ميكند و ميگويد كه هر انساني براي موفقيت بايد بهترين انتخابها را انجام دهد و اين به منزله به دست آوردن بهترين ماهي از ميان انبوه ماهيان ريز و درشتي است كه در يك بركه ممكن است وجود داشته باشد.
در بسياري از بحثهاي محافل مختلف اجتماعي از عبارتهاي سودجويي و فرصت طلبي واژههايي سياسي ساخته شده است كه اگر در عرصههاي مورد نظر كاربرد داشته باشد در قلمرو فعاليتهاي اقتصادي فاقد معنايي منفي است. يعني اين كه نقطه مشترك همه افراد موفق در عرصههاي توليدي و صنعتي، دقت فوقالعاده آنان در استفاده از فرصتهاي ناب و بهره گيري از سرمايه درجهت ايجاد بيشترين ارزش افزوده است كه بخشي از آن به سود يك بنگاه بازرگاني و توليدي كمك ميرساند. براي آقاي مكينهچي هم اين عبارتها همين معنا را دارد و ابدا گمان نميكند كه اگر روزي او را فرصت طلب بدانند از نظر اجتماعي بشود آن را معادل عبارتهاي رنجور كنندهاي به شمار آورد كه در زندگي روزمره به كرات شاهد استفاده از آنها هستيم.
او ميگويد: كارآفرين كسي نيست جز آنكه براي موفقيت تلاش كند و با نگاه تيز بين و زيرك خود ظرفيتهاي بالقوه اطرافش را كشف و آن را به محلي براي كسب درآمد خود و ديگران تبديل كند. او ديدگاه متفاوتي به معاني كلمات فرصت طلب و سود جو دارد و تأكيد ميكند: «هم بسيار فرصت طلب است و هم بينهايت سود جو». او ميگويد كه متاسفانه مردم به انسانهاي موفق كنارشان نگاه درستي ندارند و بر همين قياس صفات فرصت طلبي و سودجويي را كه بايد از مختصات اصلي مدير هر بنگاه توليدي يا بازرگاني باشد به محتواهاي منفي آلوده اند. اگر مدير يك موسسه صنعتي يا خدماتي به سود فكر نكند كه در مدت كوتاهي همه سرمايهاش را به باد ميدهد. اگر گرداننده اصلي يك فعاليت نتواند فرصتهاي مناسب را حدس بزند و براي بهرهبرداري از آنها برنامه ريزي كند، طبعا فرصت را به ديگراني ميبخشد كه در كمين نشستهاند. بنابراين نه تنها هيچ ايرادي ندارد كه مديران چنين موسساتي در انديشه شكار فرصتها باشند بلكه بسيار ضرورت دارد كه هميشه در پي كسب سود بيشتر باشند. سود بيشتر يعني رونق بيشتر يعني كار بيشتر يعني استخدام بيشتر و اين يعني كارآفريني.
آقاي مكينه چي به موقعيتهايي اشاره ميكند كه هم فرصت طلبي و هم سودسازي بسيار مهم تلقي ميشود و هيچ كس هم عيبي در آن نميبيند. هر روز ميلياردها ريال سرمايه در بورس اوراق بهادار تهران جابه جا ميشود كه همه آن هم مرهون فرصت شناسي در جهت سودسازي از سرمايه است. درواقع موقعيت هر سهم در ستون معاملات بورس اوراق بهادار تهران اين روزها نشاندهنده موقعيت شناسي مديران آن هم هست. در وضعيتي كه بسياري از سهام مورد معامله از بهاي خود ميكاهند مشاهده ميكنيم كه قيمت برخي سهام مرتبا بالا ميرود و موقعيت استوارتري به خود ميگيرد. اين يعني شركت هم فرصتها را به درستي ميشناسد و هم بگونهاي عمل ميكند كه سود بيشتري به سهامدارانش بپردازد. آيا جز اين پديدههايي وجود دارد كه روي ارزش سهام اثر بگذارد؟
نگاهي به ديگر خصوصيات كارآفريني
موفقيتهاي بزرگ بدون بهره مندي از پشتيباني مخاطبان فراهم نميآيد. در حقيقت مردان موفق در اين عرصه در كار ايجاد ارتباط با مشتريان و جلب اعتماد و همكاري آنان نيز بايد استعدادي مناسب داشته باشند. آقاي مكينه چي ميگويد كه بهره مندي از روابط عمومي قوي از ويژگيهاي اصلي كارآفرينان است و وجه مشتركي به حساب ميآيد كه بدون آن رسيدن به اوج مقدور نميشود. به نظر آقاي مكينهچي صداقت نيز مؤلفهاي كليدي در وجود هر كارآفرين است. او توضيح ميدهد كه جلب اعتماد مشتريان به كيفيت و مرغوبيت كالاها و خدمات توليدي موجب گسترش بازار و افزايش تقاضا ميشود. افزايش تقاضا به توليد انبوه ميانجامد و توليد انبوه يعني كاهش قيمت تمام شده. به اين جهت بدون جلب اعتماد عمومي يك بنگاه توليدي يا خدماتي هرگز نميتواند خود را به دايره كارافرينان برتر نزديك كند. عدم توجه به مشتري و متقاعد نبودن بسياري از صنعتگران كشورمان به اهميت مشتري در واقع يكي از دلايل ناكامي برخي از بنگاههاي داخلي در همراهي با رشد شتابان توليد و تجارت بين المللي است.
برقراري ارتباطي نيرومند ميان بنگاه توليدي و خدماتي با مشتريان نيز بدون برخورداري از يك روابط عمومي توانمند، ماهر و كاملا وفادار مقدور نميشود. البته اين وفاداري به معناي همراهي هرچه ممكن با مديريتها نيست. برداشت آقاي مكينهچي از يك روابط عمومي كارا و نيرومند, به مثابه ابزاري در اختيار مديريت نيست. بلكه اين روابط عمومي با نگاهي فراجناحي بايد روابط مديريت را با مشتريان تحت نظارت قرار بدهد و فضا را به گونهاي طراحي كند كه دسترسي به مديريتها به ساده ترين نحوي براي مشتريان انجام پذيرد. اما در مورد واژه صداقت برداشت او با همه معاني سادهاي كه از اين كلمه برداشت ميشود تفاوت ميكند. صادق بودن ديگر فقط به معناي درست كار بودن يا راستگو بودن نيست. بلكه مفهومي به مراتب وسيع تر از آن در ذهن آقاي مكينه چي وجود دارد كه بدون متقاعد شدن كليه اعضاي يك بنگاه اقتصادي به درستي رفتار و مرغوبيت كردارشان ميسر نميشود. او ميگويد كه پيش از همه اعضاي يك كانون صنعتي توليدي و خدماتي بايد قبول كنند كه بهترين كالا را توليد ميكنند و در بازار حرف اول را ميزنند. او تاكيد ميكند كه بنا به مثل معروف، برخي از آدمها را براي مدتي ميتوان گول زد اما گول زدن همه مردم براي مدتي طولاني امكان ندارد. بنابراين يك توليدكننده خوب بايد اعتمادي را نزد مشتريان خود به وجود آورد كه در دراز مدت نقصان نپذيرد و به باد و باران گزند نيابد!
او ميگويد: چنين صنعتگران و فعالاني، بنگاههايي در كنار دولتاند نه در مقابل دولت و به همين خاطر هم دولتمردان بايد از تجربيات آنان در پيشبرد اهدافشان به نحو احسن بهره بگيرند. براي رسيدن به اين مقصود مصرانه از كارآفرينان ميخواهم با تشكيل گروهها و كار گروههاي مختلف به دولت در زمينه اجراي سياستهايش كمك كنند. آقاي مكينهچي همچنين كارآفرينان و فعالان اقتصادي را به توجه نشان دادن به مسئوليتهاي اجتماعيشان تشويق ميكند و ميگويد هر كارآفريني براي رسيدن به موفقيت نيازمند بهرهمندي از كمك اجتماع خويش است و در زمان موفقيت نيز بايد به مسئوليتهايش در قبال جامعه به خوبي عمل كند. وي احداث مدرسه، كمك به دانشجويان نيازمند و ساير كارهاي عام المنفعه را از جمله راهكارهايي مناسب براي رشد و تعالي جامعه برمي شمارد. او كه خود سرگرم انجام كارهاي مشابهي در منطقه كوهك شهرستان قم است، براين نكته تاكيد ميگذارد كه انجام اين كارها جزء آرزوهاي زندگياش بوده و خواهد بود.
كارآفرين واقعي در انجام هر كاري موفق است
آقاي جليل مكينهچي كه امروز درزمره كارآفرينان كشور قرار گرفته و يكي از چهرههاي شناخته شده اقتصادي كشور به شمار ميآيد، در زندگي و كار خود فراز و نشيبهاي آموزندهاي را تجربه كرده است. او ميگويد: از كلاس چهارم دبستان ناچار بوده است به دليل وضعيت نابسامان اقتصادي خانواده 12 نفرياش، به سختي كار كند و از همان اوان كودكي به مسير كارآفريني بيفتد. در حالي كه همسن و سالانش در فكر بازي و لذت بردن از دوران بيخيالي كودكي بودند آقاي مكينهچي چند كارگر داشت كه يكي از آنها برايش زولبيا درست ميكرد و ديگري آن را در همان مدرسهاي كه خود آقاي مكينهچي در آن به تحصيل مشغول بود، به دانش آموزان ميفروخت. او ميگويد كه او براي جلب رضايت مدير مدرسه به شروع و ادامه چنين كاري حتي ناچار شده بود از بخشي از درآمد خود به نفع مدرسه چشم بپوشد. در حقيقت او از همان ابتدا نه تنها هزينه تحصيلات خودش را شخصا در ميآورد بلكه با تامين بخشي از هزينههاي مدرسه به ادامه تحصيلات بسياري از هم سن و سالان خود نيز كمك ميرسانيد.
او اين مسير را همچنان ميپيمود تا آنكه در دوراني كه تازه به دبيرستان راه يافته بود به كارهاي مربوط به ترخيص كالا و نوشتن اظهارنامه براي واردكنندگان و تاجران تازه كار كشيده شد و در مدت كوتاهي به يكي از اظهار نامهنويسان برجسته و ترخيصكنندگان مطرح كالا در بندر امام خميني (شاپور قديم) تبديل شد كه در آن دوره بيشتر به واردات قطعات يدكي اختصاص داشت. آقاي مكينهچي ميگويد كه هيچگاه لحظاتي را كه با دوچرخهاش در بندر امام كار ميكرد و پيراهن خيس عرقش را روزي چند بار ميچلاند و بر دسته دوچرخهاش ميآويخت تا خشك شود، فراموش نخواهد كرد. در كلاس سوم دوره راهنمايي و با همان نيمچه سوادي كه تا آن زمان آموخته بود او توانسته بود روزانه تا هزار تومان درآمد به دست آورد. اين در حالي بود كه درآمد ماهانه پدرش به زحمت به اين مبلغ ميرسيد.
آقاي مكينهچي از همان دوران نوجواني با جامعه پيرامونش همدردي ميكرد و علاوه بر آنكه نانآور خانواده خود بود به داد 11 خانوار فقير هم محلهايش هم ميرسيد. اما با همه اين كارها و گرفتاريها او همواره خوب درس ميخواند و در عرصههاي ديگر نيز فعالانه شركت ميكرد و قهرمان استان در زمينه كشتي نيز بود. با همه اين دوندگيها و سخت كوشيها، خودش اذعان دارد كه نتوانسته است از پس تحقق برخي از آرزوهايش برآيد. او ميگويد: هميشه به آرزوهايش رسيده اما ديرتر از آن زماني كه خودش انتظارش را داشته است و هماكنون تمام سعياش را ميكند تا فرزندانش به هر آنچه ميخواهند برسند. در حالي كه خود به ياد نميآورد كه براي تفريح به مسافرتي رفته باشد و امروز تمام امكانتش را در اختيار 4 فرزندش قرار داده است تا به روياهاي تحقق نيافته پدرشان، جامه عمل بپوشانند.
داستان كار و تلاش در زندگي آقاي مكينهچي تمامي ندارد و او در دوران خدمت سربازي كه همزمان تاهل نيز اختيار كرده بود، چهارشنبهها، پنجشنبهها و جمعهها را هم كه مرخصي ميگرفت، تمام وقت كار ميكرد تا مافات 3 روز ديگر را كه در خدمت نظام بود جبران كند. البته تمام اين كار كردنهاي بيوقفه هم او را بي نياز نكرد و به قول خودش وقتي در سال 1353 زندگي مشترك را با همسرش آغاز كرد حتي براي تهيه يك ساك دستي براي گذاشتن وسايلشان در درون آن با مشكل مواجه بود. چرا كه در تمام اين دوران سخت كاري فقط توانسته بود از پس اداره معاش خانواده بزرگش برآيد و چيزي در بساط نمانده بود. ميگويد كه وقتي پدرش فوت كرد تنها خانهاي براي آنها به ارث گذاشته بود كه 240 هزار تومان قسط پرداخت نشده داشت.با وجود اين او با روحيهاي كه در خود ايجاد كرده بود آيندهاش را روشن ميديد و همان زمان به همسرش گفته بود كه روزي يكي از سرشناسترين افراد در حرفه خود خواهد شد.
پايان سربازي و شروع دوره كار جدي
آقاي مكينهچي ميگويد: وقتي خدمت سربازياش تمام شد به استخدام راديو و تلويزيون آن موقع به عنوان تكنيسين فني درآمد، اما روحيه كمال طلبش بعد از 6 ماه او را به رياست راديو خوزستان رساند. او پس از 2 سال رياست بر راديو خوزستان همزمان با به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي ايران از كار در راديو را كنار گرفت و با 20 هزار تومان پولي كه پسانداز كرده بود به فكر راهاندازي بوتيكي در بندر امام افتاد.
گويا سرنوشت آقاي مكينهچي از اين برهه به بعد وارد مرحلهاي تازه شده بود، او پس از بررسي جوانب كار پي برد كه با اين مقدار پول راهاندازي بوتيكي كه بتواند جوابگوي هزينههاي او باشد ميسر نيست. ميگويد: «وقتي به يك بنكدار در تهران مراجعه كردم مورد لطف او قرار گرفتم و بدون داشتن كوچكترين شناختي از من پيشنهاد داد كه حدود 700 هزار تومان جنس در اختيار من قرار دهد، اما من زير بار نرفتم، ولي وقتي به مراجعه كردم، معلوم شد كاميوني به آدرس ما مراجعه كرده و در حدود 950 هزار تومان جنس به سفارش همان شخص براي ما آورده است. در نتيجه به حكم تقدير در مغازه دو در سهاي كه در اختيار داشتيم شروع به فعاليت و فروش اين اجناس كرده و توانستيم در مدت كوتاهي هم پول اجناس اماني را بپردازيم و هم سرمايهاي براي ادامه كار به دست آورده باشيم».
پس از اين اتفاق بود كه من مستقيماً با دبي وارد تجارت شدم و اجناس را مستقيماً از آنجا وارد ميكردم.. تجارت بعدي آقاي مكينهچي، صدور خرما و هسته آن بهعنوان خوراك دام به كشورهاي حاشيه خليج فارس بود كه مدت 4 سال به آن مشغول بود. او معتقد است به دليل بكر بودن اين تجارت در آن سالها توانسته است از محل صادرات اين محصول حتي بيشتر از صادرات پسته كه ديگران به آن مشغول بودند نفع ببرد و علاوه بر كسب درآمد، يك بازار جديد صادراتي براي محصولات كشورمان ايجاد كند.
آقاي مكينهچي به كمي خوششانسي در يك برهه از زندگياش اذعان دارد و آن هم زماني است كه بر اثر اعلام آتش بس بين ايران و عراق و رونق يافتن بازار ريال يك باره مقدار زيادي سرمايه ناشي از مابهالتفاوت ريال با درهم امارات نصيبش شد و دستش براي انجام برخي از فعاليتهاي صنعتي و توليدي بازتر شد. او هركاري را كه براي پيشبرد اهدافش لازم ميديد انجام ميداد و به هر قلمرو تجربه نشدهاي قدم ميگذاشت و اين روند به تدريج او را به مديري همه سو نگر و مبتكر تبديل كرد كه درهيچ زمينهاي مشكل لاينحل در برابر خود نميبيند. كما اين كه به مقولهاي مانند واردات گاز فرئون براي يخچالها هم كشيده شد كه تا آن زمان كمتر كسي تجربه كرده بود. فعاليتهاي ديگري از جمله واردات PVC و ميلگرد نيز در كارنامه عملكرد او وجود دارد كه هركدام او را به اهداف نهايي اش نزديك تر كرده است. اما نقطه اوج توفيقهايش بي گمان به پس از فروپاشي شوروي برمي گردد كه قرار داد تأمين لباس و پارچه مورد نياز ارتش كشورهاي تازه استقلال يافته را بست و بازار بسيار بزرگي براي منسوجات كشورمان به وجود آورد. در آن زمان بسياري از توليديهاي داخلي در حال ورشكستگي و تعطيلي بودند و همين برنامه بود كه نام او را به عنوان بنيانگذار كارت پيلهوري در استان خوزستان سرزبانها انداخت.
براي پي بردن به ذات كارآفرينانه آقاي مكينهچي همين نكته بس است كه وقتي با يك شيخ قطري آشنا شد كه 2 هواپيما داشت. ظرف يك سال شراكت با او تعداد هواپيماهايش را به 10 عدد رساند.
آقاي مكينهچي با پشت سرگذاشتن اين فراز و نشيبها هماكنون مديريت يك پالايشگاه روغن موتور را كه خود بنا نهاده است برعهده دارد و بهعنوان يكي از چهرههاي شاخص اقتصادي همچنان با بازفرآوري روغنهاي سوخته وتبديل آن به انواع روغنهاي داراي بالاترين كيفيت در حال خدمت به اقتصاد و صنعت اين مملكت است و توانسته است برند JM را به رقيبي قدرتمند در برابر روغن موتورهاي خارجي در كشورهاي منطقه بدل كند.
يکشنبه 6 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2738]
-
گوناگون
پربازدیدترینها